eitaa logo
کشکول مذهبی محراب
343 دنبال‌کننده
2.6هزار عکس
580 ویدیو
23 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
🔹 🔹🔹 🔹🌙🔹 🔹🌙🌙🔹 🔹🌙🌙🌙🔹 ❣بِــــسْمِ اللہِ الرَّحـــمانِ الرَّحــــیم❣ ✨ نویســـنده: روزهاے انتظـــار هر چند طولانے شد، اما بالاخره به پایـــان رسید. ابن عبــاس و شریـــح بن هانـــے، دو ناظر امام از «دومة الجندل» بازگشتند. همه ے نگاه ها به آن ها بود ڪه در حلقه ے علے و یارانـــش ایستاده بودند. چهره هاي هر دو نشــان مےداد ڪه خبرهاے خوشے ندارند. ابن عبــاس در جــواب علــے ڪه پرسید: چه دیدیـــد و چه شنیدید از آن دو؟! پاســخ داد: خدا ڪند ابــو موســے اشعــرے را! من مــردے به خرفتــے و ڪودنے او ندیده ام! بعد رو به شریــح ڪرد و گفت: بگو آن چه را دیدیم و شنیدیم. شریــح گفت: پیش از صدور حڪمین، آن دو در تعیین و نصب خليفــه سخــن گفتند. عمــروعــاص از ابو موسے پرسید ڪه: آیا میدانــے عثمـــان ڪشته شد؟ ابــوموســے گفت: آرے مےدانم. عمـروعــاص لبخندے زد و گفت: اے مـــردم! شاهــد باشید ڪه نماینده علــے به قتـــل مظلومانــه ے عثمان اعتراف ڪرد. آن گاه رو به ابو موسے پرسید: چرا از معاویه روے مےگردانید در حالے ڪه او فردے قریشے است؟ ابوموســے گفت: معاویـــه سابقه اے در اســـلام . پدر و خانـــواده ے او، از رسول الله بودند و مسلمانـــان زیادے به دست آنان به قتـــل رسیدند. چگونـــه چنیــن مــردے مےتواند خلیفه ے مسلمانان باشـــد؟! عمـــروعـــاص گفت: معاویـــه ولــے و نماینده ے عثمــان بود و از حیث تدبیــر و سیاســـت، فردي ممتــاز است. اگر به خلافـــت برسد، به هیچ ڪس به اندازه ے تو احتـــرام نخواهد گذاشت؛ در حالے ڪه تو فرماندار عثمـــان بودے و علـــے تو را ڪرد. در حڪومت علـــے چه به تو خواهد رسید. ابوموســے؟ ابوموســے گفت: در حڪومت معاویـــه نیز چیزے به من نخواهد رسید. من هرگــــز مهاجــران نخستین را رها نکرده و معاویه را به خلافت انتصاب نخواهم کرد. عمروعاص گفت: ما درباره ی علــے و معاویـــه به توافــق نخواهیم رسید. بهتـــر اسـت علــے و معاویـــه را از خلافت ڪنیم و سرنوشت خلافت را به شوراے مسلمانان واگذاریم. ابـــو موسے لحظه اے فڪز ڪرد و گفت: موافقم. این بهتـــر است ڪه شخص ثالثـــے خلیفه شود. شاید ڪه قائله ها ختـــم گردد. عمــروعــاص گفت: من حڪــم به عــزل معاویــه مےدهم و تو نیز حڪم به علـــے بده. ابـــو موســے گفت: بســــم الله. حڪم ڪن تا بشنوند. 🌍 @kashkoolmazhabimehrab
🔹 🔹🔹 🔹🌙🔹 🔹🌙🌙🔹 🔹🌙🌙🌙🔹 ❣بِــــسْمِ اللہِ الرَّحـــمانِ الرَّحــــیم❣ ✨ نویســـنده: عمـــروعـــاص گفت: نه ابومــوسے، تو بزرگترے و از اصحـــاب رسول الله هستے. حق با توسـت. ابـــو موســے رو به جمعیـــت حاضر ڪرد و گفت: من و عمـــروعـــاص بر مطلبــے اتفاق نظـــر داریم و امیدواریم صــلاح و رستگـــارے مسلمیــن در آن باشد. اما قبــل از آن ڪه حڪم را صـــادر ڪند، ابن عبـــاس خود را به او رسانــد و هشدار داد و گفت: بهتـــر است اول عمـــروعــاص سخن بگوید و معاویــه را عزل ڪند. زیرا بعیــد نیست او خلاف توافق مطلبے را بیان ڪند. ولــے ابــو موســـے به هشدارهاے ابن عبــاس توجه اے نڪرد و گفت: رها ڪن ابــن عبــاس! ما هر دو در مسأله ے خلاــفت اتفــاق نظــر داریم. سپس برخاســـت و گفت: ما وضــع امـــت اســـلام را مطالعـــه ڪردیم و برای وضع اختلافـــات و بازگشت به و آرامش، بهتر از این ندیدیم ڪه علـــے و معاویه را از خلافت ڪنیم. بر این اساس، من علـــے و معاویـــه را از خلافت ڪردم. سخنانش ڪه به پایان رسید نشست. سپس عمروعــاص برخاست و گفت: اے مـــردم! سخنـــان ابو موســـے را شنیدید؛ او خود را عـــــزل ڪرد و من نیز در این مورد با او هم عقیــــده هستم و علـــے را از خلافت عزل می ڪنم و به جاے او معاویه را به خلافت می رسانم. همهمه در جمع افتاد. ابومــــوسے با عصبانیــت جلــو رفت، یقه ے عمروعاص را گرفت و گفت: اے مرد خبیــــــــث! ما توافق ڪردیم و تو آن را شڪستے! ما این نبود. عمروعاص پوزخندے زد و گفت: نمیتوانے راے خود را پس بگیرے ابوموسے. ادامـــه دارد ... 🌍 @kashkoolmazhabimehrab