eitaa logo
کتاب
876 دنبال‌کننده
315 عکس
367 ویدیو
66 فایل
📗کتاب یار مهربان است با نامهربانی از کنار آن نگذریم و با کتاب رفیق باشیم🥰 این کانال شما را تشویق به کتابخوانی می کند 📌با ما همراه باشید مدیر محتوی👈🏻 @ah0053
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
سلام صبح به خیر صبحمان را با شعری که توسط یکی از شعرای عزیز کانال کتاب ارسال شده آغاز می کنیم ازخداخواسته ام شور وشرم کم نشود سایه ی مهرتوای گل زسرم کم نشود من رضایم که تو لبخندزنان باشی بیش جلوه ی ماه تو درهرنظرم کم نشود رفته ام بهر نگاهت به گذرگاه خطر ارزشت نزد سر پرخطرم کم نشود مهر وپاییز ومن وسردی صبحانه ی باغ گرمی آتش عشقت زبرم کم نشود کاش روزی که به تیماردلم می آیی اشک شوق ازسرمژگان ترم کم نشود 🔮تقدیم به ساحت مقدس مهدی فاطمه علیه السلام 🔸محمدجوادگلزاری (شاعرشیرازی)                   ✦✦✦✦✦✦                              ނގމ برای عضویت در کانال لایک کنید    ♡
🪴یک جمله از قرآن إِنَّ الشَّیْطَانَ یَنْزَغُ بَیْنَهُمْ همانا شیطان بین انسانها دشمنی و فساد ایجاد می کند الاسراء/۵۳                   ✦✦✦✦✦✦                              ނގމ برای عضویت در کانال لایک کنید    ♡
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💪🏼قدرت کتاب کتاب سلام بر ابراهیم مسیر زندگی یک خانم مسیحی اهل ارمنستان رو تغییر می‌ده😳 📖 "کتاب" را دستِ کم نگیریم و لااقل با کانال "کتاب" همراه باشیم ނގމ برای عضویت درکانال لایک کنید👈🏻 ♡
سید مهدی قوام یه روز از مجلس روضه داشته برمیگشته خونش که یهو یه چیزی توجهش رو جلب میکنه. می شنوه که یه شخص داره های های داد میزنه و گریه میکنه….. میره جلو تر و میبینه که تو میدون شهر هیچ کاسبی نمونده به جز یه یخ فروش که داره داد میزنه: که آهای مردم بیایید یخ های منو بخرین،این همه سرمایه ی منه، سرمایه ام داره آب میشه و از بین میره… وقتی سید اون صحنه رو میبینه همه یخ های اون مرد رو میخره و خودش هم میشینه کنار دست اون مرد یخ فروش شروع میکنه به گریه کردن… مرد یخ فروش میپرسه شما چرا گریه میکنی؟ سید میگه تو با این کارت چه درسی به من سید مهدی دادی….. تو یخ هات داشت آب میشد این همه داد زدی گریه کردی….. من چیکار کنم که عمرم آب شد…. تو گناه آب شد…                   ✦✦✦✦✦✦                              ނގމ برای عضویت در کانال لایک کنید    ♡
🪴در محضر معصوم على(ع) فرمود: جبرئيل بر آدم(ع) فرود آمد و گفت: اى آدم! من مأمورم تو را ميان سه چيز مخير سازم تا يكى را انتخاب کنی و دو تا را وانهى. حضرت آدم گفت: اى جبرئيل آن سه چيز كدامند؟ گفت: عقل، حياء و دين حضرت آدم گفت: عقل را برگزيدم. جبرئيل به حيا و دين گفت: شما برگرديد و او را وانهيد. گفتند:اى جبرئيل، ما دستور داريم كه همراه عقل باشيم هر جا كه باشد، جبرئیل گفت:اختيار با شما است و بالا رفت. 📚اصول کافی، ج۱ ص۱۰                   ✦✦✦✦✦✦                              ނގމ برای عضویت در کانال لایک کنید    ♡
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
●•••》شهادت کریمه اهل بیت، حضرت معصومه سلام الله علیها، تسلیت باد. •••°•••••°•••••°•••••°•••••°••• ❀❀❀❀❀❀❀❀❀❀❀❀❀                              ނގމ برای عضویت لایک کنید    ♡ 🌀💤داستان شب◀️⬇️◀️
🌙داستان شب تاریخ، خواهران و برادران زیادی را سراغ دارد که با تمام وجود همدیگر را دوست داشته و محبت آنان نسبت به یکدیگر زبانزد خاص و عام است. بارزترین نمونه این افراد امام حسین و زینب کبری علیهماالسلام و پس از ایشان امام رضا و حضرت معصومه علیهماالسلام هستند. حضرت رضا (ع) در سال 148 هجری متولد شد و مدت 25 سال، تنها فرزند «نجمه خاتون» بود تا سرانجام در اول ذیقعده سال 173، خواهرش حضرت معصومه چشم به جهان گشود. بیش از ده بهار از عمرش نگذشته بود که پدر بزرگوارش به دست هارون به شهادت رسید. از این پس تنها مایه ی تسلی او برادر ارجمندش علی بن موسی الرضا (ع) بود که ناگهان مأمون با توسل