eitaa logo
🕋 کشکول معنوی 🕋 ▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️ #امام_زمان مذهبی
46.5هزار دنبال‌کننده
13.8هزار عکس
10.9هزار ویدیو
36 فایل
مجموعه کانالهای کشکول معنوی مدیریت : 👈 @mosafer_110_2 تبلیغ👇 https://eitaa.com/joinchat/2836856857C847106613b 🤝 #ترک_کانال
مشاهده در ایتا
دانلود
📔 💠آیت الله مجتهدی: ⚠️تقوا یعنی...❓ تقوا یعنی اگر یک هفته مخفیانه از همه‌ی کارهای ما فیلم گرفتند و گفتند اعمال هفته‌ی گذشته‌ات در تلویزیون پخش شده، ناراحت نشویم❗️ -------------------------- ڪشکول_معنوی👇🔰 🆔️➻ @kashkoolmanavi ◆ ™
🌙دارم فکر میکنم داره میاد و از اونجایی که دست و پای شیطان بسته میشه فرصت خوبیه برای 🌟 🍃گفتش ڪه اگه برا ۲۴ ساعت کردنو آزادڪنه،چیکار میکنی⁉️ 👈 هی فکر ڪردم، ڪردم دیدم چقد همه گناهارو دارم همین الانشم میڪنم ‼️ ♨️ همه چی همین الان هم من الان هم همه انجام میدم ، نیازۍ به آزاد شدنش نیست .😔😔 😭😭😭😭الهی العفو -------------------------- ڪشکول_معنوی👇🔰 🆔️➻ @kashkoolmanavi ◆ ™
-علیه‌السلام: وَ نَعُوذُ بِكَ مِنْ شَمَاتَةِ الْأَعْدَاءِ، وَ مِنْ الْفَقْرِ إِلَى الْأَكْفَاءِ، وَ مِنْ مَعِيشَةٍ فِى شِدَّةٍ، وَ مِيتَةٍ عَلَى غَيْرِ عُدَّةٍ. 📖 پناه به تو مى بریم از شادى و نیشخند دشمن، و احتیاج به هم‌نوعان و زندگى در سختى و گرفتاری و مرگ ناگهانى و بی‌توشه. 📚 - دعای هشتم؛ دعا در پناه بردن به خداوند -------------------------- ڪشکول_معنوی👇🔰 🆔️➻ @kashkoolmanavi ◆ ™
4_5769283685857625466.mp3
4.1M
از زمین و زمان به گوشِ جان میرسد، اباصالح مدد یا اباصالح مدد.. -------------------------- ڪشکول_معنوی👇🔰 🆔️➻ @kashkoolmanavi ◆ ™
 " اللَّهُمَّ إِنْ لَمْ تَكُنْ قَدْ غَفَرْتَ لَنَا فِي مَا مَضَى مِنْ شَعْبَانَ، فَاغْفِرْ لَنَا فِيمَا بَقِيَ مِنْه‏ "💫 و باز دلشوره‌ی ساعات آخر، و اذن ورود .... اگر هنوز مرا پاک نکرده ای؛ فقط چندساعت تا ضیافت باقی است! مرا پاکیزه بپذیر؛ دلبر جان ✨ -------------------------- ڪشکول_معنوی👇🔰 🆔️➻ @kashkoolmanavi ◆ ™
|🦋🌤| چادࢪے از شــ🌸ـڪوفه پوشیدے بوے گل ڪوچه ࢪا بهـ🌱ـاࢪے کࢪد... -------------------------- ڪشکول_معنوی👇🔰 🆔️➻ @kashkoolmanavi ◆ ™
🔹 آیت الله حق شناس ( ره ) : 👈 طاعت بدون سودی ندارد . اگر صد سال هم بگذرد ولی نفس را کنترل نکنی درجا خواهی زد ...! 🔻 -------------------------- ڪشکول_معنوی👇🔰 🆔️➻ @kashkoolmanavi ◆ ™
تمــــام هفــته ❌ گنــاه و غروب🌅 •|د←ع←ا|• ڪمی 😞 از این انتـــظار هم خوب اســـت🍃✨ -------------------------- ڪشکول_معنوی👇🔰 🆔️➻ @kashkoolmanavi ◆ ™
🖤✋ هر ای که میگذرد پیر میشوی در هر غروب آن تو دلگیر می شوی می ترسم آقا بگویی به این گدا تو باعث این همه تاخیر می شوی😭 تعجیل در ظهور و سلامتی مولاعج پنج مرتبه 🌤أللَّھم عجل لولیڪ ألفرج🌤 -------------------------- ڪشکول_معنوی👇🔰 🆔️➻ @kashkoolmanavi ◆ ™
5_6318763372003196947.mp3
5.27M
💠 مناجات با امام زمان عج 💠 نوحه واحد 🎤‌ جواد مقدم 🌤أللَّھم عجل لولیڪ ألفرج🌤 -------------------------- ڪشکول_معنوی👇🔰 🆔️➻ @kashkoolmanavi ◆ ™
