eitaa logo
کلید‌بهشت🇵🇸』
1.1هزار دنبال‌کننده
8.1هزار عکس
4.7هزار ویدیو
327 فایل
⊰به‌نام‌خدابه‌یادخدابرای‌خدا⊱ ❥کانالی‌پرازحس‌و‌حال‌معنوی⸙ ارتباط با مدیرکانال✉ @SadatKhanooom7 ⇠کپی‌مطالب‌کانال،فقط‌باذکرصلوات‌برای‌‌ظهورمولا(عج)💗 آوا {حرفامون}:@AVA_M313 تولدمون: ۱۳۹۹/۲/۵
مشاهده در ایتا
دانلود
💗💗 مردم مدينه در خوابند، امّا در محلّه بنى هاشم خبرهايى است. امام حسين(ع) تا ساعتى ديگر، مدينه را ترك خواهد كرد. پس دوستان و ياران امام، پيش از روشن شدن آسمان، بايد بار سفر را ببندند. چرا صداى گريه مى آيد؟ عمّه هاى امام حسين(ع)، دور او جمع شده اند و آرام آرام گريه مى كنند. امام نزديك مى رود و مى فرمايد: "از شما مى خواهم كه لب به نوحه و زارى باز نكنيد". يكى از آنها در جواب مى گويد: "اى حسين جان! چگونه گريه نكنيم در حالى كه تو تنها يادگار پيامبر هستى و از پيش ما مى روى". امام، آنها را به صبر و بردبارى دعوت مى كند. نگاه كن، آيا آن خانم را مى شناسى كه به سوى امام مى آيد؟ او به امام مى گويد: "فرزندم! با اين سفر مرا اندوهناك نكن". امام با نگاهى محبّت آميز مى فرمايد: "مادرم! من از سرانجام راهى كه انتخاب نموده ام آگاهى دارم، امّا هر طور كه هست بايد به اين سفر بروم". اين كيست كه امام حسين(ع) را فرزند خود خطاب مى كند و آن حضرت هم، او را مادر صدا مى زند؟ او اُمّ سَلَمه، همسر پيامبر است. همان خانم كه عمر خود را با عشق به اهل بيت(عليهم السلام) سپرى كرده است. آيا مى دانى بعد از حضرت خديجه(س)، او بهترين همسر براى پيامبر بود؟ اكنون امام قلم و كاغذى برمى دارد و مشغول نوشتن مى شود. او وصيّت نامه خويش را مى نويسد، او مى داند كه دستگاه تبليغاتى يزيد، تلاش خواهند كرد كه تاريخ را منحرف كنند. امام مى خواهد در آغاز حركت، مطلبى بنويسد تا همه بشريّت در طول تاريخ، بدانند كه هدف امام حسين(ع) از اين قيام چه بوده است. ايشان مى نويسد: "من بر يگانگى خداى متعال شهادت مى دهم و بر نبوّت حضرت محمّد اعتقاد دارم و مى دانم كه روز قيامت حق است. آگاه باشيد! هدف من از اين قيام، فتنه و آشوب نيست، من مى خواهم امّت جدّم رسول خدا را اصلاح كنم، من مى روم تا امر به معروف و نهى از منكر بنمايم". آرى! تاريخ بايد بداند كه حسين(ع)، مسلمان است و از دين جدّ خود منحرف نشده است. امام برادرش، محمّد حنفيّه را نزد خود فرا مى خواند و اين وصيّت نامه را به او مى دهد و از او مى خواهد تا در مدينه بماند و برنامه هاى امام را در آنجا پيگيرى كند، همچنين خبرهاى آنجا را نيز، به او برساند. اكنون موقع حركت است، محمّد حنفيّه رو به برادر مى كند: ــ اى حسين! تو همچون روح و جان من هستى و اطاعت امر تو بر من واجب است، امّا من نگران جان تو هستم. پس از تو مى خواهم كه به سوى مكّه بروى كه آنجا حرم امن الهى است. ــ به خدا قسم! اگر هيچ پناهگاه امنى هم نداشته باشم، با يزيد بيعت نخواهم كرد. اشك در چشمان محمّد حنفيّه حلقه زده است. او گريه مى كند و امام هم با ديدن گريه او اشك مى ريزد. آيا اين دو برادر دوباره همديگر را خواهند ديد؟ همه جوانان بنى هاشم و ياران امام آماده حركت هستند. زمان به سرعت مى گذرد. امام بايد سفرش را در دل شب آغاز كند. كاروان، آرام آرام به راه مى افتد. نویسنده کتاب:دکتر مهدی خدامیان 🔑🌹کلیدبهشت🔑🌹 https://eitaa.com/joinchat/1912799280C98470c8f19
