eitaa logo
کانال خاطرات شهدایی.🌷🌷
285 دنبال‌کننده
8.1هزار عکس
2.7هزار ویدیو
58 فایل
شهدا را به خاک نسپارید به یاد بسپارید شهادت چشمه آب حیات است که شهید ازآن می نوشد و جاودانه می ماند با معرفی کردن کانال مارو دراین راه یاری کنید.....🌷🌷 https://eitaa.com/katrat👈ایدی کانال
مشاهده در ایتا
دانلود
❌ توجه توجه❌ پویش مردمی ✅ برگرداندن آرامش به فضای مجازی🎯 حذف تبلیغات دروغین کرونا 😊 بیاید از الان این تصمیم هارو بگیریم اول از اطرافیان خودمون👌🎯 ✅ لطفا از هرگونه ارسال مطالب کرونایی که باعث ایجاد رعب و وحشت میشود جلوگیری کنید❌ 🎽 در صورت مشاهده حتما به دیگران تذکر بدین🎯 ✅ دوستان همه میدونیم خطرش یک دهم آنفولانزا است پس این همه مطلب در موردش بخاطر چیه؟؟؟؟ 🎽 مطالبی رو که کانالای غیر رسمی منتشر میکنند برای جذب ممبر و فالور به هیچ عنوان مطالعه نکنید و نشر ندین❌❌ ❌ حد اقل روزانه بالای ۳هزار مطلب دروغ از رسانه هابابت کرونا پخش میشود از کجا حقیقت رو پیدا خواهید کرد؟؟ 🎽 آفرین همین الان یه یاعلی بگید این متن رو تو فضای مجازی بتزکونیم☺️ 🎽
یه حس خاصی بهم دست داد نمیدونم دلیلش چی بود. امیرعلی_ اینجا مزار شهداس . _ اون خوشگله هم اینجاست. امیرعلی خندید و گفت : امیرعلی _ اون خوشگله لبنانه. من میشینم تو ماشین حوصله ندارم. امیرعلی_ حوصلت سر میره ها. _ اومممم. خیلی خب بریم . وارد اون قطعه شدیم. برام جالب بود. یه خانم محجبه که داشت ریسه گل درست میکرد برای قبر یکی از شهیدا. یکی دیگه داشت حلوا پخش میکرد. یه پیر زن هم نشسته بود سر قبر یه شهید و داشت گریه میکرد. نمیدونم چرا ولی بدجور دلم براش سوخت . و کمی اونور تر..... نمیتونستم چیزی رو که میبینم باور کنم. یه دختر بچه 4.5 ساله سرشو گذاشته بود رو یه قبر و گریه میکرد و میگفت: بابایی. بابا پاشو دیگه. بابا دلم برات تنگ شده. یعنی باباش شهید شده بود ؟ نه مگه میشه ؟ الهی بمیرم. با حس خیسی گونم متوجه شدم حسی که به اون دختر کوچولو داشتم فراتر از یه دل سوزیه ساده بود و پاشو گذاشته بود تو مرحله بعد ؛ اشک ریختن برای کسی که اصلا نمیشناختمش. برگشتم ببینم امیرعلی چه عکس العملی نشون میده که همزمان با برگشتن من یه قطره اشک از چشمش ریخت. میدونستم که امیرعلی ارادت خاصی به شهدا داره ولی فکر نمیکردم ارادتش در حدی باشه که اشک یه مرد رو در بیاره. دل از نگاه کردن به امیرعلی و اون دختر کوچولو کندم و رفتم یه گوشه وایسادم ؛ واقعا نمیتونستم اشک های اون بچه معصوم رو تحمل کنم. امیر علی هم چند دقیقه بعد اومد ؛ امیرعلی_ خواهری من میخوام برم سمت مدافعان حرم ،مامان ایناهم فکر کنم رفتن اونجا. میای؟ اول اومدم بگم نه. ولی یاد اون پسر خوشگله افتادم امیر میگفت اونم مدافع حرم بوده. تو یه تصمیم آنی گفتم خیلی خب بریم. وای چقدر شلوغ بود. همه چشماشون خیس بود حتی مردا. و اکثرا هم از اون تیپ آدمایی که من اصلا خوشم نمیومد ازشون آدمایی مثله مهدی. البته نمیدونم چرا انگار چهره های اینا خیلی معصوم تر از اون گودزیلا بود. یادآوری امیرعلی و برخورداش برام یادآور شد که همه آدما مثله هم نیستن. همچنین برخوردی که از فاطمه و زهراسادات و ملیکا سادات دیده بودم خیلی با برخوردای اون دختر محجبه های دانشگاه و حتی مدرسه فرق داشت. با صدای امیرعلی برگشتم سمتش امیرعلی_ سلام حاج آقا. حال شما؟ روحانیه_سلام امیرعلی جان. خوبی؟ کم پیدایی از شلمچه که برگشتیم دیگه....... گفتم شاید امیرعلی دوست نداشته باشه اون حاج آقاعه منو با این تیپ ببینه به خاطر همین رفتم اونور و دیگه حرفاشونو نشنیدم . 💍💍 _ مامان ، من دارم میرم امیرعلی_ ببخشید بانو. میتونم بپرسم کجا تشریف میبرید؟ البته اگه فضولی نیستاااااا _ اختیار دارید حاج آقا. دارم تشریف میبرم مسجد راز و نیاز کنم دعا کنم یه عقلی به تو بده . وای کاش مسجدو نمیگفتم الان میفهمه مسخرش کردم ناراحت میشه یه وقت. امیرعلی_ مچکرم خواهر. مارو هم از دعای خیرتون محروم نفرمایید. بله طبق معمول خان داداش ما از مسخره شدن توسط دیگران ناراحت نشد. اوووووف البته خوبه ها. _ باشه. افتخار میدم که بدونی کجا تشریف میبرم . داریم با بر و بچ میریم دربند. امیرعلی_ خواهری دربند محیطش خوب نیست به خصوص برای چندتا دختر تنها. کاش هماهنگ میکردی باهم میرفتیم یه سری. _ امیر داداش اولا که ضد حال نزن. بعدشم دوستای من همه آشنان ؛ یاسی و شقایق و نجمه. الان بیا بریم. امیرعلی_ الان که نمیتونم قرار دارم. _ پس بابای امیرعلی_ حانیه _ تانیا هستم. امیرعلی_ خواهری مواظب خودت باش. این دل نگرانی های برادرانشو دوست داشتم ؛ اما ارزو به دلم موند یه بار تانیا صدام کنه. کلا تو فامیل همه حانیه صدام میکردن ، اسمی که ازش متنفر بودم....
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🍃❤️🍃 #این_الرجبیون 🔹 ‏در رحم زمانی ماه رجب، زمانهایی فوق‌العاده‌‌‌تر گنجانده شده، که درک آنها، بقدر سالها فعالیت عبادی، "تطهیر" و "رشد نفس" را تسریع می‌کند؛ مثل شب اول ماه. 🔹 امشب حتما فراغت و خلوت شبانه‌ای داشته باشیم. و اگر مقدور است، روزه سه روز اول ماه را از دست ندهیم 👤 #استاد_محمد_شجاعی 🌹 ما رو هم دعا کنید 🍃❤️🍃
e6d7f76fcc9783a9b11905ec7578891686cefb76.mp3
3.21M
