💠 #درسهایی_از_سیره_علما
🔸راز شگفت انگیز پیاده شدن شیخ عباس قمی از اتوبوس
🔹 امام خميني(ره) در خاطرهاي از سفر خود با مرحوم حاج شيخ عباس قمي چنین بيان ميكند: بیابان سوزان و بیانتها در چشمهایمان رنگ میباخت و به کبودى میگرایید و از دور هم، چیزى دیده نمیشد. ناگاه ماشین ما که از مشهد عازم تهران بود از حرکت، ایستاد. راننده که مردى بلند و سیاهچرده بود باعجله پایین آمد و بعد از آنکه ماشین را براندازى کرد خیلى زود عصبانى و ناراحت به داخل ماشین برگشت و گفت: بله پنچر شد و آنگاه به صندلى ما که در وسطهای ماشین بود، آمد. به من چون سید بودم حرفى نزد؛ ولى رو کرد به حاج شیخ عباس قمى و گفت: اگر میدانستم تو را اصلاً سوار نمیکردم، نحسى قدم تو بود که ماشین ما را در وسط بیابان خشک و برهوت معطل گذاشت. یا الله برو پایین و دیگر هم حق ندارى سوار این ماشین بشوى .
🔹مرحوم شیخ عباس بدون اینکه کوچکترین اعتراضى کند و حرفى بزند، بلند شد و وسایلش را برداشت و از ماشین پیاده شد. من هم بلند شدم که با او پیاده شوم اما او مانع شد؛ ولى من با اصرار پیاده شدم که او را تنها نگذارم اما او قبول نمیکرد که با او باشم، هر چه من پافشارى میکردم، او نهى میکرد، دست آخر گفت فلانى راضى نیستم تو اینجا بمانى. وقتى این حرف را از او شنیدم، دیدم که اگر بمانم بیشتر او را ناراحت میکنم تا خوشحال کرده باشم، برخلاف میلم از او خداحافظى کرده و سوار ماشین شدم.
🔹بعد از مدتى که او را دیدم جریان آن روز را از او پرسیدم، گفت: وقتى شما رفتید خیلى براى ماشین معطل شدم، براى هر ماشینى دست بلند میکردم نگه نمیداشت تا اینکه یک کامیونى نگه داشت .وقتى سوار شدم، قدرى که با هم صحبت کردیم متوجه شدم که او ارمنى است و مسیرش همدان است؛ از قضا من هم میخواستم به همدان بروم، چون مدتها بود که دنبال یک سرى مطالب میگشتم و در جایی نیافته بودم؛ فقط میدانستم که در کتابخانه مرحوم آخوند همدانى در همدان میتوانم آنها را به دست آورم. راننده آدم خوب و اهل حالى بود، من هم از فرصت استفاده کردم و احادیثى که از حفظ داشتم درباره احکام نورانى اسلام، حقانیت دین مبین اسلام، مذهب تشیع و ... برایش گفتم. وقتى او را مشتاق و علاقهمند دیدم، بیشتر برایش خواندم. سعى میکردم مطالب و احادیثى بگویم که ضمیر و وجدان زنده و بیدار او را بیشتر زنده و شاداب کنم تا اینکه به نزدیکیهای همدان رسیدیم، نگاهم که به صورت راننده افتاد دیدم قطرات اشک از چشمانش سرازیر است و گریه میکند، حال او را که دیدم دیگر حرفى نزدم، سکوتى عمیق مدتى بر ما حکمفرما شد، هنوز چند لحظهای نگذشته بود که او آن سکوت سنگین را شکست و با همان چشم اشکآلود گفت: اینطور که تو میگویی و من از حرفهایت برداشت کردم، اسلام دین حق و جاودانى است و من تا به حال در اشتباه بودم. شاهد باش من همین الآن پیش تو مسلمان میشوم و به خانه که رفتم تمام خانواده و فامیلهایی که از من حرفشنوی دارند مسلمان میکنم .
📘عاقبت بخیران عالم
🌹@kavasayat🌹
#قرآن
🔺حجتالاسلام والمسلمین حاج شیخ جعفر ناصری:
🔻 باید برای قرآن اهمیت قائل شد؛ هر چه هست در قرآن است و برکات حفظ نمودن قرآن زیاد است.
🔸 کسی که با قرآن انس پیدا کرد، دیگر نیاز به مردم ندارد. در قرآن میفرماید: «وَ یوْمَ یعَضُّ الظَّالِمُ عَلی یدَیهِ یقُولُ یا لَیتَنِی اتَّخَذْتُ مَعَ الرَّسُولِ سَبیلاً»(فرقان:۲۷)
ترجمه: و (به خاطر آور) روزی را که ستمکار دست خود را (از شدّت حسرت) به دندان میگزد و میگوید: «ایکاش با رسول خدا راهی برگزیده بودم!»
