eitaa logo
کیهـــان آنلاین
25.2هزار دنبال‌کننده
35.8هزار عکس
7هزار ویدیو
283 فایل
کانال رسمی «روزنامه کیهان»
مشاهده در ایتا
دانلود
🔰 امید یک ضرورتِ استراتژیک؟! (۱) 👤 🔻۱- «ویکتور فرانکل»، روانپزشک و عصب‌شناس مشهور اتریشی و بنیانگذار «معنادرمانی» در کتاب معروف خود یعنی «در جست‌وجوی معنی» از دوستی صحبت می‌کند که، به دلیل دیدن یک خواب، امیدوار شده است و این امید، تحمل بدترین شرایط قابل تصور برای بشر را، برای او «ممکن» کرده است. او خواب دیده بود که یک ماه دیگر، آزاد خواهد شد. فرانکل می‌گوید؛ حال دوستش در آن سلول که - زندانی‌ها گاهی از گرسنگی، گوشت هم‌سلولیِ مُرده خود را می‌خوردند - آن‌قدر خوب بود که، آن یک تکه نان خشکی را که گاهی دو روز یک‌بار به زندانی‌ها می‌دادند را هم نمی‌خورد، و از سر همان حال خوش، آن را به دیگران می‌داد. با نیروی بیشتری - نسبت به دیگران - کار می‌کرد و این امید، روی نحوه صحبت کردن و چهره لاغرش هم تأثیر خارق‌العاده‌ای گذاشته بود. 🔻۲- «امید»، یکی از واژه‌های نسبتا پُرتکرار در چند سخنرانی اخیر رهبر معظم انقلاب بود. علاوه‌بر تکرار این واژه، کلیت صحبت‌های ایشان نیز، «امیدآفرین» بود. وقتی ایشان می‌گویند، حزب‌الله زنده است، حماس زنده است، پیش‌بینی می‌کنم یک مجموعه شرافتمندانه و قوی در سوریه مثل حزب‌الله لبنان روی کار بیاید و... ضمن تحلیل تحولات و شرایط، در حال امیدآفرینی نیز هست. رهبر انقلاب حتی به توبیخ کسانی که «امید» این مردم را به اشکال مختلف هدف قرار می‌دهند پرداخت. بنابر این، امید نه فقط در شرایط خاص که همیشه مهم و حیاتی است. 🔻۳- به طور قطع، یکی از دلایل اصلی و مهم سقوط فوری دمشق، پای کار نبودن ارتش این کشور بود و یکی از دلایل اصلیِ پایه کار نبودن ارتش این کشور نیز «ناامیدی» فرماندهان و سربازان سوری بود. وقتی «امید» نباشد، کشوری که بیش از ۴۰ سال است، یکی از محورهای اصلی مقاومت بوده، ۱۱ روزه سقوط می‌کند. حتما مشکلات اقتصادی، تحریم‌های وحشیانه غرب، عدم انجام یک‌سری اصلاحات سیاسی و...در سقوط دمشق مؤثر بوده‌اند اما ما فکر می‌کنیم، مجموعه این عوامل در انتها، به «ناامیدی» ختم و همین ناامیدی نیز یک کشور و ملت را تبدیل به لقمه راحتی برای وحوش تکفیری و صهیونیستی می‌کند. ناامیدی، تیر خلاص است. 🔻۴- حتما درباره بحران بزرگ آمریکا در دهه ۳۰ میلادی شنیده‌اید. آمریکا با یکی از بزرگ‌ترین رکودهای اقتصادی خود مواجه بود و خیلی زود بانک ملی این کشور اعلام ورشکستگی و تعطیلی کرد. به تبعِ آن و به دنبال سرازیر شدن موجی از مشکلات گوناگون اقتصادی و اجتماعی و... طبیعتا تمایل به چپ‌های مارکسیست نیز در جهان غرب افزایش یافت که خود این مسئله، برای غرب یک «خطر بزرگ» بود. خطر نازی‌ها و هیتلر، خطر فروپاشیِ جهانیِ لیبرالیسم و... نیز به این بحران‌ها اضافه شد. دولت‌ها دست به کار شدند. آنها علاوه ‌بر استفاده از نخبه‌های عصر - به‌ویژه از نظریات جامعه‌شناس مشهور یعنی «تالکوت پارسونز»-روی رسانه‌ها، سلبریتی‌ها، هنرمندان و به طور کلی هر آن کسی که تاثیرگذار بود، سرمایه‌گذاری کردند. یکی از آن کارویژه‌ها که به این طیف سپرده شد، «امیدآفرینی» بود. در حالی که نخبگان مشغول یافتن و به‌کارگیری راه‌حل‌های خود بودند، در رسانه‌ها (از تلویزیون و روزنامه بگیر تا سلبریتی‌ها و...) مدام تولید شادی و امید می‌شد. چون بحران «همه‌گیر» بود، این امیدآفرینی‌ها خود به خود به «اتحاد» هم منجر می‌شد. سرانجام در اوایل دهه ۷۰ میلادی، به لطف همین امیدآفرینی‌ها و نظریات علمی مثل «نظریه ساختی کارکردیِ» پارسونز و مرتون و...آمریکا و اروپا از این بحران عبور کردند. 🔻۵- ۱۴۰ روزی می‌شود که در کشور عزیزمان، مشکلاتی در حوزه‌های مختلف بروز کرده است. برخی از این مشکلات از قبل بوده‌اند و برخی هم نبوده اند - یا لااقل به این شدت نبوده‌اند - از آلودگی هوا بگیر تا رهاشدگی که در بازار ارز و غیر ارز، حس می‌شود. اینکه چرا این مشکلات تشدید شده‌اند، را می‌شود جداگانه بررسی کرد. 🔸ادامه دارد... @Kayhan_online
