eitaa logo
کلید‌بهشت🇵🇸🇮🇷』
1.1هزار دنبال‌کننده
9.8هزار عکس
5.9هزار ویدیو
400 فایل
⊰به‌نام‌خدابه‌یادخدابرای‌خدا⊱ ❥کانالی‌پرازحس‌و‌حال‌معنوی⸙ ارتباط با مدیرکانال✉ @SadatKhanooom7 ⇠کپی‌مطالب‌کانال،فقط‌باذکرصلوات‌برای‌‌ظهورمولا(عج)💗 فوروارد قشنگترہ:) تبلیغات♥️ https://eitaa.com/AVA_M313 تولدمون: ۱۳۹۹/۲/۵
مشاهده در ایتا
دانلود
2.34M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 در روایت هست بسیاری از اهل عذاب بخاطر زبانشون هست که در جهنمند... ✍استاد عالی کلید بهشت🔑🌹🕊 ༺◍⃟🥀჻ᭂ࿐❁❥༅••┅┄ @kelidebeheshte ༺◍⃟🥀჻ᭂ࿐❁❥༅••┅┄
2.22M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎤سخنرانی حاج آقا دانشمند 🎬موضوع: امضای خدا داستان دلنشین منبر کلید بهشت🔑🌹🕊 ༺◍⃟🥀჻ᭂ࿐❁❥༅••┅┄ @kelidebeheshte ༺◍⃟🥀჻ᭂ࿐❁❥༅••┅┄
2.26M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
☝️خونت برکت نداره ...! 🎙 قالَ رسولُ اللّه ِ (ص) : أرْبَعٌ لا تَدخُلُ بَيتا واحدةٌ مِنهُنَّ إلاّ خَرِبَ و لَم يَعْمُرْ بالبَرَكةِ : الخِيانةُ ، و السَّرِقةُ ، و شُربُ الخمرِ ، و الزِّنا . پيامبر خدا (ص) : چهار چيز است كه اگر يكى از آنها به خانه اى درآيد آن را ويران مى كند و با بركتْ آبادان نمى شود: خيانت، دزدى، شرابخوارى و زنا سخنرانی دلنشین کلید بهشت🔑🌹🕊 ༺◍⃟🥀჻ᭂ࿐❁❥༅••┅┄ @kelidebeheshte ༺◍⃟🥀჻ᭂ࿐❁❥༅••┅┄
(عج) می فرمایند : ما در رعایت حال شما کوتاهی نمی‌کنیم و یاد شما را از خاطر نبرده‌ایم. کلید بهشت🔑🌹🕊 ༺◍⃟🥀჻ᭂ࿐❁❥༅••┅┄ @kelidebeheshte ༺◍⃟🥀჻ᭂ࿐❁❥༅••┅┄
1.99M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
مانند فاطمه(س) عمل کن! ] حجت الاسلام پناهیان . شخصی از امام صادق علیه السلام پرسید: - بین دو در تردیدم، چه کنم؟ - عادل، صادق، فقیه و با تقواترین را انتخاب کن! - اگر به تشخیص نرسیدم؟ - ببین افراد متدین به کدامیک متمایل اند. - اگر نفهمیدم؟ - بنگر به مخالفان آئین ما ، کدام یک را بیشتر می پسندند، او را کنار بگذار و ببین کدام بیشتر خشمگینشان می کند، او را برگزین. کلید بهشت🔑🌹🕊 ༺◍⃟🥀჻ᭂ࿐❁❥༅••┅┄ @kelidebeheshte ༺◍⃟🥀჻ᭂ࿐❁❥༅••┅┄
5.97M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
💡مشکلات حل نشدنی..؟!💡 ‌ 💠 استاد بهرام‌پور ‌ 1️⃣ اگر کار و مشکلات تو از محالاته؟ من رَبَّم ‌ 2️⃣ رب یعنی چی؟ یعنی از هیچ، چیز میسازه؛ یعنی یک استعداد بالقوه رو بالفعل میکنه ‌ 3️⃣ نطفه رو ببینید؛ یک استعدادی بود که خدا تبدیلش کرد به آدم ‌ 4️⃣ انگار خدا میگه محال‌ترین گره‌ها رو من باز میکنم؛ دم ما رو ببین... ‌ ‌‌ 🌱 بنظرت چرا به اعتماد نمیکنیم کلید بهشت🔑🌹🕊 ༺◍⃟🥀჻ᭂ࿐❁❥༅••┅┄ @kelidebeheshte ༺◍⃟🥀჻ᭂ࿐❁❥༅••┅┄
