هدایت شده از محسن قنبریان
💠 تفسیر رهبر انقلاب از رعیت در نهج البلاغه
#به_بهانه_سوء_فهم_برخی_از_کلمه_رعیت
#برای_برخی_مشاهیر_حوزه
ایشان در تفسیر ولیّ امر و رعیت در نهج البلاغه مطالب عالی ای در اولین کنگره بین المللی نهج البلاغه در سال۶۰ دارند که این روزها به بهانه سوء فهم چند جوان اینستاگرامی از کلمه رعیت در روایت پشت سر رهبری، بازخوانی اش را برای برخی مشاهیر حوزوی لازم دیدم. عین جملات ایشان:
«تعبیر دیگر تعبیر والی است، والی از کلمهی ولایت است و با مشتقات دیگر والی که از وِلایت با وَلایت گرفته میشود می توان به بُعد مورد نظر در این کلمه توجه کرد. ولایت در اصل معنای لغت به معنای پیوند و به هم جوشیدگی دو چیز است. لغت میگوید اتصال دو شیء به همدیگر به طوری که هیچ چیزی میان آن دو فاصله نشود. در تعبیر فارسی به هم جوشیدگی، به هم پیوستگی، ارتباط تام و تمام، این معنای ولایت است. البته برای ولایت در تعبیرات مختلف معانی مختلفی ذکر شده، ولایت به معنای محبت، ولایت به معنای سرپرستی، ولایت به معنای آزاد کردن برده، ولایت به معنای بردگی یا ارباب برده بودن، نوع ارتباطاتی که در معنای ولایت ذکر میشود به نظر میرسد که کلاً مصادیق همان پیوند و پیوستگی هستند. والی امت و والی رعیت آن کسی است که امور مردم را به عهده دارد و با آنها پیوسته است، این بُعد خاصی از مفهوم حکومت را از نظر نهجالبلاغه و امیرالمؤمنین روشن میکند.
ولی امر. ولی امر یعنی متصدی این کار، هیچ امتیازی توی کلمهی متصدی این کار خوابیده نیست. جامعهی اسلامی مانند یک کارخانهی عظیم تشکیل شده از بخشها، از پیچها، از مهرهها، از قسمتهای کوچک و بزرگ، پرتأثیر و کمتأثیر؛ یکی از این بخشها، یکی از این قسمتها آن قسمتی است که مدیر جامعه آن را تشکیل میدهد. او هم مانند بقیهی قسمتهاست، او هم مانند بقیهی اجزاء و عناصر مشکلهی این مجموعه است، ولی امر است، متصدی این کار است. متصدی این کار هیچگونه امتیازی را طلب و توقع نمیکند و عملاً هیچگونه امتیازی به او تعلق هم نمیگیرد؛ از لحاظ وضع زندگی، از لحاظ برخورداریهای مادی. اگر بتواند وظیفهی خودش را خوب انجام بدهد به اندازهای که این وظیفه و انجام آن برای او جلب حیثیت معنوی بکند به همان اندازه حیثیت متعلق به او میشود؛ بیش از آن نه. این مفهوم حکومت در نهجالبلاغه است. حکومت بنا بر این تعبیر در نهجالبلاغه هیچ نشانهای و اشارهای از سلطهگری ندارد، هیچ بهانهای برای امتیازطلبی ندارد.
از آن طرف مردم در تعبیر نهجالبلاغه رعیتاند، رعیت یعنی آن کسانی، آن جمعی، که رعایت آنان و مراقبت آنان و حفاظت و حراست آنان بر دوش ولی امر است. البته مراقبت و حفاظت یک وقت نسبت به یک موجود بیجان است این یک مفهوم پیدا میکند، یک وقت مربوط به حیوانات است این یک معنا پیدا میکند. اما حراست و حفاظت یک وقت مربوط به انسانهاست، یعنی انسان را با همهی ابعاد شخصیتش، با آزادیخواهیاش، با افزایشطلبی معنویش، با امکان تعالی و اوج روحیاش، با آرمانها و اهداف والا و شریفش، اینها را به عنوان یک مجموعه در نظر بگیرید. این باید با همهی این مجموعه مورد رعایت قرار بگیرد. این همان چیزی است که در فرهنگ آل محمد در طول زمان مورد ملاحظه بوده و کمیت اسدی میگوید «ساتتٌ لا تمن یرا رعیتة الناس سواءً و رعیة الانعامی»، سیاستمدارانی که مراعات انسانها را مانند مراعات حیوانها به نظر نمیگیرند. یعنی انسان با انسانیتش باید مراعات بشود، این مفهوم رعیت و تعبیری از مردم در نهجالبلاغه است.»
https://farsi.khamenei.ir/speech-content?id=23349
📝محسن قنبریان ۱۴۰۰/۳/۸
☑️ @m_ghanbarian