سلام
لطفا
دوره آموزشی عکاسی و فیلم سازی
را به دانش آموزان عضو کانون
اطلاع رسانی فرمایید
yun.ir/fahm
کانال بچه های مسجد
🛑با سلام و احترام
🛑اعضای محترم گروه که علاقه مند به عکاسی و فیلم سازی هستند با ثبت نام در دوره بالا میتوانند از دوره بهره مند شوند .
نام کانون حضرت قائم عج الله بنویسید
کتابخانه حضرت قائم عج مسجد جامع جلال اباد
🌺بسم الله الرحمن الرحیم 🌺
در ترجمه صفحه ۶ قرآن کریم میخوانیم
🌺 آفریدن تمام عالم هستی برای انسان
🌺 تجلیل خداوند از انسان
🌺 انسان نماینده تام الاختیار خداوند در زمین است
🌺سجده نکردن ابلیس در برابر انسان
🌺توبه آدم و باغی از باغهای برزخ
🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃
30 وقتی خدا به فرشته ها گفت من در زمین نمایندهای میگزارم آنها با تعجب و نگرانی گفتند یعنی کسی را نماینده ی خود می کنی که در زمین فساد و خونریزی میندازه در حالی که ما تو را از سر سپاس و پاکی یاد می کنیم و از شما را از هر عیبی شما را به دور می دانیم خدا جواب داد من چیزهایی میدانم که شما نمی دانید
🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃
31 پس از آفرینش آدم خدا تمام حقایق غیبی عالم را به آدم یاد داد بعد آن حقایق غیبی را به فرشته ها هم نشان داد گفت اگر راست میگید از حقیقت این ها به من خبر دهید
🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸
32 فرشته ها با اعتراف به ناتوانی خود گفتند خدایا تو پاکی جز آنچه تو یاد ما دادی هیچ علمی نداریم فقط تو دانای کار درستی
🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸
33 خداوند فرمود ای آدم فرشته ها را از حقایق عالم آگاه کن همین که آدم آنها را به حقایق عالم آشنا کرد خدا فرمود مگر به شما نگفتم که من اسرار آسمان ها و زمین را میدانم میدونم چه ها مطرح می کنید و چه ها کتمان
🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃
34 وقتی هم به فرشته ها دستور دادیم در برابر آدم سجده کنید همه سجده کردند جز ابلیس که خودداری کرد کبر ورزید اصلاً او بی دین بود
🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸
35 به آدم گفتیم تووهمسرت در این باغ که از باغ های عالم برزخ بود ساکن شُو از هرجا و هر چیزی که خواستید استفاده کنید نوش جان اما نزدیک این درخت نشوید و از آن نخوریدوگرنه به خودتون بد کردید
🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸
36 اما شیطان با همان درخت از راه به در شان کرد و باعث شداز نعمت هایی که در آن غرق بودند محروم بشوند به آندو و شیطان فرمان داریم از این مرتبه پایین برید در حالیکه دشمنِ هم خواهید بود تا مدتی هم روی زمین زندگی می کنید از نعمت های دنیا بهره مند می شوید
🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸
37 البته آدم از خدا حرف هایی یاد گرفت و توبه کرد خدا توبه او را پذیرفت زیرا فقط اوست توبه پذیر مهربان
راست گفت خداوند بزرگ و بلند مرتبه
🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃
مرد نویسنده_صدای اصلی_220198-mc.mp3
4.19M
#قصه_صوتی
#قصه_کودکانه
🌃 قصه شب 🌃
🌼مرد نویسنده
🍃روزی روزگاری مرد جوانی بود که بسیار مطالعه میکرد اون دوست که نویسنده شود اما اون با وجود این علاقه ناامید بود؛ چرا که فکر میکرد نویسندگان قبل از او همه چیز را نوشته اند
و دیگر موضوع جدیدی برای او وجود ندارد.
روزها گذشت نویسنده...
🌸کودکان با شنیدن این داستان می آموزند که برای رسیدن به اهدافشان تمرین و علاقه و پشتکار نیاز است و باید بادقت و ذهنی قوی به اطرافشان نگاه کنند.
