ali-fani-8.mp3
21.06M
#قرارهرصبح
❤️ منتظران بقیه الله (ارواحنا فداه) ❤️
ان شاء ا... هر روز صبح
همراه باشید با قرار تجدید بیعت روزانه
با 🌺امام زمان (عج)🌺
❗️چله دعای عهد❗️
روز7⃣2⃣
جهت یادآوری فراموش نشه ها☺️😇
#علی_فانی🎤
https://eitaa.com/kelidebeheshte/6370
✍🏻 | متن فارسی دلنوشته ی 🌺 شهید محمد حسین جونی 🌺
به #شهیدجهادمغنیه قبل از شهادت شهید جونی
برایت می گریم ای جهاد...😔
و چگونه برایت گریه نکنم...همه برایت می گریند...
پس مشتاق غمگین چگونه برای تو گریه نکند؟!
به غیبتت خو گرفتیم ولی تو ما را به بازگشتت عادت دادی...
به دیدن عکست عادت کردیم ولی به دیدن اسم "جواد" روی آن نه...!!
این حق ماست که با تو وداع کنیم...💔✋
چه بسا تو تلاش کردی که با ما وداع کنی و ما را با خبر سازی...ولی ما درک نکردیم...چگونه به این سرعت سفر می کنی ای جواد؟!
هر گاه که شب آخر را به یاد می آورم قلبم از درد فشرده می شود...
یک هفته و نیم قبل از سفرت بود...هنگامی که تو می آمدی در تلاش بودم که زودتر بروم و فقط اندکی می نشستم...
ولی الان آن دقایق را بسیار اندک می شمارم...ای کاش تو را ترک نمی کردم.
(🥀 ای کاش می دانستم آن شب، آخرین لحظات،آخرین نگاه ها و آخرین کلمات است.)
(🥀 ای کاش می دانستم آن شب آخرین دیدار بود و آخرین خنده ها)
(🥀 ای کاش آن شب نمی رفتم...ای کاش آن شب تو را حبس می کردیم... 😔
ای کاش روزی را که تو را از دست می دهیم،می دانستیم...
و رفتنت روز به روز حقیقت می شد و دوری ات دردناک تر 💔)
ای جهاد خنده هات 😔 بیشترین چیزی است که از دست داده ام...
خنده هایت اکنون در تخیل من وجود دارند و به حدی است که مرا به خنده وا می دارند...)
.
(می خندم ولی در چشمانم اشک و در قلبم شوق و اشتیاق است.)
.
(شهادت گوارایت ای جهاد...✋💔)
.
(شهادت گوارایت باد ای فرمانده...😞
#کلیدبهشت 🔑🌹🕊
https://eitaa.com/joinchat/1912799280C98470c8f19
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#استورے✨
#منبر_مجازی
🎤استاد علیرضا پناهیان
بچهها اینجوری بیایمان میشن!😕
نکتهای ظریف در مورد خراب شدن پایههای ایمان در فرزندان توسط یک رفتار غلطِ پدر و مادر🙂
#کلیدبهشت 🔑🌹🕊
https://eitaa.com/joinchat/1912799280C98470c8f19
#حدیث_مهدوی💚
امام زین العابدین می فرمایند:
«يا ابا خالد! لتأتين فتن کقطع الليل المظلم، لا ينجو الا من اخذ الله ميثاقه اولئک مصابيح الهدي و ينبابيع العلم، ينجيهم الله من کل فتنة مظلمة کأني بصاحبکم قد علا فوق نجفکم بظهر کوفان في ثلاثمأة و بضعة عشر رجلا، جبرئيل عن يمينه و ميکائيل عن شماله و اسرافيل امامه، معه راية رسول الله صلي الله عليه و آله قد نشرها لا يهوي بها الي قوم الا اهلکهم الله عزوجل».
«اي ابا خالد! براي شما فتنه هايي چون قطعات شب يلدا پيش خواهد آمد (اوج ظلمت)، از اين فتنه ها نجات نمي يابد جز کسي که خداوند از او پيمان گرفته باشد، که آنها مشعلهاي هدايت و سرچشمه هاي دانش و فضيلت هستند. خداوند به وسيله ي آنها از هر فتنه ي ظلماني نجات مي دهد. گويي صاحب شما را مي بينم که در پشت کوفه با 313 نفر در سرزمين نجف حرکت مي کند، جبرئيل در طرف راست او، ميکائيل در طرف چپ او، و اسرافيل در پيشاپيش او حرکت مي کنند. پرچم رسول اکرم صلي الله عليه و آله با او هست، چون اين پرچم به اهتزاز در آيد به سوي هر قومي حرکت کنند خداي تبارک و تعالي آن قوم را هلاک مي کند».
