eitaa logo
کتاب
856 دنبال‌کننده
317 عکس
369 ویدیو
67 فایل
📗کتاب یار مهربان است با نامهربانی از کنار آن نگذریم و با کتاب رفیق باشیم🥰 این کانال شما را تشویق به کتابخوانی می کند 📌با ما همراه باشید مدیر محتوی👈🏻 @ah0053
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
📜پندهای شنیدنی حضرت علی (ع) بعداز درگذشت ابوذر غفاری نزد اصحاب خود فرمودند: من دلم خیلی به حال ابوذر می سوزد. خدا رحمتش کند. اصحاب پرسیدند چطور ؟ مولا فرمودند: آن شبی که به دستور عثمان، ماموران جهت بیعت گرفتن از ابوذر به خانه ی او رفتند چهار کیسه ی اشرفی به ابوذر دادند تا با عثمان بیعت کند. ابوذر خشمگین شد و به مامورین گفت: شما دو توهین به من کردید! اول آنکه فکر کردید من علی فروشم و آمدید من را بخرید. دوم بی انصاف ها، آیا ارزش علی چهار کیسه اشرفی است؟ شما با این چهار کیسه اشرفی می خواهید من علی فروش شوم؟! تمام ثروت های دنیا را هم که جمع کنید و به من بدهید با یک تار موی علی(ع) عوض نمی کنم. آنها را بیرون کرد و درب را محکم بست. مولا گریه کردند و فرمودند: به خدایی که جان علی در دست اوست قسم ،آن شبی که ابوذر درب خانه را به روی سربازان عثمان محکم بست، سه شبانه روز بود که او و خانواده اش هیچ نخورده بودند. 📳 مواظب باشیم در فتنه‌ها دینمان را برای دو لقمه بیشتر نفروشیم. ❀❀❀❀❀❀❀❀❀❀❀❀❀❀❀                              ނގމ برای عضویت در کانال لایک کنید    ♡
🌙داستان شب قسمت دوم (پایانی) خداوند درخت‌های آن‌ها را خشكانید. آن‌ها وقتی‌که صبح از خانه بیرون آمدند در همه آن دوازده شهر دیدند كه درخت معبود، خشك شده است (این حادثه مثل توپ در بینشان صدا كرد، هرکسی چیزى می‌گفت) سرانجام آن‌ها دو گروه شدند، یك گروه می‌گفتند: جادوى این شخصى كه ادعاى پیامبرى می‌کند موجب خشك شدن درخت‌ها شده [یعنى درخت‌ها نخشكیده، بلكه سحر و جادوى او، چشم‌های ما را بسته به‌طوری‌که ما چنین خیال می‌کنیم] گروه دیگر می‌گفتند: خدایان ما به این صورت درآمده‌اند تا خشم خود را نسبت به این شخص (كه مدعى پیامبرى است) آشكار سازند تا ما نیز از خدایان خود دفاع كنیم و جلو او را بگیریم، (فریاد و شعارشان بر ضد آن پیامبر بلند بود و) سرانجام همه تصمیم گرفتند تا آن پیامبر خدا را (با سخت‌ترین شكنجه) اعدام كنند. آن‌ها چاهى كندند، و قسمت تهِ چاه را تنگ‌تر نمودند، و آن پیامبر خدا را دستگیر كرده و در میان آن چاه افكندند و سر آن چاه را با سنگ بزرگى بستند، آن پیامبر پیوسته در میان چاه ناله و راز و نیاز كرد، و آن‌ها كنار چاه می‌آمدند و صداى ناله و راز و نیاز او را با خدا می‌شنیدند، و می‌گفتند امیدواریم كه خدایان ما (درخت‌های صنوبر) از ما راضى گردند و سبز شوند و شادابى و خشنودى خود را به ما نشان دهند. آن پیامبر در مناجات خود می‌گفت: خدایا! مكان تنگ مرا می‌نگری، شدت اندوه مرا می‌بینی، به ضعف و بی‌نوایی من لطف و مرحمت كن، هر چه زودتر دعایم را به اجابت برسان، و روحم را قبض كن. آن پیامبر خدا با این وضع در آن چاه به شهادت رسید. در این هنگام خداوند به جبرئیل فرمود: به این مخلوقات بنگر كه حلم من آن‌ها را مغرور كرده، و خود را از عذاب من در امان می‌بینند، و غیر مرا می‌پرستند، و پیامبر فرستاده مرا می‌کشند. من به عزتم سوگند یاد کرده‌ام كه هلاكت آن‌ها را مایه عبرت جهانیان قرار دهم. روز عید آن‌ها فرارسید، همه آن‌ها در كنار درخت صنوبر اجتماع كرده و جشن گرفته بدند، ناگاه طوفان سرخ شدیدى به سراغشان آمد، همه وحشت‌زده به همدیگر چسبیدند و به دنبال پناهگاه بودند، ناگهان دریافتند كه هر جا پا می‌گذارند، مانند سنگ كبریت شعله‌ور و سوزان و داغ است، در همین بحران شدید، ابر سیاهى بر سر آن‌ها سایه افكند، و از درون آن ابر، صاعقه‌هایی از آتش بر آن‌ها باریدن گرفت، به‌طوری‌که پیكرهاى آن‌ها براثر آن آتش‌ها، همچون مس ذوب‌شده، گداخته شد، و به‌این‌ترتیب به هلاكت رسیدند. پناه می‌بریم به خدا از خشم و عذابش. ❀❀❀❀❀❀❀❀❀❀❀❀❀❀❀                              ނގމ برای عضویت در کانال لایک کنید    ♡
