eitaa logo
کلید‌بهشت🇵🇸🇮🇷』
1.1هزار دنبال‌کننده
9.8هزار عکس
5.9هزار ویدیو
399 فایل
⊰به‌نام‌خدابه‌یادخدابرای‌خدا⊱ ❥کانالی‌پرازحس‌و‌حال‌معنوی⸙ ارتباط با مدیرکانال✉ @SadatKhanooom7 ⇠کپی‌مطالب‌کانال،فقط‌باذکرصلوات‌برای‌‌ظهورمولا(عج)💗 تبلیغات♥️ https://eitaa.com/AVA_M313 تولدمون: ۱۳۹۹/۲/۵
مشاهده در ایتا
دانلود
875.5K حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
📖 شوخی آقا با جوونایی که اهل کتاب نیستن! 👌 تا حالا چند تا کتاب با موضوع خوانده اید؟ کلید بهشت🔑🌹🕊 ༺◍⃟🥀჻ᭂ࿐❁❥༅••┅┄ @kelidebeheshte ༺◍⃟🥀჻ᭂ࿐❁❥༅••┅┄
🔥پنج گروه هستند که دعایشان مستجاب نمیشود 1️⃣کسی که با همسرش اختلاف شدید دارد 2️⃣کسی که زیر دیوار کج نشسته است و به خدا میگوید خدایا این دیوار روی من نریزد 3️⃣کسی که درخانه بشیند وتلاش نکند و بگوید خدایا به من روزی بده 4️⃣کسی که قرض بدهد ولی سند نگیرد و پولش را بخورند 5️⃣کسی که اسراف زیاد کند کلید بهشت🔑🌹🕊 ༺◍⃟🥀჻ᭂ࿐❁❥༅••┅┄ @kelidebeheshte ༺◍⃟🥀჻ᭂ࿐❁❥༅••┅┄
7.94M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
❤️ هدفی انتخاب کن که بتونی عاشقش بشی! ❓ عاشق هدف زندگی‌ات هستی؟ 👤 کلید بهشت🔑🌹🕊 ༺◍⃟🥀჻ᭂ࿐❁❥༅••┅┄ @kelidebeheshte ༺◍⃟🥀჻ᭂ࿐❁❥༅••┅┄
2.36M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
هفته بسیجیان عزیز مباࢪک:) ✨💕 ⚡️ کلید بهشت🔑🌹🕊 ༺◍⃟🥀჻ᭂ࿐❁❥༅••┅┄ @kelidebeheshte ༺◍⃟🥀჻ᭂ࿐❁❥༅••┅┄
✅نامه سردار شهید حاج قاسم سلیمانی خطاب به بسیجیان: «بسم الله الرحمن الرحیم برادران و عزیزان بسیجیم سلام علیکم خداوند شما را برای خدمت به اسلام حفظ بفرماید. عزیزانم اولاً؛ بزرگترین امانت سپرده شده به ما جمهوری اسلامی است که امام عارفمان فرمود: حفظ آن از اوجب واجبات است در حفظ این امانت از هر کوششی دریغ نفرمایید. ثانیاً؛ به حلال خداوند و حرام آن توجه خاص خاص بفرمائید. ثالثاً؛ پدر و مادرتان را آنچنان بزرگ بشمارید که شایسته آن باشد که خداوند و ائمه معصومین توصیه فرمودند. رابعاً؛ دوستی و رفاقت ارزش بزرگی است اما مهم این است که با چه کسی رفاقت و برای چه راهی می‌کنید. خامساً؛ نماز شب نماز شب نماز شب کلید تمام عزت هاست» کلید بهشت🔑🌹🕊 ༺◍⃟🥀჻ᭂ࿐❁❥༅••┅┄ @kelidebeheshte ༺◍⃟🥀჻ᭂ࿐❁❥༅••┅┄
🌸 سه نوع خیرخواهی خداوند برای بندگان رسول الله" صلی‌الله‌علیه‌وآله وسلّم": اِذا اَرادَ اللّه ُ بِعَبْدٍ خَيْرا، فَقَّهَهُ فِى الدّينِ وَ زَهَّدَهُ فِى الدُّنْيا وَ بَصَّرَهُ عُيوبَهُ ❤️خداوند چون خير بنده‌اى را بخواهد، ۱: به او فهم دين می‌دهد. ۲: اورا به دنيا، بی‌رغبت می‌گرداند. ۳: به عيوبش، آگاهش می‌سازد. کلید بهشت🔑🌹🕊 ༺◍⃟🥀჻ᭂ࿐❁❥༅••┅┄ @kelidebeheshte ༺◍⃟🥀჻ᭂ࿐❁❥༅••┅┄
