eitaa logo
کشکول مذهبی محراب
343 دنبال‌کننده
2.6هزار عکس
580 ویدیو
23 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
♻️ قيام خونين مردم قم در اعتراض به چاپ مقاله ساواك عليه امام خميني(ره) (1356ش) ✍ نخستين تظاهرات گسترده و شكوهمند مردم مسلمان ايران بر ضد رژيم پهلوي، پس از قيام 15 خرداد 42، در 19 دي 1357 ش در شهر مقدس قم برگزار شد و بدين گونه، پس از چهارده سال، مردم انقلابي ايران، بار ديگر با روحيه اي انقلابي و عزمي استوار، فرياد درود بر خميني سر دادند. ✅ واقعه 19 دي 1356، سرآغاز مرحله نوين انقلاب اسلامي به رهبري امام خميني(ره) عليه نظام استبدادي و استكباري پهلوي بود. اين تظاهرات بدين علت روي داد كه رژيم منفور شاه در 17 دي ماه (سالروز كشف حجاب) با درج مقاله اي در روزنامه اطلاعات، امام خميني(ره) را كه در آن زمان در نجف اشرف در حال تبعيد بودند، مورد توهين قرار داد و همين امر موجب اظهار نگراني و اعتراض دسته جمعي فضلا و طلاب حوزه علميه قم گرديد. ✅ روز بعد، بازار قم نيز تعطيل شد و افراد كثيري از دانش آموزان، دانشجويان و بازاريان و متدينان شهر با روحانيت همراه شده و به حركت اعتراضي خويش ادامه دادند. ايادي رژيم كه تحمّل اعتراضات مردمي را نداشتند، به مردم یورش بردند وصداي آنان را با گلوله پاسخ گفتند و تعداد زيادي شهيد و زخمي شدند. 🌍 eitaa.com/kashkoolmazhabimehrab
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
✨ استاد شهید مطهری در نامه ای به فرزندش می نویسد: حتی الامکان از تلاوت روزی یک حزب قرآن که فقط پنج دقیقه طول می‌کشد، مضایقه نکن و ثوابش را هدیه به روح مبارکه حضرت رسول اکرم بنما که موجب برکت عمر و موفقیت است، انشاءالله. ✨ ذکرهای شگفت عارفان ج1ص70 🌍 eitaa.com/kashkoolmazhabimehrab
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
سلام چقدر حاضری برا اهل بیت علیهم‌السلام از خودت مایه بذاری؟ حاضری روزی ۱۰ دقیقه وقت بذاری یه عالمه فیض و بهره ببری؟ چقدر با کلام امام اولت آشنایی؟ چند بار تا حالا نهج البلاغه خوندی؟ میدونی با روزی ۱۰ دقیقه تو ۱۹۲ روز کل نهج البلاغه بخونی و اونم تو دور اول ۷۰ درصدش رو بفهمی؟؟؟ تازه نیاز به تهیه کتابم نیست. هر روز برات متن رو می فرستیم. روزی ۳ تا پست مختلف، خیلی شلوغش نمی کنیم بیا تو این ایام فاطمیه شروع کنیم و با روزی ۱۰ دقیقه وقت گذاشتن هرجا که هستی غبار مظلومیت رو از چهره و کلام مولامون امیرالمومنین علیه السلام بر داریم منتظرتون هستم اینم لینک کانالمون @baalitamahdimaybod
سلام دوستان اینم کانال خودمونه👆 میخوایم با کلام مولا علی علیه السلام آشنا بشیم دوست داشتید عضو بشین قول میدم ضرر نمی کنید روزی ۱۰ دقیقه وقت گذاشتن بیشتر نمی خواد
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
کشکول مذهبی محراب
♡﷽♡ #قــاب_خــاتـــم #قسمت_120 •┈┈••✾•☕️🍭☕️•✾••┈┈• - دیبا خانوم ! بگو چکار کردم که اشکت در اومد