🔹 سبیل مع الرسول، قرآن و اهلبیت علیهمالسلام هستند و اگر کسی میخواهد آن موقع این ناراحتی را نداشته باشد، باید با قرآن و اهلبیت علیهمالسلام باشد.
┄┅═✧❁••❁✧═┅┄
🌹@kavasayat🌹
🔻من قبل از تکلیف تا کنون, نماز شبم قضا نشده است!
◽️در اواخر عمر مرحوم آیتالله العظمی مرعشی نجفی, در بیمارستان خدمت ایشان رسیدم و عرض کردم: آقا یک نصیحتی به ما بفرمائید!
◽️مزاحی کرده فرمودند:
چون می دانی دارم می روم و آدمی که دارد می رود, هر چه دارد می گوید "نصیحت می خواهی? !
◽️گفتم: خدا وجود شما را حفظ کند!
فرمودند: نه دیگر تعارف نداریم.
◽️بعد فرمودند: من چون دارم می روم می گویم والا نمی گفتم, من از قبل از تکلیف که با مرحوم ابوی نجف بودیم, تا به حال نماز شبم قضا نشده است.
◽️نماز شب نه نماز یومیه, قبل از تکلیف نه بعد از تکلیف, خیلی حرف سنگین و ادعای بزرگی است!
#حکمت
🌹@kavasayat🌹
🔻ما از پناه امام هشتم جای دیگر نمی رویم!
◽️برنامه مرحوم علامه طباطبایی در تابستان ها این بود که به مشهد مقدس می رفتند.ودر ایامی که در آن جا بودند هر شب به حرم مطهر مشرف می شدند
◽️هر چه دوستان به ایشان عرضه می داشتند که در مناطق خوش آب و هوای مشهد مثل،ساکن شوید و گاه گاهی برای زیارت مشرف شوید نمی پذیرفتند
◽️و می فرمودند: ما از پناه امام هشتم جای دیگر نمی رویم!
#حکایت
🌹@kavasayat🌹
#ترحیم_خوانی
✍️پیامبر اکرم (ص) میفرمایند:
ميت در قبر مانند كسی است كه در دريا غرق شده باشد، هرچه را ديد چنگ به آن ميزند، كه شايد نجات يابد. و منتظر دعای كسی است كه به او دعا كند. از فرزند و پدر و برادر خويش.
و از دعای زندگان نورهايی مانند كوهها داخل قبور اموات ميشود. و اين مثل هديه است كه زندگان از برای يكديگر ميفرستند.
پس چون كسی از برای ميتی استغفاری يا دعايی كرد، فرشتهای آن را بر طبقی ميگذارد و از برای ميت ميبرد و ميگويد:
اين هديهای است كه فلان برادرت يا فلان خويشت برای تو فرستاده است و آن ميت به اين سبب شاد و خوشحال ميشود.
📚منبع. #احياءالعلوم
🌹@kavasayat🌹
#میرزای_قمی #فتحعلی_شاه
🔺حجتالاسلام والمسلمین حاج شیخ جعفر ناصری:
🔻 فتحعلی شاه در قزوین بود اما با میرزای قمی خیلی دوست بود. هر گاه به قم می آمد، ابتدا به دیدن میرزا میرفت. در اطراف حرم حمام شخصی داشت، او با میرزا به حمام میرفتند و غسل زیارت میکردند و با هم به حرم میرفتند. اینطور به هم علاقهمند بودند.
🔸 وزیر فتحعلی شاه میگوید: یک روز نزد او ایستاده بودم که دیدم نامهای به دست فتحعلی شاه آمد، خواند و یکدفعه متأثر و متحیّر شد. معمولا نامه ها را به یک کنیزی میداد. رفتم به کنیز التماس کردم و گفتم: امروز فتحعلی شاه از خواندن این نامه خیلی متأثر شد؛ من باید از مضمون این نامه مطلع شوم. هر طوری هست شما یک ساعت این نامه را به من باید بدهی.
🔹 وقتی نامه را دیدم، متوجه شدم میرزای قمی به فتحعلی شاه نوشته است که «رفتن من نزدیک است. من شرم دارم خدا را ملاقات کنم در حالی که محبت شما در دل من باشد؛ از خدا خواستم که هنگام رفتن محبت شما را از دل من بیرون ببرد و دیگر شما من را نخواهی دید، خداحافظ».
🔸 فردا صبح فتحعلی شاه آمد و گفت: دُرشکهها را آماده کنید، میخواهیم به مسافرت برویم. وزیر میگفت: من در جریان بودم که میخواهد به قم بیاید. آماده کردیم و به طرف قم راه افتادیم. وقتی به قم رسیدیم، جنازهی میرزای قمی را تشییع کرده بودند و در صحن نگه داشته بودند. دولتیها وارد صحن شدند و فتحعلی شاه گفت: چهارپایه بیاورید میخواهم صحبت کنم.