🍃🌸 ❤️ صبح یعنی ... تپشِ قلبِ زمان ، درهوسِ دیدنِ تــو کہ بیایی و زمین، گلشنِ اسرار شود سلام آرزویِ زمین و زمان ❤️ 📮در ثواب نشر شریک شوید📡 -------------------------- ڪشکول_معنوی👇🔰 🆔️➻ @kashkoolmanavi ◆ ™
🕋 کشکول معنوی 🕋 ▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️ #امام_زمان مذهبی
✍️ #تنها_میان_داعش #قسمت_پانزدهم 💠 در انتظار آغاز عملیات ۱۵ روز گذشت و خبری جز خمپاره‌های #داعش نب
✍️ 💠 در فضای تاریک و خاکی اتاق و با نور اندک موبایل، بلاخره حلیه را دیدم که با صورت روی زمین افتاده و یوسف زیر بدنش مانده بود. دیگر گریه‌های یوسف هم بی‌رمق شده و به‌نظرم نفسش بند آمده بود که موبایل از دستم افتاد و وحشتزده به سمت‌شان دویدم. 💠 زن‌عمو توان نداشت از جا بلند شود و چهار دست و پا به سمت حلیه می‌رفت. من زودتر رسیدم و همین که سر و شانه حلیه را از زمین بلند کردم زن‌عمو یوسف را از زیر بدنش بیرون کشید. چشمان حلیه بسته و نفس‌های یوسف به شماره افتاده بود و من نمی‌دانستم چه کنم. زن‌عمو میان گریه (سلام‌الله‌علیها) را صدا می‌زد و با بی‌قراری یوسف را تکان می‌داد تا بلاخره نفسش برگشت، اما حلیه همچنان بی‌هوش بود که نفس من برنمی‌گشت. 💠 زهرا نور گوشی را رو به حلیه نگه داشته بود و زینب می‌ترسید جلو بیاید. با هر دو دست شانه‌های حلیه را گرفته بودم و با گریه التماسش می‌کردم تا چشمانش را باز کند. صدای عمو می‌لرزید و با همان لحن لرزانش به من دلداری می‌داد :«نترس! یه مشت بزن به صورتش به حال میاد.» ولی آبی در خانه نبود که همین حرف عمو شد و ناله زن‌عمو را به بلند کرد. 💠 در میان سرسام مسلسل‌ها و طوفان توپخانه‌ای که بی‌امان شهر را می‌کوبید، آوای مغرب در آسمان پیچید و اولین روزه‌مان را با خاک و خمپاره افطار کردیم. نمی‌دانم چقدر طول کشید و ما چقدر بال بال زدیم تا بلاخره حلیه به حال آمد و پیش از هر حرفی سراغ یوسف را گرفت. 💠 هنوز نفسش به درستی بالا نیامده، دلش بی‌تاب طفلش بود و همین که یوسف را در آغوش کشید، دیدم از گوشه چشمانش باران می‌بارد و زیر لب به فدای یوسف می‌رود. عمو همه را گوشه آشپزخانه جمع کرد تا از شیشه و پنجره و موج دور باشیم، اما آتش‌بازی تازه شروع شده بود که رگبار گلوله هم به صدای خمپاره‌ها اضافه شد و تن‌مان را بیشتر می‌لرزاند. 💠 در این دو هفته هرازگاهی صدای انفجاری را می‌شنیدیم، اما امشب قیامت شده بود که بی‌وقفه تمام شهر را می‌کوبیدند. بعد از یک روز آن‌هم با سحری مختصری که حلیه خورده بود، شیرش خشک شده و با همان اندک آبی که مانده بود برای یوسف شیرخشک درست کردم. 💠 همین امروز زن‌عمو با آخرین ذخیره‌های آرد، نان پخته و افطار و سحری‌مان نان و شیره توت بود که عمو مدام با یک لقمه نان بازی می‌کرد تا سهم ما دخترها بیشتر شود. زن‌عمو هم ناخوشی ناشی از وحشت را بهانه کرد تا چیزی نخورَد و سهم نانش را برای حلیه گذاشت. اما گلوی من پیش عباس بود که نمی‌دانستم آبی برای دارد یا امشب هم با لب خشک سپری می‌کند. 