♡﷽♡ •┈┈••✾•☕️🍭☕️•✾••┈┈• با از راه رسیدن روزهای نخستین خرداد ماه ، فشار درسها هم بیشتر میشه چند واحد باقی مونده از ترمهای قبل که به خاطر تداخل با دیگر دروس نتونستم سر وقت پاس کنم باعث شده تا آشفته بازار ذهنم نسبت به خیلی از بچه ها بیشتر باشه چاره ای نبود جز تلاش مضاعف و تمرکز بیشتر ! به قول مامان ، گاو به دُمش رسیده و حالا وقتِ به ثمر رسیدنِ تلاشهای چهار سالِ گذشته بود ... یادش بخیر روزی که خبر قبولی در دانشگاه رو به بابا دادم ، از خوشحالی روی پاهاش بند نبود ! " دیبای من ! خانوم حسابدار ! دختر بی نظیر من ! چهار سال دیگه توی همین خونه یه جشن فارغ التحصیلی واست میگیرم که خستگیِ درس خوندن از تنت بیرون بره " کجایی بابا ؟ حالا که باید باشی و از شادی بال در بیاری ، نیستی حالا که دلم دستای گرمتو می خواد نیستی حالا که باید باشی و رو به خواستگار سِمِج و عزیزی که دلمو خیلی وقته بنامِ خودش سند زده با اُبهّتِ پدرانه بگی " هی پسر ! این دختری که دست گذاشتی روش ، نفسِ منه ! شاهرگ حیاتم ! دلیل زندگیم ! " ولی حیف که دیگه نیستی تا پُشتم به کوه گرم باشه و دستم برای خیلی کارها باز - کجایی لیلی ؟؟؟ طناز بود که چند روزی می شد منو لیلی صدا می کرد و از احسان هم با نام مجنون یاد می کرد - همین جا ... - تو که راست میگی ... ولی اون سنگ بیچاره سوراخ شد بس که نگاهتو دوختی بهش - ول کن صنم حوصله ندارم - اونو که هیچ وقت نداری قربونت ! یه چیز تازه رو کن نگاه عاقل اندر سفیهی به چشمهای خندونش انداختم و دوباره جزوه های کلاس بعدی رو به دست گرفتم - چی شد ؟ هنوز راضی نشده ؟ با کلافگی جزوهء باز نشده را به داخل کیفم برگردوندم و در حالی که بُغضی رسواکننده دست گذاشته بود بیخِ گلوم ، سرِ درد دلم باز شد : - خسته شدم صنم ... کاش هیچ وقت پیشنهاد استاد پرتو را قبول نمی کردم - چی میگی دیوونه ؟ به جای آه و ناله به این وضعیتِ پیش اومده به عنوانِ یه فرصت نگاه کن ! - فرصت ؟ چه فرصتی ؟ - یه فرصتِ طلایی برای عاشقی کردن برای لذت بردن از نعمتِ خدا و ثروتِ خلقِ خدا که داره سرازیر میشه به سمتِ تو و زندگیت پوزخندی روی لبم نشست از این خیالِ خوش که در سرش جولان میداد ! - کدوم ثروت وقتی مطمئن هستیم با این ازدواج از ارث محروم میشه ؟ - خُب بشه ... خدا زنده نگهداره خودشو ... شرکتشو .... سرمایه و خونه ای که مال خودشه پُر بیراه نمی گفت ... گاهی وقتها عقلش بیشتر از من میرسید راست میگویند که گاهی آنکه بیرون از گود ایستاده بهتر از او که در جریان مشکلات قرار گرفته ، مصلحت کار را می بیند ! - اینم حرفیه ! چرا تا حالا خودم به این موضوع فکر نکرده بودم ؟ مگه واسه یه زندگیِ بی دغدغه جز دوست داشتنِ دو طرفه و خونه و ماشین و شغل مناسب چیز دیگه ای هم لازمه ؟ - نه والا ! برو بچسب به خوشبختی که پابرهنه پریده وسط زندگیت دیبا جونم ! چه خوبه که یه دوستِ دلسوز کنارت باشه ، درست همون لحظه که بی تاب و سردرگم داری وسطِ مشکلات و نگرانی های زندگی دست و پا میزنی برای رهایی و بی شک صنم همون دوستِ دلسوز و مهربونی بود که هر کسی در زندگی بهش نیاز داره .... 🌍 eitaa.com/kashkoolmazhabimehrab
