eitaa logo
🇮🇷کشتی نوحِ آخرالزمان🇮🇷
16.6هزار دنبال‌کننده
10.5هزار عکس
3.3هزار ویدیو
27 فایل
بسم رب الحسین پیام ناشناس https://eitaa.com/joinchat/2361721550C30996c726d آیدی مدیر کانال @zohor313iran آدرس لینک کانال: https://eitaa.com/joinchat/2461138948Cdf2697a104
مشاهده در ایتا
دانلود
🕌🏴🚩مادر عبّاس سلام علیک🚩🏴🕌 اگر چه در کربلا نبود، ولی دلش تا ابد در کربلا ماند و نگاهش بر افق، که آیا کاروان مصارع العشاق را بازگشتی خواهد بود؟ 🥀از سفارشی که به عبّاس کرد اینکه با حسین علیه السلام رفتی و بی حسین برنگردی، نشان از عمق غم بی پایان و اندوه پنهانی اش بود! 🥀مادری که دلش برای همیشه در کنار نهر علقمه، سوگ نشین فرزندی شد که نظیر نداشت... 🥀مادری که دلش در میدان قتلگاه بود و نگاهش بر آسمان، که چه وقت، ماه، بار دیگر خواهد تابید!... 🥀مادری که یک عمر، دست از حسین حسین گفتن بر نداشت و تمام غریبانه هایش را، حتی سوگ عزیزانش را با نام حسین علیه السلام همراهی کرد!... 🥀مادری که، ام البنین سلام الله علیه بود، ولی آیینه نگاهش از آسمان کربلا، تنها اشکِ خونین ستارگان را چید؛ آن گاه که راوی، از عبور نیزه ها روایت می کرد!... 🥀مادری که حتی کوچه های مدینه، مرثیه سرای اندوه جانکاه او شدند و به استقامت، صبر و یقین او ایمان آوردند!... 🥀مادری که ادب، اولین درس زندگی و وفا عالیترین سرشت همسری اش و مودّت، بالاترین باور مهر پروری اش!... 🥀مادری که برای همیشه، با ناله های نینوایی، حتی یاد پسرانش را قربانی زنده نگهداشتن یاد حسین علیه السلام کرد... 🥀مادری که هر روز صبح و غروب، لالایی سرود و سروده های حزن انگیز اش را، آب و عطش و فرات، نجوا می کند!... 🥀مادری که بعد از شهادت عباس علیه السلام، دیگر به ماه نگاه نکرد و آسمان مدینه، حتی شب نیمه ماه را هم تاریک می دید!... 🥀مادری که در کربلا نبود، ولی تا ابد در کربلا ماند و دل از گودال قتلگاه نگرفت و فریاد یا حسین اش، علی الدّوام کربلا طنین انداز است!... خون قلبم نه ز داغ پسرم ریخت حسین آسمان از غم تو روی سرم ریخت حسین زینب آن نیست که پیش از سفر از پیشم رفت از غم موی سپیدش جگرم ریخت حسین خواهرت گفت که از نیزه دهانت خون شد ناگهان بند دل از این خبرم ریخت حسین من شنیدم بدنت زیر سم اسبان رفت تنت انگار که پیش نظرم ریخت حسین گفت: راوی که جگر گوشه اَت ارباً ارباست از دلم سختیِ داغ پسرم ریخت حسین در ره یاری ارباب پسر یعنی چه؟ شکر، پیش قدمِ تو قمرم ریخت حسین مادر آن است که یار غم زهرا بشود پس چه بهتر که به پایت ثمرم ریخت حسین پسرانم همه بودند سپر‌های حسین سپر من همه در حفظ حرم ریخت حسین آب اگر ریخت ز مشک پسرم، شرمنده… آبرو بود که از چشم ترم ریخت حسین مرغ باغ ملکوتِ تو شده عباسم او به پرواز شد و بال و پرم ریخت حسین مادرت آمد و دست پسرم را بوسید عرق شرم ز روی پسرم ریخت حسین شعر: محمود ژولیده -----------------------------❀○❀-------------------------- 🆔️ @zohor313iran 🆔️ https://eitaa.com/joinchat/2461138948Cdf2697a104
