👈ازادی دروغین
یا لیبرال دموکراسی
و آزادی حقیقی
یا مردم سالاری دینی
👇👇
انسانها باید ازاد باشند و نباید قدرت تعیین سرنوشت انسانها در دست یک فرد یا یک طبقه خاص قرار بگیره
رفراندوم بظاهر فرصتی رو فراهم میکنه تا مردم خودشان مستقل و و ازاد سرنوشت خودشان رو تعیین کنند !
هرچند از همون بدو مطرح شدن این تئوری
بودند متفکران دوراندیشی که به اشکالات این شکل نظام حاکمیتی اشاره داشتن !! (که فعلا ازش میگذریم)
و برای درک بهتر مسئه اینگونه مطلب بیان میشه که ؛
👈چون حکومت متصدی قانون گذاری است و مجری قوانین و صاحب قوای قهریه جهت تحقق قوانین در جوامع میباشد
و چون مردم محکوم هستند به رعایت کامل قوانین حکومت ها
پس در نتیجه این حکومت هست که کاملا اختیار زندگی و سرنوشت انسان ها رودر دست داره و تعیین میکنه .
مردم هم به جهت حق آزادی شون در تعیین سرنوشت خودشون با رفراندوم اگاهانه حکومت رو مطابق خواست و میل خود انتخاب میکنند .
چه ساختار حکومت و چه عوامل حکومت رو!! که به این مدل نظام دموکراسی گفته میشه
👈اشکالی که در این مدل و ساختار دموکراسی وارد میشه این هست که ؛
یک طیف
و یا
#یکطبقهخاص!
با انواع ابزارها مثلِ پول و هنر و رسانه و ...
و همچنین با دخالت در زیرساخت قانونی !
شرایطی رو رقم بزنند تا مردم ناخواسته فقط اونها رو انتخاب کنند
👈کاری که هم اکنون در اکثریت مطلق کشورهای جهان با شکل حکومت دموکراسی لیبرال یا دموکراسی آزاد صورت میگیره !
👈تا جایی که قدرت و ثروت و امکانات کشور کاملا در اختیار یک طبقه اجتماعی خاص و طبقه سرمایه داری قرار گرفته !
و حتی خود دولتهای مثلا منتخب مردمی اون کشورها هم در خدمت و اختیار کارتل های جهانی صهیونیستی میباشند !!
جریان دریافتهای مالیاتهای سنگین در امریکا انهم نه به دولت بلکه به نفع بانکها و بانکداران خصوصی و شرایط وخیمی که در کشورهای غربی حقیقتا مردم و انسان های جوامع شون رو مبدل به ماشین ابزاری کرده در خدمت سرمایه داری !
به عنوان مثال حوادث فرانسه وضعیتی که خود بهترین شاهد هست بر عدم وجود آزادی واقعی و عدم تحقق دموکراسی در اون کشورها !
وگرنه چطور میشه در جامعه ای که مثلا دولت با ارای مردم به قدرت رسیده !
مردمش یک پارچه به اعتراض میپردازند به قوانین و سیاستهای مصوب و اجرایی ان دولت و بخاک و خون کشیده میشوند !
هیچ قدرت و نهادی هم وجود نداره تا حافظ منافع اون مردم و جوامع باشه !
بدون توجه به خواست حقیقی ملت دولت خودشو محق میدونه بر هر عملکردی
حتی کشتار مخالفان و معترضان به سیاستهایش !!
واقعیت آزادی حقیقی این نیست !
و خلاء جایی هست که ؛
به راحتی میشه ارای مردم و جوامع رو منحرف کرد . جذب کرد و در مسیری مشخص و به سمت انتخابات از پیش تعیین شده هدایت کرد
پس بتنهایی رفراندوم شاخص دموکراسی نیست !
آنچه لازمه تا دموکراسی واقعی و آزادی حقیقی شکل بگیره اینه که ؛
قوانین و سیاستها باید مطابق میل یک فرد یا طیف خاص نباشن !
سیاستها و قوانین باید مطابق میل و خواسته ملت و در مسیر تحقق منافع ملت رقم بخورن و شکل بگیرن !
علما و اندیشمندان میگن این امکان نداره !
