#یلدا
#تاریخچه
🦋همان چیزی که امروز ما را دور هم جمع کرده است...
شبی که همهی ما نامش را شنیدهایم، و بیشک قسمتی از بهترین خاطراتمان را شکل می دهد...
🦋#کانون_ادبی
🌐کانال ایتا مفدا کرمانشاه👇
https://eitaa.com/kermanshah_mefda
☑️@kermanshah_mefda
#یلدا
#تاریخچه
🦋همان چیزی که امروز ما را دور هم جمع کرده است...
شبی که همهی ما نامش را شنیدهایم، و بیشک قسمتی از بهترین خاطراتمان را شکل می دهد...
همان شبهایی که در خانهی بزرگترها دور هم جمع میشدیم، مینشستیم، حرف میزدیم، و برای چند ساعت از هر فکر و خیالی رها بودیم...
آن روز ها همه چیز شیرینتر بود...
همه چیز زیباتر بود...
همه چیز معنای دیگری داشت...
عشق، دوستی...
خانواده، خوشبختی...
میشد زمان را متوقف کرد...
میشد سالها در همان شب ماند...
میشد در آن یک شب زندگی کرد...
همهی ما دلتنگیم...
دلتنگ دوران کودکی...
دلتنگ عطر چای مادربزرگ... حافظخوانی پدربزرگ...
دلتنگ عطر آجیل... شیرینی هندوانه...
دلتنگ آن جمعهای گرم و صمیمی،
که هیچ چیز غیر محبت در آن پیدا نبود...
و از همه مهمتر، دلتنگ خودمان...
« خود » ای که مدتهاست در میان هیاهوی زندگی آن را گم کردهایم... و هرگز به جستجویش نبودهایم...
بیوقفه کار میکنیم... درس میخوانیم... مشغولیم، و حتی فرصت سر خاراندن هم نداریم...
میان این همهمهها،
میان این همه کار و شلوغی،
یلدا،
بهانهایست برای دور هم جمع شدن...
بهانهایست برای پرسیدن حال هم،
برای گرفتن دست یکدیگر...
بهانهای برای عوض کردن حال خودمان...
نیاکانمان، یلدا را میلاد خورشید میدانستند... شب زایش مهر...
و جهان چقدر زیباتر است، اگر این شب را،
بهانهای برای زایش مهر بدانیم...
بهانهای برای مهربانی...
به آنان که دوستشان داریم...
به آنان که دوستمان دارند...
اجازه ندهیم دلهایمان یخ کند...
نگذاریم سردی زمستان بر قلبهایمان چیره شود...
دستان یکدیگر را بگیریم،
به همدیگر کمک کنیم،
عشق بورزیم،
و از یکدیگر غافل نشویم...
❤️از یلدا درس بگیریم...
یلدا به ما می آموزد، هیچ چیزی پایدار نیست...
با هم، دست در دست هم، میتوان از سیاهترین شبها گذشت...
همانگونه که همهی ما،
شبهای سیاهی را در زندگی گذراندهایم،
که عبور از آنها را مدیون عزیزانمان هستیم...
یلدا می آموزد،
شب بد نیست،
تیرگی بد نیست،
هیچ بدی مطلقی در جهان وجود ندارد...
اگر آن را درست ببینیم...
اگر از آن درست استفاده کنیم...
📜همهی ما ، یلدا را ،با حافظ و فال اش می شناسیم...
با آجیل و کرسی اش...
با سرخی هندوانه و انارهایش...
اما یلدا
همیشه به شیرینی هندوانههایش نبوده است...
سرخ چرا، ولی شیرین نه...
سی و هفت سال پیش،
در همین شهر،
درست در چنین روزی،
ناگهان،
همه چیز زیر و رو شد...
جای باران، بمب از آسمان بارید...
و آتش، جای کرسی را گرفت...
🕯آن شب،
سرخی خون مردمان،
بر سرخی انار ها غلبه کرد...
« مادرها » برای فرزندانشان غزل میخواندند :
آتش گرفته سینهام، در زیر این غبار
داغیست بر دلم ازین شب به یادگار
ماتم گرفته شهر را در وقت شادی اش
این خاک سرخ، حاصل خون است یا انار؟
مادر دو چشمش خیره بر در مانده است هنوز
چشمش به راه و در دلش دردِ انتظار
از برکت آن بمبها، جاریست بین شهر
رودی ز خونِ آن عزیزانِ بیشمار
آری، عزادار است شب، با رنگ مشکی اش...
بر ما ببار آسمان...! ای آسمان، ببار...!
📍این زخم کهنه فراموش نخواهد شد،
یلدای خونین، داغیست که تا ابد بر پیکر ایران میماند،
و همواره قلبمان را به درد می آورد...
هرچند
ما ایرانیان، قوی تر از آنیم...
و هر زخمی که بر تنمان میزنند،
ما را قویتر خواهد کرد...
و به کوری چشم بدخواهان،
امسال هم،
یلدا را جشن میگیریم،
و هرگز،
از شادی دست نمیکشیم...
با همهی اتفاقات تلخ و شیرینش،
ما هنوز یلدا را،
به عنوان شبی خوب می شناسیم...
شبی پر از خاطره...
شبی برای مهمانی، دیدن همدیگر، و شادی...
در کنار یکدیگر، با پاییز وداع می کنیم،
بر سفرهی سفید زمستان می نشینیم،
و به یاد می آوریم،
یلدا،
همان چیزیست که امروز ما را دور هم جمع کرده است...❤️
🦋#کانون_ادبی
🦋مهدی نوغانچی صالح
....
🖤#یلدای_خونین
🌐کانال ایتا مفدا کرمانشاه👇
https://eitaa.com/kermanshah_mefda
☑️@kermanshah_mefda