شروع به نماز شب، و لو به اختصار؛ که اگر هنوز آن را شروع نکرده، از بستر برخیزد و دو رکعت نماز شفع و يك رکعت نماز وتر به جا آورد. اگر برای او سخت است، میتواند قبل از خواب، نماز شفع و وتر را به جا آورد. اگر بيدار نشد، میتواند 👈 قضای نماز شب👉 را فردای آن سحر به جا آورد؛ كه از ديدگاه اهل بيت عليهم‌السّلام اين‌گونه كه قضا به جا آورد، موجب ميشود كه شخص نماز شب‌خوان بشود. 🍂🍁🍁 📢📿📿* خوانها به گوش#*📿📿 *⊰❀⊱━═━━━━━━━═━⊰❀⊱* *✍🏻دســـتـــورخـــوانـــدن نـــمـــاز شـــب* *⊰❀⊱━═━━━━━━━═━⊰❀⊱* ⬇️نماز شب يازده‌ ركعت است 1️⃣ چهار تا دو ركعت (مثل نماز صبح) به نيت نماز شب ‎‌─┅═༅⊰❀⊱༅═┅─ 2️⃣يك نماز دو ركعت به نيت نماز شَفْعْ 👇 ركعت اول ⇦ حمد+ توحید + ناس ركعت دوم ⇦حمد+توحید + فلق ‎‌─┅═༅⊰❀⊱༅═┅─ 3️⃣ يك نماز يك ركعتي به نيت نماز وَتْر 👇 حمد + 3 توحید + 1 فلق + 1 ناس ⇦ در قنوت: خواندن كامل قنوت + در حاليكه دست چپ به قنوت و در دست راست تسبیح است👇 ❶ 40 نفر را دعا کنید ( اَللّهُمَّ اِغْفِر رضارضایی.. اَللّهُمَّ اِغْفِر حسن ابراهیمی و.... و در آخر بگوييد *( اَللّهُمَّ اِغْفِر لِلْمومِنينَ وَ اَلْمومِناتْ وَ اَلْمُسلِمينَ وَ اَلْمُسلِماتْ )* ❷ 70 بار 👇 *اَسْتَغْفِرُ اللهَ رَبي وَ اَتُوبُ اِلَيه* ❸ 7 بار 👇 * هذا مَقامُ الْعائِذِ بِكَ مِنَ اَلْنار* ❹ 300 مرتبه👇 * اَلْعَفو* ❺1 بار 👇 *رَبّ اغْفِرْلى وَ ارْحَمْنى وَ تُبْ عَلىََّ اِنَّكَ اَنْتَ التّوابُ اَلْغَفُورُ الرّحيم* ❻بعد از سلام نماز👇 *تسبيحات فاطمة زهرا (س)📿* *⊰❀⊱━═━━━━━━━═━⊰❀⊱* 🔆 توے نماز شب، فقط حمد بخونید، سورہ لازم ندارہ. 🔆 قنوت نمے خواد بگیرید در قنوت نماز وتر هم لازم نیست بہ چهل تا مومن دعا ڪنید. لازم نیست سیصد تا استغفار بگے، بلڪه👇 *سہ بار( تسبیحات اربعه) گفتن ڪافیه* 🔘⭕ فضیلت نمازهاے شفع و وتر بیشتر از هشت رڪعتیہ ڪہ بہ نیت نماز شب خواندہ میشہ. مے تونید فقط بہ نماز شفع و وتر اڪتفا ڪنید و هشت رڪعت نماز شبو نخونید. 🔘⭕ اگر وقت براے نماز شب، ڪم باشہ مے تونید فقط نماز وتر بخونید. التماس دعافرج 🤲🏻محتاج دعای خیر شما عزیزان کلید بهشت🔑🌹🕊 ༺◍⃟🥀჻ᭂ࿐❁❥༅••┅┄ @kelidebeheshte ༺◍⃟🥀჻ᭂ࿐❁❥༅••┅┄
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌌هرشب ساعت21🕘 🎀با ما همراه باشید🎈 📕رمان📕
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
💗💗 سلما : سارا جان ، بیدار شو ناهار بخوریم -من گشنم نیست شما بخورین سلما: سارا گریه کردی؟ -( چشمام پر اشک شد ) نه چیزی نیست سلما: چرا ،یه چیزی شده بگو چی شده؟ - تو رو خدا اذیتم نکن سلما ،لطفن تنهام بزار سلما: باشه چشم سلما رفت و من دوباره شروع کردم به‌گریه کردن ،هوا تاریک شده بود در اتاقم باز شد ،نگاه کردم بابا رضاست اومد کنار تخت نشست بابا رضا: سارا بابا ، - جانم بابا بابا رضا: چیزی شده ،چرا نمیای غذا نمیخوری؟ - فک کنم مریض شدم ،حالم خوب نیست ( بابا دستشو گذاشت روی سرم) : واییی تب داری سارا،پاشو بریم دکتر - نه بابا جون قرص بخورم خوب میشم ( بابا از اتاق رفت بیرون و با سلما اومد ، سلما هم دیدن حالم فهمید که تب کردم ) سلما: عمو رضا نگران نباشین من امشب میمونم کنارش قرص هم میدم بخوره که تبش بیاد پایین بابا رضا قبول کرد و رفت سلما هم رفت با قرص و یه تشک اب اومد کنارم نشست سلما: پاشو این قرص و بخور - دستت درد نکنه ( تمام تنم شروع کرده بود به لرزیدن ) سلما: مامان گفت که امروز با لباس خیس اومدی خونه سارا نمیخوای چیزی بگی - ( بغضم ترکید ، ماجرا رو واسش تعریف کردم ،اونم شروع کرد به کریه کردن) سلما: واییی سارا من که گفتم همراه ما بیا بیرون، اگه یه بلایی سرت میاومد ما جواب عمو رضا رو چی میدادیم ( منم فقط گریه میکردم) سلما: حالا خدا رو شکر که اون اقا اومد نجاتت داد ( سلما گفت که احتمالن یه طلبه باید باشه چون عبا همراهش بود) تا صبح سلما بالا سرم بود و پاشویم میکرد صبح که بیدار شدم دیدم سلما نیست لباسمو پوشیدم رفتم بیرون خاله ساعده داخل آشپز خونه بود داشت غذا درست میکرد تا منو دید اومد سمتم خاله ساعد: وااایییی ،چرا بلند شدی از جات ،برو تو اتاقت برات یه چیزی بیارم بخوری - خاله جون سلما کجاست؟ خاله ساعده: رفته علی اقا رو برسونه فرودگاه ،الاناست که برگرده. ..
💗💗 خاله ساعده صبحانه رو آورد توی اتاق ،خوردم نیم ساعت سلما اومد خونه وارد اتاقم شد سلما: به خانم خانومااا ،خیلی واسه مامان خانوم ما عزیزین که صبحانه اتو آورده توی اتاق - ببخشید دیشب تا صبح نخوابیدی ! سلما: (اومد کنارم دستشو گذاشت رو پیشونیم) نه خدا رو شکر تب نداری ،من برم لباسمو عوض کنم میام - سلما به کسی که چیزی نگفتی؟ سلما: چرا اتفاقن به همه گفتم ،فقط مونده خاجه حافظ شیرازی... - بی مزه نزدیکای ظهر بابا و عمو حسین اومدن خونه ،بابا رضا اومد توی اتاقم بابا رضا: خدا رو شکر که بهتری ( لبخندی زدم ) بابا رضا: سارا جان واسه غروب بلیط گرفتم برگردیم - ( خیلی خوشحال بودم که بر میگردیم خونه): باشه بابا جون موقع ناهار سلما با غذاش بازی میکرد و چیزی نمیخورد ( منم با اینکه حالم خوب نبود ،نمیخواستم کسی چیزی بفهمه گفتم) - سلما جوون به همین زودی دلت واسه علی اقا تنگ شده غذا نمیخوری؟ ( همه خندیدن و سلما سرخ شد ) بعد ناهار رفتم اتاقم وسیله هامو گذاشتم داخل چمدون دیدم سلما دم در اتاق داره نگام میکنه - بفرما داخل دم در بده... سلما: نمیشه نرین سارا هنوز دوسه روز مونده تا تعطیلات تمام شه - یه عالم کار دارم باید برگردیم ،تازه میخوام واسه حاج بابا برم خاستگاری ( اومد بغلم کرد): من که از دلت باخبرم چه جوری میخندی تو دختر ( حرفی نزدم) بابا رضا: سارا بابا اماده ای بریم فرود گاه - اره بابا جون ( خاله ساعده رو بغل کردم ) : خاله جون خیلی خسته شدین این مدت خاله ساعده: ای چه حرفیه سارا جان تو هم مثل سلمایی برام - میدونم رو به سلما کردمو : خیلی دلم برات تنگ میشه ،حتمن زود بیاین ایران ( سلما اشک میریخت و چیزی نمیگفت ،فقط منو سلما میدونستیم علت این گریه ها چیه). عمو حسین مارو برد فرودگاه عمو حسین و بابا رضا همدیگه رو بغل کردن و خدا حافظی کردن سوار هواپیما شدیم سرمو گذاشتم روی دستای بابا - بابا جون بابا رضا: جانم بابا -میشه تادو سه روزکسی نفهمه که رسیدیم؟ بابا رضا: چرا سارا جان -میخوام یه کم استراحت کنم ... بابا رضا: چشم بابا...