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
گویند سلام صبح طلایی ترین کلید برای‌ ورود به قلب هاست پس صمیمی‌ ترین سلام تقدیم به اعضای خوب کانال کتاب📖 ✦✦✦✦✦✦                              ނގމ برای عضویت در کانال لایک کنید    ♡
☕️یک فنجان کتاب 🍂عارف ۳۰ سال مدام استغفار می کرد! 🤔مریدی به او گفت: چرا این همه استغفار می‌کنی؟ ما که از تو گناهی ندیدیم! 🤲🏻گفت: سی سال استغفار من به خاطر یک الحمدلله نابجاست! 🔥روزی خبر آوردند بازار بصره آتش گرفته، 🚪پرسیدم: حجره من چه؟ 🧯گفتند: مال شما نسوخته 💫گفتم: الحمدلله 💥معنیش این بود که مال من نسوزد مال مردم به درک 😌آن الحمدلله از سر خودخواهی بود نه خداخواهی 😔چه قدر از این الحمدلله‌‌ها گفتیم و فکر کردیم شاکریم؟                   ✦✦✦✦✦✦                              ނގމ برای عضویت در کانال لایک کنید    ♡
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
👆🏻جرعه ای از کتاب شهرداری کرمانشاه بنری از کتاب تاریخ تمدن‌ِ ویل دورانت نصب کرده که تحسین برانگیزه. این پست رو برای خانم‌های با حجاب بفرستید تا جایگاه خودشان را بهتر متوجه شوند. ❀❀❀❀❀❀❀❀❀❀❀❀❀❀❀                              ނގމ برای عضویت در کانال لایک کنید    ♡
🌱در محضر معصوم امام جواد(ع) می فرمايند: هركس به سخن سخنرانى گوش دهد، او را پرستش كرده است. پس اگر او از خدا سخن بگويد خدا را پرستيده است، و اگر از زبان ابليس سخن بگويد، ابليس را عبادت كرده است. وَ قَالَ الامام الجواد(ع): ‏ مَنْ‏ أَصْغَى‏ إِلَى‏ نَاطِقٍ فَقَدْ عَبَدَهُ فَإِنْ كَانَ النَّاطِقُ عَنِ اللَّهِ، فَقَدْ عَبَدَ اللَّهَ وَ إِنْ كَانَ النَّاطِقُ يَنْطِقُ عَنْ لِسَانِ إِبْلِيسَ، فَقَدْ عَبَدَ إِبْلِيسَ. 📚تحف العقول، صفحه: 456 ❀❀❀❀❀❀❀❀❀❀❀❀❀❀❀                              ނގމ برای عضویت در کانال لایک کنید    ♡
❌ضرب المثل‌ها کَل اگر طبیب بودی، سر خود دوا نمودی🤕 موارد کاربرد:‌ طَرَف بچه نااهلی داره اونوقت به دیگران درس تربیت فرزند می‌ده یا معتاده اونوقت از مضرات مواد مخدر می گه و... این ضرب المثل در مورد اینجور آدماست😄 ❀❀❀❀❀❀❀❀❀❀❀❀❀❀❀                              ނގމ برای عضویت در کانال لایک کنید    ♡
🌙داستان شب حضرت آية اللّه حاج ميرزا جواد آقا تهرانى(رض) با همه مهربان بود و خوش رفتار. هيچ كس را نيازُرد، حتّى آزار مورى را تاب نمى آورد. اين جريان كه از خانواده ايشان نقل شده معروف است: آخر شبى از مسافرت برمى گردند ديروقت است و موقع خواب و استراحت. به ملاحظه اينكه خانواده ناراحت و بدخواب نشوند از كوبيدن در خوددارى مى كند. پشت در تكيه مى زند و منتظر مى ماند. پس از لحظاتى همسر ايشان كه مشغول خواب و استراحت بوده اند در عالم رؤيا مى‌بينند كه كسى به او مى‌گويد: برخيز! برخيز و در منزل را بگشاى! همسر محترمه ميرزا جواد آقا از خواب بلند مى شود و در را باز مى كند و مى‌بيند ميرزا پشت در است. سؤ ال مى كند: آقا! حال كه از سفر آمده ايد پس چرا در نزديد؟ آقا مى فرمايد: ديدم نيمه شب است و ديروقت، نخواستم اسباب زحمت شما را فراهم كنم! هرگز از كسى به بدى ياد نكرد و به احدى رخصت غيبت نمى داد. اگر كسى به قصد غيبت لب مى تكاند مى فرمود: يا بايد در گوش خود پنبه اى بگذارم كه اظهارات شما را نشنوم و يا از خدمتتان مرخص شوم! ◇دلا معاش چنان كن كه گر بلغزد پاى ◇فرشته ات به دو دست دعا نگهدارد 📚داستان‌هایی از زندگی علما ✍🏼محمد تقی صرفی پور ❀❀❀❀❀❀❀❀❀❀❀❀❀❀❀                              ނގމ برای عضویت در کانال لایک کنید    ♡