✅ارسال مطالب فقط با ذکر نام و آدرس کانال قصه های کودکانه مجاز میباشد.
🌸🍂🍃🌸
کانال تربیت کودکانه
@Ghesehaye_koodakaneh
🍃کانال قصه های کودکانه جهت دعوت و عضویت👇
https://eitaa.com/joinchat/3920166922C29a779ebe4
#قصه_کودکانه
🌸پرنده و کفش دوزک
یکی بود یکی نبود. در یک جنگل بزرگ و سرسبز و پردرخت همه حیوانات شاد و خندان در کنار هم زندگی می کردند. پرنده کوچولو هم جیک جیک کنان این ور و آن ور می پرید و دوست داشت تمام اطرافش را بشناسد. خلاصه پرنده کوچک قصه ما به همه قسمت های جنگل سر میزد و دنبال چیزهای جالب و جدید می گشت، چون خیلی کنجکاو بود.
یک روز پرنده کوچولو داشت در جنگل قدم می زد که ناگهان روی یک بوته برگ سبز یک عالمه دانه قرمز دید. با کنجکاوی جلو رفت تا ببیند که این دانه های ریز چیست؟ اول فکر کرد خوردنی است. سرش را جلو برد و یک نوک به آن زد، اما یک دفعه آن دانه قرمز از روی برگ سبز بلند شد و به هوا رفت.
جوجه کوچولو که خیلی ترسیده بود، دوید و پشت شاخه درخت ها پنهان شد. بعد از مدتی که گذشت این طرف و آن طرف را نگاه کرد و یواش یواش از پشت شاخه ها بیرون آمد و دوباره به همان سمت بوته ها نگاه کرد و همان دانه های قرمز را دید که روی برگ ها در حال حرکت هستند.
پرنده کوچولو خیلی تعجب کرده بود و با خودش گفت: آخه اینها چی هستند که می توانند هم راه بروند و هم به آسمان بروند. پرنده کنجکاو دوباره کم کم جلو آمد تا بهتر ببیند. اما دوباره یکی از دانه های قرمز به سمتش حمله ور شد. پرنده کوچولو هم دوباره پا گذاشت به فرار و زیر برگ های درختان خودش را پنهان کرد.
پرنده کوچک صبر کرد تا اوضاع آرام شود و یواشکی اطراف را نگاه کرد، ولی این بار خبری از دانه های قرمز نبود.
روز بعد پرنده کوچک جغد پیر را دید و با او احوالپرسی کرد. جغد پیر گفت: جوجه کوچولو، تو از من سوال داری؟
پرنده کوچولو گفت: جغد پیر از کجا فهمیدی؟ جغد گفت: از قیافه ات فهمیدم، چون خیلی نگران و متعجب هستی!
پرنده کوچک گفت: من دیروز چند تا دانه قرمز دیدم روی برگ های سبز که هم راه می رفتند و هم پرواز می کردند. من از آنها خیلی ترسیدم.
جغد پیر با تعجب گفت: چی! مطمئنی فقط قرمز بود؟
جوجه گفت: بله قرمز بود.
جغد گفت: یعنی خال های سیاه هم رویش نداشت؟
جوجه گفت: نه نه نداشت.
جغد گفت: این دفعه که دیدی بیشتر دقت کن و نشانی هایش را به من بده تا بهتر راهنمایی ات کنم.
صبح روز بعد پرنده کوچولو که از خواب بلند شد، بعد از این که خستگی اش را درکرد، ناگهان دوباره یکی دیگر از آن دانه های قرمز را دید و جلو رفت تا بیشتر نگاهش کند. اما دانه قرمز ترسید و جیغ بلندی کشید و فرار کرد و گفت: وای وای من رو نخور… من رو نخور… پرنده کوچولو که دید دانه قرمز ازش خیلی ترسیده است به دنبالش دوید.
بالاخره هر دوی آنها خسته شدند و گوشه ای نشستند. پرنده کوچولو رو کرد به دانه قرمز و گفت: من نمی خواستم بگیرمت فقط می خواستم نگاهت کنم. راستی اسمت چیه؟
دانه قرمز گفت: من یک کفشدوزک هستم و می دانم که پرنده ها دشمن ما هستند.