🔰 امید یک ضرورتِ استراتژیک؟! (۲) 👤 🔸از انتصاب‌های غلط تا انتخاب‌های اشتباه می‌توانند در بروز چنین شرایطی دخیل باشند. ما در این یادداشت فعلا با این «دلایل» کاری نداریم، چرا که موضوع این یادداشت، «امید» و اهمیت آن است. فقط در حد چند خط به یکی از این دلایل مهم اشاره کرده و می‌گذریم... با پیشرفت علوم مدیریتی، رفته‌رفته بهره‌برداری از نه فقط فرصت‌ها که، «تهدیدها» نیز مطرح و برخی حتی در آن تخصص پیدا کردند. به‌عنوان مثال، سردار شهید سلیمانی، جایی و در جمع رزمندگان می‌گوید فرصت‌هایی که در دلِ تهدیدهاست، در دلِ فرصت‌ها نیست. به شرطی که نترسیم و نترسانیم (نقل به مضمون). شاید استفاده از فرصت، هنر زیادی نخواهد اما قطعا، این هنر بزرگ یک مدیر است که بتواند، از دل تهدیدها، فرصت بسازد. کاری که سردار دل‌ها، در آن تخصص ویژه‌ای داشت. داعش یک تهدید بود اما سردار سلیمانی از دل آن، هم برای ایران عزیز عزت و محبوبیت ساخت، هم از آن نیروهای بسیج و نیروهای مردمی را در کشورهای منطقه سازماندهی کرد. اصولا کار مدیر، مدیریت بحران است. آن که مرتب در تریبون‌های رسمی اعلام کند، نمی‌توانیم که مدیر نیست! 🔻۶- ما فکر می‌کنیم، در کنار مدیران و مسئولین کشور، «رسانه» نقش ویژه‌ای در تولید امید یا برعکس، پمپاژ ناامیدی دارد. تولید امید به معنای «چشم‌پوشیِ رسانه از معضلات و واقعیات تلخ» نیست. معنای «لزوم بررسی واقعیت‌ها» نیز، برداشتن ذره‌بین با هدف پیدا کردن یک لکه سیاه نیست. همین که رسانه‌ها صرفا روی اخبار سیاه تمرکز کنند تا اخبار مثبت دیده نشود یعنی، پمپاژ ناامیدی. کافی است به ماه‌های اخیر و اخبار و تحلیل‌هایی که طی این مدت از سوی طیف خاصی از رسانه‌ها منتشر شده است نگاه کنید! 🔻۷- امید، نیرویی فراتر از چالش‌هاست. امید، صرفا یک احساس فردی نیست؛ سرمایه‌ای اجتماعی و ابزاری کاربردی برای پیشبرد امور به‌ویژه در شرایط سخت است. چه در داستان دوست ویکتور فرانکل، چه در تجربه کشورهای غربی در عبور از بحران‌های بزرگ اقتصادی و چه در تحلیل شرایط ایران، یک نکته به‌وضوح دیده می‌شود: امید، مرزی است میان ماندن و از پا افتادن است! کشور، رسانه یا مسئولی که امید را در مردمش حفظ کند، در سخت‌ترین شرایط می‌تواند راهی برای عبور از سخت‌ترین مشکلات پیدا کند. امید، نه‌تنها به مردم، بلکه به مدیران، نخبگان و رسانه‌ها نیز نیرو می‌بخشد. امیدآفرینی یک «وظیفه اخلاقی» و «ضرورت استراتژیک» است. بله! مشکلات واقعی هستند اما مواجهه با آنها بدون امید، ممکن نیست. پس وظیفه همه ما، از مسئولان گرفته تا رسانه‌ها و مردم، زنده نگه داشتن این چراغ است و این، رمز پایداری است. به قول رهبر انقلاب «زنده نگه داشتن روحیه امید در جامعه، راهی است برای مقابله با تمامی چالش‌ها و بحران‌ها» یا «بعضی‌ها خیال می‌کنند امیدآفرینی پنهان کردن ضعف‌ها است، خودفریبی است؛ نه، ضعف‌ها هم باید بیان بشود، اشکالی ندارد؛ امّا در کنار بیان ضعف‌ها بایستی امیدآفرینی هم بشود، آینده و افق روشن در مقابل چشم قرار بگیرد و نشان داده بشود. وضع ما بحمدالله وضع خوبی است. ما امروز باید این آیه‌ شریفه را در نظر بگیریم: «وَ لا تَهِنوا»، سست نشوید، «وَ لا تَحزَنوا»، اندوهگین نشوید، «وَ اَنتُمُ الاَعلَون»، شما برترین هستید، «اِن کُنتُم مُؤمِنین»؛ ایمان شما موجب علوّ شما است، موجب برتری شما است.» @Kayhan_online
🔰 مقاومت؛ از لالایی مادران فلسطینی تا میدان‌های نبرد (۱) 👤 🔻۱- «از یک مادر فلسطینی که با او آشنایی دیرینه داشتم خواستم، یکی از لالایی‌هایی را که برای کودکان خود می‌خوانند، برایم ارسال کند. قصدم این بود تا نوه‌ام را از همان کودکی با خواندن لالایی‌های عربی با زبان عربی آشنا کنم و برای این کار، از ترانه‌هایی که مادران فلسطینی در لالایی‌هایشان استفاده می‌کنند، بهره ببرم. ترانه‌ای عربی برایم فرستاد. فایل را که باز کردم دیدم شعری است سراسر حماسه، جنگ و شهادت. تصور کردم فایل را اشتباه فرستاده است. دوباره پیام دادم و نوشتم به نظر می‌رسد فایل را اشتباه فرستاده‌ای، این که لالایی نیست. مادر فلسطینی در جوابم نوشت ما ۷۰ سال است که با این ترانه‌ها برای نوزادانمان لالایی خوانده و به خواب می‌بریمشان...» (نقل به مضمون) 🔸خطوط بالا اظهارات یکی از فعالان زن ایرانی در حوزه بین‌الملل و مقاومت است که چندی پیش در فضای مجازی دیدم. در این خطوط بیش از هر چیز دو نکته توجه را جلب می‌کند: یک) مقاومت دو) سبک زندگیِ مقاومت. در این نوشتار می‌خواهیم این دو و ارتباطشان با تحولات منطقه از جمله آنچه بر سوریه گذشت را بررسی کنیم. 🔻۲- «مقاومت»، نقطه مقابل تسلیم و سازش است؛ مقاومت، معلول است نه علت. به این معنا که، به علتِ بروز یک زورگویی یا گردن کلفتی است که، مقاومت شکل می‌گیرد. این مقاومت می‌تواند از سوی یک دانش‌آموز مقابل زورگوییِ همکلاسی زورگویش برای گرفتن پول توجیبی «شکل» بگیرد، می‌تواند در شکلی کلان، از سوی یک گروه، یا کشور در برابر یک گروه یا کشور زورگوی دیگر شکل بگیرد. مقاومت برای توقف زورگویی و گردن کلفتی است. برای متوقف کردن زورگو و مستکبر و برای رسیدن به ثبات و آرامش و صلح است. «سبک زندگی» هم یعنی درونی کردن یک‌سری امور که در نهایت، شخصیت و منش و رفتار و اندیشه ما را شکل می‌دهد. نتایج «سبک زندگی» شدن یک مسئله-اینجا مقاومت- خود را در کوچک‌ترین امور و کنش فرد نشان می‌دهد. در نحوه لالایی خواندن برای نوزاد و کودک، در نحوه قصه گفتن، در نحوه درس خواندن، خریدن کردن، حرف زدن، دعا کردن، خوردن، خوابیدن، جنگیدن، اندیشیدن، موسیقی ساختن و....