🌿🌺سلام به همه😊
صبح جمعه تون بخیر!! 🌺🌿
امروز هم با یه صبحگاه انتظار دیگه همراه شما هستیم 🌱
کلیدبهشت🇵🇸』
📍#صبحگاه_انتظار6 📎
#صبحگاه_انتظار6 🌱
به ششمین #صبحگاه_انتظار خوش اومدین💐
در #صبحگاه_انتظار5 گفته بودیم که،
برای تحقق این وعده الهی، لازمه که خود مردم بفهمند به ظهور و به وجود منجی الهی نیاز دارند☝️🏼
👈🏼و منجی عالم بشریت نخواهد آمد🙌🏼
👈🏼تا زمانی که همه مردم دنیا متوجه👌🏼
👈🏼ظرورت وجود امام زمان (منجی الهی آخرالزمان) بشن☝️🏼
👈🏼و بفهمند برای هدایت
و مدیریت جهان به یک فرد الهی👌🏼 نیاز دارند
و توانایی پذیرش ولایت یک انسان کامل رو داشته باشند☝️🏼
و زمانی که شیعیان و یاران حضرت آماده ی این امر باشند...
(در آینده در مورد شرایط و علائم ظهور هم مفصل صحبت می کنیم🙂)
ممکنه بعضی ها برگردن و بگن:
آقا ما اقلا نمی خوایم ظهور اتفاق بیفته مشکلیه!؟ 🤷🏻♀
💫اما مگه میشه جلوی اراده ی خدا ایستاد؟؟
اگه این کار رو بکنیم چی میشه؟ 😶
اگه برای ظهور قدم برداریم چی؟ 🧐
اگه کلا هیچ کارنکنیم چی!؟ 😅😉
ان شاء الله در #صبحگاه_انتظار7 جواب این سوالات رو خواهیم داد🍃
پس همراه ما باشید✋🏻
امـــام مہــدے:
براۍ تعجیــل در امــر فرجــ✨
بســــیار دعا کنید🤲🏻
ڪہ هماں فرج شماستــــ....
@kelidebeheshte ✨
📚 #سه_دقیقه_در_قیامت
3⃣1⃣ #قسمت_سیزدهم
📘از دیگر اتفاقاتی که در آن بیابان مشاهده کردم این بود که برخی از آشنایان که قبلا از دنیا رفته بودند را دیدم. یکی از آنها عموی خدابیامرزم من بود، او را دیدم که در یک باغ بزرگ قرار دارد. سوال کردم: عموجان این باغ زیبا را در نتیجه کار خاصی به شما دادند؟
🔰گفت: من و پدرت در سنین کودکی یتیم شدیم. پدر ما یک باغ بزرگ را به عنوان ارث برای ما جا گذاشت. اما شخصی آمد و قرار شد در باغ ما کار کند. اما او با چند نفر دیگر کاری کردند که باغ از دست ما خارج شد. آنها باغ را فروختند و البته هیچکدام عاقبت به خیر نشدند و در اینجا نیز همه آنها گرفتارند...
⛔️چون با اموال یتیم این کار را کردند، حالا این باغ را به جای باقی که در دنیا از دست دادم به من دادهاند تا با یاری خدا در قیامت به باغ اصلی برویم. بعد اشاره به در دیگر باغ کرد و گفت: این باغ دو در دارد که یکی از درهای باغ برای پدر شماست که به زودی باز می شود. باغ بزرگ دیگری آنجا بود که متعلق به یکی از بستگان ما بود. به خاطر یک وقف بزرگ صاحب این باغ شده بود.
☘همانطور که به باغ خیره بودم یکباره تمام باغ سوخت و تبدیل به خاکستر شد! بنده خدا با حسرت به اطرافش نگاه میکرد. شگفتزده پرسیدم: چرا باغ شما سوخت؟؟ گفت: پسرم اینها همه از بلایی است که پسرم بر سر من می آورد،او نمی گذارد ثواب خیرات این زمین به من برسد.
🌺پرسیدم: حالا چه میشود؟ چه کار باید بکنید؟! گفت: مدتی طول میکشد تا دوباره با ثواب خیرات باغ من آباد شود به شرطی که پسرم نابودش نکند. من در جریان ماجرای زمین وقفی و پسر ناخلف اش بودم، برای همین بحث را ادامه ندادم.
✨آنجا می توانستیم به هر کجا که میخواهیم سر بزنیم یعنی همین که اراده می کردیم بدون لحظه ای درنگ به مقصد میرسیدیم. پسر عمه ام در دوران دفاع مقدس شهید شده بود ،دوست داشتم جایگاهش را ببینم. بلافاصله وارد باغ بسیار زیبایی شدم. مشکلی که در بیان مطالب آنجاست عدم وجود مشابه در این دنیا است...