پرنده کوچک گفت: من که به تو کاری نداشتم، تو خودت فرار کردی. من می خواستم باهات دوست بشوم.
کفشدوزک خندید و گفت: چه چیزا تو با من دوست بشی؟ تو که می خواستی من را بخوری؟
پرنده کوچولو گفت: نه تو اشتباه می کنی ما می توانیم با هم دوستان خوبی باشیم.
کفشدوزک گفت: نه پرنده ها دشمن ما جانورها و حشرات هستند. پس من باید از تو دوری کنم.
پرنده کوچولو گفت: من به تو قول می دهم که هیچ وقت نخورمت. چون من هم دوستی ندارم می خواهم دوستان خوبی برای هم باشیم. در همین موقع بود که ناگهان یک پرنده دیگر به سمت کفشدوزک حمله ور شد و او را شکار کرد.
✅ارسال مطالب فقط با ذکر نام و آدرس کانال قصه های کودکانه مجاز میباشد.
🌸🍂🍃🌸
کانال تربیت کودکانه
@Ghesehaye_koodakaneh
🍃کانال قصه های کودکانه جهت دعوت و عضویت👇
https://eitaa.com/joinchat/3920166922C29a779ebe4
🔶️سید مهدی سیدین نیا مدیرکل فرهنگ و ارشاد اسلامی استان اصفهان در سفر به روستای جلال آباد شهرستان نجف آباد از کتابخانه قائم این روستا بازدید کرد.
🔸️روستای جلال آباد در دهمین جشنواره روستاها و عشایر دوستدار کتاب سال ۱۴۰۳ یکی از روستاهای برتر شناخته شد.
این جشنواره هر ساله با مشارکت مردم با هدف تقویت ابتکارات در حوزه کتابخوانی برگزار میشود.
🔸️کتابخانه قائم روستای جلال آباد در سال ۱۳۵۷ تاسیس و تا کنون مشغول به فعالیت است.
برگزاری جلسات کتابخوانی حلقه مادران دانا به صورت هفتگی و برگزاری کارگاه های کتابخوانی مادر و فرزند در طول سال ، برگزاری حلقه های کتابخوانی ویژه نوجوانان و کارگاه های مهارت افزایی همراه با کتابخوانی، تولید محتوا و معرفی کتاب برای نوجوانان و بزرگسالان از جمله فعالیت های این کتابخانه است.
🔸️در این بازدید مجید میرزایی بخشدار مرکزی ، سعادت صفری دهیار روستا، مسئولان کتابخانه، محبوبه عبداللهی مدیر اداره فرهنگ و ارشاد اسلامی شهرستان نجف آباد ، آذرمیدخت والا مسئول دبیرخانه روستاها و عشایر دوستدار کتاب استان و بهزاد بابایی رئیس کارگروه فرهنگی اداره کل حضور داشتند.
۱۴ آبان ۱۴۰۳
┄┄┅═✧❁🇮🇷❁✧═┅┄
#وزارت_فرهنگ_و_ارشاد_اسلامی
#فرهنگ_عمومی
#کتابخوانی
#روستا
┄┄┅═✧❁🇮🇷❁✧═┅┄
@isf_farhang
💫💫💫💫💫
بسمه تعالی
😍باعث فخر و مباهات است که کتابخانه حضرت قائم عج الله روستای جلال اباد در دهمین جشنواره روستاهای دوستدار کتاب رتبه اول کشور را کسب نموده است و قطعا این افتخار به سبب تلاش و زحمات کادر زحمت کش کتابخانه و همچنین فعالیت و استقبال همروستاییان عزیز در زمینه کتاب و کتابخوانی محقق شده است.
گروه همیاران محلی آوای مهر روستا برخود میبالد که در چنین روستایی و در کنار چنین عزیزانی در مسیر فرهنگسازی و پیشگیری از آسیبهای اجتماعی فعالیت میکند.
