eitaa logo
کشکول مذهبی محراب
367 دنبال‌کننده
2.8هزار عکس
709 ویدیو
25 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
کشکول مذهبی محراب
♡﷽♡ #قــاب_خــاتـــم #قسمت_100 •┈┈••✾•☕️🍭☕️•✾••┈┈• خم شدم و دستش رو بوسیدم مامان هم پیشانیم رو بو
♡﷽♡ •┈┈••✾•☕️🍭☕️•✾••┈┈• دستام که هنوز تو دستای پروانه بود شروع کرد به لرزیدن پروانه: خوبی دیبا؟ اتفافی افتاده؟ برو بالا ببین چی شده... دستام رو از دستاش جدا کردم ـ فقط دعام کن پروانه لرزش رو تو تمام تنم احساس میکردم با کمک میله ها با سرعت خودم رو رسوندم پشت در اتاق جهان تاج در زدم... جهان تاج:بیا تو! وارد که شدم اول فضا رو خیلی سریع انالیز کردم... جهان تاج عصبانی رو مبل نشسته بود واحسان با حال پریشانی روبروش بود وهعی با دستمال عرق پیشانیش رو پاک میکرد وسرشو پایین انداخته بود. واقعا ترسیده بودم قراره چه اتفاقی برام بیفته؟! جهان تاج پوزخند تحقیر آمیزی زد وروشو به سمتم برگرداند وبه من اشاره کرد: این، الان تو منظورت اینه؟ فهمیدم احسان ماجرا رو گفته نگاه غضبناکی بهش کردم حتی نگاهمم نمیکرد ازبس عرق میریخت انگار تا چند دقیقه دیگه تمام میشد. جهان تاج صورتش به سمت احسان بود وداشت به احسان تشر میزد: تو دست رد به سینه ی پریا زدی به خاطر یه خدمتکار؟؟؟ اصلا از چیه این خوشت امده؟؟ جواب بده دیگه بلند شد وبا قدم های بلند خودشو رساند به من جهان تاج: فقط بگو توی نوکر چیکار کردی با پسرِمن...؟؟؟ میدونم چشم به پولش دوختی... براش نقشه کشیدی احسان از سرجاش بلند شد: ماااامااان بدون اینکه صورتش رو برگردونه با دست به سمت احسان اشاره کرد وگفت: تو ساکت دوباره منو مخاطبش قرار داد: فقط بگو چیکار کردی... چه جوری مخش رو زدی؟ سحر وجادویی چیزی کردی؟ احسان من اینجوری نبود اخه تو... باز صدای ملتمسانه احسان بلند شد: مامان خواهش میکنم جهان تاج: بابا این نوکر ماست من به خانواده چی بگم؟! میفهمی نوکر... دیگه طاقتم تمام شد زیر لب گفتم: دیگه نیستم دیگه نوکرتون نیستم پول این ماه هم ارزونی خودتون با سرعت رفتم به سمت در بدون اینکه به عقب نگاه کنم رفتم بیرون ودر و محکم بستم سریع رفتم تو اتاق لباسم رو عوض کردم وچادرم رو روی سرم انداختم باعجله رفتم تو اشپزخانه وپروانه رو محکم بغل کردم پروان: چی شده؟؟ کجا میری؟؟ ـ میرم برای همیشه پروان: چرا؟؟ چی میگی؟؟ از اغوشش جدا شدم ـ فعلا وقت ندارم اما بهت میگم پروانه میگم! حلالم کن خیلی دعام کن واز اشپزخانه با سرعت خارج شدم به سمت در خروجی توحیاط بودم که صدای احسان پشت سرم امد که نفس نفس میزد احسان: خانـــــم شریف خانم شریف پام رو تند کردم وشبیه دو خواستم فقط از این عمارت برم احسان: دیبا یه لحظه وایسا خب با شنیدن اسمم از زبونش ناخودآگاه میخکوب شدم 🌍 eitaa.com/kashkoolmazhabimehrab
