پویش حجاب فاطمی:
🔸️حجاب ارزشی است که برای ارزان کردن آن ارز خرج میکنند.
چادر اگر روزگار چشمآبیها را سیاه نکرده بود، موفرفریها برایش چهارشنبههای سفید راه نمیانداختند.
"بفرمایید شام" را ساختهاند تا دورهمی حیای منوتو را قورت بدهند.
"حریم سلطان" آمد تا خانواده را بی در و پیکر کند.
حواسمان هست؟!
#حجاب
#پویش_حجاب_فاطمے
https://eitaa.com/joinchat/1912799280C98470c8f19
شهیدحسیݩمـ؏ــزغلامے:↯
ایݩد؏ـاۍالهےعظمالبلارازیادبخوانید☺️💛
"✨🌿بسم اللھ الرحمݩ الرحیمْ🌿✨"
🌸← الهِی عَظُمَ الْبَلاءُ
🌿← وَ بَرِحَ الْخَفَاءُ
✨← وَ انْکشَفَ الْغِطَاءُ
🦋← وَ انْقَطَعَ الرَّجَاءُ
📿← وَ ضَاقَتِ الْأَرْضُ
❤️← وَ مُنِعَتِ السَّمَاءُ
🌷← وَ أَنْتَ الْمُسْتَعَانُ
🍃← وَ إِلَیک الْمُشْتَکی
✨← وَ عَلَیک الْمُعَوَّلُ فِی الشِّدَّةِ وَ الرَّخَاءِ
🌹← اَللَّــهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ
💖← أُولِی الْأَمْرِ الَّذِینَ فَرَضْتَ عَلَینَا طَاعَتَهُمْ
🌿← وَ عَرَّفْتَنَا بِذَلِک مَنْزِلَتَهُمْ
💙← فَفَرِّجْ عَنَّا بِحَقِّهِمْ فَرَجا عَاجِلا قَرِیبا
✨← کلَمْحِ الْبَصَرِ أَوْ هُوَ أَقْرَبُ
🌸← یا مُحَمَّدُ یا عَلِی یا عَلِی یا مُحَمَّدُ
🌿← اِکفِیانِی فَإِنَّکمَا کافِیانِ
💛← وَ انْصُرَانِی فَإِنَّکمَا نَاصِرَانِ
🌼← یا مَوْلانَا یا صَاحِبَ الزَّمَانِ✨🦋
🕊← اَلْغَوْثَ الْغَوْثَ الْغَوْثَ
❤️← أَدْرِکنِی أَدْرِکنِی أَدْرِکنِی
🦋← السَّاعَةَ السَّاعَةَ السَّاعَةَ
✨← الْعَجَلَ الْعَجَلَ الْعَجَلَ
یا أَرْحَمَ الرَّاحِمِینَ بِحَقِّ مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ الطَّاهِرِینَ🕊🍀🌷
"حضرت صاحب الزماݩ (؏ـج)✨💖" در قسمٺی از توقیع میفرمایند: «براۍ تعجيل فرج بسيار دعا ڪنيد كہ همان فرج شماست✨💙🌿.»
اللهم عجل لولیک الفرج✨💛
اللهم حفظ قائدنا الخامنه ای😍❤️
#بخواندعایفرجرادعـااثـردارد🕊🌿
https://eitaa.com/joinchat/1912799280C98470c8f19
CQACAgQAAx0CVBp6RAACD01gRVbsk3FX9dts-TjYXTUrvFYCAAP4CAACC3YpUmkXS9hevLCsHgQ.mp3
4.18M
🔳 #شهادت_امام_موسی_کاظم(ع)
🌴عمری زدیم از دل صدا باب الحوائج را
🌴خواندیم بعد از ربّنا باب الحوائج را
🎤 #حمید_علیمی
⏯ #واحد
👌بسیار دلنشین
🔴گلچین بهترین #مداحی های روز
🔑🌹کلیدبهشت🔑🌹
@kelidebeheshte
#نمازشب_بیست_وششم_ماه_رجب 🔮
💎 از حضرت رسول اکرم { صلی الله علیه و آله و سلم } روایت است که فرمودند : 💎
🌟هركس در شب بيست و ششم ماه رجب، دوازده ركعت نماز می باشد، که در هر ركعت بعد از سورهى «حمد»، سورهى «قُلْ هُوَ اَللّهُ أَحَدٌ» چهل بار، يا بنابر روايتى چهار بار-بخواند.🌟
#ثواب_نماز 🎁
⬅️فرشتگان با او دست مىدهند و هركس كه فرشتگان با او دست بدهند، از ايستادن بر [پل]صراط، حسابكشى و ميزان عمل ايمن مىگردد.