را چگونه می خوانند ؟   ⏰ نماز شب: وقت نماز شب از تا است. و نماز شب در سحر از فضیلت بیشتری برخوردار است و تمام ثلث آخر شب سحر محسوب می شود. بهترین وقت هم نزدیک اذان صبح است. ⏪ نماز شب: نماز شب ركعت است: تا ركعت (مثل نماز صبح) به نيت نماز شب و يك نماز به نيت نماز و يك نماز به نيت نماز 💖نيت: دو ركعت نماز شب مي‌خوانم قُربة اِلي الله✋ 🌹👈- در ركعت اول: يك بار سوره حمد + يك بار سوره قل هو الله احد + ركوع + سجده 🌹👈- در ركعت دوم: يك بار سوره حمد + يك بار سوره قل هو الله احد + قنوت + ركوع + سجده + تشهد + سلام. 🔴(نماز شبي كه در قست بالا آمده است را چهار بار تكرار كنيد كه جمعاً هشت ركعت نماز شب مي‌شود). 💚نماز شفع: 💖نيت: دو ركعت نماز شَفْعْ مي‌خوانم قُربة اِلي الله✋ 🌹👈- در ركعت اول: يك بار سوره حمد + يك بار سوره قل هو‌ الله احد + يك بار سوره قل اعوذ برب الناس + ركوع + سجده. 🌹👈- در ركعت دوم: يك بار سوره حمد + يك بار سوره قل‌ هو الله احد + يك بار سوره قل اعوذ برب الفلق + قنوت + ركوع + سجده + تشهد + سلام.   💜نماز وتر: 💖نيت: يك ركعت نماز وَتْر مي‌خوانم قُربة اِلي الله✋ 🌹👈- در ركعت اول: يك بار سوره حمد + سه بار سوره قل هو الله احد + يك بار سوره قل اعوذ برب الفلق + يك بار سوره قل اعوذ برب الناس ✅- در : خواندن كامل قنوت + در حاليكه دستهايتان در حالت قنوت است، (با انگشتان دست راست يا با تسبيح) بار بگوييد ( اَللّهُمَّ اِغْفِر لِلْمومِنينَ وَ اَلْمومِناتْ وَ اَلْمُسلِمينَ وَ اَلْمُسلِماتْ )یا اسم را نام ببرید «خدايا ببخش جميع مؤمنين مرد و مؤمنين زن را». و بعد از آن بار بگوييد ( اللهَ رَبي وَ اَتُوبُ اِلَيه) «آمرزش مي‌طلبم از خدايي كه پروردگارم است و بسويش باز مي‌گردم». 👈سپس بار بگوييد ✨( مَقامُ الْعائِذِ بِكَ مِنَ اَلْنار)✨  «اين است مقام كسي كه از آتش قيامت به تو پناه مي‌برد».  سپس مرتبه بگوييد ( ) «ببخش». + و سپس يك بار بگوييد ( رَبّ اغْفِرْلى وَ ارْحَمْنى وَ تُبْ عَلىََّ اِنَّكَ اَنْتَ التّوابُ اَلْغَفُورُ الرّحيم )  ✨«پروردگارا ببخش مرا و رحم كن به من و توبه مرا بپذير به راستي كه تو، توبه پذيرنده، بخشنده و مهرباني». + ركوع + سجد + تشهد + سلام + (پايان نماز) + تسبيحات فاطمة زهرا (س) 🌹( حضرت زهرا (سلام الله عليها): (34 مرتبه، الله اكبر، 33 مرتبه، الحمد لله و 33 مرتبه، سبحان الله) در حديثي آمده: خواندن تسبيحات فاطمه زهرا (سلام الله عليها) از هزار ركعت نماز مستحب، نزد خداوند بهتر است) کلید بهشت🔑🌹🕊 ༺◍⃟🥀჻ᭂ࿐❁❥༅••┅┄ @kelidebeheshte ༺◍⃟🥀჻ᭂ࿐❁❥༅••┅┄
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌌هرشب ساعت21🕘 🎀با ما همراه باشید🎈 📕رمان📕
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
