eitaa logo
کشکول بصیرت
846 دنبال‌کننده
65.5هزار عکس
60.4هزار ویدیو
666 فایل
فَبَشِّرْ عِبَادِ¤ الَّذِينَ يَسْتَمِعُونَ الْقَوْلَ فَيَتَّبِعُونَ أَحْسَنَهُ ۚ أُولَٰئِكَ الَّذِينَ هَدَاهُمُ اللَّهُ ۖ وَأُولَٰئِكَ هُمْ أُولُو الْأَلْبَاب (زمر۱۷/۱۸) رویکرد: بصیرت افزایی،روشنگری،تحلیل مسائل روز
مشاهده در ایتا
دانلود
📜 🔹دوش حمام را ببین! آب از بالا میاد؛ اما از پایین تنظیم میشه.اینکه اصلا آب بیاد یا نه؛ کم باشه یا زیاد؛ سرد باشه یا گرم؛ به تو مربوط میشه؛ تا کدوم شیر بچرخونی؛ تا کدوم طرف بچرخونی؛ کم بچرخونی یا زیاد؛ اصلا بچرخونی یا نه؛ همه به خودت ربط داره. 🔸میخوام بگم ماجرای "رزق و روزی" یک چنین ماجرایی است. 🔸رزق ما تو آسمونه؛ به همین خاطر قرآن میگه : "فی السماء رزقکم" ولی اینکه فرو بباره یا نه؛ ویا کم بباره ویا زیاد؛ به سعی و تلاش ما بستگی داره.... " لیس للانسان الا ما سعی" 🍂🍃🍂🍃@Gade_doostane 🍂🍃🍂🍃 🍃🍂🍃🍂🍃🍂🍃🍂🍃🍂🍃🍂🍃🍂🍃
هدایت شده از شیخ فرهاد فتحی
📚 کاش ما فقط نگران هم "نبودیم"! پدرم دلواپس آینده برادرم است! اما حتی یک بار هم اتفاق نیفتاده که باهم به کافی شاپ بروند، در خیابان قدم بزنند و گاهی بلند بخندند. برادرم نگران فشار کاری پدرم است! اما حتی یکبار هم نشده خواسته هایش را به تعویق بیندازد تا پدر برای مدتی احساس راحتی کند. مادرم با فکر خوشبختی من خوابش نمیبرد اما حتی یکبار هم نشده که با من در مورد خوشبختی ام صحبت کند و بپرسد: فرزندم چه چیزی تو را خوشحال میکند؟ من با فکر رنج و سختی مادرم از خواب بیدار میشوم، اما حتی یکبار نشده که دستش را بگیرم با او به سینما بروم، باهم تخمه بشکنیم، فیلم ببینیم و کمی به او آرامش بدهم. روانشناسان به این حالت " آلکسی تایمی" یعنی فقر کلمات در بیان احساسات می گویند. در فرهنگ ما این مریضی یک رسم مرسوم است! احساساتت را پنهان کن و نشان نده ... از یک طرف در خلوت خود، دلمان برای این و آن تنگ می شود،از طرف دیگر وقتی به هم میرسیم،انگارکه لال مانی میگیریم! انگار نیرویی نامرئی، فراتر از ما وجود دارد که دهانمان را بسته تا مبادا چیزی در مورد دلتنگی مان بگوییم! تکلیفمان را با خودمان روشن نمیکنیم . یکدیگررا دوست میداریم اما آنقدر شهامت نداریم که دوست داشتن مان را ابراز کنیم! ما آدم های فقیری هستیم ! البته فقیری که درکلماتش احساسات را پنهان میکند. آنقدر دربیان احساساتمان آلکسیتایمیک(فقر کلمات) هستیم که صبر میکنیم تا وقتی عزیزی از دست رفت، آنوقت تا آخر عمر برایش شعر بگوییم. از یک جا به بعد باید این سکوت خطرناک راشکست و راه افتاد. از یک جا به بعد باید پدر به پسرش بگوید که چقدر دوستش دارد. از یک جا به بعد باید پسر دست پدر را بگیرد وبا هم قدم بزنند. از یک جا به بعد باید مادر پسرش را به یک شام دونفره دعوت کند. از یک جا به بعد باید پسر درگوش مادرش بگوید: چقدر خوب است که تورا دارم. و چه خوب است، از یک جا به بعد، همینجا باشد! از همین جا که این نوشته تمام شد ... 🇯‌🇴‌🇮‌🇳 ↯ شیخ فرهاد @sheikh_farhad_fathi