#ممنونم_خدا 😍🙏
🧋 وقتی چیزی مینوشم؛
- تو اون رو برای اینکه تصفیه بشه، از طریق گردش خون به کلیه هام می فرستی
- حالا، خون رو از بین میلیونها صافی کوچیک عبور میدی و سموم و مواد زائدش رو دفع می کنی.
- با این کار، موادی مثل نمک، پتاسیم و اسیدها رو تنظیم می کنی، تا میزان فشار خون و کلسیم رو کنترل کنی .
- تمام این کارهای مهم رو، بدون اینکه بفهمم با این عضو کوچیک ۱۵۰ گرمی انجام میدی
کاری که یه دستگاه بزرگ دیالیز هم از پسش بر نمیاد.
ممنونم ازت خدا... 🙏
😎خودسازی❣+دینداریِ لذت بخش✌️
#ممنونم_خدا 😍🙏
🤕 وقتی که زخمی میشم ؛
- رگهای خونیِ اطراف زخمم رو باریک میکنی تا خون کمتری از دست بدم.
- پلاکتها رو کنار هم میچسبونی تا لخته بشن، شکاف رگها رو ببندن و خونریزی رو متوقف کنن.
- حالا رگها رو بازتر میکنی تا خون تازه به همراه مواد مغذی به جای آسیبدیده برسن.
- التهابِ محل زخم نشونۀ اینه که سربازهای ایمنی بدنم یعنی گلبولهای سفید دارن با سلولهای مرده، باکتریها و عوامل بیماریزا مبارزه میکنن؛ تو اونها رو مأمور پاکسازیِ بافت آسیبدیده میکنی.
- حالا زمان بازسازیه و تو سلولهای پوست و بافتهای زیرش رو، بدون اینکه دردی احساس کنم، تکثیر میکنی؛
و اندازۀ زخم روزبهروز کوچیک و کوچیکتر میشه.
🔸همۀ اینها را بدون اینکه ذرهای به اونها آگاه باشم یا ارادهم در اونها نقشی داشته باشه انجام میدی تا از من مراقبت کنی.
ممنونم ازت خدا... 🙏
😎خودسازی❣+دینداریِ لذت بخش✌️
#ممنونم_خدا😍 🙏
👃وقتی گرد و غبار وارد بینیم میشه؛
- تو با تحریکِ سیستم عصبیم ،
موهای ریز بینیم رو تکون میدی...
- بلافاصله، با یه نفس عمیق هوای زیادی رو میاری داخل ریههام و تا جایی که ممکنه اونو فشرده میکنی
- برای اینکه بتونم هوای فشرده شده رو توی سینه نگه دارم ؛ زبونم رو میچسبونی به سقف دهانم تا راه گلوم رو ببندی.
- حالا وقتشه که اینهمه هوا رو یکدفعه آزاد کنی تا عامل مزاحم به بیرون پرتاب بشه..
- اما چشمام ممکنه تحمل این حجم فشار رو نداشته باشن و آسیب ببینن ؛ پس تو اونا رو محکم میبندی،
- و همزمان راه گلوم رو باز میکنی؛ و من عطسه میکنم..
✖️ارادۀ من هرگز نمیتونه مثل تو با چنین سرعتی از سلامتیم مواظبت کنه..
✨بیدلیل نیست که بهمون یاد دادی بعد هر عطسه بگیم ؛ الحمدلله☺️
ممنونم ازت خدا...🙏
😎خودسازی❣+دینداریِ لذت بخش✌️
#ممنونم_خدا 😍🙏
👂وقتی میخوام به صدایی گوش بدم
- تو با لالۀ گوشم صداها رو جمع میکنی و میفرستیشون توی یک لولۀ باریک و از اونجا با فشار هوا ، هُلشون میدی تا میانۀ گوشم.
- حالا برای هر نوع صدایی یک لرزش خاص میسازی ؛ و بعد این لرزشها رو به انتهاییترین قسمت گوشم منتقل میکنی.
- اونجا رو از مایع پر کردی و یک عالمه مژکهای ریز شناور داخلش قرار دادی و با هر نوع لرزشی ، مژکهای خاصی رو به رقص در میاری تا عصب شنواییم رو لمس کنن.
- اینجوری صداهای مختلف رو به مغزم میرسونی و من میتونم اونا رو درک کنم.