حتی در نحوه مُردن! خود را نشان می‌دهد. برای فهم راحت‌تر کمی به ساکنان غزه فکر کنید؟ آنها چگونه درس می‌خوانند، چگونه حرف می‌زنند، چگونه نماز می‌خوانند، چگونه بزرگ می‌شوند، چگونه می‌جنگند، چگونه زندگی می‌کنند و چگونه می‌میرند؟ مقاومت در غزه، درونی شده است. تبدیل به سبک زندگی فلسطینی‌ها شده است. بنابراین «سبک زندگی مقاومت» یعنی، «نوعی تفکر، نوعی اندیشیدنِ مبتنی بر یک باور قلبی» که فرد را به ایستادن مقابل سلطه‌گر و نظام سلطه متعهد می‌کند. خلاصه این که، می‌شود بروز این سبک زندگی را در افکار و رفتار و در جزئی‌ترین کنش‌های فرد دید... به نحوه شهادت یحیی سنوار نگاه کنید! 🔻۳- مقاومت یک شِق «سخت‌افزاری و جنگ سخت» دارد و یک شِق «نرم» و درونی شده و به شکل دقیق‌تر، «سبک زندگی شدگی» دارد. برای موفقیت و رفع زورگویی و استکبار، هر دوی این‌ها توامان لازم است. ما فکر می‌کنیم یکی از دلایل مهم سقوط ۱۱ روزه دمشق، در همین نکته نهفته است. 🔸چگونه؟! بخوانید: در مقاومت اگر فقط جنبه سخت‌افزاری و جنگ سخت، مورد توجه قرار بگیرد، با اولین ضربه، احتمال فروپاشی وجود دارد. ارتش سوریه به دلیل کمبود تجهیزات نظامی یا قوی بودن آن ۳۷ گروه تروریستی و تکفیری نبود که سقوط کرد. ارتش سوریه، هم جنگنده داشت، هم نیروی دریایی داشت، هم تجهیزات نظامی و هم ده‌ها هزار نظامی و تجربه‌ای به بزرگی چند دهه. ارتش سوریه به لحاظ سخت‌افزاری و تجهیزات نظامی، از تروریست‌های اجاره‌ای تحریرالشام، کمتر نداشت. آن عامل مؤثر و اصلی که باعث سقوط دمشق شد، درونی نشدن «مقاومت» بین نظامیان ارتش سوریه و حتی مردم بود. 🔻ادامه دارد... @Kayhan_online
🔰 مقاومت؛ از لالایی مادران فلسطینی تا میدان‌های نبرد (۲) 👤 🔸به عبارت کامل‌تر، «مقاومت» تبدیل به سبک زندگیِ مردم و ارتش سوریه- بنا به دلایل متعدد- نشده بود. ارتش سوریه اگر به مقاومت «باور» داشت و آن را درونی کرده و تبدیل به سبک زندگی‌اش کرده بود، قطعا کمر تروریست‌های تکفیری را خیلی راحت می‌شکست.-یا لااقل به این سرعت فرو نمی‌پاشید- از خود سؤال کنیم، چگونه کشوری که بیش از ۴۰ سالِ موفق، در خط مقدم مقاومت بود، ناگهان طی ۱۱ روز سقوط می‌کند؟! آیا اگر «جیش الوطنی» با آن سابقه درخشان در دوران یکه‌تازی داعش و آن سبکِ مقاومت منحصر به فردش، منحل نشده بود، باز هم دمشق سقوط می‌کرد!؟ حتما خیانت‌ها، کم‌کاری‌ها، «بی‌توجهی به هشدارها و لزوم اصلاحات»، در این سقوط تاثیر داشته است اما مهم‌ترین دلیل، «سبکِ زندگی نشدن مقاومت» در میان سوری‌ها-چه نظامیان و چه غیر نظامیان- بود. حزب‌الله لبنان و حماس را نگاه کنید! اگر صرفا متکی به «مقاومت سخت‌افزاری و جنگ سخت» بودند، با شهادت سید نصرالله و یحیی سنوار، این دو جنبش فرو می‌پاشید. بنابر این اگر در حوزه «سخت‌افزاری» ضربه بخوریم اما «اراده» و «درونی شدگیِ مقاومت» پابرجا باشد، مقاومت ادامه پیدا می‌کند و «ادامه» هر چیزی از جمله مقاومت، در نهایت به پیروزی منجر می‌شود. 🔻۴- بسته به جا و مکان و شرایطِ محیطی و فرهنگی، بسته به باورها و اعتقادات دینی و غیر دینی، این «سبک زندگیِ مقاومت»، می‌تواند متفاوت باشد. غزه چون خط مقدم مقاومت و جنگ است، چون ساکنانش مسلمانند، «سبک زندگی مقاومتِ» آن به یک شکل است.... مایی که در ایران زندگی می‌کنیم و مسلمانیم با آن کس که در آمریکا زندگی می‌کند، سبک زندگی مقاومتش می‌تواند به شکل دیگری باشد. به عنوان مثال راه افتادن جنبش boycott Israeli Products «تحریم کالاهای اسرائیلی» در غرب و ضربه به اقتصاد رژیم صهیونیستی که از اعتقادِ «نباید بی‌اعتنا بود، باید مقابل ظلم ایستاد و...» سرچشمه گرفته است، «سبک زندگی مقاومتِ» آنهاست. اعتراض‌های دانشجویان و اساتید دانشگاه‌های آمریکا به جنایات هولناک رژیم صهیونیستی که به قیمت، اخراج، تعلیق، زندان و محرومیت‌های اجتماعی انجام می‌گرفت، یک مثال دیگر می‌تواند باشد. وقتی «مقاومت» تبدیل به «سبک زندگی شد»، بسته به شرایط، شکلی به خود می‌گیرد و راهی برای جلوگیری از آن زورگویی و استکبار می‌یابد. 