💗💗 دراتاقم باز شد ،مامان بود مامان: هانیه جان غذاتو آماده کردم ،هر موقع گرسنه ات شد برو بخور - چشم مامان جان ،کی بر میگردین ؟ مامان: نمیدونم ،تو که خاله ات و که میشناسی ،معلوم نیست که راهیه خونمون کنه -باشه مامان: راستی ،حامد هم واسه عید میاد ایران - جدیییی، چه خوب دلم برای خل بازیهاش تنگ شده مامان: دیگ به دیگ میگه روت سیاه - عع مامان ،من که اینقدر خانومم مامان : اره جون عمه ات ،باشه فعلن ما رفتیم کاری داشتی زنگ بزن حتمن... - چشم ،مواظب خوتون باشین با رفتن بابا و مامان ،تصمیم گرفتم منم برم امام زاده صالح ،خیلی وقت بود نرفته بودم ،این بهترین فرصت بود... (صالح بن موسی، فرزند بلافصل هفتمین پیشوای شیعیان، امام موسی کاظم (ع) است. امامزاده صالح، همچنین برادر امام رضا (ع) هم به شمار می‌رود و سرگذشتی مشابه با برادر دیگرش حضرت شاهچراغ دارد. حضرت صالح نیز پس از شنیدن خبر ولیعهدی امام‌ رضا در خراسان، از عراق به سوی ایران می‌آید. اما شخصی به نام حسن بهبهانی در پل کرخ، که امروز به کرج مشهور است در تعقیب ایشان برمی‌آید و در حوالی ولایت شمیران و موضع تجریش، راه را بر حضرت می‌بندد. نهایتاً در باغ جنت گلشن، زیر درخت چنار بزرگی نزدیک به چشمه ساری ایشان را به شهادت می رساند. پیکر پاک حضرت صالح در کنار همان چنار کهنسال به خاک سپرده می‌شود. از آن زمان تا کنون، مرقد ایشان، زیارت‌گاه بسیاری از عاشقان اهل‌بیت است) لباسمو پوشیدمو زنگ زدم به آژانس رفتم سمت امام زاده صالح آخر هفته بود و امام زاده شلوغ بود با هر قدم برداشتن ،یه عمره تازه پیدا میکردم رفتم داخل امام زاده نشستم کنار ضریح چشمام به اختیار اشک سرازیر میشد سلام اقای من ،اومدم کنارت که آرومم کنی این روزها حالم خیلی خرابه تو از حال دلم باخبری ! خودت کمکم کن ،نزار به بیراهه برم ،نزار کاری کنم دل امام زمانم به درد بیاد اینقدر تو حال خودم بودم که زمان از دستم در رفت به ساعتم نگاه کردم ،ساعت ۱۱ و نیم شب بود بلند شدم دو رکعت نماز زیارت و دو رکعت نماز حاجت خوندم و از امام زاده اومدم بیرون خیابونا خلوت بودن ،بیشتر ماشینا شخصی بودن میترسیدم سوار بشم... کمی پیاده رفتم که شاید یه ماشین ،تاکسی یا آژانس پیدا کنم یه دفعه دوتا موتوری از پشتم بهم نزدیک شدن ترسیدم خودمو کنار کشیدم که یه موقع یه کاری انجام ندن دوتا موتوری ایستادن و دور زدن اومدن سمتم منم چادرمو محکم چسبیده بودم خانم خوشگله میخواین برسونمتون... - برید مزاحم نشید... بفرمایید چه لفظ قلمم صحبت میکنه بچه ها ( همه زدن زیر خنده،از موتوراشون پیاده شدن) منم عقب عقب میرفتم ،چادرمو محکم گرفتم و دوییدم اون پسرا هم سوار موتورشون شدن و همرام اومدن رسیدم سر یه چهار راه که یه ماشین کنار پام ایستاد... راننده پیاده شد: خواهر من حواستون کجاست؟ نزدیک بود بزنم بهتون... ( ترس تمام وجودمو گرفته بود): تو رو خدا کمکم کنین ،اون پسرا دنبالم هستن کمی اومد جلوتر، یه لباس نظامی تنش بود ،با دیدن لباسش کمی اروم شدم راننده: بفرمایید داخل ماشین میرسونمتون بدون هیچ تردیدی سوار ماشین شدم اون موتوری ها هم با دیدن این راننده دور زدن و رفتن اون اقا هم سوار ماشین شد - خیلی ممنونم كه کمکم کردین، راننده: خواهش میکنم ،این موقع شب این جاها خیلی خلوته خطرناکه ،تنهایی نیاین... - بله حق باشماست...