♡﷽♡ •┈┈••✾•☕️🍭☕️•✾••┈┈• " سلام دیبای قلبم " عادتِ زیبایی بود که هر بار مکالمه یا پیامک هایمان را با " دیبای قلبم " شروع می کرد دلگرم تر و شیفته تر از قبل می شدم با حسی که این ، زیبا نام برده شدن ، به دلم سراریز میکرد - سلام احسان جان ! چند روزی می شد که دیگه پرده های خجالت رو به اندازهء گذاشتنِ یک " جان " به عنوانِ پسوندِ اسمش کنار زده بودم و به گفتهء خودش با این کار خروار خروار محبت به قلبش سرازیر می شد - دیبا جان ! من .... راستش میخوام یه پیشنهادی بهت بدم یه لحظه با تصور خراب شدن رویاهای شیرینی که در طول همین مدتِ کوتاه در ذهنم ساخته بودم ، قلبم ریخت !!! یعنی چه حرفی و پیشنهادی بود که برای بیان کردنش از همین ابتدا به مِن مِن افتاده بود ؟ - خِیر باشه ... - اَلخیرُ فی ما وَقَع.... نشنیدی ؟ نگران نباش ... وقتی خدا سرنوشت ما آدمها رو به این جمله ها گره زده پس خودش هوامونو داره - بگید .... چه پیشنهادی ؟ - میگم ... اگه قبول کنی اینبار با همدیگه بریم پیشِ مادرم و ازش بخوایم به این وصلت رضایت بده .... البته ! اگه تو راضی باشی ... دوست ندارم هیچ اجباری پشتِ این کار باشه ! راضی ؟؟؟ راضی بودن یا نبودنم چه فرقی می کرد وقتی تو این کار را آخرین تیرِ مانده در ترکشِ تلاش هایت برای رسیدن به من میدونستی ؟ راضی بودن یا نبودنم چه فرقی می کرد وقتی در نهایت باید عمری با غرور و تحقیرهای مادرت کنار میومدم ؟ - چی شد ؟ چرا ساکت شدی دیبا جان ؟ مگه این جان گفتنت به من و عقلم اجازهء حلاجی کردن حرفهاتو میده بی انصاف ؟ - نمی دونم .... شما چی میگی ؟ - نمیخوام اجباری در کار باشه ولی ...... گمونم این آخرین راه باشه ! نمیخوام تلاشی برای رسیدن به تو در‌‌ کنار رضایتِ مادرم باشه که نکرده باشم ... میفهمی ؟ میفهمیدم نفهم که نبودم ولی ..... از چشمهای جهان تاج خانم بیشتر از هر چیزی هراس داشتم وقتی تیرهای خمشناکِ نگاهش را با بی رحمی به سویم پرتاب میکرد حالا چکار کنم ؟ قبول کردنم یک درد داره و قبول نکردن هزار درد ! مثل ماهی که به قلاب گیر کرده و راهی برای رهایی نداره جز تقلا کردن و امید به معجزه ، بین زمین و آسمون دست و پا میزدم .....احسان با عشق پاک و خالصی که نثارم میکرد جوری منو نمک گیر کرده بود تا نتونم جوابی جز چشم بهش بدم - چشم ..... هرچی شما بگی ! - دوست دارم تصمیم هردومون باشه دیبا جان .... میدونی ؟ دیگه بریدم ... اونقدر خسته شدم که اگه بخوای میریم ولی اگه نخوای حتی حاضرم بدون حضورش با هم عقد کنیم - نه !!!!! صدای نه گفتنم بلند تر از چیزی بود که فکرش را می کرد ، انگار اونطرف خط شوکه شد - دیبا ! چی گفتم مگه ؟ - من حتی یه لحظه به این فکر نکردم که مثل آدمای بی کس بریم محضر و عقد کنیم .... یعنی .... من .... دنیا روی سرم خراب می شد وقتی یک لحظه به این فکر می کردم که مثل بی کس و کارها منت رهگذران را برای شهادت عقدمون بکشیم و تصور مامان در حالی که از دیدن این بی کسی اشک مهمون چشمهاش بشه دلمو به آتیش می کشید .... انگار چاره ای جز پذیرش این آخرین راه نداشتم ! 🌍 eitaa.com/kashkoolmazhabimehrab
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
