کانال خاطرات شهدایی.🌷🌷
...به نام آنکه شهید را زنده آفرید و به یاد آنکه شهادت را زندگی کرد... #وقتی_عشق_را_سر_بریدند
وارد اتاق می شوم ..
خواهر کوچکت مرا در بغل میگیرد و بدون معطلی رهایم می کند....
و بعد با دست به اتاق روبه رویی اشاره می کندو می گوید:داداش اونجاس...منتظره ؛
گریه امانش را می بردو با تندی از اتاق خارج میشود...
همه تنهایم میگذارند...
قدم هایم را آرام بر روی سرزمین نقش و نگاره های فرش اتاق فرو می برم تا به اتاق می رسم....
تا بوتی زیبا در میان انبوه گلهای قرمز در میان هاله ای از آفتاب خود نمایی می کند....
بغض به گلویم هجوم می آورد ....
بوی تو می آید...
پرچم روی تابوت را با دستانی لرزان کنار می زنم....مشتاق دیدار چشم هایت هستم..اما....
سرت را انگار به غرامت برده اند....
یاد آن سفر کربلا یمان می افتم....یعنی سرت را جاگذاشته ای! یعنی امام حسین (ع)
اینقدر به دعایت اهمیت داده است که مانند خودش تو را برای خدا خواسته است..؟؟
دستم را روی کفنت می کشم دستانت را پیدا می کنم......
هنوز هم گرمند.....آخ...چقدر دلم برای دستان مهربانت تنگ شده است.....
یعنی دیگر نمی توانم دستانت را...
آرام سرم را بر بروی قلبت می گذارم و بعد می گویم:عزیز دل فاطمه سرت را جا گذاشتی...اشکالی ندارد..تو بدون سر هم زیبایی..
مرد بی سر من....
~♡~♡~♡~♡~
حالا چند سالی از آسمانی شدنت می گذرد...
تمام اعضای بدنت را خوب یادم است...
اما ...آنچه که از بین همه و در همه حال جلوی چشمانم هست....
چشمانت است....
همان اسلحه های فرماندهی ات...
چقدر دلم برای آن آسمان مشکی مردمک هایت تنگ شده است....
#دریای_شور_انگیز_چشمان_تو_اینجاست
#آنجا_که_باید_دل_به_دریا_زد_همین_جاست
_♥_♥_♥_♥_
نویسنده: #انار_بانو
لطفا بدون نام نویسنده کپی نکنید....
پیگرد الهی دارد
نذر روی کبود مادرم زهرا (س) صلوات