و خداوند هفتاد فرشته به سوى او گسيل مىدارد تا براى او استغفار نموده و ثواب او را بنويسند و براى او تهليل بگويند و هرگاه كه از مكان خود تكان مىخورند، مىگويند: «خداوندا، اين بنده را بيامرز» تا اينكه صبح فرداى آن روز فرا برسد💛
#منبع: اقبال الاعمال.صفحه ۱۷۶
#التماس_دعا 🤲🏻🦋
#کلیدبهشت 🔑🌹🕊
https://eitaa.com/joinchat/1912799280C98470c8f19
#حدیث
پيامبر اکرم صلّی اللّٰه عليه و آله فرمودند🌱
✍ أَشرفُ القَتلِ قَتلُ الشُّهداءِ.
💠 سرافراز ترین قتل و کشتارها، شهادت شهیدان «در راه خدا» است.
📚 (بحار، ج٧٧، ص١٣٣)
سلیـ❤️ــمانے عزیز🌷
🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸
💗گامهای عاشقی💗
قسمت149
بیخبری از علی به ۱۰ روز رسید
امیر هر کاری میکرد تا کمی آروم بگیره این دل آشوبم ولی از دست هیچ کس کاری ساخته نبود علاجش فقط دست علی بود
حوصله رفتن به جایی رو نداشتم
حتی امیر چند باری از من خواست تا به گلزار بریم ولی رفتن هر جایی بدون علی برام سخت بود توی حیاط راه میرفتم و ذکر میگفتم
صدای زنگ گوشیم و شنیدم
نگاه کردم
فاطمه خواهر علی بود
_سلام فاطمه جان خوبی؟
فاطمه: سلام عزیزم ،شکر تو خوبی؟ خانواده خوبن؟
_ من که خوب نیستم ،یعنی اصلا نمیدونم حال خوب دیگه چیه
فاطمه: آیه جان ،یه چیزی میخواستم بهت بگم ،قول میدی تا ازت نخواستم کاری نکنی؟
_چی شده؟ از علی خبری شده؟
فاطمه: اره
باشنیدن این حرف تمام تنم بی حس شد و روی زمین افتادم
فاطمه: آیه علی برگشته ،فقط تا یه مدت نیا به دیدنش ؟
اینقدر خوشحال بودم که اصلا نفهمیدم منظور فاطمه چی بود
تماس قطع کردمو
بلند شدم دویدم سمت خونه
از پله ها بالا رفتم وارد خونه شدم رفتم سمت اتاقم مامان در حال قرآن خوندن بود
با دیدنم بلند شد و پشت سرم وارد اتاقم شد
مامان: چی شده آیه ؟
همانطور که داشتم لباسمو میپوشیدم گفتم: مامان علی برگشته
مامان : خدا رو هزار مرتبه شکر ،کی خبر داده
_فاطمه
گوشیم دوباره زنگ خورد
دوباره فاطمه بود
اینقدر خوشحال بودم که وقت جواب دادن به تلفن هم نداشتم
فقط دلم میخواست سریع آماده بشم و برم پیش علی....
🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🕊🌹🔑کلیدبهشت🕊🌹🔑
@kelidebeheshte
🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸
💗گامهای عاشقی💗
قسمت150
مامان: صبر کن ،زنگ بزنم امیر بیاد دنبالت با هم برین
_ نه مامان ،امیر تا برسه من نصف عمر میشم ،خودم سرکوچه یه دربست میگیرم میرم
چادرمو سرم کردم ،صورت مامان و بوسیدمو کیفمو برداشتم و از خونه زدم بیرون
سرکوچه یه دربست گرفتم و حرکت کردم
دوباره گوشیم زنگ خورد و دوباره فاطمه بود
_ جانم فاطمه
فاطمه: چرا جواب نمیدی دختر ،جون به لب شدم
_ فاطمه جان من تو راهم دارم میام
فاطمه: آیه گفتم نیا یه مدت ...
