eitaa logo
کتابخانه حضرت قائم عج مسجد جامع جلال اباد
251 دنبال‌کننده
3.2هزار عکس
766 ویدیو
336 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
📢📢توجه توجه 📢📢 برگزاری مسابقات دارت کانون فرهنگی حضرت قائم (عج )😍 ویژه برادران🌺 برای متولدین۱۳۹۰تا۱۳۹۳📝 علاقه مندان به این رشته و شرکت در مسابقه به دفتر خانه قرآن امام حسن مجتبی(ع)(خانم کافی موسوی )واقع در امام شرقی بن بست شهید حسینعلی جلالی مراجعه کنید🔴 زمان ثبت نام از ۱۲تا۱۸آبان و زمان برگزاری از۱۹ تا۲۴ آبان✅ 📞۰۹۹۱۸۷۶۹۴۰۳ زمان و ظرفیت محدود. پس زود تر اقدام کنید🛎
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
پاکت پر از دانه_صدای اصلی_107285-mc.mp3
3.83M
🌃 قصه شب 🌃 🌼پاکت پر از دانه ✅ارسال مطالب فقط با ذکر نام و آدرس کانال قصه های کودکانه مجاز می‌باشد. 🌸🍂🍃🌸 کانال تربیت کودکانه @Ghesehaye_koodakaneh 🍃کانال قصه های کودکانه جهت دعوت و عضویت👇 https://eitaa.com/joinchat/3920166922C29a779ebe4
‍ 🐒🐻ماجرای تپلک و زیرک🐻🐒 توی جنگل سبز،یک مدرسه بود. در آن مدرسه حیوانات زیادی درس می خواندند.بچه های آهو،خرگوش، روباه، شغال،میمون،موش،فیل،طاووس،عقاب،کلاغ،کبوتر،هدهد و چندتا حیوان و پرنده ی دیگر هم بودند. خانم جغد، معلم خیلی خوبی بود. او به بچه ها خیلی چیزها یاد می داد: حساب،هندسه،تاریخ،جغرافی،خواندن و نوشتن و نقاشی و ورزش. همه ی حیوانات مدرسه را دوست داشتند و هر روزبا خوشحالی به مدرسه می رفتند و درس می خواندند. مبصر کلاس، یک بچه میمون کوچولوی بامزه به اسم زیرک بود.او توی همه ی کارها به خانم معلم کمک می کرد و کلاس را ساکت و مرتب نگه می داشت. یک روز یک خرس قهوه ای از جای دوری به جنگل سبز آمد. او یک دختر داشت. اسم دخترش تپلک بود. تپلک دختر چاق و خنده رویی بود. خانم جغده، تپلک را کنارزیرک نشاند. زیرک که خودش لاغر و ریزه میزه بود، با دیدن هیکل چاق تپلک خنده اش گرفت و یواشکی زیر گوش تپلک گفت:« تو چقدر چاق و گنده ای! درست مثل یه بشکه ای، یه بشکه ای که حرکت می کنه!» تپلک چیزی نگفت و سرش را زیر انداخت و ساکت نشست. زنگ تفریح تمام بچه ها دور او جمع شدند.سیاه چشم که آهوی مهربانی بود، می خواست با او حرف بزند وبا او دوست شود؛ اما زیرک با صدای بلند به تپلک خندید و گفت:«بچه ها نگاش کنید چه قدر چاق و خپله! مثل یه بشکه می مونه!» بچه ها خندیدند و تپلک خجالت کشید و ناراحت شد.بعد همه ی بچه ها از دور و بر تپلک کنار رفتند و او تنها گوشه ی حیاط ایستاد، چون کسی حاضرنبود با یک حیوان چاق و خپل که شکل بشکه بود ،دوست شود. وقتی مدرسه تعطیل شد، تپلک به خانه برگشت و با گریه به مادرش گفت:« مامان من دیگه به مدرسه نمیرم.میخوام توی خونه بمونم و تو کارهای خونه کمکت کنم. من این مدرسه و بچه های شیطون رو دوست ندارم.» مامانش وقتی فهمید که زیرک و بقیه ی بچه ها تپلک را مسخره کرده اند، خیلی ناراحت شد. رفت پیش خانم جغده و ماجرا را برایش تعریف کرد. خانم جغده گفت:« شما تپلک را به مدرسه بیارید، من مشکلشو حل می کنم.» خانم خرسه تپلک را به مدرسه آورد و خودش به خانه برگشت. تپلک با ناراحتی کنار زیرک نشست و سرش را پایین انداخت. خانم جغد که متوجه شده بود زیرک بیشتر از همه ی بچه ها، تپلک را مسخره می کند فکری کرد و نامه ای نوشت و به زیرک داد و گفت:« پسرم، این نامه را بخون و به من کمک کن تا بتونیم به بچه ها یاد بدیم که دیگه تپلک رو مسخره نکنن...» زیرک به گوشه ای رفت و نشست و نامه را باز کرد و خواند.خانم جغد نوشته بود:« زیرک عزیز، به کمکت احتیاج دارم.