🔻۵- به قول رهبر انقلاب «مقاومت فقط به معنای ایستادگی در برابر دشمنان نیست، بلکه به مفهوم عمیق‌تر و گسترده‌تری از ایستادگی در برابر مشکلات، تقویت روحیه خودباوری و داشتن سبک زندگی مبتنی بر ایمان، تقوا و تلاش است...» یا «...مقاومت به معنای واقعی کلمه، سبک زندگی‌ای است که یک ملت را از ضعف و تسلیم به اوج عزت و اقتدار می‌رساند.» همین‌طور این جمله که «اگر مقاومت در میان مردم به یک فرهنگ تبدیل شود، نه‌تنها در میدان‌های نبرد، بلکه در زندگی روزمره، در اقتصاد، در دانش و در هنر نیز معجزه می‌کند.» بنابراین از نگاه رهبر حکیم انقلاب، مقاومت باید در تمامی ابعاد زندگی فردی و اجتماعی مردم ریشه بدواند و به یک فرهنگ تبدیل شود و به یک «سبک زندگی» تبدیل شود. 🔸سبک زندگی مقاومت، از نحوه تربیت فرزندان تا شیوه مبارزه و ایستادگی در برابر ظلم را در بر می‌گیرد. تجربه شکست ارتش سوریه و سقوط دمشق نشان داد که اگر مقاومت تنها به ابزارهای نظامی محدود بماند و به عمق باور مردم و نیروها نفوذ نکند، آسیب‌پذیر خواهد بود. در مقابل، حرکت‌هایی مانند حزب‌الله و حماس، که مقاومت را به‌عنوان یک سبک زندگی پذیرفته‌اند، حتی در صورت ضربه‌خوردن نیز پابرجا مانده و ادامه پیدا می‌کنند. @Kayhan_online
🔰 رسانه و فرهنگ کلید پیروزی در جنگ (۱) 👤 🔸یک) می‌گویند، شخصیت محبوب و کارتونی «میکی‌ماوس» را -که یک موش بامزه و دوست داشتنی است- یهودی‌ها در «دیزنی» ساختند تا به مرور، صفت «موش کثیف» (Dirty Mouse) را که از صد سال قبل، در توصیف صهیونیست‌ها به کار برده می‌شد، از ذهن مردم پاک کنند چرا که در آن ایام وقتی در گوشه‌ای از این جهان کسی می‌گفت «موش کثیف» همه می‌دانستند که منظور، یک صهیونیست است. «والتر الیاس دیزنی» به همراه برادرش «روی اولیور دیزنی» که از تجار آمریکایی و یهودی‌الاصل بودند، استودیوی برادران دیزنی را راه‌اندازی کرد و میکی‌ماوس هم، اولین شخصیت کارتونی این شرکت بود! این شرکت رسانه‌ای- فرهنگی در جنگ جاری غزه، میلیون‌ها دلار به رژیم صهیونیستی کمک کرد. 🔸دو) ۴۶۵ روز پیش، یعنی ۷ اکتبر سال ۲۰۲۳ (۱۵ مهر ۱۴۰۲) غرب آسیا با یک عملیات نظامی بسیار پیچیده از سوی جوانان محاصره شده در غزه، وارد شرایط «بسیار ویژه»‌ای شد. شرایط در غرب آسیا پس از این عملیات که کمر صهیونیست‌ها را شکست، شاید هیچ گاه، مثل امروز «حساس» و تحولات آن «تعیین‌کننده» و «سرنوشت‌ساز» نبوده است. شرایط منطقه طوری است که از هم اکنون می‌توان حدس زد، تا یک- یا حداکثر ۲- سال آینده، اوضاع مثل امروز نخواهد ماند و تکلیف بسیاری از مسائل -احتمالا برای همیشه-روشن خواهد شد! آنچه قطعی است این که، آنچه در سوریه، غزه، لبنان، یمن و در سرزمین‌های اشغالی می‌گذرد، از «دگرگونی‌های بزرگ» خبر می‌دهند و علائم و نشانه‌ها نیز می‌گویند، منطقه آبستن تحولات شگرفی است. 🔸سه) در چنین شرایط و فضائی، در کنار توجه به مسائل سخت‌افزاری و جنگ سخت، نباید به هیچ وجه از نقش «قدرت نرم» و به طور کلی «مسائل نرم‌افزاری» مرتبط با مقاومت غافل ماند. این که می‌گویند گاهی رسانه و نفوذ دادن فرهنگ (از تبلیغات و تلویزیون و ماهواره بگیر تا سینما و هنر و موسیقی...) تاثیری به مراتب بزرگ‌تر از بمب اتم دارد، پُر بیراه نیست، چرا که در دنیای امروز رسانه صرفا، یک ابزار اطلاع‌رسانی نیست بلکه به قول «هربرت مارکوزه»، از چهره‌های شناخته شده مکتب فرانکفورت، «رسانه ابزاری است برای کنترل و مهندسی افکار عمومی و تثبیت نظام‌های قدرت و....» آثار خواندنی و قابل تامل مارکوزه درباره رسانه و کاری که این تکنولوژی می‌تواند با جوامع بشری کند، مربوط به زمانی است که فضای مجازی و اینترنت نبود! و تمرکز او بیشتر روی موسیقی، تلویزیون، سینما، روزنامه، تبلیغات و از این طیف رسانه‌ها بود. این که می‌گوید با رسانه می‌توان جلوی مقاومت یک ملت را گرفت و با ایجاد رضایت‌های کاذب، هرگونه اعتراض به خشونت و جنایت را مهار کرد، یا با ابزار رسانه می‌شود جای مردم فکر کرد- طوری که آنها تصور کنند این خودشان هستند که فکر می‌کنند- جای آنها عاشق شد و... مربوط به سال‌ها قبل از ۱۹۷۹ است. امروز و با آمدن تکنولوژی‌های نوین در حوزه رسانه، می‌توان بر اهمیت آن و تاثیری که می‌تواند در تحولات مختلف -اینجا تحولات غرب آسیا- بگذارد بیشتر و جدی‌تر اندیشید. تردید نداشته باشید، یکی از دلایلی که باعث شده، رژیم صهیونیستی دست به کشتار وسیع غیرنظامیان در غزه بزند، امیدی است که به همین «رسانه» دارد. این رژیم در محاسبات خود حتما آورده است که، پس از عبور از بحران، با کمک تکنولوژی رسانه (هالیوود، والت دیزنی، بی‌بی‌سی و....) می‌توان افکار عمومی را بُرد به سمتی که می‌خواهد! شاید رسیدن به این هدف برای رژیم صهیونیستی زمانبَر باشد اما، چنانچه جبهه مقاومت در این حوزه نجنبد، قافیه را خواهد باخت. 🔻ادامه دارد... @Kayhan_online
