eitaa logo
کتابخانه حضرت قائم عج مسجد جامع جلال اباد
247 دنبال‌کننده
3.4هزار عکس
802 ویدیو
337 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
میلاد با سعادت حضرت زهرا(سلام الله علیها) و روز زن مبارک باد.💐 به همین مناسبت مراسم جشنی روز سه شنبه مورخ 12/10/1402 بعد از نماز مغرب و عشاء با سخنرانی حجه الاسلام والمسلمین حاج آقا حقیقی و مداحی برادر محمدی در محل مسجد جامع روستای جلال آباد برگزار می گردد.🌸🌸 هیت امناء مسجد جامع جلال آباد کانون فرهنگی حضرت قائم (عج)مسجدجامع پایگاه مقاومت بسیج حضرت صدیقه کبری (سلام الله علیها)
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌸🌸بسمه تعالی 🌸🌸 🌷🌷مژده مژده 🌷🌷 🌸🌸با سلام و احترام همزمان با میلاد بانوی دو عالم حضرت زهرا س دورهمی کتاب پدران دانا آغاز شد 👏👏👏👏👏 آقایان و گل پسران علاقه مند به کتاب خوانی دسته جمعی از امشب می‌توانند در دورهمی کتاب ، کتابخانه حضرت قائم عج مسجد جامع جلال آباد حضور داشته باشند . 🌷🌷زمان ۱۱. ۱۰ .۱۴۰۲ 🌷🌷ساعت # بعداز اقامه نماز مغرب و عشا 🌷🌷 مکان مسجد جامع جلال آباد 🌸🌸 مجری طرح آقای محمد محمدی 👏👏👏👏👏👏👏👏👏 🌷🌷منتظر حضور گرم تان هستیم 🌸🌸به امید روزهایی که مطالعه کتاب از اولویت های زندگی همه باشد .
مادر بزرگم همیشه می گفت: چاه، دستی پر نمیشه .. اون وقتا سنم کم بود و معنی حرفشو نمی فهمیدم .. می پرسیدم عزیز یعنی چی "چاه دستی پر نمیشه؟ " با همون لهجه کاشونی می گفت: یعنی اگر چاهی خشک باشه، هر چقدرم توش آب بریزی نمیتونی ازش آبی برداری ... خود ِچاه باید آب داشته باشه .. امروز توی این سن و سال معنی اون حرفو کاملا می فهمم .. اگر آدمی دوستت نداشته باشه، هر کاری هم براش بکنی، دوست نخواهد داشت آدم بد ذات و نمی تونی ذاتش و عوض کنی. رفتنی رو اگه دنیاتو هم به پاش بریزی، میره ... خدا بیامرزتت عزیز چاه هیچ وقت دستی پر نشد ... ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‎‌‌‍‌‍‌
🌸🌸بسمه تعالی 🌷🌷با سلام و احترام 🌸🌸 شما هم دعوتید به: 🌸جشن بزرگ مادر و فرزند 🌸 ❤️❤️همزمان با میلاد بانوی دوعالم حضرت زهرا س و گرامیداشت روز مادر جشن بزرگ و جذاب برای خانم ها و فرزندانشان برگزار میشوید. 🌸زمان ۱۴۰۲.۱۰.۱۳ 🌸ساعت ۱۴.۴۵ 🌸مکان : حسینیه جلال آباد 🌸فرزندان پسر زیر ۹ سال مجاز 🌷🌷جشن جذاب همراه با مسابقه، جایزه ، مولودی و مشاوره ،پذیرایی 🌷🌷منتظر حضور گرم و با صفای شما هستیم 😍😍😍😍 🌸🌸یک روز خاطره انگیز برای همه
