7.79M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
به وقت شهید علی شفیعی
و بی بی سکینه
سلام ای بلندترین واژه هستی مادر شهید
که در اوج حضور با صبوری و مقاومت ایستادگی کردی
چگونه از تو بگویم که کوه هم در برابر عظمت نام و مقام تو سر تعظیم فرو خواهد آورد
ما دیگر جای خود داریم.
سلام بر خورشید عالم تاب شهید علی شفیعی
که بی توقع مهربان و گرم می تابد و نور را به سراسر گیتی می پاشد.
کدام سَعادت بود مبارک ازینم؟
که در بَرابَرت آیم؛ روی تو بینم
مأمن گاه بی بی سکینه مادر سردار شهید علی شفیعی و مأوای فرزندش شهید علی شفیعی
شادی ارواح طیبه بی بی سکینه و شهید علی شفیعی صلوات
#مادر_شهید_علی_شفیعی
#سکینه_پاک_ذات_عباسی
#ننه_علی
#ننه_سکینه
#شهید_علی_شفیعی
#شهید
#شهادت
#شهیدگمنام
#یاد_شهدا_با_صلوات
#اللهم_ارزقنا_شهادت
33.51M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
📹 مستند | مرد پولادین
🔻 حضرت آیتالله خامنهای: «من آقای #لاجوردی را در دورهى مبارزات، به عنوان مرد پولادین مىشناختم. در بین دوستان، آن کسى که از کتک خوردن و اقدام کردن و زندان رفتن و آمدن بیرون و دوباره رفتن، خسته نمىشد، آقاى لاجوردى بود؛ در دورهى کار و تلاش براى حکومت اسلامى هم الحمدلله ایشان همینطور عمل کردند.» ۱۳۷۷/۲/۱۴
🌷 یکم شهریور ماه مصادف است با #سالروز_ترور مجاهد فی سبیل الله شهید سید اسدالله لاجوردی، مبارز انقلابی و دادستان پیشین انقلاب اسلامی و رئیس سابق سازمان زندانها که در محل کار خود در بازار تهران و به دست عوامل سازمان تروریستی مجاهدین خلق (منافقین) در سال ۱۳۷۷ به شهادت رسید.
#شھید_لاجوردی
#یاد_شهدا_با_صلوات
🌷 مادرسهشهید دفاع مقدس
قبل از عملیات همه دور هم نشسته بودیم.
کمال به مادر گفت:
مادر! شش تا پسر داری، سه تا بزرگه برای خودت، سه تا کوچیکه رو بده برای خدا ...
مادر گفت:
#راضیم_به_رضای_خدا
🌹کمال ظل انوار: مهندس مکانیک, یکی از پنج شخص شاخص توپخانه سپاه
🌹مهدی ظل انوار: مهندس شیمی، فرمانده ستاد قرارگاه و لشکر فجر
🌹جمال ظل انوار: مهندس دامپروری, جهادگر و فرمانده گروهان ...
هر سه برادر در یک شب و
در یک ساعت شهید شدند ...
#یاد_شهدا_با_صلوات
12.45M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
خالصانه ترین نوای مداحی
با صدای شهید سید مجتبی علمدار...
#شهید_علمدار
#یاد_شهدا_با_صلوات
شهید سیدحسن ولی یکی از شهدای شهرستان آمل میباشد که در حین تحویل پیکرش به خانواده اتفاق بسیار عجیبی افتاد.
سید حسن بسیار به کبوتر و پرورش آنها علاقه داشت و به آنها عشق میورزید.
خواهر این شهید بزرگوار میگوید:
وقتی حسن دو دستش را باز میکرد، کبوتران یک به یک روی دستانش می نشستند و وقتی شهید قرار بود به جبهه اعزام گردد این کبوتران تا بالای اتوبوسی که سید حسن با آن روانه میشد رفته و برگشتند.
ظاهرا فهمیده بودند حسن قرار است شهید شود.
بعد از خبر شهادت سیدحسن به خانوادهاش، مادرش اصرار کرد دو کبوترش را با خود برای تحویل پیکر شهید ببریم و میگفت پسرم خیلی این کبوترها را دوست داشت.
خانواده شهید وقتی داشتند برای تحویل پیکر شهید روانه بنیاد شهید میشدند دو کبوتر این شهید را هم با خود بردند.
وقتی آنها به بنیاد شهید رسیدند و موقع تحویل جنازه رسید مادرش دو کبوتر را بر روی سینه شهید قرار داد و کبوتران به محض دیدن پیکر بی جان شهید در دم جان دادند و با شهید همراه گشتند
#یاد_شهدا_با_صلوات