🔰 رسانه و فرهنگ کلید پیروزی در جنگ (۲) 👤 🔸چهار) ترکیه، از جمله کشورهایی است که در این تحولات، به صورت پنهان نقشی فعال دارد. رهبر این «کشور همسایه» که در رویای احیاء امپراتوری عثمانی به سر می‌برد، در کنار استفاده از ابزارهایی مثل تروریسم و نطق‌های آتشین دروغین، از رسانه و نفوذ فرهنگی در منطقه بهره‌ها بُرده است. در روزهای منتهی به سقوط دمشق ترکیه از تریبون رسانه، بدترین مواضع را علیه رژیم صهیونیستی می‌گرفت در حالی که پشت پرده، با سیا و موساد مشغول برنامه‌ریزی برای سرازیر کردن تروریست‌ها به سوریه بود! این کشور در ایام سقوط دمشق نیز ناگهان اعلام کرد، برای نخستین بار یک رسانه فارسی زبان، راه‌اندازی کرده است! دیروز نیز رسانه‌های این کشور به نقل از اردوغان و به دروغ اعلام کردند که ترکیه، تنها کشور در دنیاست که، روابط تجاری‌اش را به طور کامل با اسرائیل قطع کرده است! کمی هم به تولیدات تلویزیونی ترکیه در حوزه‌های فرهنگی و اجتماعی که در منطقه پخش می‌شود بیندیشید. نتیجه این که رسانه یکی از ابزارهای قدرتمندی است که ترکیه، برای نفوذ فرهنگی و حتی کشورگشایی، از آن بهره برده است. در غزه نیز اگر کمی دقیق باشیم خواهیم دید سلاح مردم بی‌دفاع بی‌تردید «رسانه» است. در واقع رسانه تنها ابزار ساکنان این باریکه است و اگر می‌بینید، رژیم صهیونیستی افکار عمومی را کاملا باخته است، به دلیل همین سلاح بُرنده در دستان فلسطینی‌هاست. 🔸پنج) در یک جمع‌بندی می‌توان گفت، جنگی که از 7 اکتبر 2023 آغاز شده است، نه تنها موجب تغییرات اساسی در سیاست‌های منطقه‌ای و بین‌المللی خواهد شد، بلکه نشان‌ داد «قدرت نرم» و «رسانه» در این تحولات از چه جایگاه برجسته و ویژه‌ای برخوردار است. رسانه و فرهنگ به ابزارهای اساسی تبدیل شده‌اند که می‌توانند افکار عمومی را به نفع یا ضد یک طرف جهت دهند. در این میان، رژیم صهیونیستی برای نجات از نفرتی که در دنیا علیه‌اش ایجاد شده است، و برای تغییر روایت‌ها و جلب حمایت بین‌المللی قطعا حساب ویژه‌ای روی رسانه باز کرده است. جبهه مقاومت به‌ویژه فلسطینی‌ها نیز، از همان ابزارها برای مبارزه و تغییر نگرش‌ها بهره برده‌اند. ترکیه نیز در این روند نقشی پنهان و فعال دارد و از رسانه‌ها برای نفوذ فرهنگی و استراتژی‌های منطقه‌ای و حتی کشورگشایی خود بهره می‌برد. می‌توان با جرأت گفت، با توجه به پیشرفت‌ تکنولوژی‌های رسانه‌ای و تاثیر آن بر تحولات غرب آسیا، آینده منطقه به‌طور قابل توجهی به نحوه استفاده از این ابزار بستگی خواهد داشت. در نهایت، جنگ‌های آینده نه‌تنها در میدان‌های نبرد، بلکه در جبهه رسانه‌ و فرهنگ رقم خواهد خورد. از همین رو می‌توان گفت، کشوری که در روی این حوزه، سرمایه‌گذاری ویژه‌ای نکرده باشد، کلاهش پس معرکه خواهد بود چرا که به قول رهبر معظم انقلاب: «امروز بمب اتم ممکن است قادر به تخریب فیزیکی یک منطقه باشد، اما رسانه‌ها قدرت دارند که با تخریب افکار و روحیات ملت‌ها، و ایجاد یک ذهنیت خاص، تأثیرات بسیار بزرگ‌تری داشته باشند. رسانه‌ها می‌توانند جایگزین بمب اتم شوند؛ به‌ویژه وقتی که این رسانه‌ها در دست دشمن باشند.» @Kayhan_online
🔰 ۳ نکته درباره آتش‌سوزی لس‌آنجلس(۱) 👤 🔻۱- در جامعه‌شناسی می‌خوانیم، اندیشمندان غربی- به‌خصوص اندیشمندان قرن ۱۹ و ۲۰- غالبا «مسئله‌محور» بوده‌اند. یعنی، بسیاری از نظریات در این حوزه مهم علوم انسانی، به دلیل درگیر بودن جامعه دورانِ زندگی آن اندیشمند به یک «مسئله» و «بحران»، ظهور و بروز یافته‌اند. مثلا افرادی مثل پارسونز و مرتون و امثالهم که روی نظریه «ساختی کارکری» کار کرده‌اند یا افرادی که بعد از آنها، روی نظرات «کشمکش» و «تضاد» مطالعه کرده‌اند یا آنهایی که تلاش کرده‌اند این دو نظریه را با هم آشتی داده و تلفیقی از این دو داشته باشند، به دلیل این بوده است که، جامعه آن روزهای این افراد، درگیر مسائل حادی شده بود و آنها برای حل این مسائل حاد و خطرناک، شروع به تحقیق و مطالعه و پژوهش کرده‌اند. «مسئله‌محور بودن» یعنی اول مسئله و مشکلی ایجاد می‌شود بعد، کارهای مطالعاتی و پژوهشی برای حل آن مسئله آغاز می‌گردد. «مسئله‌محور» بودن، مهم و کارگشا است اما نه همیشه. بسته به نوع و جنس مسئله، فرق می‌کند که باید «مسئله‌محور» بود یا پیش از مسئله شدن یک معضل، به فکر چاره افتاد. برخی مسائل پس از بروز، می‌توانند جامعه‌ای را ویران کنند. مثل مسائل محیط زیستی که امروز در آمریکا به شکل «یکی از پرهزینه‌ترین فجایع تاریخ جهان» خود را به نمایش گذاشته و در حال بلعیدن لس‌آنجلس است. 