✴️ یکشنبه 👈 23 آذر 1399
👈 27 ربیع الثانی 1442👈 13 دسامبر 2020
🌙🌟 احکام دینی و اسلامی .
📛 امروز ساعت ۶:۹ قمر از برج عقرب خارج می گردد . ولی تا غروب نیز احتیاط کنید .
👼 زایمان مناسب و نوزادش خوشرو و روزی دار خواهد شد . ان شاء الله
✈️ مسافرت :
مسافرت همراه صدقه باشد
🔭 احکام نجوم.
🌗 امروز برای امور زیر خوب است :
✳️ امور کشاورزی و بذر افشانی .
✳️ آبیاری .
✳️ کندن چاه .
✳️ درختکاری .
✳️ و از شیر گرفتن کودک نیک است .
📛 از امور اساسی و زیر بنایی مانند ازدواج و مسافرت پرهیز شود .
🔲 این مطالب تنها یک سوم اختیارات سررسید تقویم همسران است بقیه امور را در تقویم مطالعه بفرمایید.
💑مباشرت و مجامعت.
مباشرت امشب (شب دوشنبه) ، فرزند چنین شبی ممکن است گروهی از مردم بی گناه را هلاک سازد .
⚫️ طبق روایات، #اصلاح_مو (سر و صورت) در این روز از ماه قمری ، پشیمانی است .
💉🌡حجامت خون دادن فصد و زالو انداختن
#خون_دادن یا #حجامت#فصد#زالو انداختن در این روز، از ماه قمری ، ایمنی از ترس دارد .
💅 ناخن گرفتن
یکشنبه برای #گرفتن_ناخن، روز مبارک و مناسبی نیست و طبق روایات ممکن است موجب بی برکتی در زندگی گردد.
👕👚 دوخت و دوز
یکشنبه برای بریدن و دوختن #لباس_نو روز مناسبی نیست . طبق روایات موجب غم واندوه و حزن شده و برای شخص، مبارک نخواهد بود.
✴️️ وقت #استخاره در روز یکشنبه: از طلوع آفتاب تا ساعت ۱۲ و بعداز ساعت ۱۶ عصر تا مغرب.
❇️️ ذکر روز یکشنبه : یا ذالجلال والاکرام ۱۰۰ مرتبه
✳️️ ذکر بعد از نماز صبح ۴۸۹ مرتبه #یافتاح که موجب فتح و نصرت یافتن میگردد .
💠 ️روز یکشنبه طبق روایات متعلق است به #حضرت_علی_علیه_السلام و #فاطمه_زهرا_سلام_الله_علیها . سفارش شده تا اعمال نیک و خیر خود را در این روز به پیشگاه مقدس ایشان هدیه کنیم تا ثواب دوچندان نصیبمان گردد.
🌸به امیدپرورش نسلی مهدوی ان شاءالله🌸
📚 منابع مطالب
کتاب تقویم همسران
نوشته حبیب الله تقیان
انتشارات حسنین علیهما السلام
قم
پاساژ قدس زیر زمین پلاک 24
تلفن
09032516300
025 37 747 297
09123532816
📛📛📛📛📛📛📛📛📛📛📛
📩 این مطلب را برای دوستانتان حتما با لینک ارسال کنید مطلب بدون لینک شرعا حرام و ممنوع میباشد
📛📛📛📛📛📛📛📛📛📛📛
@taghvimehmsaran
🌍 eitaa.com/kashkoolmazhabimehrab
🕋 اوقات شرعی به افق یزد
🗓 یکشنبه ۲۳ آذر ماه ۱۳۹۹
🕌 اذان صبح : ساعت َ۵:۱۸
🌅طلوع آفتاب: ساعت َ۶:۴۴
🕌 اذان ظهر: ساعت َ۱۱:۴۷
🌄 غروب افتاب: ساعت َ۱۶:۵۰
🕌 اذان مغرب: ساعت َ۱۷:۰۹
🌃 نیمه شب شرعی: ساعت َ۲۳:۰۴
🌍 eitaa.com/kashkoolmazhabimehrab
📖 تقویم شیعه
☀️ امروز:
شمسی: یکشنبه - ۲۳ آذر ۱۳۹۹
میلادی: Sunday - 13 December 2020
قمری: الأحد، 27 ربيع ثاني 1442
🌹 امروز متعلق است به:
🔸مولی الموحدین امیر المومنین حضرت علی بن ابیطالب علیهما السّلام
🔸(عصمة الله الكبري حضرت فاطمة زهرا سلام الله عليها)
💠 اذکار روز:
- یا ذَالْجَلالِ وَالْاِكْرام (100 مرتبه)
- ایاک نعبد و ایاک نستعین (1000 مرتبه)
- یا فتاح (489 مرتبه) برای فتح و نصرت
❇️ وقایع مهم شیعه:
🔹امروز مناسبتی نداریم
📆 روزشمار:
