میخوام دوتا فکت بهتون بگم ...
میگن شمر جانبازِ "جنگ صفین" بوده.(سندهاش یکم ضعیفه ولی موجوده)
این یعنی چی؟!
یعنی تو "جنگ صفین" واسه ی امام علی خراش برداشته. زخم برداشته. یقه جِر داده...
حالا ظرافت برگ ریزون داستان به چیشه؟!
"به این سوال که شمر سر چی تو جنگ جانباز شده."
با قوی یا ضعیف بودن سندش کاری ندارم.
نتیجهش برام از اینا مهم تره...
میگن موقعی که امام علی زده به دل لشکر دشمن، امام حسن و امام حسین اومدن دو طرفش و شروع کردن به شمشیرزنی و دِ برو که رفتی. سه نفری همینجور میشکافتن میرفتن جلو و اینجاست که دلم میخواد بگم آخ که جای عباس(ع)شون خالی...
عمروعاص هم که میبینه از سربازش گرفته تا بیبی و خِشتش رو یکی یکی دارن نفله میکنن دستور میده تا سربازاش به سمت حسنین حمله کنن.
بالاخره هرچی نباشه پسرای علی(ع)ان و اونام میدونن که اگه پسر رو بزنن پدر رو هم زدن. بعدها تو تاریخ میفهمیم که کلاً رسمشونه که پدر، عشق و پسر رو بخوان باهم ذبح کنن...
خلاصه! سرتونو به درد نیارم.
به محض اینکه یه سری از زامبیهای لشکر معاویه حمله میبرن سمت حسنین، مالک اشتر شستش خبردار میشه و شمر و یه تعدادی از سربازای تحت سلطهش رو به خط میکنه، تا برن جلوی حسنین وایسن و ازشون دفاع کنن تا چیزیشون نشه. تا برای تنها باقیمونده های رسول خدا اتفاقی نیوفته...
شمر هم میپره وسط و اونجا با "ادهم بنمحرز" که یکی از بادی بیلدینگ کارای لعنتی سپاه معاویه بوده گلاویز میشه و ریزالت؟!
شمر تو دفاع از حسنین جانباز میشه :))))))
هنوز شوکه نشدید !
اوکی. پس بذارید یه فکت دیگه از صفین بگم. که فکر میکنم صفین از آتلانتیک و اهرام ثلاثه و مثلث برمودا هم پر رمز و رازتره...
دیگه فکر کنم حتی اگه در خانوادهای آتئیست هم به دنیا آمده باشید لاقل یه بار اسم " ابن ملجم مرادی" به گوشتون خورده...
حالا یه مومنی نیست بیاد بپرسه که آقا این اِبی زمان خلافت امام علی هم آیا همین قدر اسقاطی و قناس العقل بوده یا نه؟!
باید بگم که نه خیر. نبوده. بلکه حاج آقا اون زمانا واسه خودش یه پا افسرِ نیمه جوانِ جنگ نرم و متخصص سواد رسانه بوده و در نهایت فرمانده ی ارتشِ سپاه یمنیها...
و جالبیش میدونید به چیه؟! این که توی سپاه به "محب امام" هم معروف بوده...
محب امام علییییی :)))
دیدید طرف وقتی به یه چیزی معروفه دنباله ی اسمش اون صفتش رو میارن؟!
مثلا میگن احمد کفترباز، کمال صافکار، یاور سمسار، رحیم نردبون، طلعت فالگیر؟!
این آدم هم انقدر تو نشون دادن ارادت و ولایتش افراطی بوده که اصلا معروف بوده به "محب علی"!
تو کوفه هم که بودن وسط خطبه های امام علی همش تکبیر و سوت و جیغ و کف و بیگ لایک و ایموجی قلب برای امامعلی سند میکرده...
حالا چی از اینا عجیب و غریبتره؟!
این که وقتی معاویه و کِرموهای دورش اومدن و قرآنا رو زدن به نیزه ، یکی از کسایی که گول این فتنه رو نخورد و علیهشون شمشیر کشید همین ابن ملجم خدا زده ی خاک برسر خودمون بوده...
تازه برمیداره به اونایی که "مسخِ فتنه ی قرآنهای سرنیزه" شدن میگه : احمقای شاسکول! قرآن حقیقی علیه. نه اون کاغذ و مرکبی که عمر و عاص سر نیزه کرده...
" قرآنِ حقیقی علیه"
عمق فاجعه رو میگیرید دیگه؟!
طرف از دلِ جنگ نرم به اون عجیبی قسر در رفته. وسط ماجرایی که خیلی از بزرگای دین توش کله پا شدن راه درست رو پیدا میکنه. و از اون عجیب تر اینکه میدوووونه که امام علی حقِ محضه. اونوقت؟!
ابن ملجم در شب إحیا چه قرآنی گشود...
چی میشه که آدم از اون به این تبدیل میشه بدون اینکه لزوما اهل ژاپن و کرهشمالی باشه؟!
چی باعث میشه محبِ علی بشه قاتل علی؟!
چی باعث میشه یکی حتی غدیرو هم به رسمیت بشناسه ولی جنایات عاشورا رو به وجود بیاره؟!
جادوی ثروته؟! جادوی دبدبه و کبکهست؟! جادوی باورهای سست در باطن و قوی در ظاهره؟!
فکر میکنم اگه جواب خودمونو برای هرکدوم از این سوالا پیدا کنیم، بارمونو تو این محرم و صفر بستیم.
یاد بگیر از حبِ علی برای شناخت علی "عمق" بسازی نه "تظاهر"...
#حروف_چینی