🟩برق از سرش پرید
🔸️کنایه از اوج تعجب و متحیر شدن از کار یا سخنی است که انتظار آن را نداشته باشند.
معمولا این مَثل را زمانی به کار میبریم که با قیمت بالای کالا یا خدماتی مواجه و شوکه شویم.
🔹️کلا این ضربالمثل توصیفی است؛ یعنی اگر بخواهند چهره و حالت شگفت زده شده افراد را بصورت اغراقآمیز توصیف و بیان کنند از این اصطلاح استفاده میکنند. بدین معنی که شدت ماجرا بسیار زیاد بوده که این چنین شخص را مات و مبهوت کرده است!
🔻اصطلاح دیگری نیز نزدیک به این اصطلاح وجود دارد با این عنوان ”برق از چشمش پرید”. این مَثل را بیشتر وقتی کسی ضربهی جسمی سخت و شوکهکننده دریافت کند به کار میبرند. برای مثال زدن ضربه در حین مرافعه و دعوا. یا توپی که در حین ورزش محکم به صورت ورزشکار برخورد کند و موارد مشابه.
#برق_از_سر_پریدن
میگویند روزی ملا نصرالدین به همسرش گفت: «برایم حلوا درست کن که تعریف آن را فراوان از ثروتمندان شنیدهام.»
همسرش میگوید: " آرد گندم نداریم. ملا میگوید: از آرد جو استفاده کن. همسرش میگوید:«شیر هم نداریم.» ملا جواب میدهد:«به جایش آب بریز.» همسر ملا میگوید:«شکر هم نداریم.» ملا پاسخ میدهد: «شکر نمیخواهد.»
همسر ملا دست به کار میشود و با آرد جو و آب، به اصطلاح حلوا می پزد. ملا بعد از خوردن، چهره درهم میکشد و میگوید:«چه ذائقهی بدی دارند این ثروتمندها.»
حالا ببینید حکایت بسیاری از ما برای رسیدن به #موفقیت چیست!
کارهایی که افراد موفق انجام میدهند را انجام نمیدهیم و انتظار داریم نتایجی را بگیریم که دوست داریم
🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃
🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃
محتاط باشیم در
"سرزنش" و "قضاوت کردن دیگران"
وقتی نه از "دیروز کسی" خبر داریم
و نه از "فردای خودمان"🌱
خوبه یاد بگیریم که:
دخالت در زندگی دیگران"کنجکاوی"نیست "فضولیه"🌱
تندگویی و قضاوت
در مورد دیگران"انتقاد"نیست ،"توهینه"🌱
هرکار یا حرفی که در آخرش بگی "شوخی کردم" شوخی نیست جانم؛
حمله به شخصیت اون فردِ 🌱
بازی با احساسات مردم و
سرکارشون گذاشتن"زرنگی"نیست
اسمش "بی وجدانیه"🌱
خراب کردن یه نفر توی جمع "جوک"نیست
اسمش "کمبوده"🌱
مواظب گفتار خود باشیم دلی که بشکنه
دوباره نمیتونی به دستش بیاری🌱
🌾🌾🌾🌾🌾🌾🌾🌾🌾🌾🌾🌾🌾🌾🌾🌾🌾🌾🌾🌾
بداهه شاعران راهراه با موضوع #مترو
خدایا بس که تو مترو چپیدیم
چه چیزا که توی مترو ندیدیم
خوشا آنان که در منزل نشستند
که ما تحتِ فشاراتِ شدیدیم
خطوطِ مترو که رگهای شهر است
و ما هم مثلِ گُلبولِ سفیدیم
برای این که لای در نمانیم
به زور از بین جمعیت خزیدیم
نمایشگاهی از اشیای رنگی
درون واگن و هر کوپه دیدیم
نگو مترو! بگو بازارِ شام است
چه اجناسی که اجباری خریدیم!
اوهوی راننده لطفا گاز ورمه
که ما سرگرمِ مُدهای جدیدیم
چو حرکت میکند، پیش کیانوش
چو ترمز میزند نزد حمیدیم
چنان زد بر سرم آرنج خود را
که گویی ما از اولادِ یزیدیم
زمانی که به هم چسبیده بودیم
چه بوهای دلانگیزی شنیدیم!
چنان گرم است و ما در حال تبخیر
که انگاری توی وان اسیدیم
به قدری فک و صورت در فشار است
دم رفتن دگر شخصی جدیدیم
اگرچه گفتهایم از معضلاتش
ولی عالی است چون ارزان رسیدیم
😂😂😂😂😂😂
📚#معرفی_کتاب📚
🌟عنوان:ماجراهای امین و ایمان🌟
✍به قلم:مونا جوان
🖨ناشر:انتشارات جمکران
👨👩👧👦رده سنی:
📔📓📔📓📔📓📔📓📔📓
ماجراهای امین و ایمان داستان دو برادر دوقلو است که سعی می کنند با انجام کارهای خوب به پدر و مادرشان کمک کنند. امین و ایمان همیشه فکرهای خوبی به ذهنشان می رسد مثلا آن ها راه های جدیدی برای پس انداز کردن پیدا می کنند، برای کمک به محیط زیست راه و روش بازیافت کردن را یاد می گیرند و …
کتاب ماجراهای امین و ایمان نوشته خانم مونا جوان و برای گروه سنی کودک نوشته شده است.
📔📓📔📓📔📓📔📓📔📓
❇️دسترسی به کتاب از طریق لینک زیر👇👇👇
❇️https://ketabejamkaran.ir/120493❇️
📚
🔰📚#معرفی_کتابخانه_های_ایران_و_جهان🔰📚
📚🏘کتابخانه گایزل 🏘
❇️نام این کتابخانه از Audrey and Theodor Seuss Geisel، مشهور به دکتر گایزل، گرفته شده است. این کتابخانه در دانشگاه کالیفرنیا، سن دییگو واقع شده است و از بزرگترین کتابخانههای آمریکا محسوب میشود❇️
🏘📓🏘📓🏘📓🏘📓🏘📓
هدایت شده از کانون فرهنگی حضرت قائم (عج) مسجد جامع جلالآباد
به مناسبت دهه فاطمیه یک دورهمی به همراه سخنرانی حجت الاسلام اصغر شکرالهی ویژه قرآن آموزان نوجوان
مکان :مسجد جامع
تاریخ: ۱۴۰۳/۸/۷
کانون فرهنگی هنری حضرت قائم عجل ال..
خانه قرآن وعترت امام حسن مجتبی علیه السلام