💥💥💥💥💥 گروه همیاران محلی سلامت روان اجتماعی آوای مهر (تحت نظر همیاران مهرآفرین) برگزار میکند. 😍😍برنامه آموزش مشارکت اجتماعی زنان ( ماز ) با تسهیلگری سرکار خانم فرزانه بهرامیان روانشناس بالینی😍😍 و آموزش مهارتهای خود مراقبتی با تسهیلگری سرکار خانم امانی😍😍 👈 تاریخ برگزاری: سه شنبه ۱۲ دی ۱۴۰۲ 👈 زمان: ۱۵ الی ۱۷ 👈 محل برگزاری: سالن همایش دهیاری جلال اباد 🥰🌺منتظر حضور گرمتون هستیم🥰🌺 🍂🍁🍂🍁🍂🍁🍂
بسمه تعالی🌸🌸 🌷دعوتنامه 🌷🌷 🌸🌸با سلام و احترام شما نیز دعوتید به محفل شعر بزرگداشت میلاد حضرت زهرا س و روز مادر ، محفلی گرم و صمیمانه در کنار شعرای گرامی و علاقه مندان به شعر 👏👏👏🌷🌷🌷 🌸🌸همراه با نماز مغرب و عشا در مسجد جامع جلال آباد 🌸🌸 🛑تاریخ ۱۳. ۱۰ .۱۴۰۲ 🛑ساعت شروع بعد از اقامه نماز مغرب و عشا 🛑مکان مسجد جامع جلال آباد 🛑رعایت شئونات اسلامی در محفل شعر ما احترام به خودتان و صاحب مجلس ما میباشد 🌸👏👏👏👏 🌸🌸منتظر حضور گرم شما سروران گرامی هستیم
🌼گرگی در لباس ميش یكی بود یكی نبود، غیر از خدای مهربون هیچ کس نبود. روزي روزگاري يك گرگ بدجنس براي پيدا كردن غذا دچار مشكل شد. چون گله اي كه براي چرا به آن كوه و چمنزار مي آمد يك چوپان دلسوز و يك سگ دقيق داشت. آنها مواظب هر اتفاقي در گله بودند.🐈🐏🐕👲 گرگ گرفتار شده بود و نمي دانست چكار بكند تا اينكه يك روز اتفاق عجيبي افتاد. او يك پوست گوسفند را پيدا كرد. گرگ آنرا برداشت و بسرعت فرار كرد.🐕🐏 روز بعد گرگ با دقت پوست را روي خودش انداخت و خودش را به شكل يك گوسفند درآورد و هنگاميكه گله در صحرا مشغول چرا بود به ميان آنها رفت.🐑 گوسفندها متوجه وجود گرگ نشدند. يكي از بره ها به كنار او آمد گرگ ناقلا به او گفت: كمي آنطرفتر علف هاي خوشمزه تري وجود دارد و بره بيچاره به دنبال گرگ از گله دور شد. خلاصه آن روز گرگ بدجنس توانست شكار خوبي را پيدا كند.😔 تا مدتها گرگ به گله مي آمد و به روش هاي مختلف گوسفندان را فريب مي داد. و گوسفندها هم فريب ظاهر گرگ را مي خوردند و حرف هاي او را قبول مي كردند.😳🐏 اين ماجرا مدتها ادامه پيدا كرد. البته چوپان و سگ گله بعد از مدتها توانستند به علت ناپديد شدن گوسفندها پي ببرند و گرگ بدجنس را حسابي ادب كنند. ولي...ولي حيف كه يك عده گوسفند ساده گول گرگ را خورده بودند و ديگه در ميان گله نبودند. و گوسفندان فهمیدن که باید همیشه حواسشون به گله باشه و تا وقتی با هم باشن در امان هستن.! 🌸🍃🌸🍃🌸 🌼اولین کانال تخصصی قصه های تربیتی کودکانه http://eitaa.com/joinchat/3920166922C29a779ebe4 🌼🌼🍃🌸🌸 👈ارزانکده پوشاک کودکانه 👈کتاب اختصاصی کودکانه