کسب این موفقیت بزرگ را به کادر کتابخانه و کانون فرهنگی حضرت قائم و مسئولین عزیز و همروستاییان بزرگوار تبریک میگوییم.
🥰✨🥰✨🥰✨🥰
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
در راستای طرح پیوند مدرسه، مسجد و کتابخانه
امروز به مناسبت برتر شدن کتابخانه ی حضرت قائم در کشور و همزمان با هفته ی کتاب و کتابخوانی مسئولین برای بازدید و تجلیل به کتابخانه آمدند✅
#خبرنگار_پانا_حانیه_صالحی
#مدیریت_سرکارخانم_زهرامحمدنیا
#دبستان_شهیدحیدرعلی_یزدی
#حضرت_قائم_(عج)
#مسجد_جامع
#بازدید_کتابخانه
#جلال_آباد
#ششم
62.23M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
انتخاب شورای دانش آموزی و رأی گیری دانش آموزان ✔️✔️
#خبرنگار_پانا_حانیه_صالحی
خبرنگار و عضو محترم کتابخانه حضرت قائم عج الله 👆👆👆
#مدیریت_سرکارخانم_زهرامحمدنیا
#دبستان_شهیدحیدرعلی_یزدی
#انتخابات_دانش_آموزی
#جلال_آباد
#ششم
هدایت شده از کانون فرهنگی حضرت قائم (عج) مسجد جامع جلالآباد
📢📢توجه توجه 📢📢
برگزاری مسابقات دارت کانون فرهنگی حضرت قائم (عج )😍
ویژه برادران🌺
برای متولدین۱۳۹۰تا۱۳۹۳📝
علاقه مندان به این رشته و شرکت در مسابقه به دفتر خانه قرآن امام حسن مجتبی(ع)(خانم کافی موسوی )واقع در امام شرقی بن بست شهید حسینعلی جلالی مراجعه کنید🔴
زمان ثبت نام از ۱۲تا۱۸آبان و زمان برگزاری از۱۹ تا۲۴ آبان✅
📞۰۹۹۱۸۷۶۹۴۰۳
زمان و ظرفیت محدود. پس زود تر اقدام کنید🛎
پاکت پر از دانه_صدای اصلی_107285-mc.mp3
3.83M
#قصه_صوتی
#قصه_کودکانه
🌃 قصه شب 🌃
🌼پاکت پر از دانه
✅ارسال مطالب فقط با ذکر نام و آدرس کانال قصه های کودکانه مجاز میباشد.
🌸🍂🍃🌸
کانال تربیت کودکانه
@Ghesehaye_koodakaneh
🍃کانال قصه های کودکانه جهت دعوت و عضویت👇
https://eitaa.com/joinchat/3920166922C29a779ebe4
🐒🐻ماجرای تپلک و زیرک🐻🐒
توی جنگل سبز،یک مدرسه بود. در آن مدرسه حیوانات زیادی درس می خواندند.بچه های آهو،خرگوش، روباه، شغال،میمون،موش،فیل،طاووس،عقاب،کلاغ،کبوتر،هدهد و چندتا حیوان و پرنده ی دیگر هم بودند. خانم جغد، معلم خیلی خوبی بود. او به بچه ها خیلی چیزها یاد می داد: حساب،هندسه،تاریخ،جغرافی،خواندن و نوشتن و نقاشی و ورزش.
همه ی حیوانات مدرسه را دوست داشتند و هر روزبا خوشحالی به مدرسه می رفتند و درس می خواندند. مبصر کلاس، یک بچه میمون کوچولوی بامزه به اسم زیرک بود.او توی همه ی کارها به خانم معلم کمک می کرد و کلاس را ساکت و مرتب نگه می داشت.