_چرا نیام، تو میدونی چی به سرم اومده این مدت ؟ تو از حالم باخبری؟
فاطمه: آیه علی حالش زیاد خوب نیست نیای بهتره
(اشکام سرازیر شد ،یعنی چی علی حالش خوب نیست؟
تماس قطع کردمو گوشیمو خاموش کردم و داخل کیفم گذاشتم )
بعد از رسیدن به خونه پدر علی
کرایه رو حساب کردمو واز ماشین پیاده شدم
زنگ در خونه رو زدم ولی کسی جواب نداد
زنگ خونه برادر علی رو زدم
بازم کسی جواب نداد بعد از مدتی فاطمه در خونه رو باز کرد چشماش قرمز بود ،انگار ساعت ها گریه کرده بود
_سلام
فاطمه: آیه جان مگه نگفتم نیا ...چرا اومدی؟
_بعدا صحبت میکنیم ،بزار اول علی رو ببینم!
خواستم داخل بشم که فاطمه مانع شد
لبخندی زدم: اذیت نکن فاطمه جون ،اگه میخوای تنبیه کنی بزار برای بعد ،بزار بیام علی رو ببینم !
فاطمه نشست روی زمین و شروع کرد به گریه کردن
فاطمه: علی حالش خوب نیست ،الان نمیخواد ببینه تو رو ...برو آیه
🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🕊🌹🔑کلیدبهشت🕊🌹🔑
@kelidebeheshte
🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸
💗گامهای عاشقی💗
قسمت151
با شنیدن حرفش قلبم به درد گرفت
فاطمه رو کنار زدمو تن تن از پله ها بالا رفتم
فاطمه هم صدا میکرد و میگفت نرو آیه ..
گوشهام قابل شنیدن هیچ حرفی نبود
باید میدیدم آن کسی را که جانم برایش رفته بود وارد خونه شدم
بدون هیچ حرفی با مادر علی به سمت اتاق علی رفتم
درو باز کردم
با دیدن علی اینقدر خوشحال شدم
که نفهمیدم چه بلایی به سرش آمده بود
اشکام از همدیگه سبقت میگرفتن
_علی...
جوابم را نداد
پشت به من کنار پنجره اتاقش روی صندلی چرخ دار نشسته بود و به بیرون نگاه میکرد
گفتم حتما صدامو نشنید
دوباره صداش کردم
باز هم پاسخ نداد...
نزدیکش شدم، روبه رویش نشستم
چقدر شکسته شده بود توی این مدت ،مدتی که به ماه هم نرسیده بود
چشم دوخته بودیم به هم
چشمهایمان زودتر از زبانمان شروع به درد و دل کردن کرده بود
درد و دلهایی که همش بوی دلتنگی میداد ...
_چقدر لاغر شدی... مگه نگفتی که غذا میخورم ...مگه نگفتی که فقط روحیه میدم به افراد ...مگه نگفتی که خواب کافی دارم ...پس این چهره پر از درد چی داره برای گفتن علی...
فاطمه وارد اتاق شد
علی با اخم به فاطمه نگاه کرد ..
فاطمه: داداش به خدا فقط میخواستم از چشم انتظاری در بیاد ،،گفتم بهش نیاد ولی گوش نکرد...
🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🕊🌹🔑کلیدبهشت🕊🌹🔑
@kelidebeheshte
🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸
💗گامهای عاشقی💗
قسمت152
_ علی تو خواستی من نیام ..آخه چرا ؟
میدونی این مدت بیخبری از تو چه بلایی سرم آورد ؟
علی دستش رو روی چرخ گذاشت و از من فاصله گرفت بلند شدم و ایستادم
بلند فریاد زدم
_ چرا جوابمو نمیدی چه اتفاقی افتاده ؟
فاطمه: آیه جان بیا بریم بیرون برات توضیح میدم
_ من جز علی از هیچ کس توضیحی نمیخوام
علی رفت سمت میز کارش
یه وسلیه ای رو برداشت و گذاشت زیر گلوش
شروع کرد به حرف زدن
علی: چیو میخوای بدونی ؟ اینکه الان دیگه نمیتونم بدون این دستگاه حرفی بزنم ،اینکه دیگه نمیتونم حتی یه قدم راه برم ، چیو میخوای بدونی آیه ، برو از اینجا ،برو آیه
دنیا روی سرم آوار شده بود ...