🇮🇷🏴🚩مادر عبّاس سلام علیک🚩🏴🇮🇷 اگر چه در کربلا نبود، ولی دلش تا ابد در کربلا ماند و نگاهش بر افق، که آیا کاروان مصارع العشاق را بازگشتی خواهد بود؟ 🥀از سفارشی که به عبّاس کرد اینکه با حسین علیه السلام رفتی و بی حسین برنگردی، نشان از عمق غم بی پایان و اندوه پنهانی اش بود! 🥀مادری که دلش برای همیشه در کنار نهر علقمه، سوگ نشین فرزندی شد که نظیر نداشت... 🥀مادری که دلش در میدان قتلگاه بود و نگاهش بر آسمان، که چه وقت، ماه، بار دیگر خواهد تابید!... 🥀مادری که یک عمر، دست از حسین حسین گفتن بر نداشت و تمام غریبانه هایش را، حتی سوگ عزیزانش را با نام حسین علیه السلام همراهی کرد!... 🥀مادری که، ام البنین سلام الله علیه بود، ولی آیینه نگاهش از آسمان کربلا، تنها اشکِ خونین ستارگان را چید؛ آن گاه که راوی، از عبور نیزه ها روایت می کرد!... 🥀مادری که حتی کوچه های مدینه، مرثیه سرای اندوه جانکاه او شدند و به استقامت، صبر و یقین او ایمان آوردند!... 🥀مادری که ادب، اولین درس زندگی و وفا عالیترین سرشت همسری اش و مودّت، بالاترین باور مهر پروری اش!... 🥀مادری که برای همیشه، با ناله های نینوایی، حتی یاد پسرانش را قربانی زنده نگهداشتن یاد حسین علیه السلام کرد... 🥀مادری که هر روز صبح و غروب، لالایی سرود و سروده های حزن انگیز اش را، آب و عطش و فرات، نجوا می کند!... 🥀مادری که بعد از شهادت عباس علیه السلام، دیگر به ماه نگاه نکرد و آسمان مدینه، حتی شب نیمه ماه را هم تاریک می دید!... 🥀مادری که در کربلا نبود، ولی تا ابد در کربلا ماند و دل از گودال قتلگاه نگرفت و فریاد یا حسین اش، علی الدّوام کربلا طنین انداز است!... خون قلبم نه ز داغ پسرم ریخت حسین آسمان از غم تو روی سرم ریخت حسین زینب آن نیست که پیش از سفر از پیشم رفت از غم موی سپیدش جگرم ریخت حسین خواهرت گفت که از نیزه دهانت خون شد ناگهان بند دل از این خبرم ریخت حسین من شنیدم بدنت زیر سم اسبان رفت تنت انگار که پیش نظرم ریخت حسین گفت: راوی که جگر گوشه اَت ارباً ارباست از دلم سختیِ داغ پسرم ریخت حسین در ره یاری ارباب پسر یعنی چه؟ شکر، پیش قدمِ تو قمرم ریخت حسین مادر آن است که یار غم زهرا بشود پس چه بهتر که به پایت ثمرم ریخت حسین پسرانم همه بودند سپر‌های حسین سپر من همه در حفظ حرم ریخت حسین آب اگر ریخت ز مشک پسرم، شرمنده… آبرو بود که از چشم ترم ریخت حسین مرغ باغ ملکوتِ تو شده عباسم او به پرواز شد و بال و پرم ریخت حسین مادرت آمد و دست پسرم را بوسید عرق شرم ز روی پسرم ریخت حسین شعر: محمود ژولیده کشتی نوح آخرالزمان @keshtie_nouh