✨" دوکوهـــــــه " سین ندارد اما !
'ساختمانهـایش' ، سحرگاهانی را به خاطر دارد که رزمندگان ،
با نوای دلنیشن مناجات نورایی همــدوشِ ستارگان و در کنارِ ماه ،
با خدا سخن میگفتند.. ✨
✨ "فکـــــــــه " سین ندارد اما !
'سجده های' بسیجیانی را به خاطر دارد که با سربندهای سبز و سرخ ،
سرهایشان را به خدا سپردند و با ندای" اعرلله جمجمتک " به دیدار #معشوق شتافتند .✨
✨" شـــــــــرهانی " سین ندارد اما !
' سنگرهایش' زخم ِ تن ِ شقایق هایی را به خاطر دارد که در کربلای خمینی(ره) با رمــــز " یـــ زینب ــــــــا " هر آنچه داشتند تقدیمِ حضـــرتِ ارباب نمودند.. ✨
✨ "کانال کمیــــــــــــل " سین ندارد اما !
'سکــوی' پروازِ لب تشنگانی شد ، که مقتل شان یادآور کربلاست..✨
✨" طلائیــــــــــــــــه " سین ندارد اما !
'سه راهِ ' شهادتش گــواهِ رشادتِ مردانی ست که سبکبـــــــــــال ، تا عرشِ اعــــلا، پرستــــو شدند..✨
✨ "ارونـــــــــــد " سین ندارد اما !
'ساحلِ' خونینش ، غواصانی را به خاطر دارد که در شبهای عملیات ، از سیم خادارِ نـَفــس، گــذشتند و دل ، به دریای بیکرانِ عشق و عرفان زدن✨
✨ "شلمچــــــــــــه " سین ندارد اما !
'سردارانِ' بی نام و نشـانی را به خاطر دارد کــــــــه همچون مادرشان زهـــرا(س) فدایی ولایت شـــــــــــدند و گمنــــــام ماندند...
جزیره_مجنون
#همسر شهید:
ارادت خاصی به حضرت زهرا داشت و حاجت میخواستن از خانم. بهش میگفتم امیر من حتی روم نمیشه اسمشون رو بیارم. همیشه خجلشونم. میگفت ریحانه، بانو خیلی بزرگه. اما حس میکنم شهادتشون رو با پشتوانه امام حسین گرفتند.
دو سال پیش، امیر تمام سرمایش رو برای محرم داد. یه چایخونه جلوی امام زاده زد.( جایی که برای همیشه پیکر همسرم آرام گرفت)
تمام خرید و پرچم ها از مواد درجه یک. میگفت نباید تو راه امام حسین کم گذاشت. با همه دلت باید بری جلو.
دوماه بعد در شرف خرید خونه بودیم و دست کمک امام حسین رو تمام مدت، حس کردیم.
امیر یه شب گفت: برای این خونه، بخاطر نوکری ارباب خدا کمکم کرد.
امیر قبل اربعین، با کاروانی از بچههای چیذر به کربلا رفت
مأموریت آخرش بود
در طول مسیر در گروه مجازی اعلام می کند که به سوریه میرود و حلالیت می طلبد.
دوستانش سر به سرش می گذارند.
کسی می گوید: امیر نکند که بدون پا برگردی
امیر میگه: برگشتی در کار نیست. میرم و با یک تیر در پیشانی برمیگردم.
همرزمش می گفت وقتی دمشق بودیم بچه ها به شوخی به شهید سیاوشی گفتند:
محاسنت را کوتاه کن؛ اگر دست داعش، اسیر شوی، محاسنت را میگیرند سرت را میبرّند.
شهید سیاوشی گفت: این اشک های گریه بر حسین به محاسنم ریخته شده. من اینا رو نمیزنم وخود ارباب نمیگذارد سرِمن دست داعشی ها بیفتد.
شهید وصیت کرد در جوار امام زاده علی اكبر چیذر دفن شود و مداحيشو حاج محمود کریمی تقبل كنه. (بیا برگرد خیمه ای کس و کارم، منو تنها نگذار ای علمدارم)
همچنين خواسته بودند در مراسمشون خانمها با چادر باشند.
ولادت ۶۷/۳/۱۵
شهادت ۹۴/۹/۲۹
💐 #زندگی_پس_از_مرگ💐
آمادگی برای مرگ:
کسی به پیامبر (ص) عرض کرد: آن شدائد و سختی های سکرات مرگ آنچنان ما را مشغول میکند که یادمان میرود که لا اله الا الله بگوییم، همان وقت جبرئیل نازل شد و عرض کرد: یا #رسول_الله به آنها بگو: الآن که در صحت و سلامتی هستید و زبانتان باز و حواستان جمع است، لا اله الا الله بگویید.