فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
✍ #نکته :
🌳احتیاج ما به #امام_زمان،
احتیاج زمین وطبیعت است به آب!
نباشد،نیستند به کلی!«وجعلنا من الماء..»
🎪کاش اندازه یک لیوان آب،احساس نیاز میکردیم به حضورش!😔
میشد،می آمد!
#فاصله؛یک لیوان!
--------------------------
ڪشکول_معنوی👇🔰
🆔️➻ @kashkoolmanavi ◆ ™
💠 شهیدی که خود را معرفی کرد
در سال 1373 تعدادی از شهدای گمنام را به معراج شهدا آوردند. در همان شب یکی از کارکنان معراج در خواب می بیند که فردی به او می گوید: « من یکی از شهدای گمنامی هستم که امشب آورده اند. سال هاست که خوانواده ام خبری از من ندارند. شما زحمت بکش و برو مدارکم را که شامل پلاک، کارت و چشم مصنوعی من است و داخل کیسه ای گلی به همراه پیکرم می باشد، بردار و بگو که مشخصات مرا ثبت کنند.» بعد از این که این برادر خوابش را بازگو می کند، کسی تحویلش نمی گیرد، اما با دیدن مجدد این خواب و با اصرار او، پیکرهای شهدا بررسی می شوند و در کنار یکی از اجساد، کیسه ای پیدا می شود که با گل همراه بود و برادران تفحص چون احتمال داده بودند از خاک شهید است، ضمیمه جسد کرده بودند. چیزهایی که شهید گفته بود، درون آن بود. بعد از شناسایی جسد، معلوم شد که ایشان در سال 1365 مفقود الاثر شده است و در سال 1361 هم یکی از چشم هایش را از دست داده بود
#شهدا_شرمنده_ایم
┈✾•┈┈••✦❀✦••┈┈•✾┈┈
ڪشکول_معنوی👇🔰
🆔️🔜 @kashkoolmanavi 🔝™
┄┅═══••✾❀✾••═══┅┄
4_5785051653262542919.mp3
606.9K
•﷽•
🎧|"فراق و دورےِ #امام_زمان "
🎤| #استـاد_هاشـمے_نــــژاد
•
•
--------------------------
ڪشکول_معنوی👇🔰
🆔️➻ @kashkoolmanavi ◆ ™
📜 #درمحضراهل_بیت
امام باقر عليه السلام
🔷به راستى كه اين زبان كليد همه خوبى ها و بدى هاست پس شايسته است كه مؤمن زبان خود را مُهر و موم كند، همان گونه كه (صندوق) طلا و نقره خود را مُهر و موم مى كند.
تحف العقول، ص 298
--------------------------
ڪشکول_معنوی👇🔰
🆔️➻ @kashkoolmanavi ◆ ™
📮نشر دهید، رسانه قرآن و عترت باشید 📡
⚰ #یاد_مرگ
سُئِلَ الْحَسَنُ -عليه السلام- ما بالُنا نَكْرَهُ الْمَوْتَ وَ لا نُحِبُّهُ؟
فَقال -عليه السلام: اِنَّكُمْ اَخْرَبْتُمْ آخِرَتَكُمْ وَ عَمَّرْتُمْ دُنْياكُم، فَاَنْتُمْ تَكْرَهُونَ النَّقْلَةَ مِنَ الْعُمْرانِ اِلَى الْخَرابِ.
📖 از #امام_حسن_مجتبى -عليه السلام- پرسيدند چرا از مرگ بدمان مى آيد و آن را دوست نداريم؟
فرمود: زيرا شما آخرت خود را خراب كرده و دنيايتان را آباد ساخته ايد، از اين رو منتقل شدن از محلّ آباد به ويرانه را، دوست نداريد.
📚 #ميزان_الحكمة ، جلد ۹، صفحه ۲۶۱
--------------------------
ڪشکول_معنوی👇🔰
🆔️➻ @kashkoolmanavi ◆ ™
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
♨️حضرت زهرا علیهاالسلام صاحب مقام شفاعت کبری در قیامت
🎤استاد #طیبی
--------------------------
ڪشکول_معنوی👇🔰
🆔️➻ @kashkoolmanavi ◆ ™
📜 #درمحضراهل_بیت
حضرت امیرالمؤمنین امام على علیه السلام:
🔷بدترین مردم کسى است که خود را بهتر از دیگران بداند.