📕بحار الانوار/ ج51/ ص135
اَلـــلّهُمَّ ؏َجِلْ لــــِوَلیـــِکَـــ الْفـــَرَجْ
♥️{اینجا نگاه های شما ارزشمند است} ♥️
#کلیدبهشت 🔑🌹🕊
https://eitaa.com/joinchat/1912799280C98470c8f19
#امام_زمان
دعای مخصوص امام هادی(ع) برای حاجتمندان🤔
امام هادی علیه السلام فرمودند:🤔
دعایی را که خواهم گفت من آن را بسیار می خوانم و از خدا تقاضا کرده ام هر کس بعد از من آن را نزد قبرم بخواند او را نا امید نفرماید🙂
و دعا این است :
🔺 یا عُدَّتی عِندالعُدَدِ و یا رَجائی و المُعتَمَد و یا کَهفی وَ السَّنَد و یا واحِدُ یا اَحَدُ یا قُل هُوَ الله اَحَد اَسالُکَ اللهمَ بِحَقِ مَن خَلَقتَهُ مِن خَلقِکَ وَ لَم تَجعَل فی خَلقِکَ مِثلَهُم اَحَداً اَن تُصَلّیَ عَلَیهِم و .... ( حاجت خود را ذکر کند)
به قصد رجا و به امید استجابت اکنون که امکان زیارت در سامرا نیست از راه دور بعد از زیارت نامه امام هادی بخوانید.☺️🌿
#کلیدبهشت 🔑🌹🕊
https://eitaa.com/joinchat/1912799280C98470c8f19
مقام معظم رهبری:
ماه رجب بهارعبادت وتضرع وتوسل
الی الله است
این ایام عبادت رادست کم نبایدگرفت.
#ماه رجب
#کلیدبهشت 🔑🌹🕊
https://eitaa.com/joinchat/1912799280C98470c8f19
#آرامـش_تایم 🌻
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج 🌷
💚 ﺩﻋﺎﻱ ﻓﺮﺝ 💚
بسم الله الرحمن الرحيم
اِلـهي عَظُمَ الْبَلاءُ ، وَبَرِحَ الْخَفاءُ ،
وَانْكَشَفَ الْغِطاءُ ، وَانْقَطَعَ الرَّجاءُ
وَضاقَتِ الاْرْضُ ، وَمُنِعَتِ السَّماءُ
واَنْتَ الْمُسْتَعانُ ، وَاِلَيْكَ الْمُشْتَكى ،
وَعَلَيْكَ الْمُعَوَّلُ فِي الشِّدَّةِ والرَّخاءِ ؛
اَللّـهُمَّ صَلِّ عَلى مُحَمَّد وَآلِ مُحَمَّد ،
اُولِي الاْمْرِ الَّذينَ فَرَضْتَ عَلَيْنا طاعَتَهُمْ ، وَعَرَّفْتَنا بِذلِكَ مَنْزِلَتَهُم
فَفَرِّجْ عَنا بِحَقِّهِمْ فَرَجاً عاجِلاً قَريباً
كَلَمْحِ الْبَصَرِ اَوْ هُوَ اَقْرَبُ ؛
يا مُحَمَّدُ يا عَلِيُّ يا عَلِيُّ يا مُحَمَّدُ
اِكْفِياني فَاِنَّكُما كافِيانِ ،
وَانْصُراني فَاِنَّكُما ناصِرانِ ؛
يا مَوْلانا يا صاحِبَ الزَّمانِ ؛
الْغَوْثَ الْغَوْثَ الْغَوْثَ ، اَدْرِكْني اَدْرِكْني اَدْرِكْني
السّاعَةَ السّاعَةَ السّاعَةَ ، الْعَجَلَ الْعَجَلَ الْعَجَل
يا اَرْحَمَ الرّاحِمينَ ،بِحَقِّ مُحَمَّد وَآلِهِ الطّاهِرينَ
╭─┅──🌿🦋🌿──┅─╮
#کلیدبهشت 🔑🌹🕊
https://eitaa.com/joinchat/1912799280C98470c8f19
╰─┅──🌿🦋🌿──┅─╯
#نمازشب_پنجم_ماه_رجب 🔮
💎 از حضرت رسول اکرم {صلی الله علیه و آله و سلم } روایت است که فرمودند: 💎
💚نمازشب پنجم ماه رجب، 6 رکعت است، که در هر رکعت بعد از سوره ی حمد، 25 مرتبه سوره ی اخلاص خوانده شود.💚
#ثواب_نماز🎁
⬅️ خداوند ثواب چهل پیامبر [ص] و چهل صدیق و چهل شهید را به او عطا میفرماید و از پل صراط مانند برق عبور می نماید. 🧡
#منبع:اقبال الاعمال. ص 150.📚
#التماس_دعا 🤲🏻
#کلیدبهشت 🔑🌹🕊
https://eitaa.com/joinchat/1912799280C98470c8f19
✅ده خصلت در نماز
✍پیامبر اکرم صلیاللهعلیهواله فرمود:
نماز ستون دین است و در آن ده خصلت است:
❶ زینت صورت و آبروی نمازگزار است؛
❷ نور و روشنی دل است؛
❸ باعث و سبب راحتی بدن است؛
❹ سبب نزول رحمت است؛
❺ چراغ آسمان است. جایی که نماز خوانده می شود برای آسمان ها مانند ستاره ای می درخشد.