♡﷽♡ •┈┈••✾•☕️🍭☕️•✾••┈┈• تا امدم خودم رو جمع کنم وبه راه رفتنم ادامه بدم خودشو بهم رساند احسان: ببخشید مجبور شدم یعنی باید یکیو معرفی میکردم چاره چی بود؟ نگفتم که شما جوابتون مثبته گفتم من شما رو میخوام یعنی... با صدای بلند پریدم تو حرفش ـ بس کنین لحن صدام و کنترل کردم وارام تر ادامه دادم ـ خواهشا بس کنین شما که کار خودتون رو کردین بدون اینکه به من بگین و دیدید هنوز هیچی نشده چه طور تحقیر شدم بغضم رو قورت دادم ـ اما حالا من یک درخواست ازتون دارم سرشو که تا این لحظه پایین بود بالا اورد ـ من که دیگه پامو تو این عمارت برای کار نمیگذارم وشما هم حق ندارید دیگه نه به من زنگ بزنین نه بیاین در خونمون تمام! همانطوری که مات ومبهوت وبا ناباوری وغم الود داشت نگاهم میکرد مجال حرف زدن بهش ندادم واز عمارت زدم بیرون. اشک تمام صورتم رو گرفته بود ادمای تو خیابان با تعجب نگاهم میکردن حوصله اتوبوسم نداشتم پس اژانس گرفتم ** از اژانس پیاده شدم حتی حوصله پیدا کردن کلید تو کیفمم نداشتم زنگ خانه رو زدم بعد چند لحظه در باز شد. اشکام رو پاک کردم سرمو انداختم زیر ومیخواستم مستقیم برم وصورتم رو بشورم که مامان امد تو حیاط. مامان: چه قدر امروز زود امدی؟ من که توقع نداشتم مامان بیاد تو حیاط از شنیدن صداش شوکه شدم وسرمو بالا اوردم. تا صورت قرمز وباد کرده امو دید یکی ارام زد رو گونه اش وگفت مامان: دیبا مامان چی شده؟؟؟ چرا گریه کردی؟ دِ دختر حرف بزن چرا حرف نمیزنی دیگه بس بوذ مخفی کاری منم ادمم تا کِی میتوانم تو خودم بریزم وپنهان کنم؟ سرمو انداختم پایین با چند قدم خودمو بهش رساندم ومحکم بغلش کردم مامان که همیشه اغوشش برام باز بود گرم بغلم گرفت مامان: الهی قربون دلت برم چی شده؟ به هق هق افتاده بودم ـ دیگه نمیرم دیگه نمیرم اون عمارت مامان: من از اولشم موافق نبودم بری اشکال نداره حالا نمیتوانی حرف بزنی نزن بعدا برام تعریف کن ومحکم تر در اغوشم گرفت با دیدن صورت غمزده دنیا بین اشک هام سعی کردم خودم رو کنترل کنم بوسه ای سر شانه مامان زدم و خودم رو از اغوشش جدا کردم درحالیکه اشکام رو پاک میکردم گفتم: شما برید من صورتمو میشورم میام 🌍 eitaa.com/kashkoolmazhabimehrab
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
✴️ سه شنبه 👈 9 دی 1399 👈 14 جمادی الاول 1442👈 29 دسامبر 2020 🕌 مناسبت های دینی و اسلامی . 🌙⭐️ احکام دینی و اسلامی . ❇️ امروز روز شایسته ای است برای امور زیر : ✅ طلب علم و حوائج . ✅ داد و ستد و معامله . ✅ وام گرفتن . ✅ و مشارکت و دیدار با بزرگان و علما و روسا نیک است . 👶 زایمان مناسب و نوزادش روزی دار و عمر طولانی خواهد داشت . ان شا ء الله 🤕 بیمار امروز نیز زود خوب شود. 🚘 مسافرت : مسافرت خوب و مفید و سودمند است . 🔭 احکام نجوم. 🌓 امروز تا ظهر برای امور زیر نیک است . ✳️ آغاز نوشتن کتاب . ✳️ آغاز تحصیل و تدریس . ✳️ شکار . ✳️ ارسال کالا . ✳️ و دیدار بزرگان نیک است . 💑 حکم مباشرت امشب (شب چهارشنبه ) ، عروسی مکروه است و ممکن است فرزند جن زده باشد . 🔲 این اختیارات یک سوم مطالب سررسید تقویم همسران است مطالب بیشتر را در کتاب تقویم همسران مطالعه بفرمایید. 