eitaa logo
کتابخانه حضرت قائم عج مسجد جامع جلال اباد
255 دنبال‌کننده
3.2هزار عکس
732 ویدیو
332 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
خرگوش پیر و نوه ی نجارش👇👇
خرگوش پیر و نوه‌ی نجارش در کنار یک درخت چنار، یک خرگوش پیر زندگی می کرد. او تنها بود اما قرار بود به زودی نوه اش تیسوتی پیش او بیاید و با او زندگی کند. او برای دیدن نوه اش لحظه شماری می کرد. تیسوتی قرار بود جمعه به خانه ی پدربزرگش، خرگوش پیر برود. خرگوش از چند روز قبل برای پذیرایی از تیسوتی آماده شده بود. او شیرین ترین هویجهای جنگل را جمع آوری کرده بود. روز جمعه یک سوپ هویج درست کرد. تیسوتی نزدیک ظهر به خانه ی پدربزرگش رسید. او از دیدن پدربزرگش بسیار خوشحال شد. آن ها باهم سوپ هویج را خوردند و بسیار لذت بردند. اما بعدازظهر که می خواستند استراحت کنند پدربزرگ زیر یک بوته ی برگ دراز کشید و به تیسوتی هم گفت کنار او استراحت کند. تیسوتی تازه متوجه شد پدربزرگش خانه ای ندارد. تیسوتی به فکر فرو رفت. او اطراف را نگاه می کرد و فکر می کرد. پدر بزرگ زود به خواب رفت وقتی بیدار شد دید تیسوتی مشغول سوراخ کردن ساقه ی درخت چنار است. خرگوش پیر با نگرانی از تیسوتی پرسید برای چه درخت را اذیت می کنی؟ تیسوتی خندید و گفت من درخت را اذیت نمی کنم من می خواهم برای شما یک لانه درست کنم با دو تختخواب و یک میز غذا خوری. خرگوش پیر با تعجب نگاه کرد و گفت تو این کارها را از کجا بلدی؟ تیسوتی گفت من یک خرگوش نجارم و کار با چوب را به خوبی بلدم. پدربزرگ از شنیدن این حرفها ذوق کرده بود. او تصمیم گرفت به تیسوتی کمک کند. تیسوتی و خرگوش پیر با هم تا نزدیک غروب موفق شدند یک حفره ی بزرگ درون ساقه ی تنومند درخت چنار درست کنند. آن حفره انقدر بزرگ بود که جای دو تختخواب و یک میز غذاخوری را داشت. حالا تیسوتی باید برای خانه ی پدربزرگ یک در می ساخت . او یک در چوبی زیبا درست کرد و آن را وسط حفره نصب کرد. هوا دیگر تاریک شده بود و پدربزرگ و تیسوتی هر دو خسته بودند. امشب باید درون لانه ی جدید روی زمین می خوابیدند اما تیسوتی حتما فردا تختخواب ها را می سازد. امشب پدر بزرگ با مقداری علف کف لانه را پوشاند. آنها باقیمانده ی سوپ هویج را خوردند و امشب را در کنار هم در لانه ی جدید خوابیدند. تیسوتی تمام شب از روزنه ای که در دیواره ی لانه درست کرده بود به ماه نگاه می کرد و به کارهایی که فردا می خواست انجام دهد فکر می کرد. خرگوش پیر هم آنشب بهتر و راحت تر از تمام شبهای عمرش در کنار نوه ی عزیزش خوابید و زودتر از همیشه به خواب رفت. کانال قصه های کودکانه @GhesehayeKoodakane
🔔سلام بر عزیزانی که در مسابقات هفتگی ما شرکت کردند🔔 جواب مسابقه هفته گذشته یک عدد ۵ رقمی(۲۳۴۱۲) 🎁برندگان:بهار پور شبان_محمد طاها حسن خانی_صبا صفری_نگین گلشادی_آیناز بویری🏆 🌸انشالله قرار بر این شد که آخر شهریور ماه یک جشن عمومی و با شکوه گرفته شود، و جوایز این عزیزان ،همراه با جوایز مسابقه حدیث حسینی به عزیزان برنده اهدا شود.🌸 🌻تاریخ جشن در همین کانال اعلام می شود.🌻