🔹 چهارپایه آوردند و ایشان بالا رفت و گفت: آقایان! شما نمیدانید چه کسی را از دست دادهاید. این، نامهی میرزا است که نوشته دیگر من را نخواهی دید، من خیلی سعی کردم که در اولین فرصت خودم را برسانم که با ایشان ملاقات کنم، اما نشد؛ اما من به شما اعلام میکنم با اینکه میرزا نوشته که از خدا خواستهام که موقع ملاقات با او، محبت شما در دل من نباشد، اما من شما را شاهد میگیرم که میخواهم خدا را ملاقات کنم در حالی که دلم مملو از محبت میرزا باشد.
🌹@kavasayat🌹
🔻 #مستحبات و #مکروهات را بشناسیم ....
💢 #استحباب گرامی داشتن برادر مومن
از حضرت رسول صلیاللهعلیهوآله منقول است که:
هرکه گرامی دارد برادر مؤمن خود را به یک کلمه از روی لطف، یا حاجت او را برآورد، یا غمی از او بردارد، تا در کارسازی و مهربانی برادر مؤمن باشد، پیوسته رحمت الهی بر سر او سایه انداخته است.
📚 کتاب #حلیه_المتقین
باب دهم فصل هشتم
#آداب_معاشرت
#سیره_اهلبیت_سلام_الله_علیهم
🌹@kavasayat🌹
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🕌 کلیپ دیدنی از مزار آخوند ملا محمد حسین تفلیسی
🎥 کلیپ اختصاصی
#محمد_حسین_تفلیسی
#کلیپ_تصویری
🌹@kavasayat🌹
خواص آیات
🔸ماجرای عنایت ویژه امام رضا (ع) به علامه حسن زاده آملی چه بود؟
دیدار امام رضا علیه السلام در عالم رؤیا
استاد حسن زاده خود مى فرمایند:
در عنفوان جوانى و آغاز درس زندگانى که در مسجد جامع آمل سرگرم به صرف ایام در اسم و فعل و حرف بودم، و محو در فرا گرفتن صرف و نحو، در سحرخیزى و تهجّد عزمى راسخ و ارادتى ثابت داشتم؛ در رؤیاى مبارک سحرى به ارض اقدس رضوى تشرف حاصل کردم و به زیارت جمال دلآراى ولى اللّه اعظم ثامن الحجج على بن موسى الرضا- علیه و على آبائه و ابنائه آلاف التحیة و الثنا- نایل شدم.
در آن لیله مبارکه قبل از آنکه به حضور باهر النور امام- علیه السلام- مشرف شوم مرا به مسجدى بردند که در آن مزار حبیبى از احبّاء اللّه بود و به من فرمودند در کنار این تربت دو رکعت نماز حاجت بخوان و حاجت بخواه که برآورده است، من از روى عشق و علاقه مفرطى که به علم داشتم نماز خواندم و از خداوند سبحان علم خواستم.
سپس به پیشگاه والاى امام هشتم سلطان دین رضا- روحى لتربته الفداء، و خاک درش تاج سرم- رسیدم و عرض ادب نمودم بدون اینکه سخنى بگویم امام که آگاه به سرّ من بود و اشتیاق و التهاب و تشنگى مرا براى تحصیل آب حیات علم مىدانست فرمود نزدیک بیا، نزدیک رفتم و چشم به روى امام گشودم دیدم با دهانش آب دهانش را جمع کرد و بر لب آورد و به من اشارت فرمود که بنوش، امام خم شد و من زبانم را درآوردم و با تمام حرص و ولع که خواستم لبهاى امام را بخورم، از کوثر دهانش آن آب حیات را نوشیدم و در همان حال به قلبم خطور کرد که امیر المؤمنین على- علیه السلام- فرمود: پیغمبر اکرم (ص) آب دهانش را به لبش آورد و من آن را بخوردم که هزار در علم و از هر درى هزار در دیگرى به روى من گشوده شد.