❻ سبب سنگینی عمل در ترازوی اعمال است؛
❼ سبب خشنودی پروردگار است؛
❽ بهای بهشت است؛
❾ اُنس در قبر است؛
❿ حجاب و پرده ای از آتش جهنم است.
💥 و کسی که نماز را به پا داشت دین را بپا داشت. و کسی که نماز را ترک کند دین را نابود کرد.
📚https://eitaa.com/joinchat/1912799280C98470c8f19
💗#گامهای_عاشقی 💗
#قسمت_هفتادم
بعد از تمام شدن تماس ،موبایل هاشمی رو بهش دادم و تشکر کردم
بعد از مدتی رسیدیم زائر سرا در خرمشهر
نماز و که خوندیم ،شام و خوردیم و خوابیدیم
صبح بعد از نماز صبح به سمت اروند رود حرکت کردیم
حاج احمد میگفت: بچه ها غبار دلتونو بسپارین به این رود
آهی کشید و گفت بچه ها مبادا که آب بنوشین ،این سرزمین حاجیان لب تشنه است
اروند یعنی وحشی،بسیاری از رزمندگان در این رود به شهادت رسیدن
میگفت زمان جنگ یه کوسه داخل اروند بوده ،بعد از مدتی که کوسه رو میگیرن شکمش رو میشکافن که پلاک چند شهید و داخل شکمش پیدا میکنن
حتی تصورش هم ترسناک بود
بعد ناهار کمی استراحت کردیم و راهی شلمچه شدیم
چقدر غروب شلمچه زیبا بود ،واقعا راست میگفتن شلمچه سرزمین هزار خورشید
انگار تمام عظمت زیبایی خدا در شلمچه جمع شده بود
انگار صدای تیر و خمپاره به گوش میرسید
هر کسی یه جایی نشسته بود
حاج احمد هم شروع کرد به روضه کربلا و قتلگاه خوندن ،واقعا اینجا کربلا بود
روی زمین نشستم و گریه میکردم
زمان برگشت فرا رسیده بود ، دلم میخواست به هر بهونه ای شده بمونم ولی چاره ای نبود
به سمت اتوبوس ها رفتیم
دیدم اتوبوس برادر ها هم مثل اتوبوس ما پر از دلنوشته شده بود
سوار اتوبوس شدیم و حرکت کردیم
از شلمچه بر میگشتیم ولی روحمون رو همون جا ، جا گذاشتیم ،
حال و هوای همه مون عوض شده بود ،از شهدا خواستم که دوبار صدام کنن ،خواستم که دوباره دعوت نامه برام بفرستن. ..
🕊🌹🔑کلیدبهشت🕊🌹🔑
@kelidebeheshte
💗#گامهای_عاشقی💗
#قسمت_هفتاد_ویکم
با صدای منصوری از خواب بیدار شدم
منصوری: آیه جان پاشو رسیدیم
از پنجره نگاه کردم ،نزدیک دانشگاه بودیم
کوله امو برداشتم ،وسیله هامو داخل کوله گذاشتم
بعد از چند دقیقه رسیدیم دانشگاه و همه از اتوبوس پیاده شدیم
از بچه ها خداحافظی کردم
رفتم سمت خانم منصوری
- خانم منصوری بابت همه چی ممنونم
منصوری: من از تو ممنونم به خاطر کارای قشنگی که انجام دادی ،خوندن وصیت نامه هاا، نوشتن دلنوشته روی اتوبوس ،واقعا عالی بود
یه دفعه یکی صدام کرد برگشتم نگاه کردم ،امیر و سارا بودن
از منصوری خداحافظی کردم رفتم سمتشون
پریدم تو بغل امیر ،انگار سالها بود که ندیده بودمش.