💇💇‍♂ اصلاح سر و صورت طبق روایات،(سروصورت)دراین روز از ماه قمری، باعث شادی می شود . 💉💉حجامت خون دادن فصد و زالو انداختن 🔴 یا در این روز از ماه قمری ، باعث خارش می شود . ✂️ ناخن گرفتن سه شنبه برای ، روز مناسبی نیست و در روایتی گوید باید برهلاکت خود بترسد . 👕👚 دوخت و دوز. سه شنبه برای بریدن،و دوختن روز مناسبی نیست و شخص، از آن لباس خیری نخواهد دید. ( به روایتی آن لباس یا در آتش میسوزد یا سرقت شود و یا شخص، در آن لباس مرگش فرا رسد) ✅ وقت در روز سه شنبه: از ساعت ۱۰ صبح تا ساعت ۱۲ ظهر و بعداز ساعت ۱۶ عصر تا عشای آخر( وقت خوابیدن) ❇️️ ذکر روز سه شنبه : یا ارحم الراحمین ۱۰۰ مرتبه ✳️️ ذکر بعد از نماز صبح ۹۰۳ مرتبه که موجب رسیدن به آرزوها میگردد . 💠 ️روز سه شنبه طبق روایات متعلق است به و و سفارش شده تا اعمال نیک و خیر خود را در این روز به پیشگاه مقدس ایشان هدیه کنیم تا ثواب دوچندان نصیبمان گردد. 🌸 زندگیتون مهدوی 🌸 📚 منابع ما👇 تقویم همسران تالیف:حبیب الله تقیان انتشارات حسنین علیهما السلام قم:پاساژ قدس زیر زمین پلاک 24 تلفن : 025 377 47 297 0912 353 2816 0903 252 6300 📛📛📛📛📛📛📛📛📛 📩 این مطلب را برای دوستانتان حتما با لینک ارسال کنید.بدون لینک بهیچ وجه جایز نیست و حرام است 📛📛📛📛📛📛📛📛📛 @taghvimehmsaran 🌍 eitaa.com/kashkoolmazhabimehrab
📖 تقویم شیعه ☀️ امروز: شمسی: سه شنبه - ۰۹ دی ۱۳۹۹ میلادی: Tuesday - 29 December 2020 قمری: الثلاثاء، 14 جماد أول 1442 🌹 امروز متعلق است به: 🔸زین العابدین و سيد الساجدين حضرت علي بن الحسين عليهما السّلام 🔸باقر علم النبی حضرت محمد بن علی عليه السّلام 🔸رئيس مكتب شيعه حضرت جعفر بن محمد الصادق عليهما السّلام 💠 اذکار روز: - یا اَرْحَمَ الرّاحِمین (100 مرتبه) - یا الله یا رحمان (1000 مرتبه) - یا قابض (903 مرتبه) برای رسیدن به حاجت ❇️ وقایع مهم شیعه: 🔹امروز مناسبتی نداریم 📆 روزشمار: ▪️19 روز تا شهادت حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها (روایت 95روز) ▪️29 روز تا وفات حضرت ام البنین سلام الله علیها ▪️36 روز تا ولادت حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها ▪️45 روز تا وفات حضرت ام کلثوم علیها السلام ▪️46 روز تا ولادت امام باقر علیه السلام 🌍 eitaa.com/kashkoolmazhabimehrab
🕋 اوقات شرعی به افق یزد 🗓 سه شنبه ۰۹ دی ماه ۱۳۹۹ 🕌 اذان صبح : ساعت َ۵:۲۶ 🌅طلوع آفتاب: ساعت َ۶:۵۲ 🕌 اذان ظهر: ساعت َ۱۱:۵۵ 🌄 غروب افتاب: ساعت َ۱۶:۵۷ 🕌 اذان مغرب: ساعت َ۱۷:۱۷ 🌃 نیمه شب شرعی: ساعت َ۲۳:۱۲ 🌍 eitaa.com/kashkoolmazhabimehrab
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
هدایت شده از کشکول مذهبی محراب
8.19M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥| 🔸دعای هفتم صحیفه سجادیه ➕حاج محمود کریمی ⌚️مدت: "۴۲:'۴ 🌍 eitaa.com/kashkoolmazhabimehrab
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌷 حماسه نهم دی روز بصیرت و میثاق با ولایت گرامی باد. 🌍 eitaa.com/kashkoolmazhabimehrab