- دارم فکر میکنم ؛ در طول گوش دادن به یک موسیقی ،
💫این واکنشهای بینقص رو چندبار و با چه سرعتی برام انجام میدی!!؟
ممنونم ازت خدا...🙏
😎خودسازی❣+دینداریِ لذت بخش✌️
#ممنونم_خدا😍 🙏
▫️وقتی غذام رو میجوم
- تو با زبونم خردههای غذا رو از زیر دندونای تیزم بیرون میاری و به انتهای حلق منتقل میکنی.
- همون موقع، زبون کوچیکه رو بالا میاری و نمیذاری غذا وارد بینیم بشه.
- و همزمان در کسری از ثانیه، با عضلات کامِ نرم، لوله تنفس رو هم میبندی تا غذا اشتباهی وارد نای نشه و منو دچار خفگی و یا عفونت ریه نکنه.
اگه لحظهبهلحظه حواست بهم نباشه، معلوم نیست روزی چند بار زبونم گیر میکنه لای دندونام؛ و چند بار یادم میره که باید لوله تنفسی رو ببندم، و دوباره باز کنم.
💞 همه این کارها را تو برام انجام میدی، تا غذا خوردن رو از یه کار پرزحمت تبدیل کنی به یه کار لذتبخش.
ممنونم ازت خدا 🙏
😎خودسازی❣+دینداریِ لذت بخش✌️
#ممنونم_خدا😍 🙏
🥛وقتی خواستی اولین غذای منو تدارک ببینی؛
- از پروتئین و قند و چربیِ خون مادرم، شیر گرم و خوشمزهای برام درست کردی...
- چیزی که ما بهش میگیم آغوز یا طلای مایع،
این اولین غذایی بود که باهاش وقت به دنیا اومدنم، از من پذیرایی کردی.
- تو اونو از چند ماه قبلِ تولدم، آماده کرده بودی که اگه زودتر از وقتم به دنیا اومدم، گرسنه نمونم...
- یه شیر پر از مواد معدنی، ویتامین، گلبول سفید و پادتنهایی که سیستم ایمنی منو قوی میکرد؛ یعنی یه واکسیناسیون طبیعی برای زندگی تو دنیا ...
💫 و تو ...
همۀ این کارها رو در حالی برام انجام دادی که من هنوز پا به دنیا، نذاشته بودم.
ممنونم ازت خدا...🙏
😎خودسازی❣+دینداریِ لذت بخش✌️
#ممنونم_خدا😍 🙏
▪️وقتی عطری به مشامم میرسه؛
- مولکولهایی که از اون عطر، تو هوا پخش شدن رو میچسبونی به گیرندههای بویایی من.
- بعد اطلاعات ذرات عطر رو که به این گیرندههای کوچیک چسبیدن، بهوسیلۀ تعدادی از عصبهای بینیم، مستقیماً به مرکز بویاییِ مغزم میرسونی.
- اینجاست که من میتونم اون رایحه رو درک کنم، اما ماجرا به اینجا ختم نمیشه...
- از اونجایی که حس بویاییم رو اختصاصی به مرکز حافظۀ بلند مدتم، متصل کردی؛
بلافاصله تمام خاطراتی که با اون عطر از کودکی تا همین لحظه داشتم، برام زنده میشه،
- و اینجوریه که بوهای تهدیدآمیز، و یا عطرهایی که با خودشون خاطرهای از محبت دارند، برام قابل تشخیصند،
حتی اگه سالها از اونها دور بوده باشم!
مثل بوی گاز ،
یا بوی آغوش مادر 💞
ممنونم ازت خدا...🙏
😎خودسازی❣+دینداریِ لذت بخش✌️
#ممنونم_خدا🙏
✋وقتی انگشتم میخوره به یه جسم داغ
- صدم ثانیه برای تو کافیه تا با گیرندههای حسیِ توی پوستم میلیونها پیام بفرستی به فرماندهی دستگاه عصبی من!
- با همین سرعت پیامهایی رو از این مرکز برای ماهیچههای نوک انگشتام میفرستی.
- حالا وقتشه که اون ماهیچهها رو منقبض کنی و دستم رو کنار بکشی.
- اینقدر این زمان کوتاهه که من تازه آخرش میفهمم تو مواظبم بودی تا نسوزم..
ممنونم ازت خدا...🙏
😎خودسازی❣+دینداریِ لذت بخش✌️
#ممنونم_خدا 😍🙏
🦠وقتی که بدنم عفونت میکنه؛
- با اینکه دمای بدنم رو بالا میبری، اما رگهای کوچیک پوستم رو میبندی تا عرق نکنم؛
و با این تب و حرارت، جلوی رشد عفونت رو توی بدنم میگیری.