غررالحکم، ج ۴، ص ۱۶۸، ح ۵۷۰۱
--------------------------
ڪشکول_معنوی👇🔰
🆔️➻ @kashkoolmanavi ◆ ™
📮نشر دهید، رسانه قرآن و عترت باشید 📡
☝️ در این ایّام #کرونا 🦠و قرنطینه خانگی، از تلاوت #قرآن 📖 و #نمازهای اوّل وقت، غافل نشیم.
پیغمبر اکرم (ص) فرمودند اینها آدم رو در برابر #بلا حفظ میکنند😊👇
🕋 إِذَا أَنْزَلَ اللهُ عَاهَةً مِنَ السَّمَاءِ، عُوفِیَ مِنْهَا حَمَلَةُ الْقُرْآنِ وَ رُعَاةُ الشَّمْس أی الحافِظوُنَ لِأوُقاتِ الصَّلوات.
💢 هنگامی که خدا #بلایی از آسمان نازل کند، حاملانِ #قرآن و کسانی که مراقب اوقات #نماز هستند، حفظ میشوند.
📚 مستدرک الوسائل، ج۳، ص۱۵۰.
📮درثواب نشر شریک شوید📡
--------------------------
ڪشکول_معنوی👇🔰
🆔️➻ @kashkoolmanavi ◆ ™
✍ #کلام_بزرگان :
🔹 حضرت علامه طباطبایی :
🔸 سهل انگاری در شتافتن به سوی #توبه و امروز و فردا کردن در آن ، خودش معصیتی است مستمر ، که هر لحظه تکرار می شود ...!
📕 منبع : حکمت زلال ، ص ۱۰۰ .
📮در ثواب نشر شریک شوید📡
--------------------------
ڪشکول_معنوی👇🔰
🆔️➻ @kashkoolmanavi ◆ ™
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🍃🔆 پیکر شهیدی که بعد 22 سال سالم بود
#شهید_علی_جوزدانی که پس از 22 سال از خاک شلمچه بیرون کشیده شد.
#شهیدان_زنده_اند
✨اللهم الرزقنا توفیق الشهادت فی سبیلک
🍃🌹
#شهدا_شرمنده_ایم
📮در ثواب نشر شریک شوید📡
--------------------------
ڪشکول_معنوی👇🔰
🆔️➻ @kashkoolmanavi ◆ ™
@mataleb_mazhabi313.mp3
3.7M
❣ #مناجات با #امام_زمان
از کدوم مسیر میای که بی قرارت بشینم
تو کدوم جاده باید به انتظارت بشینم
پس کدوم جمعه میای امام جمعمون بشی
با صدای حیدریت پیام جمعمون بشی
🙏یابن الحسن آقا بیا، آقا بیا، آقا بیا
🎤کربلایی #جواد_مقدم
#غروب_جمعه
🍂اللّهمَّعَجِّلْلِوَلِیِّڪَالفَرَج🍂
--------------------------
ڪشکول_معنوی👇🔰
🆔️➻ @kashkoolmanavi ◆ ™
🌸🍃﷽🌸🍃
📖 #درمحضرقرآن
☝️ در این ایّام #کرونا 🦠 این آیه #قرآن روی بیلبوردهای بهداشتیِ کشورِ هلند نوشته شده:😊👇
🕋 مَنْ أَحْیَاهَا فَکَأَنَّمَا أَحْیَا النَّاسَ جَمِیعًا (مائده/۳۲)
💢 هر کس، انسانی را از #مرگ رهایی بخشد، چنان است که گویی همه مردم را زنده کرده است.
بعد زیرش هم نوشته شده:
Thank you, healthcare workers.
❤️ کادرِ بهداشتی و درمانی، مچکّریم.
📮در ثواب نشر شریک شوید📡
--------------------------
ڪشکول_معنوی👇🔰
🆔️➻ @kashkoolmanavi ◆ ™
📜 #احکام
📡
💠 حکم دروغ گفتن به شوخی 💠
❓سؤال: آیا دروغ گفتن به شوخی #گناه دارد؟
✅ پاسخ:
✍️ اگر انسان خبری خلاف واقع بدهد و مقصودش این باشد که مخاطب، آن را جدی بگیرد حرام است، اما اگر در آنچه که میگوید قصد جدی ندارد و نمیخواهد خلاف واقع مطلبی بگوید مثل این که به شوخی از زبان شخص یا حیوانی مطلبی را نقل میکند، حرام نیست.
