eitaa logo
کشکول مذهبی محراب
358 دنبال‌کننده
2.8هزار عکس
672 ویدیو
24 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
♡﷽♡ •┈┈••✾•☕️🍭☕️•✾••┈┈• صبح شنبه با دودلی از جا بلند شدم وقبل از انجام هرکاری دوش آب سرد گرفتم تا کرختی و بی حوصلگی دوروز گذشته دست از سرم برداره... مامان مثل همیشه صبحونه رو آماده کرده بود اما از خودش خبری نبود برای اینکه دنیا از خواب بیدار نشه چند باری آروم صداش کردم اما جوابی نگرفتم به ناچار تنهایی چند لقمه نون ومربا خوردم که ضعف نکنم و از جا بلند شدم... جلوی آیینه ایستاده بودم وخودم رو برانداز میکردم... چهره ی پریا رو کنار چهره ی خودم تصور کردم لبخند تلخی روی لبم نشست پریا بیش از حد تصور زیبا بود...و جایی برای قیاس کردن باقی نمیزاشت... روسری حریر مشکیمو سر کردم و با سنجاق زیر گلو فیکس کردم... چادرمو روی سرم مرتب کردم و قبل از اینکه از در بیرون برم‌چنگ زدم و کلیدمو از روی میز برداشتم امروز درست حس روز اولی و دارم که پا به این عمارت میزاشتم تنها فرقش این بود که اینبار رئیس جدیدم احسان پرتو بود نه پیمان! و من حتی از این بابت خوشحال بودم... در سنگین ورودی عمارت هول دادم و وارد شدم پروانه مثل همیشه به استقبالم اومد.. -سلام دورت بگردم چقد دلم برات تنگ شده بود... +سلام عزیزدلم منم واقعا...عادت کردم که هرروز ببینمت میگم که آقا احسان هست؟ -آره تازه اومد اتفاقا صبحونه خورد و رفت کتابخونه کارش داری؟ سری به نشونه ی تایید تکون دادم: +اگه میشه بهش بگو من اومدم... پروانه مشکوک نگاهم کرد ولی حرفی نزد -باش تو برو تا برم‌ بهش بگم.... 🌍 eitaa.com/kashkoolmazhabimehrab
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
✴️ سه شنبه 👈 25 آذر 1399 👈 29 ربیع الثانی 1442👈 15 دسامبر 2020 🌙⭐️ احکام دینی و اسلامی . ❇️ امروز روز شایسته ای است برای امور زیر : ✅ خواستگاری و عقد و ازدواج . ✅ خرید حیوان . ✅ حرکت و مهاجرت از شهری به شهر دیگر . ✅ خارج ساختن خون از بدن . ✅ و انتقال و جابه جایی نیک است . 📛 اغاز نگارش کتاب و قسم دادن و وصیت نامه نوشتن خوب نیست . 👶 زایمان مناسب و نوزادش مبارک و شجاع خواهد گردید . ان شا ء الله 🤕 بیمار امروز نیز زود خوب شود. 🚘 مسافرت : مسافرت خوب و مفید و سودمند است . 🔭 احکام نجوم. 🌓 امروز برای امور زیر نیک است . ✳️ عمل جراحی . ✳️ وام و قرض گرفتن و دادن . ✳️ از شیر گرفتن کودک . ✳️ درو و برداشت محصولات . ✳️ و تشکیل شرکت نیک است . 💑 حکم مباشرت امشب (شب چهارشنبه ) ، مباشرت و زفاف عروس مکروه است و ممکن است فرزند جن زده شود . 🔲 این اختیارات یک سوم مطالب سررسید تقویم همسران است مطالب بیشتر را در کتاب تقویم همسران مطالعه بفرمایید. 💇💇‍♂ اصلاح سر و صورت طبق روایات،(سروصورت)دراین روز از ماه قمری، باعث پرهیز از خلق می شود . 