یک روز یک خرس قهوه ای از جای دوری به جنگل سبز آمد. او یک دختر داشت. اسم دخترش تپلک بود. تپلک دختر چاق و خنده رویی بود. خانم جغده، تپلک را کنارزیرک نشاند. زیرک که خودش لاغر و ریزه میزه بود، با دیدن هیکل چاق تپلک خنده اش گرفت و یواشکی زیر گوش تپلک گفت:« تو چقدر چاق و گنده ای! درست مثل یه بشکه ای، یه بشکه ای که حرکت می کنه!» تپلک چیزی نگفت و سرش را زیر انداخت و ساکت نشست. زنگ تفریح تمام بچه ها دور او جمع شدند.سیاه چشم که آهوی مهربانی بود، می خواست با او حرف بزند وبا او دوست شود؛ اما زیرک با صدای بلند به تپلک خندید و گفت:«بچه ها نگاش کنید چه قدر چاق و خپله! مثل یه بشکه می مونه!» بچه ها خندیدند و تپلک خجالت کشید و ناراحت شد.بعد همه ی بچه ها از دور و بر تپلک کنار رفتند و او تنها گوشه ی حیاط ایستاد، چون کسی حاضرنبود با یک حیوان چاق و خپل که شکل بشکه بود ،دوست شود. وقتی مدرسه تعطیل شد، تپلک به خانه برگشت و با گریه به مادرش گفت:« مامان من دیگه به مدرسه نمیرم.میخوام توی خونه بمونم و تو کارهای خونه کمکت کنم. من این مدرسه و بچه های شیطون رو دوست ندارم.»
مامانش وقتی فهمید که زیرک و بقیه ی بچه ها تپلک را مسخره کرده اند، خیلی ناراحت شد. رفت پیش خانم جغده و ماجرا را برایش تعریف کرد. خانم جغده گفت:« شما تپلک را به مدرسه بیارید، من مشکلشو حل می کنم.» خانم خرسه تپلک را به مدرسه آورد و خودش به خانه برگشت. تپلک با ناراحتی کنار زیرک نشست و سرش را پایین انداخت. خانم جغد که متوجه شده بود زیرک بیشتر از همه ی بچه ها، تپلک را مسخره می کند فکری کرد و نامه ای نوشت و به زیرک داد و گفت:« پسرم، این نامه را بخون و به من کمک کن تا بتونیم به بچه ها یاد بدیم که دیگه تپلک رو مسخره نکنن...»
زیرک به گوشه ای رفت و نشست و نامه را باز کرد و خواند.خانم جغد نوشته بود:« زیرک عزیز، به کمکت احتیاج دارم.حتماً تو هم فهمیدی که از دیروز که تپلک به این مدرسه آمده، بچه ها آزارش داده اند و مسخره اش کرده اند؛ برای همین مدرسه را دوست ندارد. تو پسرزرنگی هستی و می توانی به بچه ها بگویی که قیافه ی یک شخص نمی تواند نشان دهنده ی اخلاق و شخصیت او باشد. اگر تپلک چاق است و هیکل درشتی دارد، اما در عوض بسیار مهربان و خوش اخلاق است. اگر تو به بچه ها یاد بدهی که با تپلک مهربان باشند، دیگر کسی او را اذیت نخواهد کرد و او هم مدرسه را دوست خواهد داشت. از تو به خاطر همکاری با خودم تشکر می کنم.معلم تو: خانم جغد»
زیرک نامه را چندین بار خواند و فکرکرد.فهمید که خانم جغد متوجه شده که او تپلک را ناراحت کرده است. از خودش خجالت کشید وتصمیم گرفت دیگر کسی را مسخره نکند. همان روز رفتارش با تپلک عوض شد، با او دوست شد و دیگر او را مسخره نکرد. بقیه بچه های مدرسه هم از او یاد گرفتند که با تپلک مهربان باشند.چند روز گذشت. تپلک به مدرسه علاقه مند شد و هر روز با خوشحالی به مدرسه می آمد. زیرک و بچه ها به او یاد می دادند تا ورزش کند، چون می خواستند به او کمک کنند تا لاغر شود.آخر سال تپلک کمی لاغر شده بود و دوستان زیادی هم داشت. حتماً شما هم فهمیدید که چرا تپلک به مدرسه علاقه مند شد، مگرنه؟ خانم جغده هم با خوشحالی به بچه ها درس می داد و خدا را شکر می کرد که همه ی شاگردانش بچه های خوب و حرف شنو و مهربانی هستند.