▪️8 روز تا ولادت حضرت زینب سلام الله علیها
▪️16 روز تا شهادت حضرت زهرا سلام الله علیها (روایت 75روز)
▪️36 روز تا شهادت حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها (روایت 95روز)
▪️46 روز تا وفات حضرت ام البنین سلام الله علیها
▪️53 روز تا ولادت حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها
🌍 eitaa.com/kashkoolmazhabimehrab
📖 #روزی_یک_صفحه_از_قرآن_کریم
#صفحه ۴۸۱
⚡️نکته مهم: احکام شرعی سوره های سجده واجب حتما رعایت شود
🌍eitaa.com/kashkoolmazhabimehrab
8.19M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥| #کلیپ
🔸دعای هفتم صحیفه سجادیه
➕حاج محمود کریمی
⌚️مدت: "۴۲:'۴
🌍 eitaa.com/kashkoolmazhabimehrab
💠 آثار برخی از گناهان در کلام امام سجاد علیه السلام(۱)
گناهانی که نعمت ها را تغییر می دهد:
✍️ خداوند آنچه از نعمت ها در زمین است را برای بهره برداری انسان آفریده است:
☀️هوَ الَّذي خَلَقَ لَکُمْ ما فِي الْأَرْضِ جَميعاً ؛ بقره/ 29. او خدایی است که آنچه در زمین است همه را برای شما آفریده است.
✅ ولی خداوند متعال گاه این نعمت ها را تغییر می دهد که علت آن گناه و یا گناهانی است که از انسان صادر می شود.
🌷 امام علی(ع) در دعای کمیل می فرماید: اللَّهُمَّ اغْفِرْ لِیَ الذُّنُوبَ الَّتِی تُغَیِّرُ النِّعَم؛ خدایا ببخش گناهانی را که نعمت ها را تغییر می دهد.
✅ حال باید دید که کدام گناهان است که نعمت ها را تغییر می دهد.
🌹طبق فرمایش امام زین العابدین(ع) گناهانی که نعمتها را تغییر می دهد عبارت است از:
ظلم و ستم کردن به مردم و ترك عمل خيرى كه به آن عادت شده و ترك أمر به نيكي ها و كفران نعمت و ترك شكر
🌺 الذُّنُوبُ اَلَّتِي تُغَيِّرُ اَلنِّعَمَ اَلْبَغْيُ عَلَى اَلنَّاسِ وَ اَلزَّوَالُ عَنِ اَلْعَادَةِ فِي اَلْخَيْرِ وَ اِصْطِنَاعِ اَلْمَعْرُوفِ وَ كُفْرَانُ اَلنِّعَمِ وَ تَرْكُ اَلشُّكْرِ؛( 1)
✅ در ادامه امام سجاد(ع) به آیه قرآن استناد نموده: قال اللّه تعالی إِنَّ اللَّهَ لا يُغَيِّرُ ما بِقَومٍ حَتّىٰ يُغَيِّروا ما بِأَنفُسِهِم؛ رعد/11.
خداوند سرنوشت هیچ قوم (و ملّتی) را تغییر نمیدهد مگر آنکه آنان آنچه را در خودشان است تغییر دهند!
📚(1)اصول کافی، ج 2، ص 331.
🌍 eitaa.com/kashkoolmazhabimehrab
کشکول مذهبی محراب
♡﷽♡ #قــاب_خــاتـــم #قسمت_76 •┈┈••✾•☕️🍭☕️•✾••┈┈• در جواب پیشنهادش سکوت کرده بودم... از اینکه هر
♡﷽♡
#قــاب_خــاتـــم
#قسمت_77
•┈┈••✾•☕️🍭☕️•✾••┈┈•
کمی جلوی در معطل کردم و اما بالاخره وارد حیاط شدم
در حیاط رو بستم...
باصدای بسته شدن در حیاط مامان از خونه بیرون اومد
لبخند زدم و سلام دادم
متعجب نگام کرد و گفت:
سلام عزیزم
خسته نباشی
چه زود اومدی
+آره،امروز کارم زودتر تموم شد
به خاطر همین زود اومدم
-قربونت برم،بیا تو خسته ای..
پاکت حاوی داروها و قرص های مسکن زیر چادر پنهان کردم تا مامان نبینه...
رفتم توی اتاق لباسامو عوض کردم
دستی به کتفم که از شدت ضربه تماما کبود و کوفته شده بود کشیدم و لبمو از درد گزیدم...
