💚بسم رب المهدی💚
#تولد_در_توکیو🎉🎈
#قسمت_چهل_ویکم
#بی_خیالی_محسن_کار_دستم_داد
👝 بار و بندیلم را بسته بودم و ایستاده بودم دم در. یک ساعت بیشتر تا پرواز نمانده بود و هول داشتم.
🛁 محسن همین چند دقیقه ی پیش، از راه رسیده بود و رفته بود دوش بگیرد. آرام و ریلکس داشت کارهایش را انجام میداد. انگار نه انگار یک ساعت دیگر هواپیما بلند می شود.
👕 هر چه بهش غر میزدم فایده ای نداشت. سر حوصله موهایش را سشوار کرد و بعد رفت پیراهنش را پوشید و بعد جلوی آینه، دانه دانه دکمه هایش را بست و پیراهنش را کرد توی شلوارش و رفت سر کمد دنبال کتش و من هم همان جا کنار در، چمدان به دست ایستاده بودم.
🤦🏻♀ دست آخر جیغ زدم سرش که: بدو دیرم شد. او هم بدون اینکه ذره ای به سرعتش اضافه کند کتش را پوشید و همان طور که داشت جوراب هایش را پا میکرد گفت:{ فرودگاه همین بغلت. ده دقیقه راه بیشتر نیست.} گفتم:[ روی نقشه حداقل چهل کیلومتر راهه! کجاش ده دقیقه است! زود باش توروخدا.]
⌚️ حالا داشت ساعت و انگشترهایش را دست میکرد. گفت:{ بابا دو ساعت وقت داریم تا پروازت.} گفتم:[ مگه نگفتی پرواز ساعت دو ئه.] گفت:{ نه بابا ساعت سه ئه.} هر چه اصرار کردم بلیت را نشانم بده. نشان نداد. میگفت:{ مطمئنم ساعت سه ئه.} هروقت روی چیزی سمج میشد، حرف حرف خودش بود. می دانستم آسمان هم به زمین بیاید بلیت را نشان نمیدهد. بخاطر همین بیشتر اصرار نکردم.
🛫 وقتی رفتیم کارت پروازم را بگیریم مرد قد بلندی که پشت کانتر نشسته بود. گفت:(ساعت خواب؟! پروازتون دو ساعت پیش پریده. تا حالا کجا بودین؟!) به محسن گفتم:[ترجمه میکنی؟! ] محسن بلیت را گرفت جلوی صورتش و شروع کرد به خواندن. گفتم:[ چی میگه این آقا؟! ترجمه کن] اولش خیلی جدی بود، ولی یکهو زد زیر خنده. گفت:{ میگه برید دو هفته ی دیگه بیایید پرواز مال دو هفته ی دیگه است.} یکهو توی دلم خالی شد. به خانواده قول داده بودم سر یک ماه برگردم. گفتم:{مگه میشه؟! بده من ببینم. و بلیت را از دستش قاپیدم. دیدم نوشته ساعت پرواز، دوازده! }
🌀 سرم گیج رفت. نزدیک بود بخورم زمین. محسن زیر بغلم را گرفت و بردم سمت صندلی های وسط سالن. نشستم روی صندلی. دوید رفت برایم آب معدنی خرید.
🍹 کمی که حالم بهتر شد دوباره رفت و چند دقیقه بعد با آب هویج بستنی برگشت. توی این فاصله فقط داشتم به ژاپن فکر میکردم. به اینکه به پدر و مادرم چه بگویم. به اینکه برنامه هایم به هم ریخته بود. مرخصی که از کارخانه گرفته بودم هم یک ماه بیشتر نبود. احتمال داشت کارم را از دست بدهم. همه ی این به فکرم هجوم آورده بود. سرم داشت سوت کشید. سرم را بین دستانم گرفته بودم و به زمین سنگ فرش شده ی گرافیتی فرودگاه خیره شده بودم. محسن نشست کنارم و آب هویج بستنی بهم تعارف کرد. سرم را آوردم بالا و گفتم:[ گند زدی به همه چیز و نشستی داری آب هویج بستنی میخوری؟! ] گفت:{ دیدی هی میگفتم مرد ایرانی زنش را ول نمیکنه؟! حالا باورت شد؟!} آرام و بی خیال خندید. به لب های کوچکش که بین آن همه ریش، حالا داشت میخندید نگاه کردم و خنده ام گرفت. انگار نه انگار همین چند لحظه ی پیش ناراحت بودم. گفتم:[ تو دیوونه ای.] و آب هویج را از دستش گرفتم.
👈🏻با ما همراه باشید... ❤️
ادامه دارد...
⛔️کپی بدون ذکر منبع جایز نیست⛔️
🕊🌹🔑کلیدبهشت🕊🌹🔑
@kelidebeheshte
✍امام صادق علیه السلام:
بنده ای نیست که #آب بنوشد و حسين عليه السلام را یاد نموده و قاتلش را لعنت کند مگر اینکه خدا صد هزار #حسنه برایش می نويسد و صد هزار گناه از سيئات او را پاک می کند و او را صد هزار درجه بالا می برد و با این عمل گویی او صد هزار برده را آزاد کرده و خدای متعال روز قيامت او را با دلی شاد و آرام محشور می کند.
📚کافی، ج ۶، ص ۳۹۱
🕊🌹🔑کلیدبهشت🕊🌹🔑
@kelidebeheshte
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
﷽ #دعوت_به_نماز
❣ پسر هفت ساله ام علاقه ای به یادگیری #نماز ندارد؛ چه کنم؟ ❣
#استاد_تراشیون
🕊🌹🔑کلیدبهشت🕊🌹🔑
@kelidebeheshte
✨رسانه باشیدمعارف نماز را نشر دهید✨
من حُرِّ پشیمانم حسین جان العفو
محزون و پریشانم حسین جان اَلعَفو
راهم ندهی رو به که آرم چه کنم
لب تشنه ی احسانم حسین جان اَلعفو
#صلیاللهعلیکیااباعبدالله
#شب_چهارم_محرم 🏴
🕊🌹🔑کلیدبهشت🕊🌹🔑
@kelidebeheshte
4_5913502799257143081.mp3
5.26M
▪️روضه شب چهارم محرم
🎤حجت الاسلام میرزامحمدی
#نوای_حسینی
🕊🌹🔑کلیدبهشت🕊🌹🔑
@kelidebeheshte
✨دعا براي #رزق و روزی در نماز شب
👈🏻(ابوبصير) نقل مي كند: به حضرت صادق عليه السلام از حاجت خودم شكايت كردم و از آن حضرت خواستم كه به من دعايي جهت رزق بيآموزد.
(حضرت صادق عليه السلام فرمود: در نماز شب ، وقت سجده (در روايت ديگر: در #سجده_آخرِ ركعتِ هشتمِ نافله شب ) اين دعا را بخوان :👇🏻
(يا خَيْرَ مَدْعُوٍّ وَ يا خَيْرَ مَسْئُولٍ وَ يا اَوْسَعَ مَنْ اَعْطي وَ يا خَيْرَ مُرْتَجيً اُرْزُقْني وَ اَوْسِعْ عَلَيَّ مِنْ رِزْقِكَ وَ سَبِّبْ لي رِزْقاً مِنْ قَبْلِكَ اِنَّكَ عَلي كُلِّ شَيْءٍ قَديرٌ).
حضرت اين دعا را به من تعليم فرمود، از وقتي كه من آن را خواندم ، ديگر محتاج نشدم .
🕊🌹🔑کلیدبهشت🕊🌹🔑
@kelidebeheshte
💜نمازشب را با ما تجربه کنید💜