✴️ شنبه 👈 20 دی 1399 👈 25 جمادی الاول 1442👈 9 ژانویه 2021 🌙⭐️ احکام دینی و اسلامی . 📛 امروز ساعت ۱۴:۴۶ قمر از برج عقرب خارج می شود . 👶 زایمان مناسب و نوزادش نجیب و روزی دار خواهد شد . ان شاء الله 🤕 بیمار امروز زود شفا یابد . ان شاءالله 🚖 مسافرت : مسافرت مکروه است و درصورت نیاز همراه صدقه باشد . 🔭 احکام و اختیارات نجومی . 🌓 این روز از نظر نجومی روز مناسبی برای امور زیر است : ✳️ بذر افشانی . ✳️ درختکاری . ✳️ آبیاری . ✳️ کندن چاه و کانال . ✳️ از شیر گرفتن کودک . ✳️ جراحی چشم . ✳️ استعمال دارو . ✳️ والتیام و مرهم گذاشتن بر زخم نیک است. 📛 برای امور اساسی و زیر بنایی مانند ازدواج خوب نیست . 🔲 این اختیارات تنها یک سوم مطالب سررسید همسران است بقیه امور را در تقویم مطالعه بفرمایید. 👩‍❤️‍👨 حکم انعقاد نطفه و مباشرت. 👩‍❤️‍👨 امشب:( شب یکشنبه) ، دستور خاصی وارد نشده است. 💇💇‍♂ اصلاح سر و صورت طبق روایات، (سر و صورت) در این روز از ماه قمری ، خوب است. 💉💉 حجامت خون دادن فصد زالو انداختن خون_دادن یا در این روز از ماه قمری ، سبب صفای خاطر می شود . 💅 ناخن گرفتن شنبه برای ، روز مناسبی نیست و طبق روایات ممکن است موجب بیماری در انگشتان دست گردد. 👚👕دوخت و دوز. شنبه برای بریدن و دوختن، روز مناسبی نیست آن لباس تا زمانی که بر تن آن شخص باشد موجب مریضی و بیماری اوست. 🙏🏻 وقت در روز شنبه: از طلوع آفتاب تا ساعت ۱۰ و بعداز اذان ظهر تا ساعت ۱۶ عصر. 📿 ذکر روز شنبه : یارب العالمین ۱۰۰ مرتبه 📿 ذکر بعد از نماز صبح ۱۰۶۰ مرتبه که موجب غنی و بی نیاز شدن میگردد . 💠 ️روز شنبه طبق روایات متعلق است به (ص). سفارش شده تا اعمال نیک و خیر خود را در این روز به پیشگاه مقدس ایشان هدیه کنیم تا ثواب دوچندان نصیبمان گردد. 📚 منبع مطالب: تقويم همسران نوشته ی حبيب الله تقيان انتشارات حسنین قم تلفن 09032516300 0253 77 47 297 0912353 2816 📛📛📛📛📛📛📛📛 ارسال و انتقال این پست بدون ادرس و لینک گروه شرعا حرام است 📛📛📛📛📛📛📛📛 @taghvimehmsaran 🌍 eitaa.com/kashkoolmazhabimehrab
📖 تقویم شیعه ☀️ امروز: شمسی: شنبه - ۲۰ دی ۱۳۹۹ میلادی: Saturday - 09 January 2021 قمری: السبت، 25 جماد أول 1442 🌹 امروز متعلق است به: 🔸پبامبر گرامی اسلام حضرت محمد مصطفی صلی الله علیه و آله وسلّم 💠 اذکار روز: - یا رَبَّ الْعالَمین (100 مرتبه) - یا حی یا قیوم (1000 مرتبه) - يا غني (1060 مرتبه) برای غنی گردیدن ❇️ وقایع مهم شیعه: 🔹امروز مناسبتی نداریم 📆 روزشمار: ▪️8 روز تا شهادت حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها (روایت 95روز) ▪️18 روز تا وفات حضرت ام البنین سلام الله علیها ▪️25 روز تا ولادت حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها ▪️34 روز تا وفات حضرت ام کلثوم علیها السلام ▪️35 روز تا ولادت امام باقر علیه السلام 🌍 eitaa.com/kashkoolmazhabimehrab
🕋 اوقات شرعی به افق یزد 🗓 جمعه ۲۰ دی ماه ۱۳۹۹ 🕌 اذان صبح : ساعت َ۵:۲۹ 🌅طلوع آفتاب: ساعت َ۶:۵۴ 🕌 اذان ظهر: ساعت َ۱۲:۰۰ 🌄 غروب افتاب: ساعت َ۱۷:۰۶ 🕌 اذان مغرب: ساعت َ۱۷:۲۵ 🌃 نیمه شب شرعی: ساعت َ۲۳:۱۷ 🌍 eitaa.com/kashkoolmazhabimehrab
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