🔸محیط زیست، مسائل آب و هوایی و خشکسالی، از جمله نکاتی هستند که همواره وجود داشته‌اند و به جرأت می‌توان گفت، هیچ یک از کشورهای دنیا به آن به عنوان «یک مسئله فوری» و «حیاتی» که «باید چاره‌ای اساسی برای آن اندیشید» نگاه نکرده‌اند. شاید هرازچندگاهی در گوشه‌ای از جهان، با تبلیغات گسترده، نشست یا همایشی برگزار کنند و سران کشورها درباره اهمیت آن، متن‌های از پیش تهیه شده‌ای را بخوانند، ولی به نظر می‌رسد، پای عمل که می‌رسد، پای پُرمدعاترین کشورهای دنیا در این حوزه هم می‌لنگد. فقط وقتی فاجعه‌ای مثل آنچه امروز در لس‌آنجلس آمریکا به شکل آتش‌سوزی بزرگ رخ می‌دهد، محیط زیست و خشکسالی و تغییرات آب و هوایی برای کشورها تبدیل به «مسئله» می‌شود و اگر همین حالا به رسانه‌های آمریکایی رجوع کنید، خواهی دید که مملو از گزارش‌ها و یادداشت‌ها و مصاحبه‌هایی است که می‌گویند اگر منتظر «مسئله شدن خشکسالی» نمانده بودیم و پیش از این چاره‌ای اساسی درباره آن می‌اندیشیدیم، امروز ۷۶ کیلومتر مربع از شهر به سرعت باد از بین نمی‌رفت. 🔸۱۰۰ هزار خانه به صورت صد درصد خاکستر نمی‌شد، ۱۵۰ میلیارد دلار در عرض ۴ روز دود شده و به هوا نمی‌رفت و... به عبارتی، وقتی مسئله «آتش‌سوزی بی‌سابقه در لس‌آنجلس» رخ داد، محیط زیست و خشکسالی دوباره تبدیل شد به یک دغدغه و «مسئله»! آنچه در لس‌آنجلس رخ داد، یک هشدار به همه است. هشدار نسبت به این امر مهم که، اولا محیط زیست و مسئله خشکسالی، یک مسئله فانتزی و از سر شکم‌سیری نیست و ثانیا، تا کار از کار نگذشته همه کشورهای دنیا از جمله کشور عزیز خود ما باید برای آن چاره‌ای بیندیشند. 🔻۲- مهرماه سال ۹۹ بود که دونالد ترامپ، رئیس‌جمهور وقت آمریکا طی نشستی مطبوعاتی در کاخ سفید گفت: «۸ تریلیون دلار در خاورمیانه هزینه کرده‌ایم، ولی آنچه دیدیم، تابوتِ سربازان ما بود و این شرم‌آور است.» او در سال ۹۵ هم گفته بود «نظام آموزش و پرورش ما دیگر کارایی ندارد و بیست تریلیون بدهی داریم که بیشتر از هر زمان دیگر است.... زیرساخت‌های آمریکا در وضع خوشایندی نیست و نظام آموزش و پرورش هم کارایی خود را از دست داده است...» جو بایدن، رئیس‌جمهور فعلی آمریکا نیز طی ۱۵ ماهی که از جنگ غزه می‌گذرد، چیزی بالغ بر ۳۰ میلیارد دلار صرف کمک به رژیم صهیونیستی کرده است و طی سه سال گذشته نیز رقمی بالغ بر ۲۰۰ میلیارد دلار به اوکراین و زلنسکی کمک کرده است. 🔻ادامه دارد... @Kayhan_online
🔰 ۳ نکته درباره آتش‌سوزی لس‌آنجلس(۲) 👤 🔸حالا این اعداد و ارقام و اخبار را که منبع انتشار آنها، خود غربی‌ها و مقامات رسمی‌شان است، بگذارید کنار اظهارات اخیر رئیس آتش‌نشانی لس‌آنجلس که گفته است: «بودجه ندارم!» او می‌گوید، کاهش بودجه اداره تحت امرش، باعث کاهش توانایی آتش‌نشانی و اختلال در فعالیت آن در مهار آتش‌سوزی شده است. خانواده ترامپ هم اعتراض کرده است که اگر آن همه پول مالیات‌دهندگان آمریکایی را به زلنسکی نمی‌دادیم، (از کمک نجومی مالی و تسلیحاتی به رژیم صهیونیستی نام نمی‌برند!) امروز شاهد این افتضاح و رسوایی نبودیم. به عبارتی، کشوری که ۸ تریلیون دلار پول زبان‌بسته را در غرب آسیا برای هیچ و پوچ حیف و میل کرده، طی ۱۵ ‌ماه ۳۰ میلیارد دلار به رژیم صهیونیستی برای کشتار زنان و کودکان کمک کرده است و طی ۳ سال گذشته نیز ۲۰۰ میلیارد دلار را برای نجات اوکراین، تلف کرده است، هم خود، و هم پادوهای رسانه‌ای‌اش در داخل و خارج کشورمان، مدام می‌گویند، ایران نباید به متحدان منطقه‌ای‌اش کمک کند! این در حالی است که اولا؛ رقم و عدد کمک‌های ایران به متحدانش، در مقابل این رقم و اعداد شبیه به شوخی است، ثانیا؛ آمریکایی‌ها آن حجم عظیم از پول مالیات‌دهندگان خود را حقیقتا به فنا داده‌اند، ولی ما در حفظ امنیت خود با جبهه مقاومت مشارکت کرده‌ایم. 