eitaa logo
کانال خاطرات شهدایی.🌷🌷
285 دنبال‌کننده
8.1هزار عکس
2.7هزار ویدیو
58 فایل
شهدا را به خاک نسپارید به یاد بسپارید شهادت چشمه آب حیات است که شهید ازآن می نوشد و جاودانه می ماند با معرفی کردن کانال مارو دراین راه یاری کنید.....🌷🌷 https://eitaa.com/katrat👈ایدی کانال
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
بنام خدا شهیدامروزشهیدمحمدتقی سالخورده که الگویش شهید محمدتقی هاشمی بود...
🍃شهید محمدتقی سالخورده متولد ۱ دی ۱۳۶۵ در روستای زیبای شهاب الدین شهرستان شهید پرور نکا استان مازندران به دنیا آمد.محمد تقی سالخورده در خانواده‌ای با ایمان و دوستدار اهل بیت علیه ‌السلام متولد شد. 🍃محمدتقی سالخورده در سايه محبت هاي پدر و مادر پاکدامن و مهربانش دوران کودکي را پشت سر گذاشت و بعد وارد مدرسه شد و به فراگیری تحصیل پرداخت ، محمد تقی در فروردین ۱۳۸۵ وارد سپاه پاسداران انقلاب اسلامی شد و تحصیلاتش را در مقطع لیسانس نظامی از دانشگاه امام حسین با موفقیت پایان رسانید.شهید بزرگوار در مهر ماه سال 1390 ازدواج نمود و از ایشان یک دختر به نام زینب به یادگار ماند. 🍃محمدتقی سالخورده عضو رسمی سپاه پاسداران انقلاب اسلامی بود و در یگان ویژه صابرین در لشکر ۲۵ کربلا به اسلام خدمت می کرد ایشان به عنوان مستشار در تاریخ ۱۳۹۴/۰۷/۱۹ به کشور سوریه اعزام شد و به مدت ۵۶ روز در ماموریت بود و در ۱۳۹۵/۰۱/۱۴ برای دومین بار به کشور سوریه اعزام شد و در ۲۱ فروردین سال ۱۳۹۵ در شهرک خان طومان استان حلب شهد شیرین شهادت نوشید و در جوار رحمت الهی جای گرفت . # خواهر شهید ماجرای شنیدن خبر شهادت برادر را چنین بازگو می کند : یکشنبه بود ، ۲۲ فروردین با دوقلوهام توی خونه تنها بودیم از صبح تماسهای مشکوک از اقوام داشتم که زنگ میزدن حال و احوال میکردن و قطع میکردن.... پدرم بیمارستان بود و نوبت عمل جراحی داشت میگفتم حتماً اقوام زنگ میزنن که حال بابا رو ازم بپرسن ولییییی.... چرا اصلاً خبر بابا رو نمیگیرن و قطع میکنن؟!!! سید نرگس هم با اضطراب تماس گرفت و شماره ی آقا محسن دامادمون رو ازم خواست . گفتم زنداش چه خبره؟!!! گفت دعا کن خیر باشه اصلاً دستم به کار نمیرفت نگرانی سرتا پای منو گرفته بود. زنگ زدم به خواهرم که بهش بگم از آقا محسن بپرسه زنداش نرگس باهاش چکار داشت من نگران شدم اما خواهرم گوشی رو نمیگرفت. به خونه شون زنگ زدم جاریش گوشی رو گرفت تعجب کردم!!! گفتم حمیده پس کجاست؟ جاریش گفت حمیده حالش خوب نبود من جواب دادم گفتم چرا حالش خوب نیست؟ مگه اتفاقی افتاده؟ خبری شده؟ محمدتقی چیزیش شده؟ جاریش که دست و پاشو گم کرده بود گفت نههههه....فقطططط.... گفتم فقط چی؟؟ گفت میگن محمدتقی تیر خورده فقط اینو که گفت گوشی رو انداختم دنیا رو سرم خراب شده بود فقط جیغ میزدم و گریه میکردم و داداشمو صدا میزدم دیگه هیچی نمیدیدم حتی حواسم به دوقلوهام نبود که دور وبرم میدویدن و از این حالت من ترسیده بودن و خودشون و به در و دیوار میزدن و گریه میکردن یکدفعه دیدم در اتاق باز شد و آقام اومد با تعجب نگاش کردم و گفتم این موقع روز تو باید کلاس باشی چرا اومدی خونه؟ اتفاق بدی افتاده نه؟ پشت سرش جاریم اومد تعجبم بیشتر شد گفتم تو رو خدا بهم بگین چی شده!!! آقامم با گریه بهم گفت که محمدتقی تیر خورده الان بیمارستانه . آماده شو ببرمت خونه ی پدرت خواهرا اونجا کنار هم باشین بهتره . می خواستن ما خواهرا با هم باشیم که این خبر رو بهمون بدن داداش دیروز شنبه ۲۱ فروردین شهید شده بود. حدود ساعت ۲ بعداز ظهر رفتیم خونه ی پدرم . اونجا ساکت بود خواهرم از قبل اونجا بود همدیگه رو بغل کردیم و گریه کردیم . اما هنوز گیج بودیم که جریان چیه!!! حس میکردیم که چه خبری رو می خوان بهمون بدن ، اما دل نداشتیم به زبون بیاریم بعد مدتی آقا محسن اومد بهش گفتیم چی شده؟ فقط گریه کرد از گریه ش فهمیدیم که خبر بد چیه در عرض چند دقیقه خونه پر شد از اقوام و فامیل و همسایه و هم محلی..... ظاهراً همه میدونستن نمیدونستن که چطور به ما بگن بابا هنوز بیمارستان بود آماده کرده بودنش برای جراحی حتی برده بودنش اتاق عمل به بیمارستان زنگ زدن و جریان رو گفتن دکتر گفت پس عمل آقای سالخورده رو انجام نمیدیم وگرنه دوام نمیاره بابا رو با هزاران دروغ مصلحتی از بیمارستان مرخص کردن تا بیاد خونه و بعدش خبر شهادت پسرش رو بهش بدن اما پدرو مادرم وقتی رسیدن دم در و جمعیت گریان رو دیدن همه چی رو فهمیدن ... روز بسیااااار بسیاااااار سختی بود تجربه ی سنگینی بود خبر از دست دادن برادر کوچکتر ته تغاری خونواده ... ان شاءالله هیچ خواهری اینو تجربه نکنه ...
الگوی شهید «محمدتقی سالخورده» شهید محمدتقی هاشمی بود که مثل او نام دخترش را زینب انتخاب کرد و همانند او در سن 29 سالگی به شهادت رسید. شهید «محمدتقی سالخورده» متولد اول دیماه سال 65 در یکی از روستاهای شهرستان نکا بود. پدرش از رزمندگان دوران دفاع مقدس که در جنگ تحمیلی حضور داشت. بعد از گذراندن مراحل تحصیل سال 85 وارد سپاه پاسداران انقلاب اسلامی شد و تحصیلاتش را در مقطع لیسانس نظامی در دانشگاه امام حسین با موفقیت گذراند. سپس به یگان ویژه صابرین لشکر 25 کربلا پیوست. سال 1390 ازدواج کرد که ثمره آن یک دختر به نام زینب است که در سال 93 به دنیا آمد. آذرماه سال 94 به عنوان مستشار نظامی داوطلبانه به سوریه اعزام شد و یکم فروردین ماه سال 95 در خان‌طومان استان حلب به شهادت رسید. به مناسبت سالروز تولد شهید خاطره ای به نقل از خواهر شهید آمده است که در آن توضیح می دهد چطور برادرش همانند ادامه دهنده راه یک شهید از دوران دفاع مقدس می شود. وقتی برادرم به دنیا آمد طبق سفارشی که شهید محمدتقی هاشمی نسب در خواب کرده بود اسمش را محمد تقی گذاشتیم. چند روز بعد از تولد وقتی بابا از جبهه برگشت، پدر و مادر محمدتقی را به روستای کوهستان کنارمزار شهید هاشمی نسب بردند. مادرم محمدتقی قنداق شده را گذاشت روی قبر شهید، اطرافیان با تعجب علت را پرسیدند که مادرم گفت: می خواهم بچه ام متبرک شود، اسمش را شهید انتخاب کرد. نمی خواهم فقط اسم شهید را داشته باشد، می خواهم راه زندگیش هم، راه شهید باشد.همینطور هم شد و این پیش زمینه شهادت محمدتقی از کودکی بود. پیش زمینه شهادت همانطور که در کلیپ معروف صحبت های خودش قبل از اعزام به سوریه بیان کرد، اینطور نیست که یکدفعه به خواسته خودمان برسیم و شهید شویم، یکسری پیش زمینه لازم است که باید از کودکی فراهم شود. و این پیش زمینه را برای محمدتقی پدر و مادرش فراهم کرده بودند. محمدتقی همانند شهید هاشمی زندگی کرد، راه شهید را ادامه داد، همانند او دخترش را زینب نامید و سرانجام همانند او در ۲۹سالگی به آرزوی خودش رسید.  
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
مشاهده‌ی کارت پستال دیجیتال 👇 https://digipostal.ir/xm6ylln
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
AUD-20210515-WA0089.mp3
4.15M
تحدیر(تندخوانی)جز پانزده
9.78M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
این لحظه که رفیقت جلوی دستت جون بده و تو نتونی کمکش کنی و باید بجنگی ؛ چند؟
ساده نگذر از کنار پوتین های بی پا،پاهایی که برای تو جاماند