🌌هرشب ساعت21🕘 🎀با ما همراه باشید🎈 📕رمان📕
💎به وقت رمـ💖ـان💎
💗💗 نمى دانم چرا مدينه با خاندان پيامبر اين قدر نامهربان بود. تشييع پيكر مادرى پهلو شكسته در دل شب، اشك شبانه على(ع) كنار قبر همسر در دل شب، تيرباران پيكر امام حسن(ع). اكنون هم آغاز سفر حسين(ع) در دل شب! خداحافظ اى مدينه! خداحافظ اى كوچه بنى هاشم! نویسنده کتاب:دکتر مهدی خدامیان 🔑🌹کلیدبهشت🔑🌹 https://eitaa.com/joinchat/1912799280C98470c8f19
💗💗 حتماً مى دانى كه هر كس بخواهد به مكّه برود، بايد اعمال "عُمره" را به جا آورد. آرى، شرط زيارت خانه خدا اين است كه لباس هاى دنيوى را از تن بيرون آورى و لباس سفيد احرام بر تن كنى تا بتوانى به سوى خدا بروى. اين كار در بين راه مكّه و مدينه، در مسجد شجره انجام مى شود. كاروان شهادت در مسجد شجره توقّف كوتاهى مى كند و همه كاروانيان، لباس احرام بر تن مى كنند و "لَبَّيك اللهمّ لَبَّيك" مى گويند. عجب حال و هوايى است. از هر طرف صداى "لَبَيّك" به گوش مى رسد: "به سوى تو مى آيم اى خداى مهربان!". نگاه كن، همه جوانان دور امام حسين(ع) حلقه زده اند، من و تو اگر بخواهيم همراه اين كاروان برويم بايد لباس احرام بر تن كنيم و لبيك بگوييم. خواننده خوبم! فرصت زيادى ندارى، زود آماده شو، چرا كه اين كاروان به زودى حركت مى كند. نماز جماعت صبح برپا مى شود. همه نماز مى خوانند و بعد از آن آماده حركت مى شوند. بانويى از مسجد بيرون مى آيد. عبّاس، على اكبر و بقيّه جوانان، دور او حلقه مى زنند و با احترام او را به سوى كجاوه مى برند. او زينب(س) است، دختر على و فاطمه(ع). كاروان وارد جادّه اصلى مدينهـ مكّه مى شود و به سوى شهر خدا مى رود. بعضى از ياران امام، به حضرت پيشنهاد مى دهند كه از راه فرعى به سوى مكّه برويم تا اگر نيروهاى امير مدينه به دنبال ما بيايند نتوانند ما را پيدا كنند، ولى امام در همان راه اصلى به سفر خود ادامه مى دهد. از طرف ديگر امير مدينه خبردار مى شود كه امام حسين(ع) از مدينه خارج شده است. او خدا را شكر مى كند كه او را از فتنه بزرگى نجات داده است. او ديگر سربازانش را براى برگرداندن امام نمى فرستد. جاسوسان به يزيد خبر مى دهند كه امير مدينه در كشتن حسين كوتاهى نموده و در واقع با سياست مسالمت آميز خود، زمينه خروج او را از مدينه فراهم نموده است. وقتى اين خبر به يزيد مى رسد بى درنگ دستور بر كنارى امير مدينه را صادر مى كند، ولى كار از كار گذشته است و اكنون ديگر كشتن امام حسين(ع) كار ساده اى نيست. امام در نزديكى هاى مكّه است. اين شهر نزد همه مسلمانان احترام دارد و ديگر نمى توان به اين سادگى، نقشه قتل امام را اجرا نمود. مكّه شهر امن خداست و تا به حال كسى جرأت نكرده است به حريم اين شهر جسارت كند، امّا آيا او در اين شهر در آرامش خواهد بود؟ نویسنده کتاب:دکتر مهدی خدامیان 🔑🌹کلیدبهشت🔑🌹 https://eitaa.com/joinchat/1912799280C98470c8f19