📮در ثواب نشر شریک شوید📡
--------------------------
ڪشکول_معنوی👇🔰
🆔️➻ @kashkoolmanavi ◆ ™
chon-ke-be-bibi-del-bastam.mp3
4.09M
#سید_رضا_نریمانی🌹
#مداحے🎤
#حجاب 🌿🎈
همین چادری که سر میکنی میبینی این همه فدائی داره
واسه یک نخش توی سوریه یکی حاضره جونشو بذاره😔
#عفاف_و_حجاب
📮در ثواب نشر شریک شوید📡
🔰 #نماز_اول_وقت
🔹️نماز اول وقت چکشی است بر سر #نفس ، از وقتش که گذشت، می شود چکشی بر سر #نماز...
🔸️حی علی الصلاه
📮در ثواب نشر شریک شوید📡
--------------------------
ڪشکول_معنوی👇🔰
🆔️➻ @kashkoolmanavi ◆ ™
✍ #کلام_بزرگان #تمثیلات
🔹 حضرت #آیت_الله_بهجت :
🔸 هیچ وقت از #توبه خسته نشوید ؛
آیا هر بار که لباست 👕👚 کثیف می شود آن را نمی شویی ؟
🔻 #گناه هم این چنین است ؛ باید پشت سر هم #استغفار کرد ؛ تا گناهان پاک شود .
🔸 أستَغفِرُ اللّهَ رَبّیوأتُوبُ إلَیه 🔸
📮در ثواب نشر شریک شوید📡
--------------------------
ڪشکول_معنوی👇🔰
🆔️➻ @kashkoolmanavi ◆ ™
📜 #کلام_بزرگان
🌷عـــلامه حســـن زاده:
برادرم قـدم اول در سلوڪ #توبه و
پاڪی از #گــناه و دوری از گـفتار
ناپاڪ و ڪـردار و انـــــدیشه های
ناشایســـته و خــویهای نڪوهیده
است سعی ڪن تا محبوب کردگار
شــــوی.
📮در ثواب نشر شریک شوید📡
--------------------------
ڪشکول_معنوی👇🔰
🆔️➻ @kashkoolmanavi ◆ ™
4_205964598333932580.mp3
9.74M
#مناجات با امام زمان عج😔
در مکانی تاریک و با هندز فری گوش کنید
چند کلام عاشقی با #امام_زمان
#غروب_جمعه
📮در ثواب نشر شریک شوید📡
YEKNET.IR -Ramzani-Shab 03 Moharam1398-008 (1).mp3
4.08M
🏴 #هل_من_ناصر
🔳 #واحد #شهدا
🌴رفیق همیشگی خونه های شهر هنوز تابوته
🌴نسیمی که می وزه به خونه های شهر بوی بارونه
🎤 #مجتبی_رمضانی
👌فوق زیبا
#شبتون_شهدایی
🍃🌹🍃🌹
ڪشکول_معنوی👇
JOin 🔜 @kashkoolmanavi ™
📮نشردهید،رسانه فرهنگ شهادت باشید📡
💠 عرض خوشامدگویی خدمت اعضای جدید الورود داریم🌸
🔷امیدوارم مطالب کانال تو زندگی تون مفید و موثر واقع بشه و ما رو از نظرات ارزشمند خودتون بی نصیب نگذارید🙏🌹
🔊هشتک های موجود و قابل استفاده در کانال رو تو این پست براتون قرار دادیم👇
eitaa.com/kashkoolmanavi/13448
🌐لطفا از کانالهای دیگه مون هم بازدید و حمایت کنید🙏
👇👇👇👇👇👇👇
کانال خانه و خانواده
@KHANE_O_KHANEVADE
کانال آنتی شایعات
@ANTI_SHAYEAT
کانال خط انقلاب
@KHAT_ENGHELAB
✨ داستان زنی که به عقد فرزند خود درآمد 😳😐
💠امیرالمؤمنین علی علیه السلام به وشاء فرمود: به محلتان برو! زن و مردی را بر در مسجد می بینی با هم نزاع می كنند آنان را به نزد من بیاور، وشاء می گوید بر در مسجد رفتم دیدم زن و مردی با هم مخاصمه می كنند، نزدیك رفتم و به آنان گفتم امیرالمومنین شما را می طلبد، پس همگی به نزد آن حضرت رفتیم . علی علیه السلام به جوان فرمود: با این زن چكار داری؟
جوان : یا امیرالمومنین ! من این زن را با پرداخت مهریه ای به عقد خود در آوردم و چون خواستم به او نزدیك شوم ، خون دید و من در كار خود حیران شدم . امیرالمومنین علیه السلام به جوان فرمود: این زن بر تو حرام است و تو هرگز شوهر او نخواهی شد. مردم از شنیدن این سخن در اضطراب و متعجب شدند. در این هنگام حضرت علی علیه السلام به زن فرمودند: ....