مسکنی خوردم و از اتاق بیرون اومدم
نشستم کنار دنیا که داشت نقاشی میکشید
سرشو بلند کرد و لبخند عمیقی به صورتم زد
سلام آجی جوووونم
+سلام فرشته ی من
قربونت برم..
مامان و که اذیت نکردی؟
میدونستم از این سوال بیزاره
سریع اخم کرد و لبهاش اویزون شد
عععع...آجییی
مگه من بچه ام
تازه همش به مامان کمک میکنم
خندیدم و روی موهاشو بوسیدم
+قربونت برمکه انقدر مهربونی...
دنیا از کنارم بلند شد و رفت توی آشپزخونه
حواسم نبود...چند دقیقه نگذشته بود که دنیا محکم کتفمو تکون داد تا چیزی بهم بگه...
اما...
از درد دادی سرش کشیدم و دستمو روی کتفم گذاشتم
طفلک از ترس رنگش پریده بود و چند قدم عقب تر ایستاده بود و نگاهم میکرد
مامان با صدای داد من از آشمزخونه بیرون اومد
-چی شده دیبا؟
چرا سر بچه داد میکشی؟
دنیا با شنیدن حرف مامان و مطمئن شدن از بی گناهی شروع کرد به گریه کردن و هق هق کردن
هنوز دستم روی کتفم بود و خم شده بود تا بلکه درد لعنتیش تموم بشه...
هنوز حس میکردم شکسته یا حداقل مو برداشته...
نمدونم دکتره چطور گفت هیچیت نشده!
اما بدتر از همه این بود که حالا چه توضیحی باید به مادرم بدم!
#بانومیم
#ادامهدارد
🌍 eitaa.com/kashkoolmazhabimehrab
♡﷽♡
#قــاب_خــاتـــم
#قسمت_78
•┈┈••✾•☕️🍭☕️•✾••┈┈•
مامان نشسته بود کنارم و دستمو نگاه میکرد
+چیکار کردی با خودت دیبا؟
زدی خودتو ناقص کردی که...
چیشد که اینطوری شد؟؟
_اممم... خودم به درخت....
+چییی؟!
_هیچی داشتم می دوییدم که زودتر برم به کارم برسم...
یه صدایی از پشت سر شنیدم برگشتم ببینم چیه که خوردم به درخت...
_آخه کجا؟!
+مم... محل کارم دیگه... تو حیاطشون درخت دارن... ولش کن حالا دستم خیلی درد میکنهه...
مامان درحالی که دستمو با روغن زیتون ماساژ میداد سری تکون داد و گفت:
همینه دیگه
وقتی روی هوا راه میری همین میشه!
هزار بار بهت گفتم انقدر سر به هوا نباش...
به بهونه ی خستگی و درد دست اومدم اتاق تا مثلا چرت کوتاهی بزنم...
بالشمو انداختم وسط اتاق و همونجا دراز کشیدم
فکرم درگیر پیشنهاد احسان بود و خوابم نمی اومد ...
هرچقدر فکر میکردم ته دلم راضی به این کار نبود...
نه حوصله ی اخلاق غیر قابل تحمل جهان تاج ر داشتم...
نه دوست داشتم به اون عمارت برگردم و شاهد عقد کردن احسان و دختر دایی اش بشم....
مطمئن بودم که جهان تاج خانم کوتاه نمی اومد بالاخره به هر ضرب و زوری که شده حرف خودشو به کرسی می نشوند...
اما وقتی بیشتر فکرمیکردم میدیدم من که مِنبعد ناچار به کار کردنم و این ترم هم اگر تموم بشه لیسانسم رو بگیرم، باز هم هرجا کار کنم نصف این حقوق رو هم بهم نمیدن...
کار چندان سخت نبود فقط تحمل جهان تاج قسمت سخت ماجرا بود که اونهم با امید بی معنایی که ته دلم دست و پا میزد قابل تحمل میشد...
این تنها راهی بود که میتونستم احسان بدون دغدغه هرروز ببینم....
دیدنش هم برای همچون منی کافی بود!
باز از خودم پرسیدم؛ چرا انقدر راحت دل دادی؟
و بعد توجیه کردم: اون چند بار ناجیِ من شد...
اون روز توی پارک... اون شب بعد از شکستن قاب... امروز توی باغ...
با یاد آوری حضورش امروز توی باغ لبخندد به لبم اومد...
مثل دخترهای ۱۴ ساله احساساتی شده بودم!
اصلا خودم رو نمیشناختم...
#بانومیم
#ادامهدارد
🌍 eitaa.com/kashkoolmazhabimehrab