❓یوم الحسرة به چه معناست؟ ✍ کلمه الحسرة از حٓسْر گرفته شده به معنای کشف و آشکار شدن است و الحَسْرَة به معنای اندوه و پشیمانی به‌ خاطر از دست دادن چیزی است. (۱) نکته مهم این است که انسان چیزی را که در دنیا از دست می دهد ممکن است بتواند جبران کند ولی در آخرت امکان جبران آن نیست. 🔹 شیخ طبرسی در مجمع البیان می‌گوید: حسرت در قیامت مخصوص گناهکاران نیست،‌ نیکوکاران هم حسرت می‌خورند که ای کاش اعمال نیک بیشتری انجام می‌دادیم.(۲) ✅ دلیل نام‌گذاری روز قیامت به روز حسرت این است که در آن روز حکم صادر می‌شود و جهنمی و بهشتی بودن انسان‌ها مشخص می‌گردد. از دست دادن سعادت ابدی مایه حسرت گناهکاران خواهد بود. (۳) و زندگی ابدی در جهنم برای جهنمیان حسرتی بزرگ خواهد بود. (۴) (۱) راغب اصفهانی، مفردات، ص۲۳۵. (۲) طبرسی، مجمع البيان، ج‏۶، ص ۷۹۵. (۳) طباطبایی،‌ المیزان، ج۱۴، ص۵۰. (۴) کاشانی،‌ منهج الصادقين‏، كتابفروشى اسلاميه‏، تهران‏، ج۵، ص۴۰۸ 🌍 eitaa.com/kashkoolmazhabimehrab
💠 بزرگترین حسرت خورندگان در روز قیامت 🌷 امام علی علیه السلام «سُئِلَ أمیرُالْمُؤْمِنینَ مَنْ أعْظَمُ النّاسُ حَسْرَةً قالَ مَنْ رَأی مالَهُ فی میزانِ غَیرِهِ وَأدْخَلَهُ اللهُ بِهِ النّارَ وَأدْخَلَ وارِثَهُ بِهِ الْجَنَّةَ؛ 🌸 از امیرمؤمنان(ع) سؤال کردند چه کسی روز قیامت حسرتش از همه بیشتر است؟ فرمود: «کسی که در آن روز اموال خود را در میزان اعمال دیگران ببیند که خدا او را به واسطه [عدم انفاق] آن مال، وارد دوزخ کند و وارث او را به سبب [انفاق] آن مال وارد بهشت سازد». 📗 نهج البلاغه، حکمت ۱۹۲ 🌍 eitaa.com/kashkoolmazhabimehrab
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
سلام چقدر حاضری برا اهل بیت علیهم‌السلام از خودت مایه بذاری؟🤔🤔🤔 حاضری روزی ۱۰ دقیقه وقت بذاری یه عالمه فیض و بهره ببری؟ چقدر با کلام امام اولت آشنایی؟ چند بار تا حالا نهج البلاغه خوندی؟ میدونی با روزی ۱۰ دقیقه ⌚️ تو ۱۹۲ روز کل نهج البلاغه بخونی و اونم تو دور اول ۷۰ درصدش رو بفهمی؟؟؟ تازه نیاز به تهیه کتابم📚 نیست. هر روز برات متن📝 رو می فرستیم. روزی ۳ تا پست مختلف، خیلی شلوغش نمی کنیم بیا تو این ایام فاطمیه شروع کنیم و با روزی ۱۰ دقیقه وقت گذاشتن هرجا که هستی غبار مظلومیت رو از چهره و کلام مولامون امیرالمومنین علیه السلام بر داریم منتظرتون هستم اینم لینک کانالمون👇 @baalitamahdimaybod راستی یادم رفت یه نکته بگم جرج جرداق مسیحی ۲۰۰ بار نهج البلاغه خونده، ما ۲۰۰ نفری یه یار نهج البلاغه خوندیم؟!😔😔
سلام دوستان اینم کانال خودمونه👆 میخوایم با کلام مولا علی علیه السلام آشنا بشیم دوست داشتید عضو بشین قول میدم ضرر نمی کنید روزی ۱۰ دقیقه وقت گذاشتن بیشتر نمی خواد
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
کشکول مذهبی محراب
♡﷽♡ #قــاب_خــاتـــم #قسمت_122 •┈┈••✾•☕️🍭☕️•✾••┈┈• " سلام دیبای قلبم " عادتِ زیبایی بود که هر