- همزمان گلبولهای سفید خونم رو زیاد میکنی و میفرستیشون تا با عوامل مزاحم بجنگن.
- توی این درگیری، ضربان قلبم رو هم بالا میبری تا خون بیشتری به اندامهای حیاتیم برسونی و اونها رو امن نگه داری..
- وقتی این مبارزه به پایان میرسه و عفونت از بین میره، رگهای کوچیک پوستم رو باز میکنی تا عرق روی تنم بشینه و حرارتم بیاد پایین؛
📍تو همهچی رو دوباره برمیگردونی به حالت عادی.
🌟وقتی که بدنم عفونی میشه ، من ناراحتم که تب میکنم ، اما در حقیقت تو داری از بدنم مراقبت میکنی...
ممنونم ازت خدا...🙏
#ممنونم_خدا 🙏
🤚وقتی به سر انگشتهای دستام نگاه میکنم؛
- متوجه میشم که خطوط روی هر کدوم رو مخصوص به خودش آفریدی. و همه این خطوط رو هم منحصر به من!
- تو این خطوط ظریف و پیچیده رو قبل از اینکه من از شکم مادرم متولد بشم؛طراحی کردی
- شرایط روحی و روانی مادرم در زمان بارداری رو، تو طراحی این خطوط دخیل کردی.
- عجیب اینجاست که اگه به هردلیلی از سطح پوستم پاک بشن؛ بعد از مدتی تو دوباره اونا رو برمیگردونی.
- بدون شک، این خطوط تمام هویت من هستن. بخاطر همینم حتی برای دوقولوهای همسانم اینا رو یهجور تعریف نکردی.
- دارم فکر میکنم...خودت گفتی که تو قیامت، حتی میتونی خطوط سرانگشتامون رو هم دوباره مرتب کنی.
اینجوری دیگه حجت رو به من تموم کردی تا مفهموم خاص بودن آفرینشم به دست تورو کاملا درک کنم.
ممنونم ازت خدا... 🙏
https://eitaa.com/joinchat/2936144088Cb6de174168
#ممنونم_خدا 😍🙏
وقتی غذامو قورت میدم،
نگهبانانی در مسیر دستگاه گوارش من، قرار دارند که هدایت غذا در مسیر درستش بعهده اوناست!
※ غذای جویده شده از حلق وارد لوله مری میشه، و بعد نگهبانانی که عضلات حلقوی شکلی هستند، دروازه بین مری و معده رو باز میکنند و اجازه میدن غذا به معدهام وارد بشه.
※ بعد از اون بلافاصله بسته میشن تا محتویات معدهام وارد مری نشه و به اون آسیب نزنه.
※ وقتی معده در حال هضم غذاست، برای اینکه دل درد نگیرم، دوباره اون عضلات باز میشن تا گازهای اضافی از راه مری تخلیه بشه.
※ تو، این باز و بسته کردن به موقع نگهبانان غذا (عضلهها) رو بدون اینکه متوجه بشم، برام انجام میدی تا من به دردسر نیفتم.
ممنونم ازت خدا... 🙏
😎خودسازی❣+دینداریِ لذت بخش✌️
#ممنونم_خدا 😍🙏
▪️وقتی بغضم میگیره؛
- تو بلافاصله سیستم عصبیم رو فعال میکنی و میفرستیشون سراغ غدههای اشکیِ چشمام!
- اینجوری اون غدهها رو راه میندازی تا اشک بیشتری تولید کنن،
- وقتی بغض از حد تحملم فراتر میره، تو دریچۀ غدهها رو باز میکنی تا اشکهام جاری بشن.
- همزمان، تو با آزادکردنِ هورمون شادیآور و آرامشبخش، دلتنگیهام رو کم میکنی،
- و از طرفی با گریه کردن، به خارج شدن سموم بدنم هم کمک میکنی و جسمم رو به تعادل میرسونی.
- همزمان با همهی این اتفاقها، با افزایش سرعت تنفسم، اکسیژن بیشتری وارد بدنم میکنی تا مغزم رو خنک کنی.
- حالا یواشیواش حالم بهتر میشه و احساس سبکی بهم دست میده...
※ شاید من گریهکردن رو دوست نداشته باشم، اما تو این سیستم عظیم رو برای تخلیۀ احساسات من و رسیدنم به تعادل و آرامش قرار دادی... 💞
ممنونم ازت خدا 🙏
😎خودسازی❣+دینداریِ لذت بخش✌️