مات و مبهوت به علی نگاه میکردم
چه بلای سر صدای عشقم اومده بود ...
فاطمه زیر بغلمو گرفت و از اتاق خارج شدیم
به سمت پذیرایی رفتیم و یه گوشه روی زمین نشستم مادر علی نزدیکم شد و بغلم کرد
صدای گریه هاش آتیشم زد
مادر جون: دیدی آیه ؟ دیدی چه بر سر عشقت اومد ؟ علی یه هفته اس که برگشته
دکترا گفتن به خاطر ترکشی که خورده
هم به نخاع آسیب زده هم به تارهای صوتیش
آیه بچه ام نمیتونه دیگه راه بره ....
آیه بچه ام دیگه نمیتونه بدون دستگاه حرف بزنه....
فاطمه نزدیک شدو مادر و دلداری میداد
_مادر جون خدا رو شکر که سالمه و برگشته ،قسمتش همین بوده ،دلش میخواست شهید بشه ،ولی بی بی نخواست ....
فاطمه: آیه تو الان مشکلی نداری با وضعیت علی؟
_چرا باید مشکلی داشته باشم؟ ،قرارمون این بود که با هم همراه باشیم ،قرار نبود رفیق نیمه راه باشیم ....
فاطمه: ولی علی ،علی سابق نیست! از کوچکترین چیزی عصبانی میشه ؟
اصلا حالش خوب نیست
_درست میشه ،باید بهش زمان داد ،تا خودشو باور کنه
فاطمه: آیه جان ،تو رو خدا دیگه نیا اینجا ،یعنی تا زمانی که حال علی خوب نشده ...
_ علی الان به من احتیاج داره ،الان نباشم پس کی باشم ...من بدون علی میمیرم
بلند شدمو چادرمو روی سرم مرتب کردم
_با اجازه تون من میرم ،فردا میام
مادر جون: باشه مادر ،مواظب خودت باش
آیه : خدا بخیر کنه فردا رو ...
لبخندی زدمو چیزی نگفتم..
🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🕊🌹🔑کلیدبهشت🕊🌹🔑
@kelidebeheshte
.
#السلامعلیکیابقیهالله🦋
ای بهار آفرینش، ای یادگار اهل کسا، یا مهدی!💖
قسم بـه سپیدهی رویت،✨
بـه طلوع دیده ات،☀️
بـه مژگان سیاهت،😇
بـه محراب ابروی مهسایت،💛
بـه غنچهی لبهایت،🌹
بـه قامت رعنایت،🌱
بـه شهد کلامت...🙃
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج
.
https://eitaa.com/joinchat/1912799280C98470c8f19
💙 حضـرتعلـی (ع) فـرمودند:
🦋 مــردم بهوسـیله دنیا آزمایش میشوند
🦋 پـس هر چیزی از دنیا را برای دنـیا بدست آورند
🦋 از کفشـان بیـرون میرود
🦋 و بر آن محاسـبه خواهنـد شد.
🦋 و آنچه را در دنیا برای آخرت تهیه کردند
🦋 به آن خواهند رسید.
[نهجالبلاغه-خطبه۶۳]
#حدیث #کلام_مولا
https://eitaa.com/joinchat/1912799280C98470c8f19
🚕نشستم توی تاکسی دیــدم
راننده نوار قرآن گذاشته!
گفـــتم: آقـا کسی مُـرده؟!
راننده با لبخـند گفـت:
بله *دل مـــن و شــــما* !!
♡{قـرآن مال مـرده ها نیـست بلکه *کتاب زندگانی است*
باقرآن *اُنس* بیشتری بگیریم}♡
https://eitaa.com/joinchat/1912799280C98470c8f19
#تݪنڳࢪآنہ🚨
#انس_با_قــــرآن✨
#ماه_رجب
࿐༅🌼༅࿐
〇
وَمَا خَلَقْنَا السَّمَاء وَالْأَرْضَ وَمَا بَيْنَهُمَا..