💠 اصلاً با این باران آتشی که از سمت بر سر شهر می‌پاشید، در خاکریزها چه‌خبر بود و می‌ترسیدم امشب با گلویش روزه را افطار کند! از شارژ موبایلم چیزی نمانده و به خدا التماس می‌کردم تا خاموش نشده حیدر تماس بگیرد تا اینهمه وحشت را با قسمت کنم و قسمت نبود که پس از چند لحظه گوشی خاموش شد. 💠 آخرین گوشی خانه، گوشی من بود که این چند روز در مصرف باتری قناعت کرده بودم بلکه فرصت هم‌صحبتی‌ام با حیدر بیشتر شود که آن هم تمام شد و خانه در تاریکی محض فرو رفت. حالا دیگر نه از عباس خبری داشتیم و نه از حیدر که ما زن‌ها هر یک گوشه‌ای کِز کرده و بی‌صدا گریه می‌کردیم. 💠 در تاریکی خانه‌ای که از خاک پر شده بود، تعداد راکت‌ها و خمپاره‌هایی که شهر را می‌لرزاند از دست‌مان رفته و نمی‌دانستیم بعدی در کوچه است یا روی سر ما! عمو با صدای بلند سوره‌های کوتاه را می‌خواند، زن‌عمو با هر انفجار (روحی‌فداه) را صدا می‌زد و به‌جای نغمه مناجات ، با همین موج انفجار و کولاک گلوله نیت روزه ماه مبارک کردیم. 💠 آفتاب که بالا آمد تازه دیدیم خانه و حیاط زیر و رو شده است؛ پرده‌های زیبای خانه پاره شده و همه فرش از خرده‌های شیشه پوشیده شده بود. چند شاخه از درختان توت شکسته، کف حیاط از تکه های آجر و شیشه و شاخه پُر شده و همچنان ستون‌های دود از شهر بالا می‌رفت. 💠 تا ظهر هر لحظه هوا گرم‌تر می‌شد و تنور داغ‌تر و ما نه وسیله‌ای برای خنک کردن داشتیم و نه پناهی از حملات داعش. آتش داعشی‌ها طوری روی شهر بود که حلیه از دیدار عباس ناامید شد و من از وصال حیدر! می‌دانستم سدّ شکسته و داعش به شهر هجوم آورده است، اما نمی‌دانستم داغ عباس و ندیدن حیدر سخت‌تر است یا مصیبت ... ✍️نویسنده: -------------------------- ڪشکول_معنوی👇🔰 🆔️➻ @kashkoolmanavi ◆ ™
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🕯 💔دلت را بد شکسته ام باخطاهایم! تو با من مهربانی میکنی علی الدوام، ولی جز و عصیان وسربه هوایی،چیزی ازمن یاغی نمی بینی! غریبانه،دلش بشکسته ازمن😔 الهی العفو ‌👇👇👇 🆔 @kashkoolmanavi
☝️☝️☝️☝️ 🔔📣 ⛓می بینی؟ خدایمان، همین اول کار، زنجیر به دست وپای دشمن خونی مان زده است! را در بند نموده به جانبداری از ما بندگان ضعیف! 🌙حالادیگر بهانه ای نداریم برای شکست خوردن از ! داریم؟!` ‌👇👇👇 🆔 @kashkoolmanavi
📖 🏡 🌸«ﺃَ ﻟَﻴْﺲَ ﺍﻟﻠَّﻪُ ﺑِﻜﺎﻑٍ ﻋَﺒْﺪَﻩُ»[زمر/۳۶] 👈یعنی بنده اش را کفایت نمیکند خداوند( از هرچه غیر خداست)؟! 🚧درجاده ایمان و ولایت که قدم گذاشتی، از زمین و آسمان، هجوم می آورند به تو، وسوسه ها و لشکرشیاطین، که شاید دست بکشی از راه حق؛ 💥از این و آن می ترسانند تو را که با خدا بودنت، قیمت زیادی برمیدارد برایت؛ شاید به بهای بریدنِ هر که هست دور وبرت! و از دست دادن هرچه هست👈«ﻭَ ﻳُﺨَﻮِّﻓُﻮﻧَﻚَ ﺑِﺎﻟَّﺬِﻳﻦَ ﻣِﻦْ ﺩُﻭﻧِﻪ»! باشد بگذارد برود از کفت، هرکه هست و هر چه هست! که هست؛ کافیست تورا از هرآنچه نیست؛ وآنکه تو را دارد، چه ندارد ای مهربان؟! وچه دارد، آنکه تو را ندارد؟! 📮در ثواب نشر شریک شوید📡 -------------------------- ڪشکول_معنوی👇🔰 🆔️➻ @kashkoolmanavi ◆ ™