ادامه این حکایت در لینک زیر 👇
http://eitaa.com/joinchat/3459514378Ca66f30224f
﷽❣ #سلام_امام_زمانم ❣﷽
✨ای حضرت حاضری که ناپیدایی
✨غایب شده از زشتی و نازیبایی
✨شرمنده که جای آمدن،میگوییم
✨آقا،تو چه وقت پیش ما می آیی
صبحم به نام تو
✨السلام علیک یا بقیه الله🌹
💖الّلهُمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّکَ الْفَرَج💖
--------------------------
ڪشکول_معنوی👇🔰
🆔️➻ @kashkoolmanavi ◆ ™
🕋 کشکول معنوی 🕋 ▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️ #امام_زمان مذهبی
✍️ #تنها_میان_داعش #قسمت_هشتم 💠 دستم به دیوار مانده و تنم در گرمای شب #آمرلی، از سرمای ترس میلرزی
✍️ #تنها_میان_داعش
#قسمت_نهم
💠 برای اولین بار در عمرم احساس کردم کسی به قفسه سینهام چنگ انداخت و قلبم را از جا کَند که هم رگهای بدنم از هم پاره شد.
در شلوغی ورود عباس و حلیه و گریههای کودکانه یوسف، گوشه اتاق در خودم مچاله شده و حتی برای نفس کشیدن باید به گلویم التماس میکردم که نفسم هم بالا نمیآمد.
💠 عباس و عمو مدام با هم صحبت میکردند، اما طوری که ما زنها نشنویم و همین نجواهای پنهان، برایم بوی #مرگ میداد تا با صدای زهرا به حال آمدم :«نرجس! حیدر با تو کار داره.»
💠 شنیدن نام حیدر، نفسم را برگرداند که پیکرم را از روی زمین جمع کردم و به سمت تلفن رفتم. پنهان کردن اینهمه وحشت پیش کسی که احساسم را نگفته میفهمید، ساده نبود و پیش از آنکه چیزی بگویم با نگرانی اعتراض کرد :«چرا گوشیت خاموشه؟»
همه توانم را جمع کردم تا فقط بتوانم یک کلمه بگویم :«نمیدونم...» و حقیقتاً بیش از این نفسم بالا نمیآمد و همین نفس بریده، نفس او را هم به شماره انداخت :«فقط تا فردا صبر کن! من دو سه ساعت دیگه میرسم #تلعفر، ان شاءالله فردا برمیگردم.»
💠 اما من نمیدانستم تا فردا زنده باشم که زیر لب تمنا کردم :«فقط زودتر بیا!» و او وحشتم را بهخوبی حس کرده و دستش به صورتم نمیرسید که با نرمی لحنش نوازشم کرد :«امشب رو تحمل کن عزیزدلم، صبح پیشتم! فقط گوشیتو روشن بذار تا مرتب از حالت باخبر بشم!»
خاطرش بهقدری عزیز بود که از وحشت حمله #داعش و تهدید عدنان دم نزدم و در عوض قول دادم تا صبح به انتظارش بمانم. گوشی را که روشن کردم، پیش از آمدن هر پیامی، شماره عدنان را در لیست مزاحم قرار دادم تا دیگر نتواند آزارم دهد، هر چند کابوس #تهدید وحشیانهاش لحظهای راحتم نمیگذاشت.
