فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
پیکر مطهر سردار شهید علی غیوری زاده در شب میلاد امام زمان عجل الله در ۷۹/۸/۲۵
تفحص گردید.
#راوی:حاج محمد تقی قاسمی همرزمش این روایت رادر قلاویزان مهران بیان می کند😢😢😭
#شادی_روحش_صلوات
┏⊰⊱🌼🌺⊰⊱━━━━━━━┓
@keramatmasjed1401
┗━━━━━━━⊰⊱🌼🌺⊰⊱┛
بسم رب زهرا(س)
شب های فاطمی🌙
درجوار شهدا
به مناسبت ایام شهادت حضرت زهرا (س)🥀
#راوی :
حجت الاسلام حاج داوود هاشم پور (ازقم)
#زمان:
چهارشنبه وپنجشنبه ۱۵و ۱۶ آذر ماه
ساعت ۲۰:۰۰
مکان:
#یادمان_شهدای_قلاویزان🌱
#صلی_الله_علیک_یا_ابا_عبدالله_الحسین_(ع)
👈🏽به ما بپیوندید:
╰➤🏴 https://khademin-hosein.com
╰➤ 🏴 @keramatmasjed1401
آخرین ماموریت عدنان سابوته سردار پا برهنه
روز شهادتش صبح زود برای حمام به رودخانه رفت وقتی برگشت صدایم زد وگفت محمدیارامروز با ما بیا ماموریت داریم برای پاکسازی مین های منطقه سر خر، گفتم چرا اول صبح به سمت رودخانه رفتی؟گفت رفتم غسل شهادت کردم امروز یکی از ما به شهادت می رسد، قرار بودآن روز ما برای سرکشی از جنگزدگان مستقر در منطقه تیمه زیتون به آنجا برویم یک دستگاه خودرو نیسان در اختیار داشتیم که برای حمل ارزاق به ایلام رفته بود منتظر بودیم که خودرو برگردد وبا همان خودرو به تیمه زیتون برویم اما خودرو در منطقه ملکشاهی از کار افتاده بود ودر نتیجه رفتن ما برای سرکشی از جنگ زدگان آن روز عملی نشد عدنان چون آن روز نتوانسته بود به سرکشی جنگزدگان برود به من گفت فردا بیا برویم برای خنثی کردن مین گفتم بگذار چند نفر از نیروها را با هم با خودمان ببریم پیشنهادم را پذیرفت روز بعد که نیز خودرو از ملکشاهی برنگشته بود صبح زود به رودخانه ی چنگوله رفت و غسل کرد بعداز اینکه از رودخانه برگشت این بار رو به من کرد و گفت صبحانه خورده ای محمدیار؟ در جوابش گفت آری گفت پس آماده شو که برویم ومین خنثی کنیم, گفتم پیش از این هر بار که به شما پیشنهاد میکردم که برای خنثی کردن مین همراه شما باشم مخالفت میکردید و میگفتید شهید میشوید اما چطور شد که امروز میخواهید همراه شما باشم؟گفت حالا مایلید با ما بیایید یا نه؟گفتم البته که همراهتان خواهم آمدگفت قرار است یکی از نیروها شهید بشود برویم ببینیم چه کسی شهید خواهد شد گفتم مگر خواب دیدهاید که قرار است یکی از بچه ها شهید بشود گفت هرچه خدا بخواهدهمان میشود آماده شو برویم بنابراین من و چند تن از رزمندگان با یک دستگاه آمبولانس به سمت میدان مین که نزدیک سَر خِر پایین روستای چالاب بود راه افتادیم وقتی به منطقه رسیدیم خوراکی همراهمان راه زیر پل جا گذاشتیم عدنان به صیدمیرزا حیدری گفت شما همینجا بمانید چای برایمان بار بگذارید تا ما برمیگردیم سپس پیاده به طرف میدان مین حرکت کردیم وقتی به میدان رسیدیم شروع به پاکسازی کردیم بعضی از مین ها از نوع تله ای ، بقیه هم ضد خودرو ضدتانک و ضدنفر بودند در حالی که مشغول خنثی کردن یکی از مین های ضدتانک بودم عدنان صدام زد وگفت بیا ،گفتم بزار این مین راخنثی کنم میام گفت مین را بذار منفجر میشه ولی من گوش ندادم ضامن مین را خارج کردم وبعد به کمک مرحوم عزیز اشکبوسیان؛؛مجید موسوی وعبدالصاحب آوند مین را از زمین بیرون آوردیم علیمردان قاسمی وعدنان جلوتر از ما مشغول پاکسازی مین بودند عدنان به علیمردان گفت برو به آمبولانس بگو برود چنگوله ناهار بیاورد آمبولانس حرکت کرد ساعت حدود یازده صبح بود عدنان روی یک پا نشسته بود و در حال خنثی سازی مین بود ودر این حین دستش به یک مین خورد که ناگهان صدای انفجار مهیبی برخاست عدنان سه چهار متر به هوا پرتاپ شد وبین چند مین خنثی نشده افتاد علیمردان قاسمی نیز که در دو سه متری عدنان بود در اثر ترکش مین مجروح شد اشکبوسیان علیمردان را به دوش گرفت وبه طرف جاده راه افتاد تا بتواند اورا به خودروی تویوتا که درحال حرکت بود برساند وقتی به بدن غرق به خون عدنان رسیدم دیدم که هر چهار طرفش مین خنثی نشده قرار دارد به هر حال بدن عدنان را از میان مین ها بیرون کشیدم واز مسیری که پاکسازی شده بود برگشتم پیکر پاک وخون آلودش را روی دست گرفتم واو را از میدان مین بیرون اوردم رمقی در بدن نداشت و شهید شده بود به این ترتیب در یازدهمین روز از مرداد۶۱ چراغ فروزان عمر این مجاهددر راه خدا به خاموشی گرائید ودر کنار ملکوتیان آرام گرفت
روحش شاد یادونامش جاودان
#راوی محمدیار مرادی
♻️#انتشارش_با_شما👇🏻
✅ @keramatmasjed1401