💗💗 (آدرس خونمو بهش دادم ،منو رسوند خونه) -بازم ممنونم که منو رسوندین راننده: خواهش میکنم رفتم داخل خونه یه نفس راحت کشیدم خدا رو هزاران بار شکر کردم که اتفاق بدی نیافتاد رفتم توی اتاقم ،اینقدر خسته بودم که خوابم بردباصدای زنگ گوشیم بیدار شدم نگاه کردم دیدم حامده... به ساعت نگاه کردم نزدیک اذان صبحه - الو حامد! حامد: بهههه به خاهر عزیزم... - پسره خل و چل میدونی ساعت چنده ؟ حامد: ای وااای ببخشید ،اصلا یادم نبود ،حالا اشکال نداره پاشو یه کم ورزش کن واست خوبه،تنبل خانم... - دیونه شدی نصف شبی بلند شم ورزش کنم که مامان اینا به سلامت روانیم شک میکنن... ( صدای خنده اش بلند شد): تو همین الانشم مشکوکی خواهرمن... - الان زنگ زدی همینا رو بگی ؟ حامد: نه خیر، میخواستم بگم من فرداشب میرسم -وااااییییی شوخیی نکن ،مامان گفت.... ( پرید وسط حرفم):من به مامان اینجوری گفتم که سورپرایزشون کنم ... - نمیری با این کارات... حامد: هانیه فرداشب بیا دنبالم حدود ساعت ۷ ونیم ،۸ میرسم - باشه، سوغاتی خریدی دیگه؟ وگرنه سرپرایزتو خراب میکنم حامد:اره جوجه خانم ،فقط هانیه کسی نفهمه هااا... - باشه داداش گلم حامد: حالا بگیر ادامه خوابت و ببین... - دیونه ،باشه حامد: بای واییی چه خبر خوبی.. حامد داره میاد ،نمیدونم تو فرودگاه با دیدنم چه عکس العملی نشون میده صدای اذان و شنیدم و بلند شدم وضو گرفتم ،نمازمو خوندم دوباره گرفتم خوابیدم نزدیکای ظهر بیدار شدم تختمو مرتب کردم دست و صورتمو شستم رفتم پایین مامان داشت غذا درست میکرد - سلام مامان جون مامان: سلام عزیزم ، ظهرت بخیر بشین برات چایی بریزم - دستتون درد نکنه مامان جون دیشب خوش گذشت؟ مامان : اره خیلی خوب بود ،همه سراغت و میگرفتن - چه عجب،مهم شدیم خودمون نمیدونستیم مامان: ای کاش تو به جای الناز تو اون لباس بودی ... - ععع مامان جون ،این حرفا چیه ،دعاکنین یه آدم خوبی نصیبم بشه... مامان : اردلان به این خوبی رو رد کردی باز از این مگه بهتر پیدا میشه؟ - مامان گلم من دنبال کسی میگردم که کنارش احساس آرامش کنم،پول و ثروت که خوشبختی نمیاره.... مامان: چی بگم بهت ،هر چی میگم تو باز حرف خودتو میزنی... - به جای شوهر دادن من به فکر زن واسه خان داداشمون باشین مامان: الهی قربونش برم چقدر دلم براش تنگ شده - خوبه هر روز دارین باهاش صحبت میکنین ،خدا شانس بده ... مامان: عع حسوود...