معرفی کتاب #لحظه_های_واقعی
گاهی در زندگی زمانی برای دگرگونی فرا میرسد، زمانی برای رسیدن به آرامش.
لحظه ای واقعی به شما کمک میکند تا زندگی خود را دوباره مرور کرده و لحظاتی را که در عین زیبایی شما بی توجه از کنارشان گذشتید بیابید و نه تنها به آرامش برسید بلکه به معجزاتی فوق العاده در زندگی دست یابید...
@kafe_ktab☕️📚
‹ مثل خرمالوهای رسیده حیاط مادربزرگ
مثل عطر دارچین چایهای عصرانه
مثل بارانِ پاییز، مثل عود
مثل انار دانهدانه با گلپر
مثل نوشتن آخرین خط مشقهای دوران کودکی
مثل عید، مثل آب بازی
چیزهای خوب و سادهای هستند
که تنها با شنیدن اسمشان کافیست
خوب شود حال دلت ..›🍓🎡
🌸🌸بسمه تعالی🌸🌸
🌷🌷با سلام و احترام
مطالعه راهی است برای آشنایی و گفتگو با بزرگانی که قرن ها پیش می زیسته اند و اکنون زیر خاک به سر میبرند با مطالعه کتاب ها خود را به دنیای آنان دعوت کنید .
🛑🛑سومین جلسه دورهمی کتاب مخصوص برادران ،کودک ، نوجوانان، بزرگسالان
🌷🌷تاریخ ۱۱.۱۱.
ساعت : امروز ۱۸ عصر همراه با نماز مغرب و عشا
مکان :مسجد جامع جلال آباد
🌷🌷مجری طرح آقای محمدی
🌷🌷کانون و کتابخانه حضرت قائم عج مسجد جامع
🌸🌸منتظر حضور گرم شما هستیم
🌷🌷با سلام و احترام 🌷🌷
طبق برنامه شب های پنج شنبه ساعت ۸ شب در گروه شعر انجمن شعر نی و نیستان جلال آباد مشاعره آنلاین هست دوستان و علاقه مندان به شعر و مشاعره میتونند ساعت ۸ شب در این برنامه مجازی شرکت نمایند منتظر مشارکت عزیزان هستیم 👏👏👏👏
تاریخ ۱۱. ۱۱. ۱۴۰۲
ساعت : ۸ شب
🌷🌷دوستان در مشاعره آنلاین امشب منتظر شما هستیم 👏👏👏
https://eitaa.com/joinchat/3567845617C1cf50f0f74
لینک گروه 👆👆👆
درخت تنها و رود باریك -mc.mp3
13.68M
#قصه_کودکانه
#قصه_صوتی
🌳درخت تنها و رود باریک
🌸🍂🌼🍃🌸
کانال تربیتی کودکانه
@Ghesehaye_koodakaneh
🍃کانال قصه های کودکانه جهت دعوت و عضویت👇
https://eitaa.com/joinchat/3920166922C29a779ebe4
#قصه_کودکانه
🌵🌳 شکارچی های ترسو 🌳🌵
قورباغه توی برکه ای در کمین نشسته بود تا حشره ای را شکار کند. حشره از این طرف به آن طرف می پرید و قورباغه هم بی صدا می جهید و حشره را دنبال می کرد.
ولی خبر نداشت که یک لک لک هم قصد شکار او را داشت، حشره می رفت و قورباغه هم دنبال او، لک لک هم بی صدا به دنبال قورباغه. هر سه تای آنها بدون آن که دیگری بداند به دنبال هم بودند. روباهی لک لک را دید و هوس خوردن او را کرد. پس روباه هم به قصد شکار لک لک دنبال او راه افتاد.
هر چهارتای آنها بی خبر از همدیگر به دنبال هم می رفتند تا به یک جنگل رسیدند. یک شکارچی با تفنگ خود در جنگل به دنبال شکار بود تا چشمش به روباه افتاد. او هم می خواست یک روباه را به خاطر پوست و دم زیبایش شکار کند، پس به دنبال او به راه افتاد. تفنگش را به سوی او نشانه گرفت و تیری به طرفش شلیک کرد.
گلوله به خطا رفت. روباه از ترس جیغ بلندی کشید و از روی لک لک پرید و فرار کرد و رفت. لک لک هم از دیدن روباه وحشت کرد و سروصدایی کرد که قورباغه متوجه حضور او شد.
قورباغه هم از ترس جستی زد و لای بوته ها پنهان شد. این وسط حشره آزادانه و بدون ترس پرواز کرد و رفت و مرد شکارچی هم از شکار خود بی نصیب ماند.
#قصه_متنی
🌼🍃🌸🍂🌼🍃🌸
🌼اولین کانال تخصصی قصه های
تربیتی کودکانه
http://eitaa.com/joinchat/3920166922C29a779ebe4
🌼🌼🍃🌸🌸
👈 کانال تربیت کودکانه
👈کتاب اختصاصی کودکانه