eitaa logo
🌱🔑📚کلیدبهشت📚🔑🌱
54 دنبال‌کننده
12هزار عکس
10.6هزار ویدیو
99 فایل
بسم‌رب‌المهدی 💌 جذاب ترین 👌😍 📻 صوت های سخنرانی 📱 استوری 🎙️ مداحی 🖼️ عکس نوشته 📚مطالب ناب با محوریت مذهبی_اجتماعی 🥀🌱🥀 کپی مطالب با هدیه ذکر "صلوات" به "امام عصر (عج)" مجاز میباشد🥀🥀
مشاهده در ایتا
دانلود
(جنگ تحمیلی) بعد از مدتی که در بودیم ما به رفتیم عمليات آغاز شد. با دستگيري بيست نفر و كشته شدن چند نفر از سران ضد انقلاب هم پاكسازي شد. هم كه از ماجرا خبردار شــده بود به ديدن ما آمد و از رشادت بچه ها بخصوص تجلیل کرد. در طی عملیات مجروح شد و مدتي در تهران بستري بود. سال 59 بود، با بمبارانهای فرود گاههاي کشور جنگ تحميلي شــروع شــد. در مسجد نشسته بودیم همه مانده بودیم چه بکنیم که يکي از بچه ها از در وارد شد و را صدا کرد. نامهایی را به او داد و گفت: از طرف دفتر ارسال شده از سوي براي تمام نيروهائي که در حضور داشتند. به ســراغ تمامي رفقاي قديم وجديد رفت. صبح روز يازدهم مهر، با دو دستگاه اتوبوس و حدود هفتاد نفر نيرو راهي جنوب شديم. وقتي وارد اهواز شــديم همه چيز به هم ريخته بود. رزمندگان هم ازشهرهاي مختلف مي آمدند و ... همه به ســراغ استانداري و محل اســتقرار دکتر چمران مي رفتند. بعد از سه روز به همراه و برای عمليات راهي منطقه شديم. بعــد از اين حمله براي نيروها صحبت كــرد و گفت: اگر مي خواهيد کاري انجام دهيد ، اينجا نمانيد ، برويد .
(گروه آدم خوارها) 🍁بہ دستور تا آخر تصرف در آنجا ماندیم . حالا دیگر گروه ما زیر نظر فرماندهے قرار داشت . بیشتر افرادے کہ از مراکز دیگر رانده میشدند جذب مے شدند . او فرماندهے بســيار خوش برخوردے بود . با شــناختے که از داشــت . بيشــتر اين افراد را به گروه او يعنے مے فرستاد . 🍁در شــخصے بود کہ بہ مشــهور بود . مے گفتند گنده لات اينجا بوده . تمام بدنش جاے چاقو و شکسـتگے بود . وقتے را دید با همان زبان عاميانہ گفت : ببينم ، ميگن يہ روزے گنده لات بودے . ميگن خيلے هم جيگر دارے ، درســتہ !؟ اما امشب معلوم ميشہ ، با هم ميريم جلو ببينم چيکاره اے ! 🍁شــب بہ سنگرهاے عراقيہـا نزديک شديم . بہ مجيد گفت : ميرے تو سنگراشون ، يہ رو ميکشے و اســلحہ اش رو ميارے . اگہ ديدم دل و جرأت دارے مييارمت تو گروه آدم خوارها . يہ چاقو از تو کيفش برداشت و حرکت کرد . دو ساعت بعد اومد . 🍁 يک دفعہ دستش رو داخل كوله پشتے کرد و چيزے شبيہ توپ را آورد جلو . يک دفعہ داد زدم : واے !! يک عراقے در دسـتش بود . که خيلے عادے به نگاه مےکرد گفت : سر کدوم سرباز بدبخت رو بريدے ؟ کہ عصبانے شــده بود گفت : به خدا سرباز نبود ، بيا اين هم درجہ هاش ، کندم . سرے بہ علامت تائيد تکان داد و گفت : حالا شد ، تو ديگہ نيروے ما هستے .
|🧔🏻°.• • : احساس میکنم کھ تحملِ درد و غم و خطر مصیبت در راه خدا مہم‌ترین و اساسی‌ترین لازمہ تکامل در این حیات است !(:🌸 • .
[ خدایا مرا بخاطر گناهانی کھ در طول روز با هزاران قدرت عقل توجیهشان می‌کنم ! ببخش :)🌿
|🧔🏻°.• • : احساس میکنم کھ تحملِ درد و غم و خطر مصیبت در راه خدا مہم‌ترین و اساسی‌ترین لازمہ تکامل در این حیات است !(:🌸 • .
|🧔🏻°.• • : احساس میکنم کھ تحملِ درد و غم و خطر مصیبت در راه خدا مہم‌ترین و اساسی‌ترین لازمہ تکامل در این حیات است !(:🌸 • .
[ خدایا مرا بخاطر گناهانی کھ در طول روز با هزاران قدرت عقل توجیهشان می‌کنم ! ببخش :)🌿