💠 تا سحر، چشمم به صفحه گوشی و گوشم به زنگ تلفن بود بلکه خبری شود و حیدر خبر خوبی نداشت که با خانه تماس گرفت تا با عمو صحبت کند.
اخبار حیدر پُر از سرگردانی بود؛ مردم تلعفر در حال فرار از شهر، خانه فاطمه خالی و خبری از خودش نیست. فعلاً میمانَد تا فاطمه را پیدا کند و با خودش به #آمرلی بیاورد.
💠 ساعتی تا سحر نمانده و حیدر بهجای اینکه در راه آمرلی باشد، هنوز در تلعفر سرگردان بود در حالیکه داعش هر لحظه به تلعفر نزدیکتر میشد و حیدر از دستان من دورتر!
عمو هم دلواپس حیدر بود که سرش فریاد زد :«نمیخواد بمونی، برگرد! اونا حتماً خودشون از شهر رفتن!» ولی حیدر مثل اینکه جزئی از جانش را در تلعفر گم کرده باشد، مقاومت میکرد و از پاسخهای عمو می فهمیدم خیال برگشتن ندارد.
💠 تماسش که تمام شد، از خطوط پیشانی عمو پیدا بود نتوانسته مجابش کند که همانجا پای تلفن نشست و زیر لب ناله زد :«میترسم دیگه نتونه برگرده!»
وقتی قلب عمو اینطور میترسید، دل #عاشق من حق داشت پَرپَر بزند که گوشی را برداشتم و دور از چشم همه به حیاط رفتم تا با حیدر تماس بگیرم.
💠 نگاهم در تاریکی حیاط که تنها نور چراغ ایوان روشنش میکرد، پرسه میزد و انگار لابلای این درختان دنبال خاطراتش میگشتم تا صدایش را شنیدم :«جانم؟» و من نگران همین جانش بودم که بغضم شکست :«حیدر کجایی؟ مگه نگفتی صبح برمیگردی؟»
نفس بلندی کشید و مأیوسانه پاسخ داد :«شرمندم عزیزم! بدقولی کردم، اما باید فاطمه رو پیدا کنم.» و من صدای پای داعش را در نزدیکی آمرلی و حوالی تلعفر میشنیدم که با گریه التماسش کردم :«حیدر تو رو خدا برگرد!»
💠 فشار پیدا نکردن فاطمه و تنهایی ما، طاقتش را تمام کرده بود و دیگر تاب گریه من را نداشت که با خشمی #عاشقانه تشر زد :«گریه نکن نرجس! من نمیدونم فاطمه و شوهرش با سه تا بچه کوچیک کجا آواره شدن، چجوری برگردم؟»
و همین نهیب عاشقانه، شیشه شکیباییام را شکست که با بیقراری #شکایت کردم :«داعش داره میاد سمت آمرلی! میترسم تا میای من زنده نباشم!»
💠 از سکوت سنگینش نفهمیدم نفسش بنده آمده و بیخبر از تپشهای قلب عاشقش، دنیا را روی سرش خراب کردم :«اگه من #اسیر داعشیها بشم خودمو میکُشم حیدر!»
بهنظرم جان به لبش رسیده بود که حرفی نمیزد و تنها نبض نفسهایش را میشنیدم. هجوم گریه گلوی خودم را هم بسته بود و دیگر ضجه میزدم تا صدایم را بشنود :«حیدر تا آمرلی نیفتاده دست داعش برگرد! دلم میخواد یه بار دیگه ببینمت!»
💠 قلبم ناله میزد تا از تهدید عدنان هم بگویم و دلم نمیآمد بیش از این زجرش بدهم که غرّش وحشتناکی گوشم را کر کرد.
در تاریکی و تنهایی نیمه شب حیاط، حیران مانده و نمیخواستم باور کنم این صدای انفجار بوده که وحشتزده حیدر را صدا میکردم، اما ارتباط قطع شده و دیگر هیچ صدایی نمیآمد...
#ادامه_دارد
✍️نویسنده: #فاطمه_ولی_نژاد
--------------------------
ڪشکول_معنوی👇🔰
🆔️➻ @kashkoolmanavi ◆ ™