سارا: خوبه حالا،چیه مثل زالو به هم چسبیدین
با حرف سارا خندم گرفت
از امیر جدا شدم و رفتم سمت سارا گونه اشو بوسیدم: عیدت مبارک عزیزم
سارا: عیدت تو هم مبارک ،زیارتت هم قبول باشه
امیر: شما برین داخل ماشین من برم با آقا سید احوالپرسی کنم میام
سارا: باشه
سوار ماشین شدیم بعد از چند دقیقه امیر هم اومد وحرکت کردیم
- امیر جان بریم خونه ،دلم واسه با با و مامان تنگ شده
امیر: بابا و مامان خونه بی بی منتظر تو هستن
- جدییی ، چه خوب
سارا: آیه خوش گذشت سفر
- عالی بود ،پشیمونم که چرا زودتر نرفتم
سارا: همه بار اولی که میرن همینو میگن ،ان شاءالله هر سال بری
- ان شاءالله
بعد از مدتی رسیدیم خونه بی بی
تن تن از ماشین پیاده شدمو رفتم سمت در دستمو روی زنگ گذاشتم و بعد از چند ثانیه در باز شد
وارد حیاط شدمو تن تن از پله ها بالا رفتم و در ورودی و باز کردم
مامان رو به روم بود
با دیدن مامان دویدم سمتش و پریدن تو بغلش
صدای گریه ام بلند شد
نمیدونستم علتش دلتنگی بود یا چیزه دیگه ای.
🕊🌹🔑کلیدبهشت🕊🌹🔑
@kelidebeheshte
💗#گامهای_عاشقی💗
#قسمت_هفتاد_ودوم
بابا هم با شنیدن صدای گریه ام از اتاق بیرون اومد با دیدن بابا ،رفتم سمتش و بغلش کردم ،چقدر دلم تنگ شده بود برای شنیدن نفسهاتون
امیر: بابا خسته شدیم از بس گریه کردیم ،آیه برو یه دوش بگیر بوی خاک و خل میدی
با حرف امیر همه خندیدیم و منم رفتم حمام یه دوش گرفتم
ولباسامو عوض کردمو رفتم سمت پذیرایی
کنار بابا نشستم
امیر هم اومد نزدیکم گونه مو بوسید وگفت: حالا خوش بو شدی
لبخند زدمو چیزی نگفتم
سارا: آیه پاشو بریم سفره ناهارو بزاریم
- چشم
بلند شدمو با کمک سارا و امیر سفره رو گذاشتیم و مشغول غذا خوردن شدیم
بعد از خوردن ناهار ظرفا رو جمع کردیم و با سارا مشغول شستن ظرفا شدیم
سارا: آیه یه چیزی بگم قول میدی ناراحت نشی؟
- در باره چیه؟
سارا: رضا
( با شنیدن اسم رضا تپش قلب گرفتم )
- رضا چی شده ؟ اتفاقی افتاده براش؟ عمو حرفی زده بهش ؟
سارا: نه
- پس چی شده ،بگو ،جونم به لبم رسید
سارا: امشب عقدشه
( باشنیدن این حرف ،لیوان از دستم افتاد روی زمین و هزار تیکه شد ، مامان و امیر هم با شنیدن صدای شکستنی وارد آشپز خونه شدن)
امیر: چی شده ؟
سارا: به خدا من منظوری نداشتم ،نمیدونستم اینجوری میشه
مامان: تکون نخورین ،الان جمع میکنم
امیر: سارا،چی گفتی بهش
سارا حالا که از ترس صدای بلند امیر اشک میریخت گفت: به خدا فک نمیکردم با شنیدن خبر ازدواج رضا اینجوری کنه
عصبانیت و تو چهره امیر و دیدم
از آشپز خونه رفتم بیرون
رفتم سمت اتاقم
روی تختم نشستم
باورم نمیشد چیزی را که شنیدم
🕊🌹🔑کلیدبهشت🕊🌹🔑
@kelidebeheshte