💉💉حجامت خون دادن فصد و زالو انداختن 🔴 یا در این روز از ماه قمری ، باعث نجات از بیماری می شود . ✂️ ناخن گرفتن سه شنبه برای ، روز مناسبی نیست و در روایتی گوید باید برهلاکت خود بترسد . 👕👚 دوخت و دوز. سه شنبه برای بریدن،و دوختن روز مناسبی نیست و شخص، از آن لباس خیری نخواهد دید. ( به روایتی آن لباس یا در آتش میسوزد یا سرقت شود و یا شخص، در آن لباس مرگش فرا رسد) ✅ وقت در روز سه شنبه: از ساعت ۱۰ صبح تا ساعت ۱۲ ظهر و بعداز ساعت ۱۶ عصر تا عشای آخر( وقت خوابیدن) ❇️️ ذکر روز سه شنبه : یا ارحم الراحمین ۱۰۰ مرتبه ✳️️ ذکر بعد از نماز صبح ۹۰۳ مرتبه که موجب رسیدن به آرزوها میگردد . 💠 ️روز سه شنبه طبق روایات متعلق است به و و سفارش شده تا اعمال نیک و خیر خود را در این روز به پیشگاه مقدس ایشان هدیه کنیم تا ثواب دوچندان نصیبمان گردد. 🌸 زندگیتون مهدوی 🌸 📚 منابع ما👇 تقویم همسران تالیف:حبیب الله تقیان انتشارات حسنین علیهما السلام قم:پاساژ قدس زیر زمین پلاک 24 تلفن : 025 377 47 297 0912 353 2816 0903 252 6300 📛📛📛📛📛📛📛📛📛 📩 این مطلب را برای دوستانتان حتما با لینک ارسال کنید.بدون لینک بهیچ وجه جایز نیست و حرام است 📛📛📛📛📛📛📛📛📛 @taghvimehmsaran 🌍 eitaa.com/kashkoolmazhabimehrab
🕋 اوقات شرعی به افق یزد 🗓 سه شنبه ۲۵ آذر ماه ۱۳۹۹ 🕌 اذان صبح : ساعت َ۵:۲۰ 🌅طلوع آفتاب: ساعت َ۶:۴۵ 🕌 اذان ظهر: ساعت َ۱۱:۴۸ 🌄 غروب افتاب: ساعت َ۱۶:۵۰ 🕌 اذان مغرب: ساعت َ۱۷:۰۹ 🌃 نیمه شب شرعی: ساعت َ۲۳:۰۵ 🌍 eitaa.com/kashkoolmazhabimehrab
📖 تقویم شیعه ☀️ امروز: شمسی: سه شنبه - ۲۵ آذر ۱۳۹۹ میلادی: Tuesday - 15 December 2020 قمری: الثلاثاء، 29 ربيع ثاني 1442 🌹 امروز متعلق است به: 🔸زین العابدین و سيد الساجدين حضرت علي بن الحسين عليهما السّلام 🔸باقر علم النبی حضرت محمد بن علی عليه السّلام 🔸رئيس مكتب شيعه حضرت جعفر بن محمد الصادق عليهما السّلام 💠 اذکار روز: - یا اَرْحَمَ الرّاحِمین (100 مرتبه) - یا الله یا رحمان (1000 مرتبه) - یا قابض (903 مرتبه) برای رسیدن به حاجت ❇️ وقایع مهم شیعه: 🔹امروز مناسبتی نداریم روز پژوهش و تجلیل از پژوهشگران 📆 روزشمار: ▪️6 روز تا ولادت حضرت زینب سلام الله علیها ▪️14 روز تا شهادت حضرت زهرا سلام الله علیها (روایت 75روز) ▪️34 روز تا شهادت حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها (روایت 95روز) ▪️44 روز تا وفات حضرت ام البنین سلام الله علیها ▪️51 روز تا ولادت حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها 🌍 eitaa.com/kashkoolmazhabimehrab
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
هدایت شده از کشکول مذهبی محراب
8.19M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥| 🔸دعای هفتم صحیفه سجادیه ➕حاج محمود کریمی ⌚️مدت: "۴۲:'۴ 🌍 eitaa.com/kashkoolmazhabimehrab
کشکول مذهبی محراب