پس از آن امام- علیه السلام- طى الارض را عملا به من بنمود، که از آن خواب نوشین شیرین که از هزاران سال بیدارى من بهتر بود به در آمدم، به آن نوید سحرگاهى امیدوارم که روزى به گفتار حافظ شیرین سخن بترنّم آیم که:
دوش وقت سحر از غصه نجاتم دادند وندر آن ظلمت شب آب حیاتم دادند
چه مبارک سحرى بود و چه فرخنده شبى آن شب قدر که این تازه براتم دادند
من اگر کامروا گشتم و خوشدل چه عجب مستحق بودم و اینها برکاتم دادند
🌹@kavasayat🌹
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🏴 مداومت در #سلامبرامامحسین
علیه السلام🏴
🎥 حجتالاسلام عالی
🏝اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یا اَبا عَبْدِالله
وَ عَلَی الاَْرْواحِ الَّتی حَلَّتْ بِفِناَّئِکَ
عَلَیْکَ مِنّی سَلامُ اللهِ اَبَداً
ما بَقیتُ وَ بَقِیَ اللَّیْلُ وَالنَّهارُ
وَلا جَعَلَهُ اللهُ آخِرَ الْعَهْدِ مِنّی لِزِیارَتِکُم
#الّلهُـمَّعَجِّــلْلِوَلِیِّکَـــالْفَـــرَج
قرآن ودعا
🌹@kavasayat🌹
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 خاطره جالب آیتالله جوادی آملی، همحجره علامه حسنزاده آملی
🔸ایشان آنقدر کتابشناس و دوست کتاب بود که یک وقتی به من میگفت: من چشمم را میبندم، شما هر کتاب از این کتابها را بیاوری، من دست میکشم، میفهمم چه کتابی است!
--------------
🌹@kavasayat🌹
☑️اعمال روز اربعین
🔸خواندن زیارت اربعین
🔸غسل اربعین وتوبه (قبل از نماز ظهر)
🔸بعد از نماز صبح صد مرتبه(لاحول ولاقوة الا بالله علي العظيم)
🔸هفتاد مرتبه تسببحات اربعه
🔸بعد از نماز ظهر سوره والعصر بعد هفتاد مرتبه استغفار
🔸غروب چهل مرتبه لا الة الا الله
🔸بعد از نماز عشاء سوره یاسین هدیه به سیدالشهدا
--------------
🌹@kavasayat🌹
🔻شفا و نجات بخش...
◽️فقیه بزرگ صاحب جواهر الکلام شیخ محمد حسن نجفی:بعضى از امراء سامانى وصيت كردند حديث سلسله الذهب را با آب طلا نوشته و آن را هنگام دفن در قبر گذارند
◽️من بسيارى از اوقات این حديث را با همان سند مى نوشتم با مقدارى از تربت حضرت سيدالشهداء و در آب محو مى كردم و به بيمار مى دادم شفاى عاجل مى يافت ، ضمنا بايد دانست استفاده از آن ، منوط به دادن پنج قِران(ریال) به مستحق است
🌹@kavasayat🌹
May 11
🔺عـمـلی مـجـرب بـرای شـفـای مـریـض
علامه سید عباس کاشانی:
◽️بزرگان فرموده اند که هر گاه کسی در خانه ای بیمار شود، اهل آن خانه، جميعا از مرد و زن هر کدام هزار مرتبه صلوات بر محمد و آل محمد نذر نمایند.
◽️ آنگاه پانصد مرتبه صلوات را هر کدام بفرستند و پانصد مرتبه دیگر را نگاه دارند تا بیمار خوب شود این دعا بسیار مجرب است
#تحفه_العلما
🌹@kavasayat🌹
🔻نگذار شیطان ما را از نماز اول وقت غافل کند!
◽️علی باباخانی-خیاط لباس علما - می گفت:
یک روز برای اندازه زدن لباس مرحوم آیت الله العظمی مرعشی نجفی به منزل ایشان رفته بودم.
◽️وقتی به آن جا رسیدم وقت اذان شد و حضرت آقا در حال آماده شدن برای رفتن به نماز بود، عرض کردم:
◽️آقا! یک دقیقه صبر کنید تا عبا را بر دوش تان انداخته، آن را اندازه بزنم، آقا دست من را گرفته
◽️فرمودند:
نگذار شیطان ما را از نماز اول وقت غافل کند، بیا به نماز برویم بعد که آمدیم اندازه بگیر!
#حکایت
🌹@kavasayat🌹
🔺 غــبــار پـــای زائــر...❗️
◾️در گذشته مسیرهای معینی برای عبور و مرور زائران عتبات عالیات بود و در حاشیه هر شهر یا روستایی مسیر زوار کربلا قرار داشت فلذا برخی از عالمان وصیت می کردند که در مسیر زوار امام حسین ع دفن بشوند تا گرد و غبار زوار برروی مزارشان بنشیند
.
◾️آقا سید محمد باقر امام گلپایگانی پدر آیت الله العظمی گلپایگانی مدفون در گوگد گلپایگان وصیت نمود مزارش را در مسیر کاروان کربلا قرار دهند امروزه مزار وی جایگاه زیارت مردم منطقه می باشد
.
◾️آقا شیخ زین العابدین اراکی از بزرگان اراک نیز چنین وصیتی نمود امروزه مزار وی در خیابان پشت پارک شهر قرار دارد
.
◾️ملا عبدالله فاضل تونی مدفون در کرمانشاه می فرمود: میل دارم همیشه غبار نعلین حضرت سید الشهداء بر قبرم باشد
🌹@kavasayat🌹