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
15.19M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 نماهنگ|" دلتنگ یک حسرت" با نوای محمدحسین پویانفر دوریِ تو نمی‌کُشد دوریِ تو بغضی می‌دهد بی‌پایان... ♥️ 🏰🗝 https://eitaa.com/kelidebeheshte‌
💠آیت الله مجتهدی تهرانی رحمت الله 🔸آنها که قلبشان گرفتار شک است، ذکر «لاحول ولاقوة إلا بالله العلی العظیم» را زیاد تکرار کنند. این ذکر برای رهایی از وسوسه‌های شیطان بسیار مؤثر است. ابوذر می‌گوید که رسول خدا صلی الله علیه و آله به من فرمود: «ابوذر این ذکر را زیاد بگو که از گنج‌های بهشت است.» 🔸بعد از نماز های مغرب و صبح، هفت بار این ذکر را بیان کنید که جزو تعقیبات است ولی قبل از بیان هر یک از آنها باید یک بار «بسم الله الرحمن الرحیم» بگویید. 🏰🗝 https://eitaa.com/kelidebeheshte‌
حاج آقای ‍ قرائتی فرمود: پدرم در سال چهل از دنیا رفت و من شش ماه بعد از وفاتش بدنیا آمدم ، در شش سالگی که کمی خواندن و نوشتن آموختم تازه فهمیدم که آن شعری که پدرم وصیت کرده بود تا بر سنگ قبرش بنویسند مفهومش چیست ( در بزم غم حسین، مرا یاد کنید ) بعدها و در جوانی همیشه کنجکاو بودم که آیا پدرم حقیقتا حسینی بوده ؟؟ روزی در سن حدودا بیست سالگی در کوچه میرفتم که مردی حدودا پنجاه ساله که نامش حسین بود و فهمیده بود من پسر حاج عباسعلی هستم ناگهان مرا در آغوش گرفت و سر بر شانه ام گذاشت و گریست و گریست !!! وقتی آرام شد راز گریستن خودش را برای من اینگونه تعریف کرد : در جوانی چند روز مانده به ازدواجم گرچه آهی در بساط نداشتم ولی دلم را به دریا زدم و با نامزد و مادر زنم به مغازه زرگری پدرت رفتیم و یواشکی به پدرت ندا دادم که پولم کم است لطفا سرویسی ارزان و کم وزن به نامزدم نشون بده طوری که مادر زن و همسرم متوجه نشوند از قضا نامزدم سرویس زیبا و‌ بسیار گرانی را انتخاب کرد ، من که همینطور هاج و واج مانده بودم که چکار بکنم ناگهان پدرت گفت : حسین آقا قربان اسمت ، با احتساب این سرویس طلایی که نامزدت برداشت الباقی بدهی من به شما از بابت اجرت بنایی که در خانه مان کردی صد تومان است و سپس (به پول آن زمان ) صد تومان هم از دخل در آورد و به من داد من همینطور هاج و واج پدرت را نگاه میکردم و در دلم به خودم میگفتم کدوم بدهی؟ کدوم بنایی ؟ من طلبی از حاجی ندارم !! بالاخره پدرت پول طلا را نگرفت که هیچ ، بلکه صد تومان خرج عروسی ام را هم داد و مرا آبرومندانه راهی کرد گذشت و گذشت تا اینکه بعد از مدتها شنیدم حاجی عباسعلی در سن چهل و یک سالگی پس از آمدن از سفر کربلا از دنیا رفته آمدم خانه خیلی گریه کردم و برای اولین بار به زنم راز خرید طلای عروسیمان را تعریف کردم وقتی همسرم شنید که حاجی طلاها را در موقع ازدواجمان مجانی به او داده زد زیر گریه و آنقدر ناله کرد که از حال رفت وقتی