چون نمیشه از مردم بخواهیم همگی بیان و در قانون گذاری و تصویب سیاستها دخیل باشن !
یا اصلا امکان نداره خواسته ی همه انسان ها با وجود اختلافات نظر و سلیقه شکل بگیره ! و یا مطابق میل تمام جامعه رفتاربشه!
هر چند هر دو مورد اشکالات اندیشمندان درست و منطقی هست ! ولی دلیل نمیشه نقص وجودی شکل دموکراسی آزاد مرسوم در جهان رو نادیده بگیریم !
و اینجا شریعت تشیع و حضرت امام خمینی ره اینگونه پاسخ میدن ؛
درسته که مردم نمیتونند نظارت عینی و مستمر بر تصویب قوانین و سیاستها داشته باشن !
اما میشه چارچوبی مشخص و مطابق میل و خواست جامعه تعیین بشه تا قوانین و مصوبات و سیاستها در محدوده ان چارچوب مشخص تعیین بشن !
اینگونه قانون گذار و سیاست گذار نمیتونه تصمیم گیری مطابق میل فردی کنه و ناچاره تصمیماتش در چارچوبی مشخص و محدود صورت بگیره !
اینگونه تا یک حد و در صد بسیار بالایی خواسته جامعه و مردم تامین شده و بشدت از خودکامگی و انحصاری شدن قدرت پیشگیری میشه !
👈اما در سیستم لیبرالیسم میدونیم که بهیچ عنوان نباید موانعی چون دین و مذهب و اعتقادات و ایدئولوژی و شخصیتهای کاریزما و شاخص های فرهنگی و اجتماعی در قالب هنجارهای اجتماعی و یا الزامات فرهنگی و..... از این دست موارد مانعی در سیاست و متعاقب اون در اقتصاد ایجاد کنن
👈پس توصیه میشه به سکولاریسم
و شریعت تشیع در مدل دموکراسی غرب جایی نداره !!
پس بواقع آزادی حقیقی ندارن چون در بن بست تئوریک گرفتارند !
#ادامهداره...
[این موضوع در سه بخش تقدیم میشه ان شاالله مورد استفاده تون قرار بگیره]
یاعلی مدد
#مستوره
؛ @mastore
ازادی دروغین
یا لیبرال دموکراسی
و آزادی حقیقی
یا مردم سالاری دینی
👈استدلالِ سکولارها بر لزوم عدمِ تداخل دین و مبانی اعتقادی و حتی مکاتب ایدئولوگ در سیاست رومیشه گفت ؛
👈بخاطر محدود سازی فکر و عملکرد انسانها توسط مرزها و اصولِ اعتقادیِ این مکاتب باید باشه
البته این حقیقتی غیر قابل انکارهست که ؛
تمامی مکاتب ایدئولوژیکی اصول ساختاری دارن
اعتقاد و باور به این مکاتب به معنای پذیرش اصول ساختاری و قبول محدودیتهای اعتقادی و عملی بر مبنای اون اصول هست
اصولی که کاملا ثابت هستن و غیر قابل تغییر !
اما
متفکران و تئوریسینهای سکولاریزم معتقدند همین محدودیت ها میتونه مانعی باشه در تحقق ارمانهای اقتصادی و سیاسی
و سد و مانع رشد و شکوفایی و توسعه ساختاری جوامع
در صورتی که ؛
👈 شیعه و مکتب تشیع و متعاقب اون مکتب انقلاب اسلامی اعتقادش بر پایه ادله ی عقلی اینه که ؛
همین محدودیت ها تنها راهکار عملی میتونه باشه؛ که آزادیِ حقیقیِ انسانها رو محقق میکنه
و دقیقا راهکاریه که اشکال دموکراسی لیبرالی رو نداشته و مردم سالاری واقعی رو محقق میکنه
👈نقطه ضعف ساختار دموکراسی لیبرالی که همون نبودِساختارِنظارتی دقیق مردم بر قانون گذاری و سیاست گذاری هست !