#قصه
🐻
🐒🐻
🐻🐒🐻
🌸🍂🍃🌸
کانال تربیت کودکانه
@Ghesehaye_koodakaneh
🍃کانال قصه های کودکانه جهت دعوت و عضویت👇
https://eitaa.com/joinchat/3920166922C29a779ebe4
لینک کانال کتابخانه حضرت قائم را با دوستان و آشنایان خود به اشتراک بگذارید
https://eitaa.com/ketab0000
کتابخانه حضرت قائم عج مسجد جامع جلال اباد
🌺بسم الله الرحمن الرحیم🌺
در ترجمه صفحه ۷ می خوانیم
🔴 هبوط هشداری برای سقوط
🔴 ارتباط با خدا نشانه ی هنر انسان
🔴 امان از کتمان حقیقت ووارونه نشان دادن حق
🔴نصیحت دیگران و خود فراموشی نشانه ی بی عقلی است
🔴 مراقب باش فردا خبری از پول و بُت و فرزند و اجداد و دوست و رفیق نیست
🌺ترجمه آیات 38تا 48🌺
👇👇👇👇👇
38 بله دستور دادیم همگی از این موقعیت برید پایین اگه راه نجاتی جلوی پاتون گذاشتند که
می گذارند ✅آنهایی که در این راه قدم بگذارند نه ترسی به آنها غلبه می کند نه غصه می خورند
🌿🌿🌿🌿🌿🌿🌿
39 ولی کسانی که نشانههای مارا قبول نکنند و انکارش کنند آنها جهنمیند و اونجاماندنی
🌿🌿🌿🌿🌿🌿🌿
40 آی بنی اسرائیل نعمتهایم را که به شما دادم را به یاد بیاورید و ⏪به تعهدی که از شما گرفتم تا کارهای خوب بکنید و بدی ها را کنار بگذارید پایدار باشید تا من هم به تعهدی که به شما داده ام پایبند باشم فقط هم از من حساب ببرید
🌿🌿🌿🌿🌿🌿🌿
41 همچنین به قرآني ایمان بیارید که فرستاده ام این قرآن تعیینکننده همان تورات و انجیلی است که در دست شماست⬅️ شما اولین انکار کننده قرآن نباشید
آیه های من را به قیمت ناچیز مادی نفروشید در حضور من مراقب رفتارتون باشید✅
🌿🌿🌿🌿🌿🌿🌿🌿
42 ⏪ فقر را وارونه جلوه ندهید حقیقت را آگاهانه کتمان نکنید
🌿🌿🌿🌿🌿🌿🌿
43 نماز را با آداب آن بخوانید و صدقه بدهید و با جماعت نمازگزاران رکوع کنید
⬅️ (اهل کتاب نماز خاص خود را می خواندند که رکوع نداشت این دستور یعنی نماز اسلامی با جماعت بخوانید)➡️
🌿🌿🌿🌿🌿🌿🌿🌿
44 آیا مردم را به انجام دادن کارهای خوب دستور می دهید‼️ در حالی که خود را فراموش میکنید🔺 با اینکه کتاب خدا را می خوانید پس چرا عقل خود را به کار نمی اندازید
🌿🌿🌿🌿🌿🌿
45 با صبر و نماز از خدا کمک بخواهید البته این کار سختی است مگر برای افراد متواضع ✅
🌿🌿🌿🌿🌿🌿🌿
46 همان کسانی که فکر می کنند با صاحب اختیار خودشون ملاقات می کنند و به سویش برمی گردند
🌿🌿🌿🌿🌿🌿🌿
47 آی بنی اسرائیل نعمت هام که به شما بخشیدم را به یاد بیاورید این که ⏪شما را از مردم زمان خودتان برتر ساختم
🌿🌿🌿🌿🌿🌿🌿🌿
48 بترسید از روزی که اصلاً کسی به درد کسی نخورد و شفاعتی درباره شان قبول نکنند و برای نجاتشان از عذاب غرامتی نپذیرند کمکی به آنها نکنند راست گفت خداوند بزرگ و بلند مرتبه
🌿🌿🌿🌿🌿🌿🌿🌿