زنم آرام شد از او پرسیدم تو چرا اینقدر گریه میکنی و همسرم با هق هق اینگونه جواب داد : آنروز بعد از خرید طلا چون چادر مادرم وصله دار بود حاجی فهمید که ما هم فقیریم ، شاگردش را به دنبال ما فرستاد تا خانه ما را یاد گرفت و چون شب شد دیدیم حاجی به در خانه ما آمده و در میزند ، من و مادرم رفتیم و در را باز کردیم و حاجی بی آنکه به ما نگاه کند که مبادا ما خجالت بکشیم پولی در پاکت به مادرم داد و گفت خرج جهاز دخترتان است حواله ی آقا امام حسین علیه السلام است ، لطفا به دامادتان نگویید که من دادم !! تا همسرم این ماجرا را تعریف کرد باز هر دو به گریه زار زدیم که خدایا این مرد چه رفتار زیبایی با ما کرده ، بگونه ای که آنروز پول طلا و خرج عروسی مرا طوری داد که زنم نفهمید و خرج جهاز زنم را طوری داد که من نفهمیدم !!! وقتی این ماجرا را در سن بیست سالگی از زبان حسین آقای کهنه داماد شنیدم فهمیدم که پدرم همانگونه که در عزای امام حسین علیه السلام بر سر می زده دست نوازش بر سر یتیمان هم می کشیده ، همانگونه که در عزاء بر سینه میزده مرهمی به سینه درد مندان هم بوده ، و همانگونه که برای عاشورا سفره نذری مینداخته هرگز دستش به مال مردم آلوده نبوده و یک حسینی حسینی راستین بوده است ..... اللهم ارزقنا توفيق خدمة الحسين عليه السلام في الدنيا و الآخره اگر لذت بردید به اشتراک بگذاريد! 🏰🗝 https://eitaa.com/kelidebeheshte‌
═══ ೋ🌿🌹🌿ೋ══ 🌙🌙🌙🌙🌙🌙🌙🌙🌙🌙 🌷 🌷 🤲 نماز شب ، موجب رضايت پروردگار ، دوستى فرشتگان، سنت پيامبران، نور معرفت، ريشه ايمان، آسايش بدن‏ها ، مايه ناراحتى شيطان، سلاحى بر ضدّ دشمنان، مايه اجابت دعا ، قبولى اعمال و بركت در روزى است. 📖 ارشاد القلوب ج۱، ص۱۹۱ 🤲‍ نماز شب ، انسان را خوش‏ سيما و روزى را زياد و قرض را ادا مى‏ نمايد و غم و اندوه را از بين مى‏ برد و چشم را نورانى مےكند. 📖 ثواب الاعمال ص۴۲ ═══ ೋ🌿🌹🌿ೋ══ ۱۱ رکعت است : ✨۴ تا دو رکعتی (مثل نمازصبح) بنام نافله شب ✨یک دو رکعتی بنام شفع ✨یک یک رکعتی بنام وتر 👈میتوان در هررکعت فقط «سوره حمد» را خواند ؛ 👈میتوان نماز را نشسته خواند؛ 👈میتوان از ۱۱ رکعت فقط دورکعت شفع یا یک رکعت وتر را خواند ؛ 👈میتوان قضای آنها را روز بعد خواند. ═══ ೋ🌿🌹🌿ೋ══ 🔅در یک رکعت نماز وترمی توان جهت اختصار قنوت را کوتاه و مختصر انجام‌داد ولی بهتر است موارد زیر در قنوت خوانده شود ۱. چهل بار بگویید: اَللّهُمَّ اِغْفِر لِ..... و نام یکنفر را بگویید یا اینکه چهل مرتبه بگویید ( اَللّهُمَّ اِغْفِر لِلْمومِنینَ وَ اَلْمومِناتْ وَ اَلْمُسلِمینَ وَ اَلْمُسلِماتْ ) ۲. هفتاد بار ( اَسْتَغْفِرُ اللهَ رَبی وَ اَتُوبُ اِلَیه) ۳. ۷ مرتبه بگویید: هذا مَقامُ الْعائِذِ بِکَ مِنَ اَلْنار ۴. سیصد مرتبه ( اَلْعَفو ) و یک بار( رَبّ اغْفِرْلی وَ ارْحَمْنی وَ تُبْ عَلیََّ اِنَّکَ اَنْتَ التّوابُ اَلْغَفُورُ الرّحیم ) 🏰🗝 https://eitaa.com/kelidebeheshte‌
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌌هرشب ساعت21🕘 🎀با ما همراه باشید🎈 📕رمان📕