🔻۳- در کار رسانه، اصطلاحی داریم با عنوان «دروازه‌بانی خبر». این اصطلاح یعنی، شناخت بموقع اخبار و سوژه‌های خبری مهم و بازنشر آن. به عبارتی، وقتی خبری «مهم» بود و افکار عمومی دنیا را درگیر کرد، رسانه‌ها مثل یک دروازه‌بان، آن را گرفته و روی آن مانور رسانه‌ای می‌دهد. اخبار مربوط به آتش‌سوزی بی‌سابقه آمریکا، به لحاظ خبری «مهم» است چون تمام عناصر لازم برای «مهم» بودن را دارد. هم حادثه‌ای عظیم و بی‌سابقه است - چرا که به قول بایدن، لس‌آنجلس را شبیه به شهری بمباران شده و جنگ‌زده کرده است - و هم جای پرداختن از زوایای گوناگون مثل همین زاویه محیط زیستی، سوء مدیریت و یا مقایسه آن با شرایط غزه را دارد - اما بخشی از طیفی که در ایران آنها را «غرب‌زده» می‌نامند، دیروز شنبه اخبار این آتش‌سوزی عظیم و خسارت‌بار را در صفحات نخست خود به طور کامل «سانسور» کردند. دلیل این امر در خوش‌بینانه‌ترین حالت این است کارشان غیرحرفه‌ای است و کار رسانه را بلند نیستند! اما این امر می‌تواند دلایل دیگری هم داشته باشد. واقعیت این است که برخی در ایران، غربی‌تر از خود غربی‌ها هستند. چرا که امروز، بزرگ‌ترین انتقادات علیه بی‌کفایتی نظام سیاسی حاکم بر آمریکا در مهار این آتش‌سوزی را همین کارشناس غربی و رسانه‌هایشان می‌کنند. اما غربگرایان ما، غرب را «همیشه قهرمان، پیروز و موفق» می‌خواهند. یکی از آنها اخیرا در جلسه‌ای با عنوان وفاق ملی گفته است: «واقعیت این است که از این بین تنها آمریکاست که مؤلفه‌های قدرت جهانی را دارد و الباقی همگی قدرت‌های منطقه‌ای هستند و تا ۲۵ سال آینده هیچ کشوری نمی‌تواند قدرت آن را به چالش بکشد.»(!) این در حالی است که ترامپ با شعار «آمریکا را دوباره بزرگ می‌کنیم» به پیروزی رسید. «آمریکا را دوباره بزرگ می‌کنیم» یعنی اولا؛ آمریکا بزرگ نیست و ضعیف شده است و ثانیا؛ مردم آمریکا هم این واقعیت را پذیرفته‌اند که اگر نپذیرفته بودند، به آن رای نمی‌دادند. اما غربگرایان ما این واقعیت را نمی‌توانند بپذیرند! @Kayhan_online
🔰 دیوهای تحریف فرشته‌های حقیقت!(۱) 👤 🔸با شروع ایام مبارک دهه فجر، شبهه‌افکنی‌ها نیز مثل هر سال، با حجم حیرت‌انگیزی شروع شده است. برخی حتی به تجزیه تحلیل خط به خط سرودها و اشعار ایام انقلاب مشغولند تا ضمن «مقایسه» دو دوره قبل و بعد از انقلاب نتیجه بگیرند، انقلاب اسلامی ایران، شکست خورده و دوران قبل از انقلاب اوضاع بهتر بوده است! برخی با انتشار مثلا یک عکس از یکی از میادین شهر تهران (پایتخت) در سال‌های قبل از وقوع انقلاب اسلامی و گذاشتن آن عکس کنار عکسی در مثلا یکی از روستاهای دورافتاده کشور (که غالبا پس از بررسی متوجه می‌شوی اصلا عکس نیست) تلاش می‌کنند، «مقایسه»‌ای در ذهن مخاطب ایجاد کرده و چنین القا کنند که، با وقوع انقلاب، کشور عقبگرد داشته است. برخی نیز اصلا نیاز به مقایسه نمی‌بینند و با انتشار تصاویر و گزارش‌های کذب و ساختگی، به این انقلاب و کشور و مردمانش، حمله و شبهه‌افکنی می‌کنند. (برای آشنایی کامل با این روش‌ها، مطالعه «تعمیم افراطی» یا Overgeneralization که یک خطای شناختی است و دکتر «آرون بک»، روانشناس آمریکایی از آن در کتابش استفاده کرده است، به‌شدت توصیه می‌شود.) همه این شبهه‌افکنی‌ها و «کج‌روایت‌ها» نیز با تکیه بر شرایط نه چندان مساعد اقتصادی، صورت می‌گیرند تا محتوای تولیدی‌شان، قدرت «اقناع‌سازی» مخاطب را داشته باشد. از آنجایی که استفاده از «تکنیک مقایسه» بین این طیف بسیار برجسته و پُرطرفدار است، در این یادداشت قصد داریم ضمن تایید وجود مشکلات اقتصادی در کشور به بررسی روش پُرکار بُرد این تکنیک در رسانه پرداخته و به این سؤال‌ها پاسخی منطقی و علمی دهیم که ۱- «آیا با وقوع انقلاب اسلامی در ایران، واقعا اوضاع کشور بدتر شده است؟» و ۲- «جمهوری اسلامی ایران را دقیقا با کدام دوران درخشان مقایسه می‌کنند؟» 🔸برای فهم دقیق‌تر «تکنیک مقایسه» در رسانه، بد نیست ابتدا با یک اصطلاح مهم جامعه‌شناسیِ مرتبط، یعنی «محرومیت نسبی» (Relative Deprivation) آشنا شویم. از جمله جامعه‌شناسان مطرحی که در این حوزه خوب کار کرده است، «پیتر تاونزند» (Peter Townsend) انگلیسی است که در کتاب مهم خود «فقر در بریتانیا»، به جای تمرکز صرف روی کمبود درآمد، بر مفهوم «محرومیت نسبی» تاکید کرده است. 🔸«محرومیت نسبی» به زبان ساده، به «احساس نارضایتی» و «کمبود»ی اشاره دارد که فرد هنگام مقایسه با دیگران با آن مواجه می‌شود. این احساسِ نارضایتی، نه لزوما بر اساس کمبود، بلکه بر اساس مقایسه با دیگران شکل می‌گیرد. به عبارت دیگر، فرد ممکن است به اندازه کافی داشته باشد، اما به دلیل مقایسه با کسانی که «بیشتر» یا «بهتر»ش را دارند، احساس محرومیت و نارضایتی کند. نکته کلیدی در این اصطلاح مهم جامعه‌شناختی، میزان «داشته‌های من» نیست، مهم این است که، «داشته‌های طرف مورد مقایسه» بیشتر یا بهتر است. به این نکته هم باید توجه داشت که انسان، به طور ذاتی، اهل مقایسه است. با آمدن فضای مجازی و به نمایش گذاشته شدن زندگی‌های شخصی در آن، محرومیت نسبی بیش از گذشته، حس می‌شود! «تکنیک مقایسه» اما یک اصطلاح رسانه‌ای است که بی‌ارتباط با «محرومیت نسبی» مورد بحث ما نیست. به این مثال‌ها توجه