حتماً تو هم فهمیدی که از دیروز که تپلک به این مدرسه آمده، بچه ها آزارش داده اند و مسخره اش کرده اند؛ برای همین مدرسه را دوست ندارد. تو پسرزرنگی هستی و می توانی به بچه ها بگویی که قیافه ی یک شخص نمی تواند نشان دهنده ی اخلاق و شخصیت او باشد. اگر تپلک چاق است و هیکل درشتی دارد، اما در عوض بسیار مهربان و خوش اخلاق است. اگر تو به بچه ها یاد بدهی که با تپلک مهربان باشند، دیگر کسی او را اذیت نخواهد کرد و او هم مدرسه را دوست خواهد داشت. از تو به خاطر همکاری با خودم تشکر می کنم.معلم تو: خانم جغد» زیرک نامه را چندین بار خواند و فکرکرد.فهمید که خانم جغد متوجه شده که او تپلک را ناراحت کرده است. از خودش خجالت کشید وتصمیم گرفت دیگر کسی را مسخره نکند. همان روز رفتارش با تپلک عوض شد، با او دوست شد و دیگر او را مسخره نکرد. بقیه بچه های مدرسه هم از او یاد گرفتند که با تپلک مهربان باشند.چند روز گذشت. تپلک به مدرسه علاقه مند شد و هر روز با خوشحالی به مدرسه می آمد. زیرک و بچه ها به او یاد می دادند تا ورزش کند، چون می خواستند به او کمک کنند تا لاغر شود.آخر سال تپلک کمی لاغر شده بود و دوستان زیادی هم داشت. حتماً شما هم فهمیدید که چرا تپلک به مدرسه علاقه مند شد، مگرنه؟ خانم جغده هم با خوشحالی به بچه ها درس می داد و خدا را شکر می کرد که همه ی شاگردانش بچه های خوب و حرف شنو و مهربانی هستند. 🐻 🐒🐻 🐻🐒🐻 🌸🍂🍃🌸 کانال تربیت کودکانه @Ghesehaye_koodakaneh 🍃کانال قصه های کودکانه جهت دعوت و عضویت👇 https://eitaa.com/joinchat/3920166922C29a779ebe4
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
لینک کانال کتابخانه حضرت قائم را با دوستان و آشنایان خود به اشتراک بگذارید https://eitaa.com/ketab0000
کتابخانه حضرت قائم عج مسجد جامع جلال اباد
🌺بسم الله الرحمن الرحیم🌺 در ترجمه صفحه ۷ می خوانیم 🔴 هبوط هشداری برای سقوط 🔴 ارتباط با خدا نشانه ی هنر انسان 🔴 امان از کتمان حقیقت ووارونه نشان دادن حق 🔴نصیحت دیگران و خود فراموشی نشانه ی بی عقلی است 🔴 مراقب باش فردا خبری از پول و بُت و فرزند و اجداد و دوست و رفیق نیست 🌺ترجمه آیات 38تا 48🌺 👇👇👇👇👇 38 بله دستور دادیم همگی از این موقعیت برید پایین اگه راه نجاتی جلوی پاتون گذاشتند که می گذارند ✅آنهایی که در این راه قدم بگذارند نه ترسی به آنها غلبه می کند نه غصه می خورند 🌿🌿🌿🌿🌿🌿🌿 39 ولی کسانی که نشانه‌های مارا قبول نکنند و انکارش کنند آنها جهنمیند و اونجاماندنی 🌿🌿🌿🌿🌿🌿🌿 40 آی بنی اسرائیل نعمتهایم را که به شما دادم را به یاد بیاورید و ⏪به تعهدی که از شما گرفتم تا کارهای خوب بکنید و بدی ها را کنار بگذارید پایدار باشید تا من هم به تعهدی که به شما داده ام پایبند باشم فقط هم از من حساب ببرید 🌿🌿🌿🌿🌿🌿🌿 41 همچنین به قرآني ایمان بیارید که فرستاده ام این قرآن تعیین‌کننده همان تورات و انجیلی است که در دست شماست⬅️ شما اولین انکار کننده قرآن نباشید آیه های من را به قیمت ناچیز مادی نفروشید در حضور من مراقب رفتارتون باشید✅ 🌿🌿🌿🌿🌿🌿🌿🌿 42 ⏪ فقر را وارونه جلوه ندهید حقیقت را آگاهانه کتمان نکنید 🌿🌿🌿🌿🌿🌿🌿 43 نماز را با آداب آن بخوانید و صدقه بدهید و با جماعت نمازگزاران رکوع کنید ⬅️ (اهل کتاب نماز خاص خود را می خواندند که رکوع نداشت این دستور یعنی نماز اسلامی با جماعت بخوانید)➡️ 🌿🌿🌿🌿🌿🌿🌿🌿 44 آیا مردم را به انجام دادن کارهای خوب دستور می دهید‼️ در حالی که خود را فراموش میکنید🔺 با اینکه کتاب خدا را می خوانید پس چرا عقل خود را به کار نمی اندازید 🌿🌿🌿🌿🌿🌿 45 با صبر و نماز از خدا کمک بخواهید البته این کار سختی است مگر برای افراد متواضع ✅ 🌿🌿🌿🌿🌿🌿🌿 46 همان کسانی که فکر می کنند با صاحب اختیار خودشون ملاقات می کنند و به سویش برمی گردند 🌿🌿🌿🌿🌿🌿🌿 47 آی بنی اسرائیل نعمت هام که به شما بخشیدم را به یاد بیاورید این که ⏪شما را از مردم زمان خودتان برتر ساختم 🌿🌿🌿🌿🌿🌿🌿🌿 48 بترسید از روزی که اصلاً کسی به درد کسی نخورد و شفاعتی درباره شان قبول نکنند و برای نجاتشان از عذاب غرامتی نپذیرند کمکی به آنها نکنند راست گفت خداوند بزرگ و بلند مرتبه 🌿🌿🌿🌿🌿🌿🌿🌿