سلااااااام😍 شما بزرگواران به نمایشگاه دست سازه ها و هنرنمایی های نجوم آموزان خانه نجوم جلال آباد، دعوتید🪐😍 🪐 استقبال پرشور شما ، به ادامه مسیر دانش پژوهان عزیزمون، انگیزه بیشتری خواهد داد😊🙂 از طرف مدرسان خانه نجوم☺️ سرکار خانم رحیمی و سرکار خانم لطفی
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
آرزوی سنجاب کوچولو_صدای اصلی_488939-mc.mp3
4.35M
🐿عنوان:آرزوی سنجاب کوچولو در جنگلی زیبا روی یه درخت، لونه ی سنجاب کوچولو بود. سنجاب کوچولوی قصه ی ما خیلی ناراحت بود، چون یه آرزوی بزرگ داشت که نمیدونست چه جوری باید آرزوش برآورده بشه... 🌼کودکان با شنیدن این داستان یاد میگیرن که خداوند جای هرکسی رو در دنیا برای زندگی کردن مشخص کرده و هرکسی در نقطه ای از این جهان به دنیا می آد. 🌸🌸🌼🌸🌸 کانال قصه های کودکانه @Ghesehaye_koodakaneh 🍃کانال قصه های کودکانه جهت دعوت و عضویت👇 https://eitaa.com/joinchat/3920166922C29a779ebe4
🤔 ۷۳۵ 🧠 هر سوره ، 🧠 از چه جملاتی تشکیل شده ؟! 🧠
🤔 ۷۳۶ 🧠 آن چیست 🧠 که جای رفتن است نه جای ماندن ؟! 🧠
🤔 ۷۳۷ 🧠 قیام ۱۷ شهریور ۱۳۵۷ ، 🧠 به چه نامی معروف شد ؟! 🧠
✍🏻 بازی معمایی حل جدول 🔮 شماره ۲۸
📚 ملانصرالدین ده راس خر داشت که آنها را بسیار عزیز می‌داشت روزی سوار بر یکی از آنها شد تا همه را برای چرا و خوردن علفهای تازه به دشت ببرد .وقتی که بر روی خر نشست شروع کرد به شمردن خرها یک دو سه ....نه نه خر را شمرد خری را که خودش روی آن نشسته بود به حساب نمی آورد دوباره شمرد .بازهم یک خر کم بود.از خر پیاده شد و روی سنگی بلند ایستاد و شمرد. خرها ده راس بودند. باز هم سوار خر شد تا راه بیفتد . ولی پیش خود گفت:شاید اشتباه کرده باشم .دوباره شمرد.اینبار نه خر بودند .با تعجب گفت:عجیب است وقتی سوار می شوم نه خر هستند و وقتی پیاده می شوم ده خر؟! بعدخنده ای زیرکانه کرد و از خر پیاده شد و گفت :اصلا پیاده میروم خرسواری به گم شدن یک خر نمی‌ارزد.!!!
پاسخ دهید👻 حدس ضرب المثل⁉️ 😎■■■■👻■■■■👏 🔥 جواب : گل گفتن گل شنیدن✔️
•━•━•━•━•━•━•━•━• - 🦚 - حدس ضرب المثل؟ ╭┈➤ 💚 🌱 جواب : خر چه داند قیمت نقل ونبات😂
🔰📚🔰📚 🏘📓🏘📓🏘📓🏘📓🏘📓 ❇️کتابخانه رسالتی واتیکان | Biblioteca Apostolica Vaticana❇️ ❇️واتیکان اگرچه یکی از کوچک ترین کشورهای جهان در قلب شهر رم است اما یکی از معروف ترین کتابخانه های جهان در آن قرار دارد. زمان ساخت کتابخانه به سال ۱۴۵۰ میلادی باز می گردد و البته در قرن ۱۶ نیز بازسازی شده است. این جا بیش از یک میلیون و هشتصد هزار جلد کتاب، نسخه های دست نویس، نقاشی و دیگر اسناد و مدارک تاریخی نگهداری می شود. یک نسخه از کتاب مشهور کمی الهی اثر دانته که متعلق به قرن ۱۵ میلادی است در این کتابخانه نگهداری می شود.❇️ 🏘📓🏘📓🏘📓🏘📓🏘📓
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
خواب-علی-كوچولو.mp3
14.74M
💠 خواب علی کوچولو 🔻موضوع: رویا در خواب 🎼 با صدای بانو مریم نشیبا 📚عموکتابی | مربی تربیتی🌱 💭 @doorrikhtni