این از انسان جدا نیست که اسیر مهربانی شود ، مهربانی بر من چیره می‌شود، همیشه وقتی کارها بر من سخت می‌شود ، آن لحنِ مهربان تو تپش های قلبم را برای خواستن خودت تنظیم میکند و این بالا رفتن های ناگهانی از فَإِنَّكَ بِأَعْيُنِنَا ، من را برای خودت خاص می‌کند و این همان دستی هست که از تقوای حضور در هر حال و مکان و زمانی است و من‌آرامِ این لحنِ‌مهربانی تو می‌شوم.. #ای‌رویای‌ِجمیل

قلبی که با محاسبه‌ی بدون تعارف از خویش ، از دنیای بیرون و چشم امام حاضر خودش را بررسی میکند ، می‌تواند تقوا را آبیاری کند ، انقلاب درون را استمرار حفظ کند و اینجاست که دچار هبوط هم نمی‌شود از شکست ها پلکان ترقی ‌می‌سازد، اینجاست که یک‌مهربانیِ زیبا کشف می‌شود. ‌

شاید نتوانیم همه چیز را درست کنیم،اما می توانیم از هر چیزی که روحیه مان را به هم می‌زند وبه ما آسیب‌می زند دوری‌کنیم..

برای اینکه آسیب نبینید ارتباط هر روز با زیارت عاشورا را به روح خود عادت بدهید ..

آنگاه میزان و معیار دوری کردن های‌تان برای کشف حال خوب را از رنگ و بوی حسین میگیرید.. ‌

میپرسن مگه خدا رو دیدیدی؟ جواب دادم ... آره دیدم! کی کجا..؟ میگم... اونجایی كه لغزیدم دستمو گرفت اون وقتيكه کج رفتم هدایتم کرد... ناخوش بودم و عافیتم داد.. تنگدست بودم و رزقم داد... ‌‌‌‎‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌

💕خردمندان گفته‌اند: دروغی مصلحت‌آمیز به که راستی فتنه‌انگیز .... " سعدی" گاهی دروغی هست که فتنۀ ناحقی را فرو می‌نشاند، و راه بر ظلمی می‌بندد و مصلحت در آن است که گفته شود.. اما نه مصلحت و منافع گوینده!! مانند عموم دروغهایی که گفته می‌شود بلکه باید بنفع حق و مصلحت خیر باشد. واگر دروغ درجهت حفظ‌مصالح شخصی و ناحق است کار شیطان است و باید از آن پرهیز کرد... و اشاره سعدی در اینجا ناظر به اینگونه دروغهاست... 🍃🍃

‏چند ساعتی است مدام به این مرد نگاه می‌کنم. به بغضش. به حرکات صورتش. به صدای گرفته اش وسط همه فدای فلسطین! به دست ها و تن خسته اش. به چشم هایش. چشم هایش... آخ که چشم هایش مرا بیچاره می‌کند. نه من دردش را می‌فهمم و نه تو! ولی دوست دارم بگویم: «مَرد تویی!» می‌خواهم حُبّ وطن را این‌گونه به بچه هایم یاد بدهم. نه با چهار کلمه‌ی وطن فروشانی با پُز خواهرم، خواهرت هایی که حاضر بودند وطن‌شان را بدهند به جای برهنگی! حاضر بودند وطن‌شان تجزیه شود اما فدای آزادی بی قیدشان. حاضر بودند وطن‌شان بیفتد دستِ گرگ های خونریز کومله و رجوی و سلطنت طلب ها و پهلوی ها، بازهم فدای یک تار موی‌شان! نه! من برای فرزندانم حبّ وطن را این گونه یاد خواهم داد. 👆

یکی از لطف های خدا به ما این بود که در ماجرای غزه، مرد از نامرد، سره از ناسره، حق و باطل جدا شدند. کف های روی آب کنار رفتند، فضای غبارآلود کنار رفت و هوای آخرالزمان شفاف شفاف است. این روزها، هوای دنیا، هوای روایت گری از غیرت و تعهد و ایثار و از خودگذشتگی و پایداری و مقاومت است. باید به آن هایی که حاضر بودند مملکت‌شان را به هر بهانه ای، سمت تجزیه بکشند، یک سیلی محکم زد و گفت:« خوب نگاه کن و یاد بگیر! تمام زندگی‌اش را از دست داده اما می‌گوید فدای سرزمینم. فدای خاکم. نمی‌گوید فدای دولتم، نمی‌گوید فدای فلان فرد ! شاید خیلی ها از دولت خودگردان هم ناراضی باشند اما می‌گویند همه چیز فدای فلسطیـــــــن! و تو برای فدای ایــــــــران🇮🇷 بودن چه کار کرده ای؟!