خرگوش پیر و نوهی نجارش
در کنار یک درخت چنار، یک خرگوش پیر زندگی می کرد. او تنها بود اما قرار بود به زودی نوه اش تیسوتی پیش او بیاید و با او زندگی کند. او برای دیدن نوه اش لحظه شماری می کرد. تیسوتی قرار بود جمعه به خانه ی پدربزرگش، خرگوش پیر برود.
خرگوش از چند روز قبل برای پذیرایی از تیسوتی آماده شده بود. او شیرین ترین هویجهای جنگل را جمع آوری کرده بود. روز جمعه یک سوپ هویج درست کرد.
تیسوتی نزدیک ظهر به خانه ی پدربزرگش رسید. او از دیدن پدربزرگش بسیار خوشحال شد. آن ها باهم سوپ هویج را خوردند و بسیار لذت بردند. اما بعدازظهر که می خواستند استراحت کنند پدربزرگ زیر یک بوته ی برگ دراز کشید و به تیسوتی هم گفت کنار او استراحت کند.
تیسوتی تازه متوجه شد پدربزرگش خانه ای ندارد. تیسوتی به فکر فرو رفت. او اطراف را نگاه می کرد و فکر می کرد.
پدر بزرگ زود به خواب رفت وقتی بیدار شد دید تیسوتی مشغول سوراخ کردن ساقه ی درخت چنار است. خرگوش پیر با نگرانی از تیسوتی پرسید برای چه درخت را اذیت می کنی؟
تیسوتی خندید و گفت من درخت را اذیت نمی کنم من می خواهم برای شما یک لانه درست کنم با دو تختخواب و یک میز غذا خوری.
خرگوش پیر با تعجب نگاه کرد و گفت تو این کارها را از کجا بلدی؟
تیسوتی گفت من یک خرگوش نجارم و کار با چوب را به خوبی بلدم.
پدربزرگ از شنیدن این حرفها ذوق کرده بود. او تصمیم گرفت به تیسوتی کمک کند.
تیسوتی و خرگوش پیر با هم تا نزدیک غروب موفق شدند یک حفره ی بزرگ درون ساقه ی تنومند درخت چنار درست کنند. آن حفره انقدر بزرگ بود که جای دو تختخواب و یک میز غذاخوری را داشت.
حالا تیسوتی باید برای خانه ی پدربزرگ یک در می ساخت . او یک در چوبی زیبا درست کرد و آن را وسط حفره نصب کرد.
هوا دیگر تاریک شده بود و پدربزرگ و تیسوتی هر دو خسته بودند. امشب باید درون لانه ی جدید روی زمین می خوابیدند اما تیسوتی حتما فردا تختخواب ها را می سازد.
امشب پدر بزرگ با مقداری علف کف لانه را پوشاند. آنها باقیمانده ی سوپ هویج را خوردند و امشب را در کنار هم در لانه ی جدید خوابیدند. تیسوتی تمام شب از روزنه ای که در دیواره ی لانه درست کرده بود به ماه نگاه می کرد و به کارهایی که فردا می خواست انجام دهد فکر می کرد.
خرگوش پیر هم آنشب بهتر و راحت تر از تمام شبهای عمرش در کنار نوه ی عزیزش خوابید و زودتر از همیشه به خواب رفت.
کانال قصه های کودکانه
@GhesehayeKoodakane
🔔سلام بر عزیزانی که در مسابقات هفتگی ما شرکت کردند🔔
جواب مسابقه هفته گذشته یک عدد ۵ رقمی(۲۳۴۱۲)
🎁برندگان:بهار پور شبان_محمد طاها حسن خانی_صبا صفری_نگین گلشادی_آیناز بویری🏆
🌸انشالله قرار بر این شد که آخر شهریور ماه یک جشن عمومی و با شکوه گرفته شود، و جوایز این عزیزان ،همراه با جوایز مسابقه حدیث حسینی به عزیزان برنده اهدا شود.🌸
🌻تاریخ جشن در همین کانال اعلام می شود.🌻
آرزوی سنجاب کوچولو_صدای اصلی_488939-mc.mp3
4.35M
#قصه_کودکانه
#قصه_صوتی
🐿عنوان:آرزوی سنجاب کوچولو
در جنگلی زیبا روی یه درخت، لونه ی سنجاب کوچولو بود. سنجاب کوچولوی قصه ی ما خیلی ناراحت بود، چون یه آرزوی
بزرگ داشت که نمیدونست چه جوری باید آرزوش برآورده بشه...
🌼کودکان با شنیدن این داستان یاد میگیرن که خداوند جای هرکسی رو در دنیا برای زندگی کردن مشخص کرده و هرکسی در نقطه ای از این جهان به دنیا می آد.
🌸🌸🌼🌸🌸
کانال قصه های کودکانه
@Ghesehaye_koodakaneh
🍃کانال قصه های کودکانه جهت دعوت و عضویت👇
https://eitaa.com/joinchat/3920166922C29a779ebe4
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🧚♂️ برای خودت دمپایی روفرشی درست کن
#کاردستی_نوجوان
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🧚♂️شیشه ی عطرتودورننداز
#بازیافت
💭 @doorrikhtni
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#نقاشی گل
طراحی گل های ساده🌸🌸🌸
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#کاردستی گل آفتاب گردان
گل های آفتاب گردون زیبا با کاغذ
🤔 #معما ۷۳۶
🧠 آن چیست
🧠 که جای رفتن است نه جای ماندن ؟!
🧠
🤔 #معما ۷۳۷
🧠 قیام ۱۷ شهریور ۱۳۵۷ ،
🧠 به چه نامی معروف شد ؟!
🧠
📚#حکایت_ملانصرالدین
ملانصرالدین ده راس خر داشت که آنها را بسیار عزیز میداشت روزی سوار بر یکی از آنها شد تا همه را برای چرا و خوردن علفهای تازه به دشت ببرد .وقتی که بر روی خر نشست شروع کرد به شمردن خرها
یک دو سه ....نه
نه خر را شمرد خری را که خودش روی آن نشسته بود به حساب نمی آورد دوباره شمرد .بازهم یک خر کم بود.از خر پیاده شد و روی سنگی بلند ایستاد و شمرد. خرها ده راس بودند.
باز هم سوار خر شد تا راه بیفتد . ولی پیش خود گفت:شاید اشتباه کرده باشم .دوباره شمرد.اینبار نه خر بودند .با تعجب گفت:عجیب است وقتی سوار می شوم نه خر هستند و وقتی پیاده می شوم ده خر؟!
بعدخنده ای زیرکانه کرد و از خر پیاده شد و گفت :اصلا پیاده میروم خرسواری به گم شدن یک خر نمیارزد.!!!
#معما پاسخ دهید👻
حدس ضرب المثل⁉️
😎■■■■👻■■■■👏
🔥 جواب : گل گفتن گل شنیدن✔️
•━•━•━•━•━•━•━•━•
- #معما 🦚
- حدس ضرب المثل؟
╭┈➤ 💚
🌱 جواب : خر چه داند قیمت نقل ونبات😂
🔰📚#معرفی_کتابخانه_های_ایران_و_جهان🔰📚
🏘📓🏘📓🏘📓🏘📓🏘📓
❇️کتابخانه رسالتی واتیکان | Biblioteca Apostolica Vaticana❇️
❇️واتیکان اگرچه یکی از کوچک ترین کشورهای جهان در قلب شهر رم است اما یکی از معروف ترین کتابخانه های جهان در آن قرار دارد. زمان ساخت کتابخانه به سال ۱۴۵۰ میلادی باز می گردد و البته در قرن ۱۶ نیز بازسازی شده است. این جا بیش از یک میلیون و هشتصد هزار جلد کتاب، نسخه های دست نویس، نقاشی و دیگر اسناد و مدارک تاریخی نگهداری می شود. یک نسخه از کتاب مشهور کمی الهی اثر دانته که متعلق به قرن ۱۵ میلادی است در این کتابخانه نگهداری می شود.❇️
🏘📓🏘📓🏘📓🏘📓🏘📓
خواب-علی-كوچولو.mp3
14.74M
#قصه_شب
💠 خواب علی کوچولو
🔻موضوع: رویا در خواب
🎼 با صدای بانو مریم نشیبا
#هر_شب_یک_قصه
📚عموکتابی | مربی تربیتی🌱
💭 @doorrikhtni