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
😔من اگر گم شده ام این روزها، نه اینکه تونباشی کنارم! نه اینکه کم گذاشته باشی برایم! چون خودم دستم را از میان دستانت کشیده ام! دست آیات نورانی ات! آری کشیده ام که حالاگم شده ام منهای تو! -------------------------- ڪشکول_معنوی👇🔰 🆔️➻ @kashkoolmanavi ◆ ™
🌾نشانه ی مخلص بودن🌾 حضرت امام خمینی سلام الله علیه: 🌸اى عزيز،در كارهاى خود دقيق شو و از نفس خود در هر عملى حساب بكش،و او را در برابر هر پيش آمدى استنطاق [پُرسِش]كن كه آيا اقدامش در خيرات و در امور شريفه براى چيست ؟.... 👈اگر ديدى با تو سر و كار دارد، بدان كارهايت از روى اخلاص نيست و براى حق تعالى نيست. ⬅️اگر شما مخلصيد،چرا چشمه هاى حكمت از قلب شما به زبان جارى نشده،💥با اينكه چهل سال است به خيال خود قُربَهً الى الله عمل مى كنيد،💥 با اينكه در حديث وارد است كه كسى كه اخلاص ورزد از براى خدا چهل صباح[روز]،جارى گردد چشمه هاى حكمت از قلبش به زبانش. 📚چهل حدیث/ص51و 📮در ثواب نشر شریک شوید📡 -------------------------- ڪشکول_معنوی👇🔰 🆔️➻ @kashkoolmanavi ◆ ™
اللهم فُکَّ کل اسیر.... ⛓به زنجیر کشیده اند دلهایمان را ارباب های مدرنیته و ! عمری است اسیر و دربند این تکنولوژی هستیم که بازمانده ایم از کاروان ! از آیات نور! 🕊آزاد کن این اسیر را با تلاوت آیات قرآن🙏🙏🙏 📮در ثواب نشر شریک شوید📡 -------------------------- ڪشکول_معنوی👇🔰 🆔️➻ @kashkoolmanavi ◆ ™
📚 درویشی👲 بود که در کوچه و محله راه می‌رفت و می‌خواند: "هرچه کنی به خود کنی گر همه نیک و بد کنی" اتفاقاً زنی👵 این درویش را دید و خوب گوش داد که ببیند چه می‌گوید وقتی شعرش را شنید گفت: من پدر این درویش را در می‌آورم که هر روز مزاحم آسایش ما میشود. زن به خانه رفت و خمیر درست کرد و یک فتیر 🍣شیرین پخت و کمی زهر هم لای فتیر ریخت و آورد و به درویش داد و رفت به خانه‌اش و به همسایه‌ها گفت: من به این درویش ثابت می‌کنم که هرچه کنی به خود نمی‌کنی. کمی دورتر پسری که در کوچه بازی میکرد نزد درویش آمد و گفت: من بازی کرده و خسته و گرسنه‌ام کمی نان به من بده. درویش هم همان فتیر شیرین را به او داد و گفت: "زنی برای ثواب این فتیر را برای من پخته، بگیر و بخور فرزندم ! پسر فتیر را خورد و حالش به هم خورد و به درویش گفت: درویش! این چه بود که سوختم؟ درویش فوری رفت و زن را خبر کرد. زن دوان‌دوان آمد و دید پسر خودش است! همانطور که توی سرش می‌زد و شیون می‌کرد، گفت: پسرم را با فتیر زهر آلودم مسموم کردم .😳😳😳 ✍ : آنچه را که امروز به اختیار می‌کاریم فردا به اجبار درو می‌کنیم. پس در حد اختیار، در نحوه‌ی افکار و کردار و گفتارمون بیشتر تامل کنیم! -------------------------- 📚با های مذهبی ما همراه باشید ڪشکول_معنوی👇 ➠ @kashkoolmanavi
🌺مژده ای منتظران ماه آمده است 🌺ماه شبهای و دعا آمده است 🌟فرا رسیدن ماه مبارک ، ماه بارش باران رحمت الهی مبارک باد.. التماس دعا💐 -------------------------- ڪشکول_معنوی👇🔰 🆔️➻ @kashkoolmanavi ◆ ™