شعرِ داستانیِ « کادویِ روزِ مادر » ، تقدیم به فرزندان و مادران عزیز سرزمینم ... « کادویِ روزِ مادر » یه روز یه دخترِ ناز سَحر به وقتِ نماز درِ گوشِ داداشش گُفتِش با ناز و خواهش داداش پاشو اَذونِ وقتِ نمازِمونِ نماز و با من بخون بعدِش کنارم بمون دارم باهات یه صُحبت بِده به من یه فُرصت بیا وُ معرفت کُن با من تو مشورت کن داداش نمازِشو خوند سَرِ قرارشون موند گفتِش بگو بدونم عزیز و مهربونم بگو تو خواهرِ من حَرفت رو یاورِ من گفتش دیشب تو اَخبار مجری می‌گفت که اِنگار جمعه روزِ مادرِ این خیلی زَجرآورِ آخه ما پول نداریم پول از کجا بیاریم واسه خریدِ هر چیز چه قیمتی چه ناچیز نیاز به پول و سکه اس داداش یه فکری کُن پَس داداش یه خورده فکر کرد اِنگار یه فکرِ بِکر کرد گفتش آجی دُردونه تا خوردی تو صُبحونه بیا تویِ اُتاقم که من یه فکری دارم چایی شیرین آوردیم صبحانمون رو خوردیم گفتم خدایا آخ جون بِرَم پیشِ داداش جون رفتم توی اُتاقش با احترام و خواهش دیدم داداشی رفتش یه چیز گرفت تو دستش اومد نشست رو قالی یه قُلکِ سُفالی ... ! با چکُشِ تو دستِش زَد قُلک و شکستِش داداش شِمُرد پولا رو گذاشت تو کیف اونا رو گفتش بلند شو آبجی بِریم به سمتِ حاجی حاجی علی قَمصری که میفروشه روسری جِنساش قشنگ و نازِ روز های جمعه بازِ خلاصه هر دوتاشون رفتن پیشِ باباشون گفتن بابا اجازه میخوایم بِریم مغازه بابا با مهربونی با قلبِ آسِمونی اجازه داد و فرمود باشه ولی خیلی زود فقط مُواظب باشید خیلی مُراقب باشید گفتیم بابایی حتماً مُراقِبیم ما قطعاً خلاصه با دوچرخه به سمتِ کوی کَرخه شُدن دو تایی راهی شبیه دو تا ماهی خیلی سریع رسیدن حاجی علی رو دیدن گفتن به حاجی علی میخوایم حاجی روسری یه روسریِ آبی با طرح و نقشِ عالی گفتش حاجی به هر دو باشه به شکلِ کادو ؟ گفتن بله ممنونیم حاجی بِهت مَدیونیم روسری و گرفتن با شادِمانی رفتن وقتی رسیدن خونه دیدن تو آشپزخونه مامان داره با لبخند میاره چایی و قند خیلی سریع دَویدن تو آغوشِش پَریدن مامان نِگاهشون کرد بوسید و نازِشون کرد گفتن دوتایی تک تک مامان روزِت مبارک اینَم کادو بَراتون از سمتِ بچه هاتون مامان کادوش رو باز کرد از خوشحالی پرواز کرد گفت بچه ها ممنونم دوسِش دارم از جونم خیلی قشنگ و زیباست تو طرح و رنگ بی همتاست راستی گُلایِ خوبم بِگید به من بِدونم برای روزِ میلاد دلِ شما چی میخواد ؟ گفتم مامانی میلاد ؟ چیزی یادم نمیاد ! گفتش مامان با اخلاص امروز میلاد زهراس زهرای نور و اَطهر برای ما چو مادر همسرِ مولا علی دُختِ رسولِ نَبی گفتش داداش یه چیزی عجب روزِ عزیزی مامان بِشَم فَداتون بِپَز تو کیک بَرامون برای روزِ میلاد دِلم شیرینی میخواد 🍃شاعر : علیرضا قاسمی ‌‌🌼🍃🌸🍂🌼🍃🌸 🌼اولین کانال تخصصی قصه های تربیتی کودکانه http://eitaa.com/joinchat/3920166922C29a779ebe4 🌼🌼🍃🌸🌸 👈ارزانکده پوشاک کودکانه 👈کتاب اختصاصی کودکانه