🌏 یعنی نمی دانیم زیباییهای آنجا را چگونه توصیف کنیم؟! کسی که تاکنون شمال ایران و دریا و سرسبزی جنگلها را ندیده و تصویر و فیلمی از آن جا ندیده هرچه برایش بگویم نمی تواند تصور درستی در ذهن خود ایجاد کند.
💢حکایت ما با بقیه مردم همینگونه است. ما باید به گونهای بگوییم که بتواند به ذهن نزدیک باشد. وارد باغ بزرگ شدم که انتهای آن مشخص نبود. از روی چمن هایی رد می شدم که بسیار نرم و زیبا بودند. بوی عطر گلهای مختلف مشام انسان را نوازش می داد.
🌳درختان آنجا همه نوع میوهای را داشتند، میوه های زیبا و درخشان. بر روی چمن ها دراز کشیدم. مثل یک تخت نرم و راحت و شبیه پرقو بود.
بوی عطر همه جا را گرفته بود. صدای پرندگان و شرشر آب رودخانه به گوش میرسید. اصلا نمی شد آنجا را توصیف کرد.
🍀 به بالای سرم نگاه کردم درختان میوه و میوه و یک درخت نخل پر از خرما دیدم. با خودم گفتم: خرمای اینجا چه مزهای دارد؟ یک باره دیدم درخت نخل به سمت من خم شد. دستم را بلند کردم و یکی از خرماها را چیدم و داخل دهان گذاشتم.
♻️ نمیتوانم شیرینی آن خرما را با چیزی در این دنیا مثال بزنم، اینجا اگر چیزی خیلی شیرین باشد باعث دلزدگی میشود. اما نمیدانید آن خرما چقدر خوشمزه بود. از جا بلند شدم به سمت رودخانه رفتم.در دنیا معمولا در کنار رودخانهها زمین گل آلود است و باید مراقب باشیم تا پای ما کثیف نشود.
💠اما همین که به کنار رودخانه رسیدم دیدم اطراف رودخانه مانند بلور زیباست... به آب نگاه کردم آنقدر زلال بود که تا انتهای رود مشخص بود دوست داشتم بپرم داخل آب. اما با خودم گفتم بهتر است سریعتر بروم سمت قصر پسر عمه. آن طرف رود یک قصر زیبای سفید و بزرگ نمایان بود نمیدانم چطور توصیف کنم.
♻️با تمام قصر های دنیا متفاوت بود. تمام دیوارهای قصر نورانی بود میخواستم به دنبال پلی برای عبور از رودخانه باشم اما متوجه شدم می توانم از روی آب عبور کنم. با پسر عمه صحبت می کردم، او گفت:ما در اینجا در همسایگی اهل بیت هستیم. میتوانیم به ملاقات امامان برویم و این یکی از نعمتهای بزرگ بهشت برزخی است...
#ادامه_دارد ...
🌹🍃🌹🍃
🕊🌹🔑کلیدبهشت🕊🌹🔑
@kelidebeheshte
هدایت شده از 🏅 زبان منجی | IELTS
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#پست_ویژه
🔺درخواست فرمانده ای کل قوا از مردم
🔺مقابله با شایعه سازی
🔺فضای مجازی می تواند فضای باشد برای زدن تو دهن دشمنان
🔺حتما پخش کنید
@faalane_gomnam_eng
#تلنگرانه⚠️
از عارف بزرگ مرحوم آیت الله قاضی(ره) نقل شده:
بعد از رحلتشان کسی ایشان را در خواب دید و سوال کرد:
چه عملی در آنجا (آخرت) مهمتر است؟
فرمود:
#زیارتعاشورا و من پشیمانم که چرا روزی یک بار زیارت عاشورا را قرائت کردم و دوبار نخواندم.
#تلنگرانه⚠️
هر وقت نیمه شب بی اختیار بیدار شدید، سریع نخوابید.
چون ملکی به اذن خدا شما رو بیدار کرده تا با خدا هم صحبت بشی...
اگه خیلی برات سخته بیدار شدن ، لااقل بلندشو بهشون سلام کن ، بعد دوباره بخواب.
#آیتاللهبهجت
Panahian-Clip-AdamKhoobHayiKeBaSadamMahshoorMishavand- 64k.mp3
1.86M
🎵 چرا آدم خوبی شدی؟
🔻تا حالا بهش فکر کردی؟
➕خاطرهای از شهید ابراهیم هادی
#استاد_پناهیان
#شهیدانه
🕊🌹🔑کلیدبهشت🕊🌹🔑
@kelidebeheshte