کنید: 🔻وقتی خودروی سمند در اوج محبوبیت بود، یکی از شبکه‌های برون‌مرزی فارسی زبان(که بسیاری از آنها با آمدن ترامپ بودجه‌شان قطع شده است) سمند ایرانی را کنار آخرین مدل بنز آلمانی گذاشت و شروع به مقایسه آنها با هم کرد! نتیجه معلوم بود. رسانه‌ای دیگر، ناو جماران را کنار ناو هواپیمابر «یو اس اس جرالد آر. فورد»، بزرگ‌ترین ناو جهان گذاشت! و با ادبیات طنز، به مقایسه این دو پرداخت بدون این که اشاره کند، جمهوری اسلامی ایران فقط ۴۰ سال است که از یوغ همین آمریکا خارج شده و به تنها تولید‌کننده ناو در منطقه تبدیل شده است و اینکه، «پیش از انقلاب، ایران تحت چمبره آمریکا، توان - یا اجازه - تولید چه چیزی را داشت؟» ضمن اینکه مقایسه هم اگر صورت می‌گیرد باید با کشورهای منطقه و اطراف صورت بگیرد که بسیاری از آنها از بدو تولد، تحت امر همین آمریکا بوده‌اند و حالا قادر نیستند بدون حمایت‌ قدرت‌ها، یک پیچ تولید کنند؟! کشورهایی که همه چیزشان - از کارشناس و خلبان و مهندس تا فیلمساز و فوتبالیستشان - همه و همه وارداتی است. 🔻ادامه دارد... @Kayhan_online
🔰 دیوهای تحریف فرشته‌های حقیقت!(۲) 👤 🔸سؤال مهم دیگری که از این طیف باید پرسید این است که، وقتی از مقایسه و تکنیک‌های رسانه‌ای استفاده می‌کنند، «ایران بعد از انقلاب اسلامی» را دقیقا با کدام دورانِ ایرانِ قبل از انقلاب مقایسه می‌کنند تا نتیجه بگیرند اوضاع بدتر شده است؟! با ایرانی که هم در جنگ جهانی اول و هم در جنگ جهانی دوم اشغال شد، مقایسه می‌کنند؟ یا با ایرانِ سال‌های ۱۲۹۶ تا ۱۲۹۸ مقایسه می‌کنند که بر اساس برآوردهای مختلف، فقط بر اثر قحطی و گرسنگی حاصل از اشغالگری بیش از ۴ میلیون و به روایتی تا ۱۰ میلیون نفر جان باختند؟! یا با ایرانبعد از اشغال در سال ۱۳۲۰ مقایسه می‌کنند که تا ۵۰۰ هزار نفر از مردم کشورمان از بیماری، گرسنگی و... جان باختند؟! این حجم از تلفات، جدای از کشته شدگان در جنگ و هرج‌ومرج و درگیری‌های پس از اشغال است. شاید هم با دوران پهلوی و سال ۱۳۴۱ مقایسه می‌کنند که وزیر کشاورزی وقت گفت: «۸۰ درصد مردم گرسنه یا نیمه گرسنه اند»؟! 🔸(روزنامه اطلاعات ۲۱ تیر ماه ۱۳۴۱ شماره ۱۰۸۴۶) ممکن است گفته شود، با پیش از این سال‌ها مقایسه می‌کنند. مثلا با سال ۱۲۰۷ شمسی و دوران جنگ ایران و روسیه که با عهدنامه ترکمنچای مناطق وسیعی از کشورمان یعنی ایروان، نخجوان و تالش جدا شد! با ایامی که کوه‌های آرارات و جمهوری فعلی آذربایجان را از دست دادیم هم می‌توانند مقایسه کرده باشند! 🔸از این مقایسه‌ها باز هم می‌توان کرد. آن هم نه فقط در حوزه‌های سیاسی و نظامی که، در حوزه‌های علمی و تکنولوژیکی. می‌توان دوران بعد از انقلابِ درگیر در انواع جنگ‌ها و توطئه‌ها را با دوران پیش از انقلابِ دوستی با آمریکا و غرب، در حوزه‌های زیادی مقایسه کرد. مثلا در حوزه پزشکی و درمان می‌توان دورانی را که به پزشک‌های بنگلادشی و هندی محتاج بودیم را با دورانی مقایسه کنیم که بیش از ۲ میلیون نفر فقط در چارچوب صنعت «توریسم‌درمانی» از کشورهای مختلف جهان به کشورمان می‌آیند تا از خدمات ارزان، با کیفیت و کم‌نظیر متخصصان کشورمان استفاده کنند. مقایسه شاخص مرگ و میر نوزادان هم بد نیست. اینکه پیش از انقلاب شاخص مرگ و میر نوزادان ۱۵۰ نفر در هر هزار نفر بود و اکنون این شاخص رسیده است به ۹ نفر در هر هزار نفر. این شاخص در مرگ‌ومیر مادران هم از ۲۵۰ نفر در هر ۱۰۰ هزار نفر در پیش از انقلاب رسیده است به ۲۳ نفر در هر ۱۰۰ هزار نفر پس از وقوع انقلاب. 🔻بیایید یک مقایسه‌ای هم در حوزه «آموزش زنان» داشته باشیم: کاهش شکاف جنسیتی در آموزش به ۳درصد، افزایش سهم زنان در جمعیت دانشجویان به بیش از ۵۲ درصد و رشد حضور زنان در رشته‌های علوم، فناوری، مهندسی و ریاضیات که همگی از جمله دستاوردهای مهم ایرانِ پس از انقلاب است. و اما در حوزه اشتغال زنان باید گفت اکنون که در حال مطالعه این یادداشت هستید، ۴۱درصد از شغل‌های ایجاد شده، ۳۰درصد از مجوزهای مشاغل و ۸۰درصد از مجوزهای مشاغل خانگی به زنان اختصاص یافته است. همچنین بیش از ۴هزار شرکت از ۱۰هزار شرکت دانش‌بنیان کشور توسط زنان مدیریت یا هدایت می‌شود. انتصاب زنان در مشاغل مدیریتی نیز به بیش از ۴۰هزار نفر در سال ۲۰۲۳ افزایش یافته است. 🔸همچنین انتصاب زنان به عنوان وزیر، معاون رئیس‌جمهور، سخنگوی دولت و دیگر مناصب کلیدی به بیش از ۷۰ نفر رسیده است. اینکه «اعداد و ارقام» این حوزه‌ها در پیش از انقلاب را نمی‌آوریم به این دلیل است که، عدد و رقم‌ها، اصلا قابل مقایسه با پس از انقلاب نیست... . @Kayhan_online