🔊 بشنوید| توصیه‌ها و دستورات ویژه استقبال از #ماه_رجب. 🔸بیایید در این ماه با امیرالمومنین(ع) معامله کنیم! 🎤استاد #فیاض_بخش ❗️پیشنهاد می‌کنیم این فایل صوتی را حتما امشب گوش دهید تا فرصت کافی برای ادای مقدمات ورود به ماه رجب داشته باشید.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🕊زیارتنامه ی شهدا🕊 🌹🌱🌹🌱اَلسَّلامُ عَلَیکُم یَا اَولِیاءَ اللهِ وَ اَحِبّائَهُ ، اَلسَّلامُ عَلَیکُم یَا اَصفِیَآءَ اللهِ وَ اَوِدّآئَهُ ، اَلسَلامُ عَلَیکُم یا اَنصَارَ دینِ اللهِ ، اَلسَلامُ عَلَیکُم یا اَنصارَ رَسُولِ اللهِ ، اَلسَلامُ عَلَیکُم یا اَنصارَ اَمیرِالمُومِنینَ ، اَلسَّلامُ عَلَیکُم یا اَنصارَ فاطِمَةَ سَیِّدَةِ نِسآءِ العالَمینَ ، اَلسَّلامُ عَلَیکُم یا اَنصارَ اَبی مُحَمَّدٍ الحَسَنِ بنِ عَلِیٍّ الوَلِیِّ النّاصِحِ ، اَلسَّلامُ عَلَیکُم یا اَنصارَ اَبی عَبدِ اللهِ ، بِاَبی اَنتُم وَ اُمّی طِبتُم ، وَ طابَتِ الاَرضُ الَّتی فیها دُفِنتُم ، وَفُزتُم فَوزًا عَظیمًا ،فَیا لَیتَنی کُنتُ مَعَکُم فَاَفُوزَمَعَکُم🌹🌱🌹🌱 🕊🕊🕊🕊🕊🕊🕊🕊🕊🕊🕊
آفتـاب از سمتِ لبخنـد شما می تابـد هنوز زندگے با طرح لبخنـدتان پرُ از آرامش است ... #صبحتون_شهدایی #یادشهداباصلوات
#مهمانی_شهدا سلام دوستان مهمون امروزمون داداش امیر هست✋ #شهید_تازه_داماد🎊 #ماشین_عروسی، #که_به_عروسی_نرسید🖤 #شهر_دود_آلود، #امیر_آورده اند....؟ شهید امیر سیاوشی🌹 تاریخ تولد: ۱۵ / ۳ / ۱۳۶۷ تاریخ شهادت: ۲۹ / ۹ / ۱۳۹۴ محل تولد: تهران محل شهادت: حلب/ سوریه 🌹امير مثل خيلي از تازه دامادها عاشق زن و زندگي‌اش بود اما درست در زماني كه مي‌خواستند زندگي مشتركشان را زير يك سقف آغاز كنند، همه داشته‌هاي دنيايي را رها كرد و در اعزام به سوريه شهيد شد. 💐از زبان مادر↓ امير جزو نيروهاي يگان ويژه سپاه‌پاسداران بوده و به همين دليل سفرهاي خارج از كشور زياد مي‌رفت قرار بود از اين سفر كه برمي‌گردد كارهاي عروسي را انجام بدهيم و بعد از 2 سال دست زنش را بگيرد و برود سر خانه و زندگي‌اش كه ديگر برنگشت🖤 او به سوریه رفته بود و به هیچ کدام از ما نگفته بود تا اینکه روز شهادتش خبر دار شدیم..او جهاد در راه خدا را به همه چیز ترجیح داده بود. یکی از دلخراش ترین تصاویر، گُل کاری ماشین عروسی بود که با متنِ "عروسی بدونِ داماد" روی آن نوشته شده بود🖤💫 💫 نامزدش وقتي پيكر همسرش را نوازش مي‌كرد از چشم چپ امير اشك آمد💫 او توسط تک تیراندازهای دشمن شربت شهادت را نوشید🕊️🕋 رختِ دامادی به تَن آورده‌اند 💐 عاشقی گُلگون‌کفن آورده‌اند 🖤 شهر دودآلود، امیر آورده‌اند💐 کُشته دامادی، به تیر آورده‌اند🖤 شهید امیر سیاوشی شادی روحش صلوات #ثواب_نشر_مطالب_هدیه_به_امام_زمان_عج
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا