#قصه_کودکانه
🌸پرنده و کفش دوزک
یکی بود یکی نبود. در یک جنگل بزرگ و سرسبز و پردرخت همه حیوانات شاد و خندان در کنار هم زندگی می کردند. پرنده کوچولو هم جیک جیک کنان این ور و آن ور می پرید و دوست داشت تمام اطرافش را بشناسد. خلاصه پرنده کوچک قصه ما به همه قسمت های جنگل سر میزد و دنبال چیزهای جالب و جدید می گشت، چون خیلی کنجکاو بود.
یک روز پرنده کوچولو داشت در جنگل قدم می زد که ناگهان روی یک بوته برگ سبز یک عالمه دانه قرمز دید. با کنجکاوی جلو رفت تا ببیند که این دانه های ریز چیست؟ اول فکر کرد خوردنی است. سرش را جلو برد و یک نوک به آن زد، اما یک دفعه آن دانه قرمز از روی برگ سبز بلند شد و به هوا رفت.
جوجه کوچولو که خیلی ترسیده بود، دوید و پشت شاخه درخت ها پنهان شد. بعد از مدتی که گذشت این طرف و آن طرف را نگاه کرد و یواش یواش از پشت شاخه ها بیرون آمد و دوباره به همان سمت بوته ها نگاه کرد و همان دانه های قرمز را دید که روی برگ ها در حال حرکت هستند.
پرنده کوچولو خیلی تعجب کرده بود و با خودش گفت: آخه اینها چی هستند که می توانند هم راه بروند و هم به آسمان بروند. پرنده کنجکاو دوباره کم کم جلو آمد تا بهتر ببیند. اما دوباره یکی از دانه های قرمز به سمتش حمله ور شد. پرنده کوچولو هم دوباره پا گذاشت به فرار و زیر برگ های درختان خودش را پنهان کرد.
پرنده کوچک صبر کرد تا اوضاع آرام شود و یواشکی اطراف را نگاه کرد، ولی این بار خبری از دانه های قرمز نبود.
روز بعد پرنده کوچک جغد پیر را دید و با او احوالپرسی کرد. جغد پیر گفت: جوجه کوچولو، تو از من سوال داری؟
پرنده کوچولو گفت: جغد پیر از کجا فهمیدی؟ جغد گفت: از قیافه ات فهمیدم، چون خیلی نگران و متعجب هستی!
پرنده کوچک گفت: من دیروز چند تا دانه قرمز دیدم روی برگ های سبز که هم راه می رفتند و هم پرواز می کردند. من از آنها خیلی ترسیدم.
جغد پیر با تعجب گفت: چی! مطمئنی فقط قرمز بود؟
جوجه گفت: بله قرمز بود.
جغد گفت: یعنی خال های سیاه هم رویش نداشت؟
جوجه گفت: نه نه نداشت.
جغد گفت: این دفعه که دیدی بیشتر دقت کن و نشانی هایش را به من بده تا بهتر راهنمایی ات کنم.
صبح روز بعد پرنده کوچولو که از خواب بلند شد، بعد از این که خستگی اش را درکرد، ناگهان دوباره یکی دیگر از آن دانه های قرمز را دید و جلو رفت تا بیشتر نگاهش کند. اما دانه قرمز ترسید و جیغ بلندی کشید و فرار کرد و گفت: وای وای من رو نخور… من رو نخور… پرنده کوچولو که دید دانه قرمز ازش خیلی ترسیده است به دنبالش دوید.
بالاخره هر دوی آنها خسته شدند و گوشه ای نشستند. پرنده کوچولو رو کرد به دانه قرمز و گفت: من نمی خواستم بگیرمت فقط می خواستم نگاهت کنم. راستی اسمت چیه؟
دانه قرمز گفت: من یک کفشدوزک هستم و می دانم که پرنده ها دشمن ما هستند.
پرنده کوچک گفت: من که به تو کاری نداشتم، تو خودت فرار کردی. من می خواستم باهات دوست بشوم.
کفشدوزک خندید و گفت: چه چیزا تو با من دوست بشی؟ تو که می خواستی من را بخوری؟
پرنده کوچولو گفت: نه تو اشتباه می کنی ما می توانیم با هم دوستان خوبی باشیم.
کفشدوزک گفت: نه پرنده ها دشمن ما جانورها و حشرات هستند. پس من باید از تو دوری کنم.
پرنده کوچولو گفت: من به تو قول می دهم که هیچ وقت نخورمت. چون من هم دوستی ندارم می خواهم دوستان خوبی برای هم باشیم. در همین موقع بود که ناگهان یک پرنده دیگر به سمت کفشدوزک حمله ور شد و او را شکار کرد.
✅ارسال مطالب فقط با ذکر نام و آدرس کانال قصه های کودکانه مجاز میباشد.
🌸🍂🍃🌸
کانال تربیت کودکانه
@Ghesehaye_koodakaneh
🍃کانال قصه های کودکانه جهت دعوت و عضویت👇
https://eitaa.com/joinchat/3920166922C29a779ebe4
🔶️سید مهدی سیدین نیا مدیرکل فرهنگ و ارشاد اسلامی استان اصفهان در سفر به روستای جلال آباد شهرستان نجف آباد از کتابخانه قائم این روستا بازدید کرد.
🔸️روستای جلال آباد در دهمین جشنواره روستاها و عشایر دوستدار کتاب سال ۱۴۰۳ یکی از روستاهای برتر شناخته شد.
این جشنواره هر ساله با مشارکت مردم با هدف تقویت ابتکارات در حوزه کتابخوانی برگزار میشود.
🔸️کتابخانه قائم روستای جلال آباد در سال ۱۳۵۷ تاسیس و تا کنون مشغول به فعالیت است.
برگزاری جلسات کتابخوانی حلقه مادران دانا به صورت هفتگی و برگزاری کارگاه های کتابخوانی مادر و فرزند در طول سال ، برگزاری حلقه های کتابخوانی ویژه نوجوانان و کارگاه های مهارت افزایی همراه با کتابخوانی، تولید محتوا و معرفی کتاب برای نوجوانان و بزرگسالان از جمله فعالیت های این کتابخانه است.
🔸️در این بازدید مجید میرزایی بخشدار مرکزی ، سعادت صفری دهیار روستا، مسئولان کتابخانه، محبوبه عبداللهی مدیر اداره فرهنگ و ارشاد اسلامی شهرستان نجف آباد ، آذرمیدخت والا مسئول دبیرخانه روستاها و عشایر دوستدار کتاب استان و بهزاد بابایی رئیس کارگروه فرهنگی اداره کل حضور داشتند.
۱۴ آبان ۱۴۰۳
┄┄┅═✧❁🇮🇷❁✧═┅┄
#وزارت_فرهنگ_و_ارشاد_اسلامی
#فرهنگ_عمومی
#کتابخوانی
#روستا
┄┄┅═✧❁🇮🇷❁✧═┅┄
@isf_farhang
💫💫💫💫💫
بسمه تعالی
😍باعث فخر و مباهات است که کتابخانه حضرت قائم عج الله روستای جلال اباد در دهمین جشنواره روستاهای دوستدار کتاب رتبه اول کشور را کسب نموده است و قطعا این افتخار به سبب تلاش و زحمات کادر زحمت کش کتابخانه و همچنین فعالیت و استقبال همروستاییان عزیز در زمینه کتاب و کتابخوانی محقق شده است.
گروه همیاران محلی آوای مهر روستا برخود میبالد که در چنین روستایی و در کنار چنین عزیزانی در مسیر فرهنگسازی و پیشگیری از آسیبهای اجتماعی فعالیت میکند.
کسب این موفقیت بزرگ را به کادر کتابخانه و کانون فرهنگی حضرت قائم و مسئولین عزیز و همروستاییان بزرگوار تبریک میگوییم.
🥰✨🥰✨🥰✨🥰
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
در راستای طرح پیوند مدرسه، مسجد و کتابخانه
امروز به مناسبت برتر شدن کتابخانه ی حضرت قائم در کشور و همزمان با هفته ی کتاب و کتابخوانی مسئولین برای بازدید و تجلیل به کتابخانه آمدند✅
#خبرنگار_پانا_حانیه_صالحی
#مدیریت_سرکارخانم_زهرامحمدنیا
#دبستان_شهیدحیدرعلی_یزدی
#حضرت_قائم_(عج)
#مسجد_جامع
#بازدید_کتابخانه
#جلال_آباد
#ششم
62.23M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
انتخاب شورای دانش آموزی و رأی گیری دانش آموزان ✔️✔️
#خبرنگار_پانا_حانیه_صالحی
خبرنگار و عضو محترم کتابخانه حضرت قائم عج الله 👆👆👆
#مدیریت_سرکارخانم_زهرامحمدنیا
#دبستان_شهیدحیدرعلی_یزدی
#انتخابات_دانش_آموزی
#جلال_آباد
#ششم
هدایت شده از کانون فرهنگی حضرت قائم (عج) مسجد جامع جلالآباد
📢📢توجه توجه 📢📢
برگزاری مسابقات دارت کانون فرهنگی حضرت قائم (عج )😍
ویژه برادران🌺
برای متولدین۱۳۹۰تا۱۳۹۳📝
علاقه مندان به این رشته و شرکت در مسابقه به دفتر خانه قرآن امام حسن مجتبی(ع)(خانم کافی موسوی )واقع در امام شرقی بن بست شهید حسینعلی جلالی مراجعه کنید🔴
زمان ثبت نام از ۱۲تا۱۸آبان و زمان برگزاری از۱۹ تا۲۴ آبان✅
📞۰۹۹۱۸۷۶۹۴۰۳
زمان و ظرفیت محدود. پس زود تر اقدام کنید🛎