💠 شرح #دعای_هفتم صحیفه سجادیه (۲۲) ۲۱) وَ اجْعَلْ لِي مِنْ عِنْدِكَ مَخْرَجاً وَحِيّاً. 🔹 اجعل ل
💠 شرح صحیفه سجادیه (۲۳) ۲۲)وَ لَا تَشْغَلْنِي بِالاهْتِمَامِ عَنْ تَعَاهُدِ فُرُوضِكَ، وَ اسْتِعْمَالِ سُنَّتِكَ. 🔹 لا تشغلنی: مرا مشغول مساز. 🔸 اهتمام: از همّ گرفته شده است، به معنای غم و اندوه شدید، یا به معنای مشغول شدن. 🔹 تعاهُد: عهد بستن دو طرفه، در این جا یعنی عهد بین خدا با بنده اش، که به صورت طرفینی است و در موارد متعددی از قرآن به آن اشاره شده است، مانند: ☀️ «أَوْفُوا بِعَهْدِي أُوفِ بِعَهْدِكُمْ»بقره/۴۰. به عهد من وفا کنید من هم به عهد شما وفا می کنم. 🔸 فروض: واجبات. 🔹 سنتک: راه و روش حکیمانه تو. 🔸 مراد از سنت (روش حکیمانه)، دو چیز است: یکی رفتن به سوی اسباب حل مشکلات و دیگری دعا، که در مباحث قبلی به آن اشاره کردیم. 🌷 امام سجاد علیه السلام در این فراز از دعا می فرماید: خداوندا به سبب غم و اندوه شدیدی که در اثر مشکلات برای من پیش آمده (و یا به سبب مشغول شدن من به مشکلاتی که برایم پیش آمده) مرا از عهدی که نسبت به انجام واجبات تو و به کارگیری روش حکیمانه ای که برای مقابله با مشکلات برایم قرار داده ای باز مدار! 🌍 eitaa.com/kashkoolmazhabimehrab
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
کشکول مذهبی محراب
♡﷽♡ #قــاب_خــاتـــم #قسمت_80 •┈┈••✾•☕️🍭☕️•✾••┈┈• صبح شنبه با دودلی از جا بلند شدم وقبل از انجام
♡﷽♡ •┈┈••✾•☕️🍭☕️•✾••┈┈• ضربه ی آرومی به در کتابخونه زدم و منتظر شدم... صدای بفرماییدش رو که شنیدم دستگیره ی در رو فشردم و وارد شدم... اتاق دور تا دور پر از قفسه های مملو از کتاب بود و خودش هم پشت میز منبت کاری شده و شکیلی نشسته بود، دست هاشو توی هم گره کرده بود و مشغول کتاب روبه روش بود... +سلام آقای پرتو -سلام خانم خوش آمدید و با دست اشاره به مبل های راحتی جلوی میز کرد: -بفرمایید بنشینید تشکری کردم و نشستم -بهترید الحمدالله؟ لبمو با زبون تر کردم... نمیدونم چرا در مقابل این بشر تبدیل میشم به بی دست وپا ترین و خنگ ترین دختر جهان!!! +بله،خیلی ممنون کتاب جلوی روشو بست و کمی به سمت‌جلو متمایل شد... ولی نگاهش بالا نیومد... احساس میکردم از نگاه کردن بهم ابا داره ولی نفهمیدم چرا: +خب...تصمیم قطعیتون رو گرفتید دیگه؟ درباره ی ادامه ی کارتون اینجا؟ هرچند که خیلی اذیت شدید تو این دوماه... دوست داشتم بگم بله واقعا تواین دوماه به اندازه ی دوسال پیر شدم و حرص و غصه خوردم اما به جاش گفتم: -خواهش میکنم این چه حرفیه! بله،پشت تلفن هم عرض کردم خدمتتون من به کارم ادامه میدم... اما نمیدونم خانم جهان تاج هم علاقه ای دارند که من همچنان پرستارشون باشم؟ -خب خداروشکر محض اطمینان پرسیدم... مادر هم فکر نمیکنم مشکلی داشته باشن یعنی تا الان شکایتی از شما نداشتن واین یعنی مشکلی با بودن شما ندارن اون دعوای ماه پیش هم دیگه فراموش شده ایشونم میدونه که واقعا پیدا کردن پرستار جدید کار سخت و وقت گیریه... خب شما دوماه اینجا بودید و دیگه با اخلاقیات و روحیات مادرم آشنا شدید و از دست دادن شما واقعا به ضرر ماست... همونطور که قبلا عرض کردم بنده یک میلیون به حقوق شما اضافه میکنم با رضایت کامل..‌ حالا اگر مشکلی هست بفرمایید؟ +نه... خیلی ممنون امیدوارم که بتونم وظیفه مو به خوبی انجام بدم... اکر کاری با بنده ندارید با اجازتون مرخص شم مکث کوتاهی کرد که خیال کردم حرف جدیدی داره ولی بعد با دست به در اشاره کرد: -خواهش میکنم بفرمایید... 🌍 eitaa.com/kashkoolmazhabimehrab
♡﷽♡ •┈┈••✾•☕️🍭☕️•✾••┈┈• از کتابخونه بیرون اومدم و دستمو روی قلبم گذاشتم و چند نفس عمیق کشیدم تا از هیجاناتم کم‌ کنه... تصمیم گرفتم کمی سر به سر پروانه بذارم... با قیافه ای بشاش و خوشحال وارد آشپزخونه شدم... +به به... حال شما پری خانم؟ پروانه چشم‌غره ای نثارم کرد: -هزار بار بهت گفتم پری صدام نکن بدم میاد ریز خندیدم و پشت میز نشستم... +پروان آخرین چایی و به رفیقت نمیدی؟ تموم شد رفت بالاخره این دوماه پر عذاب... -عاهااااااا من‌میگم چرا با دمت گررررردو میشکنی نگوووو از قفس آزاد شدی... و با ناراحتی ادامه داد: دیبا... واقعا میخوای بری؟ کلی بهت عادت کرده بودیم... و بغض کرد و مشغول ریختن چای توی فنجون شد... فنجون چای رو جلوم گذاشت و لبخند تلخی بهم‌زد... من هم موذیانه لبخند زدم... فنجون چای برداشتم و درحالی که مزه مزه می کردم گفتم: +اینم از آخرین چایی قرارداد قبلی پروانه که جلوم نشسته بود گیج‌نگاهم کرد -یعنی چی قرار داد قبلی؟ +یعنی قرار داد جدید شیرینی میخواد دیگه چایی نمیخواد که -چی میگی خل و چل؟ درست حرف بزن ببینم +ازین درست تر و رسا تر؟ با زبون سلیس فارسی دارم حرف از قرار داد قبلی و قرار داد فعلی و جدید میزنم تو آی کیوت پایینه به من چه با چشمای ریز شده چند لحظه ای نگاهم کرد... انگار که تازه دوهزاری کجش افتاد از جا بلد شد و بازومو محکم وشگون گرفت و گفت: لللللله بشی دختتتر من یه ساعته اینجاااا ماتم گرفتم اونوقت تو این مدلی منو مسخره کرررردی؟؟ قرار داد جدید و کوفت نمیتونی مثل آدم بگی میمیری؟! جون به سرم کردی زیر دست پروانه بال بال میزدم و التماس میکردم +جون پروانه غلط کردم تروخدا ول کن دستمو کنده شد آخ...آخخ غلط کردم‌پروان خواستم شوخی کنم پروانه دستمو ول کرد و گفت: خیلی لوسی به خدا دیبا من و باش چقدر به خاطر تو اشک ریختم خاااااااک واقعا بازومو میمالیدم تا از دردش کم شه +خدایی رفتم‌تو درخت انقدر دردم نگرفت اونور که اینطوری داغون بود اینورم‌تو این مدلیش کردی غلط کردن و برا همین موقع ها گذاشتن دیگه... و بعد با شوخی و خنده سعی کردم از دلش دربیارم ... 🌍 eitaa.com/kashkoolmazhabimehrab