تا جایی که نمیشه در چنین مدل نظام حکومت تضمینی وجود داشته باشه بر نبود امکان سواستفاده قانون گذار و حاکم منتخب
و همواره امکان داره منتخبین با ابزار های تبلیغاتی روز که قاعدتا هم در دست سرمایه داری هست
مسیر انتخابات و ارای مردم رو به سمت معین و از پیش تعیین شده ای هدایت کنند
👈تا جایی که سیاستها و قوانین حکومتی در راستای تامین منافع ملی قرار نگیرن
👈 بلکه همسو با خواست و منافع سرمایه داری باشن و در یک کلام آزادی دروغینی رواج پیدا کنه و بجای نظام دموکراسی حقیقی در واقع نظام سرمایه داری شکل بگیره
[کاری که شواهد اعتراضات گسترده در غرب گویای وجود اون در حکومت های لیبرال دموکراسی غربی میباشد ]
و در شرائطی که امکان مشارکت تک به تک افراد کل جامعه در نظارت بر سیر قانون گذاری و سیاست گذاری ها وجود نداره ! همچنین تامین نظر مساعد کل جامعه هم ممکن نیست تحقق یابد !!
بهترین کار
ایجاد یک مرز و چارچوب محدود کننده برای قانون گذاره که مورد تایید و انتخاب کل یا اکثریت جامعه باشه
تا حکومت منتخب ناچار باشه در محدوده اون چارچوبها قوانین رو وضع کرده و سیاست گذاری کنه !
اینطوری دیگه امکان دخالت حاکم در وضع قوانین به نفع شخص و یک طیف و طبقه خاص وجود نخواهد داشت
در اینجا شاید گفته بشه که ؛
ماهیت مجالس عالی در اشکال فوق پارلمانی همین کار رو میکنه !
که باید گفت ؛
همون مجالس و قشر یا طبقه خاص که در ان محافل حضور دارن و قراره مراقبت کنن صاحبان قدرت و تصمیم گیران منتخب مردم به نفع خود عمل نکنند
چه التزام و تضمینی وجود داره که خودشون عامل شکل گیری استبداد پنهان و هدایت حکومتها در راستای منافع خود آنها قرار نگیرند ؟
یا اصلا خود این محافل آلت دست لابی های پنهان نشن؟
موردی که امروز در عمده ی کشورهای غربی قابل مشاهده هست و مجالس سنا و مجالس سیانت از قانون اساسی شون در اختیار طیفی خاص از طبقه بورژوازی ها در جوامع غربی هست
👈مکتب تشیع و مکتب انقلاب اسلامی با بیان این دلیل که ؛
بهترین ساختار و چارچوبی که میتونه محیط بشه بر قوانین مصوب و سیاستگذاری ها
ساختاری غیر بشری و الهی هست !
با عنایت به این واقعیت که دین از طرف خالق جهت رشد و تعالی انسان ها اومده و قواعد شریعت ساخته ی تفکر بشری نیست که بخواهد منافع قشر و طبقه ای خاص رو دنبال کنه
یا دچار انحراف شده باشه!
بلکه مجموعه ی قواعدی فوق بشری هست که در راستای منافع کل جامعه و در راستای بهبود معیشت و سطح زندگی جوامع بشری گسترش و بسط عدالت حقیقی در جوامع و ایجاد بسترهای لازم در مسیر تکامل عقلانیت و تعالی روح و روان انسان ها میباشند !!
اگر حاکمیت طبق الگو پذیری از این ساختارها و تثبیت چارچوبهای معین شریعت حرکت کنه
پس از اون انتخاب مردم و به قدرت رساندن رجال دولتی و تصویب و اجرای قوانین و سیاستها توسط دولتها نمیتونه مسیری خارج از چارچوب تعیین شده رو دنبال کنه و قوانین و سیاستها در راستای خلاف منافع جامعه و حفظ منافع قشری محدود و طبقه ای معین نمیتونه صورت بگیرن
بلکه دقیقا تامین کننده خواست اکثریت جامعه و در راستای منافع کلی جامعه صورت خواهد گرفت !
👈میشه مدعی شویم که این مدل حکومت مردم سالاری دینی نه فقط بهترین گزینه تامین کننده دموکراسی و خواست ملت ها میتونه باشه
بلکه میشه ادعا نماییم تنها گزینه ی موجود جهت تحقق آزادی واقعی و اجرا و شکل گیری دموکراسی حقیقی هم هست .
#ادامهداره...
#مستوره
؛🌹@mastore