eitaa logo
کشکول بصیرت
824 دنبال‌کننده
57.9هزار عکس
52.1هزار ویدیو
653 فایل
فَبَشِّرْ عِبَادِ¤ الَّذِينَ يَسْتَمِعُونَ الْقَوْلَ فَيَتَّبِعُونَ أَحْسَنَهُ ۚ أُولَٰئِكَ الَّذِينَ هَدَاهُمُ اللَّهُ ۖ وَأُولَٰئِكَ هُمْ أُولُو الْأَلْبَاب (زمر۱۷/۱۸) رویکرد: بصیرت افزایی،روشنگری،تحلیل مسائل روز
مشاهده در ایتا
دانلود
🌹 حاج رضایی؛ از تولد گرفتن برای 🤴بچه فرح تا اعدام به جرم احترام به بچه‌های الله علیها 🔹 چند 🕑ساعت بعد از ⛓دستگیری ما، حاج رضایی رو کت بسته آوردند و تو بند ما انداختند. از بزن بهادرها و لات‌های تهران بود و طرفدار 👑؛ جوری که وقتی پهلوی 🤴پسر اولش، را به دنیا آورد، طیب کوچه و محل را 💡💡چراغونی کرد. رو همین حساب، تا طیب را دیدم، محلش نگذاشتم و پشتم را طرفش کردم.😒 🔹 می‌دونستم از علاقه طیب به آقای سوء‌استفاده می‌کند. در حالی که همیشه شنیده بودیم او طرفدار و فدایی شاهه، یهو ورق برگشت و طیب شد ضد👑 شاه. سران مملکت جلسه گذاشتند که با طیب زد و بند کنند و وادارش کنند که بگه به من 💰پول داده تا بارفروشها رو تیر کنم. 🔹 آن روز در ⚖دادگاه، طیب رو به گفت: حرفهای شما درست؛ اما ما تو قانون مشتی‌گری، با بچه‌های سلام الله علیها در نمی‌افتیم. من این سید رو نمی شناسم؛ اما با او در نمی‌افتم. 🔹 عاقبت ⚖دادگاه 👑شاه به اسماعیل حاج رضایی، ، من و حاج علی نوری حکم اعدام داد. نصف شب🌙، مأمور شهربانی👨‍✈️ آمد و گفت: محمد باقری! حاج علی نوری! اعلاحضرت با یک درجه تخفیف، عفو ملوکانه به شما داده. 🔹 اینها را گفتند تا طیب تو بزنه و از ترس ، حرفش رو پس بگیره و بگه آقای منو تحریک کرد؛ اما که تو سلول دیگه زندانی بود،⛓ بلند گفت🗣: این حرفها رو برای ننه‌ات بزن! یک بار گفتم، باز هم می‌گم، من با بچه در نمی‌افتم. 🔹 فردا شب، صدایی از سلول طیب آمد. فهمیدم دارن می برندشان برای اعدام. وقتی می‌رفتن،طیب زد به میله سلول من و گفت🗣: محمد آقا! اگه یک روز رو دیدی، سلام منو بهش برسون و بگو خیلی‌ها شما رو دیدند و خریدند، ما ندیده شما رو خریدیم. 🔹‌ بعد از پیروزی انقلاب، محمد آقا با جمعی از مردان انقلابی خدمت رسیدند و با ایشان 🖼عکس یادگاری انداختند. وقتی محمد آقا پیام طیب را به امام گفت، امام فرمود: طیب، دیگری بود.🌷🌷🌷🌷 📚 کوچه نقاش‌ها، خاطرات سید ابوالفضل کاظمی، گفت و گو و تدوین راحله صبوری، صفحات ۵۰ تا ۵۲ سالروز اعدام طیب حاج رضایی توسط رژیم پهلوی 🌹 @ayatollah_haqshenas