♡﷽♡ •┈┈••✾•☕️🍭☕️•✾••┈┈• ده دقیقه ای هست که همراه با احسان درون ماشین و پشت در عمارتی که روزی با کار کردن در آن ، امید نا امید شده ام برای درمان مامان را به دست آورده بودم ، ایستاده ایم - هیچ وقت فکرشو نمی کردم روزی از راه برسه که برای وارد شدن به خونهء پدری این قدر دلهره داشته باشم - میخواید اصلاً نریم ... هان ؟ خندید ... آرام و مردانه .... دوست داشتنی ولی .... تلخ .... - راهی است راه عشق که هیچش کناره نیست آنجا جز آنکه جان بسپارند چاره نیست اگه هستی که " یاعلی " اگرنه ..... - هستم ! چاره ای برایمان نمانده بود جز بودن با هم و در کنار یکدیگر .... اولین بار بود که دوشادوش مرد رویاهام روی سنگفرش زیبای حیاط عمارت قدم بر میداشتم و چه لذتی داشت احساس گرمای دستاش وقتی منو بی هیچ تماسی به جلو هدایت می کرد تا با زبان بی زبانی بگه " هستم .... درست همین جا ، کنارت ... نگران نباش عزیزم " ورود ما به ساختمون عمارت همزمان شد با تلاقی چشمهای من و پروانه ! چشمهایی که خیلی وقت بود از دیدنشون محروم شده بودم ولی هنوز هم به نظرم بی اندازه مهربان و دوست داشتنی بودند - دیبااااا! هیجان از تک تک حرکاتش می ریخت و من که دیدن یک آشنای قدیمی ، کمی از نگرانی و ترسم کم کرده بود با ذوقی بیشتر از اون به سمتش پرواز کردم - پروانه !!! - خوش اومدی عزیزم این همه دست به عصا راه رفتن و مبادی آداب بودن از او بعید بود ولی بی شک حضور احسان خان این عمارت باعث شده بود تا مراعات کرده و به جای فحش و ناسزاهای بامزه منو به " عزیزم " گفتن مهمون کنه - ممنون - پروانه! مادرم کجان ؟ - اتاقشون هستن آقا ... کمی سردرد داشتن ، تازه دارو خوردن و خوابیدن - باشه پس تو با خانوم شریف با هم باشید هر وقت بیدار شدن خبرم کن .... من توی باغ قدم میزنم میدونستم استرس روبه رو شدن با مادرش وقتی من هم در کنارش ایستادم باعث شده تا مثل مرغ سرکنده بال بال بزنه ولی به قول خودش چاره ای نبود جز این رویارویی حالا به چه قیمتی تموم می شد دیگه چیزی بود که خدا در سرنوشت ما مقدر کرده و ما چاره ای جز پذیرشش نداریم - هیچ معلومه چه غلطی داری میکنی دیوونه ؟ - وا پروانه جون بذار آقا احسان از در بره بیرون بعد شروع کن - مگه دروغ میگم ... اومدی اینجا چکار آخه ؟ نمیدونی خانوم سایهء تو رو با تیر میزنه ؟ - میدونم ولی چاره ای ندارم قربونت برم انگار صدای غمگین و افسردهء من تاثیر گذار بود که با لحنی آرام تر و مهربون تر شروع کرد به حرف زدن : - چرا ؟ چرا اومدید ؟ اونم باهم ؟ گفتم ... هرچه بین من و احسان گذشته بود ، برایش روی دایره ریختم تا نگفته ای باقی نمونه وقتی او بعنوان خدمتکار این خونه از همه چیز خبر داشت - حالا فکر میکنی اومدنت تاثیر داشته باشه ؟ - نمیدونم پروانه ... دارم دیوونه میشم .... باورت میشه بیشتر از هر چیز از روبه رو شدن با اون نگاه مرموز و پر نفرتش می ترسم ؟ - هم باورمی کنم و هم برای هردونفرتون نگرانم خدا کنه دلش به رحم بیاد .... دیروز خیلی به هم ریخته بود ... هر وقت با پریا خانوم یا جهانگیر خان صحبت میکنه انگار داغ دلش تازه میشه - نمیدونم قراره چی بشه فقط خودمو سپردم به خدا و .... حمایت آقا احسان ! - آخرش من نفهمیدم چجوری تونستی قاپ این پسر چشم وگوش بسته رو بدزدی کلک !!! و او چه می دانست که روزها پیش از ابراز علاقه از طرف احسان ، این من بودم که باخته بودم ... همه چیز را در قماری بی سرانجام به او واگذار کرده بودم که حالا مالک روحم نیز شده بود ... هم عقل و هم دل و هم آینده ام را ! 🌍 eitaa.com/kashkoolmazhabimehrab