+ لَاعِبِينَ
و ما ، آسمان و زمين و آنچہ را كھ...
ميان آنھاسٺ براے بازے و بیھوده..
~ نيافريديـݦ⇦{🌱}
.
[ انبيا - ۱٦ ]🌈♥️~|°•
#میتونهتلنگربزرگےباشه!⏳
#آیه_گراف⇦💈⇨
https://eitaa.com/joinchat/1912799280C98470c8f19
✍طریقه #توسل به باب الحوائج حضرت #موسی_بن_جعفر علیه السلام
👈 دو روش توسل به ایشان وجود دارد:
1⃣ یا اینکه #نماز ایشان ( دو رکعت در هر رکعت بعد از حمد 12 مرتبه سوره توحید) و دعای بعد از آن که در مفاتیح الجنان ذکر شده که کوتاهترین نماز در میان نمازهای معصومین هست را خواند و بعد از اتمام نماز و دعای بعد از آن حاجت خود را بخواهیم.( که نماز و دعای بعد آن حدود 5 دقیقه زمان می برد ).
2⃣یا اینکه:دو رکعت #نماز به نیت توسل به امام موسی کاظم (ع) خوانده میشود، در هر رکعت بعد ازحمد دوازده مرتبه سوره توحید قرائت میشود. بعد از نماز صد مرتبه صلوات بفرستید و بعد به سجده بروید و دوازده مرتبه بگویید:
اَللّهُمَّ اِنّی اَسْئَلُکَ بِحَقَّ الْمَحْبُوسِ فی سِجْنِ هارُونَ اَنْ تَقْضِیَ حاجَتی
🙏و سپس حاجات خود را از خداوند متعال درخواست نمایید.
📚 برای این نماز در مفاتیح الجنان و سایر کتب شیعه، آثار و برکات فراوانی آورده شده است.
🌕 #فرج امام عصر ارواحنا فداه را در راس حوائج خود قرار دهید.
🔑🌹کلیدبهشت🔑🌹
@kelidebeheshte
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
✍یازده دقیقه طوفانی از بیان باورها و اعتقادات قلبی به خداوند و وعده هایش!
یازده دقیقه ای که اگر با تامل به آن گوش کنیم، ارزش خواندن یازده کتاب اعتقادی را دارد.
یازده دقیقه از بیان احساس عشق و دوستی، پیوستن به حقیقت هستی، و امید به آینده، و تزریق حس آرامش به درون انسان.
ای کاش... آدم ها می فهمیدند آنچه را که خداوند برای انسان ابلاغ کرده است!
ای کاش.....
افلا یتفکرون......
🔑🌹کلیدبهشت🔑🌹
@kelidebeheshte
🔰 از حضرت موسيبن جعفر (عليهالسلام) پرسيده شد [ که چه کنیم تا توفیق #نماز_شب پیدا کنیم؟] حضرت فرمودند: «اين از #اسرار ما اهلبيت است، قضاي نماز شب را به جا آورید». اگر بیداری و نماز شب نشد، #قضاي_نماز_شب، فریاد شيطان را بلند می کند.
يک نفر مثلا قبل از ظهر، قضاي نماز شب فوت شده را به جا بياورد، شيطان دادش درميآيد ديگر دست برميدارد. بعد هم ذکر #استغفار اهميت دارد.
🌺 حجتالاسلام حاج شیخ جعفر ناصری
🔑🌹کلیدبهشت🔑🌹
@kelidebeheshte
💚نمازشب را با ما تجربه کنید. 💚
ali-fani-8.mp3
21.06M
#قرارهرصبح
❤️ منتظران بقیه الله (ارواحنا فداه) ❤️
ان شاء ا... هر روز صبح
همراه باشید با قرار تجدید بیعت روزانه
با 🌺امام زمان (عج)🌺
❗️چله دعای عهد❗️
روز9⃣3⃣
جهت یادآوری فراموش نشه ها☺️😇
#علی_فانی🎤
https://eitaa.com/kelidebeheshte/6370