❓بقيةاللَّه به چه معناست؟ ✍ تفسير نمونه، «بقيةاللَّه» را چنين معنا کرده است: هر موجود نافعي از طرف خداوند که براي بشر باقي مانده و مايه ی خير و سعادت او گردد، «بقيةاللَّه» محسوب مي شود. (۱) ✅ نمونه کامل و تام این باقی مانده از طرف خدا وجود مقدس آقا امام زمان(عج) است: در روایتی آمده است که: 🌺 «هنگامي که حضرت مهدي(علیه السلام) قيام کند، بر دیوار کعبه تکيه می زند و ۳۱۳ تن از پيروانش نزد او گرد می آيند. پس اولين چيزي که مي گويد، اين آيه است: ☀️ «بقيةاللَّه خير لکم ان کنتم مؤمنين». 🌷 سپس مي فرمايد: من «بقيةاللَّه» و خليفه او و حجت خدا بر شما هستم. پس از آن، کسي بر آن حضرت سلام نمي کند، مگر اين که مي گويد: «السلام عليک يا بقية اللَّه في ارضه»؛ سلام بر تو اي باقي گذارده خدا در زمينش.(۲) 📚منبع: (۱) تفسیر نمونه، ج۹،ص۲۰۴. (۲) تفسير صافي، ج ۲، ص ۴۶۸. 🌍 eitaa.com/kashkoolmazhabimehrab

🌺 امام باقر عليه السلام : 🌷 الصَّدَقةُ يَومَ الجُمُعةِ تُضاعَفُ، لفَضْلِ يَومِ الجُمُعةِ على غَيرهِ من الأيّامِ. در روز جمعه [ثواب] صدقه دو چندان مى شود؛ زيرا روز جمعه بر ديگر روزها فضيلت دارد. 📗 ثواب الاعمال و عقاب الاعمال، ص ۲۲۰ 🌍 eitaa.com/kashkoolmazhabimehrab

✅گناهی که شیطان هم از آن بیزار است! ✍امام جعفر صادق عليه السلام: اگر کسى سخنى را بر ضد مۆمنى نقل کند و قصدش از آن، زشت کردن چهره او و از بین بردن وجهه اجتماعى اش باشد و بخواهد او را از چشم مردم بیندازد، خداوند او را از ولایت خود خارج مى کند و تحت سرپرستى شیطان قرار مى دهد؛ ولى شیطان هم او را نمى پذیرد! 📚الکافی، ج٢، ص ٣۵٨ 🌍 eitaa.com/kashkoolmazhabimehrab

🌸محبوب‌ترین عبادت در روز جمعه 💥امام باقر(علیه‌السلام):ِ مَا مِنْ شَیْءٍ یُعْبَدُ الله بِهِ یَوْمَ الْجُمُعَةِ أَحَبّ إِلَیَّ مِنَ الصَّلَاةِ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّد. هیچ عبادتی در روز جمعه در نزد من محبوب‌تر از صلوات بر محمد و آل محمد علیهم‌السلام نیست . 📚اصول کافی ج ۳ ص۴۲۹ 🌍 eitaa.com/kashkoolmazhabimehrab

♡﷽♡ #قــاب_خــاتـــم #قسمت_12 •┈┈••✾•☕️🍭☕️•✾••┈┈• صبح صبحونه خوروه و نخورده از خونـه زدم بیرون و خودمو رسوندم مسجد. دوست داشتم هرچه زودتر وام و بگیرم هرچند هنوز نمیدونستم که مبلغش چقدره... وارد مسجد شدم و مستقیم به سمت اتاق هیئت امنا رفتم ضربه ای به در زدم و صدای بفرمایید گفتن حاج آقا بلند شد وارد اتاق شدم و سلام کردم با لبخندی که شدت خوشی روی لبم بود رو هیچ رقمـہ نمیتونستم پنهانش کنم... حاج آقا جواب سلاممو داد واشاره کرد که بشینم روی صندلی. داشتم یه سری اوراق در رابطه به وام و امضا میکردم که حاج آقـا گفت: -دخترم شما ضامن داری؟ نمیدونستم چه جوابی بدم،ضامن که قطعا نداشتم ولی میترسیدم به زبدن بیارم و وام بی وام... حاج آقا که متوجه تغییر حالم شده بود گفت: -این وام چون برای مسجد یه ضامن میخواد فقط،اونم از اهالی محل که بیان اینجا و ضمانت شما رو بکنن البته ازونجایی که حدس میزدم شاید شما ضامن نداشته باشید از هیئت امنا خواستم که خودم ضمانت شمارو بکنم با تعجب و خوشحالی گفتم: -یعنی میشه حاج آقا؟اونوقت ما حسابی شرمنده شما میشیم که... -دشمنت شرمنده دخترم،من وقتی میبینم شما انقدر برای مادرتون زحمت میکشید این تنها کاری که از دستم برمیاد نگاه قدر شناسانه ای بهشون انداختم و گفتم: واقعا لطف بزرگی در حق ما کردید مطمئن باشید ما همیشه دعاگوی شماییم... * از مسجد بیرون اومدم قرار شد حاج آقا تا پایان وقت اداری امروز پول و به حسابم واریز کنه دو میلیون تومن هرچند مبلغ کافی نبود اما برای ما تو این وضعیت خیلی ام عالی بود... تو محوطه ی دانشگاه روی نیمکت نشسته بودم ،طناز هنوز نیومده بود داشتم با خودم حساب کتاب میکردم کاری که این ایام انگار مثل نماز بر من واجب بود..... هنوز چهار میلیون نیاز داشتیم و دیگه نمیدونستم باید چه کنم... نا خوداگاه دستم به طرف گردنم رفت و تنها یادگاری پدرمو لمس کردم... گردنبندی که برای تولد ۱۵سالگیم خریده بود لبخند محوی زدم،مثل اینکـہ کم کم باید ازش دل میکندم... با خودم گفتم چه زمانی بهتر از حالا برای دل کندن، حالا که پول فروشش میتونست حال مادرمو بهتر کنه... 🖋#بانومیم 🌍 eitaa.com/kashkoolmazhabimehrab

‼️ #احکام_وسواس/ قسمت سی‌ و هشتم 🔷 وظایف افراد برای ترک وسواس: 🔷طریقه تطهیر #فرش_و_لباس‼️ 🌍 eitaa.com/kashkoolmazhabimehrab