به نیرنگ و زور او را به خراسان فرا خواند. حضرت معصومه (ع) حدود یک سال فراق برادر را تحمل کرد ولی دیگر کاسه صبرش لبریز شد و تصمیم به هجرت به ایران و دیدار برادر گرفت. در این سفر پنج تن از برادران حضرت به نام‌های: فضل، جعفر، هادی، قاسم و زید و تعدادی از برادرزادگان و تنی چند از خدمتکاران، آن گرامی را همراهی می‌کردند. حضرت معصومه (ع) رنج سفر را تحمل کرد تا به شهر «ساوه» رسید. مردم آن شهر که در آن زمان از دشمنان سرسخت اهل بیت بودند به آنان حمله کردند و جنگ سختی درگرفت و همه برادران و برادرزادگان حضرت معصومه به شهادت رسیدند. شهادت 23 تن از بستگان و عزیزان آن گرامی، او را به شدت محزون و در غمی جانکاه فرو برد و در نهایت به بستر بیماری کشاند. مردم و اشراف قم که دوستدار خاندان پیامبر (ص) بودند با آگاهی از این واقعه دلخراش به ساوه رفتند و پس از دیدار با دختر موسی بن جعفر (ع)، آن گرامی را به درخواست خودش به قم آوردند. رحلت جانسوز حضرت معصومه (ع) مدت هفده روز در خانه‌ی یکی از بزرگان قم به نام موسی بن خزرج در حالی که بیمار و رنجور بود به سر برد. در این مدت بانوان متدین قمی گروه گروه به دیدار و عیادت آن حضرت می‌شتافتند و او را در سوگ عزیزان از دست رفته‌اش تسلیت می‌گفتند؛ تا آن که سرانجام در روز دهم ربیع الثانی، سال 201 هجری [18] پیش از آن که دیدگان رمد کشیده‌اش به دیدار برادرش روشن گردد، در دیار غربت رحلت نمود و شیعیان را در ماتم خود به سوگ نشاند. مردم قم، با تجلیل فراوان، پیکر پاکش را تشییع کردند و در محل کنونی حرم که آن روز در بیرون شهر بود و به موسی بن خزرج تعلق داشت به خاک سپردند. ❀❀❀❀❀❀❀❀❀❀❀❀❀❀❀                              ނގމ برای عضویت در کانال لایک کنید    ♡
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
همراهان گرامی سلام صبح به خیر 🍃آفتــاب و مــاه، تـا در چـرخِ گیتی‌پرور است 🍃سایۀ‌ گلدسته‌هایت بر سرِ این‌کشور است 🍃دخت موسایی وصد موسی مقیمِ طور توست 🍃وسعتِ ملکِ خـدا، غـرقِ شعـاعِ نــورِ توست 🍃عصمت و تقوا و پاکی و شرف، منشورِ توست 🍃قم اگر گردیده مشهورِ جهان، مشهورِ توست 🏴وفات حضرت فاطمه معصومه(س) را تسلیت می گوییم. 🪴با ما همراه باشید🪴
📌در محضر معصوم راوی می‌گوید: از امام رضا (ع) پیرامون حضرت معصومه (ع) پرسیدم. فرمود: مَن زارَها فَلَهُ الجَنَّة. هر کس او را زیارت کند بهشت از آن اوست. امام جواد (ع) نیز می‌فرماید: مَن زَار قَبرَ عَمَّتی بِقُم فَلَهُ الجَنَّة. کسی که قبر عمه‌ام را در قم زیارت کند، بهشت از آن اوست. 📚مستدرک سفینة البحار، ج 8، ص 258. ❀❀❀❀❀❀❀❀❀❀❀❀❀❀❀                              ނގމ برای عضویت در کانال لایک کنید    ♡
روضه-حضرت-معصومه-سلام-الله-علیها.mp3
7.61M
﷽ 🏴 السَّلامُ عَلَیْكِ یا عَمَّةَ وَلِىِّ اللهِ ️ 🔳 مرثیه و روضه 🏴 🚩 روضه حضرت معصومه سلام الله علیها ┈••✾•🍃⚫️🌿•✾••┈┈ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌࿐჻ᭂ❣🌸❣჻ᭂ࿐✦
📜برگی از تاریخ روزی جمعی از شیعیان وارد مدینه شدند و تعدادی پرسش در نامه‌ای نوشته به خانه‌ی امام کاظم (ع) بردند. امام در سفر بود، امام رضا (ع) نیز در مدینه حضور نداشت. هیأت اعزامی از این که خدمت امام زمان خود نرسیده بودند و با دست خالی باز می‌گشتند اندوهگین بودند. حضرت معصومه - که در آن ایام هنوز به سن بلوغ نرسیده بود - با مشاهده غم و اندوه آنان، پاسخ پرسش‌ها را نوشت و به آنان داد. شیعیان با خوشحالی مدینه را ترک کردند. در بیرون مدینه امام کاظم (ع) را زیارت و داستان خود را تعریف کرده پاسخ‌های حضرت معصومه را ارائه دادند. امام کاظم با دیدن جواب‌ها، با بیان جمله: «فداها ابوها» رضایت و مسرت خود را بیان کرد. 📚کریمه‌ی اهل بیت، 170. ❀❀❀❀❀❀❀❀❀❀❀❀❀❀❀                              ނގމ برای عضویت در کانال لایک کنید    ♡
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
کسی که با کتاب‌ها آرامش یابد، هرگز آرامش خود را از دست نخواهد داد. (امام علی علیه السلام) کانال کتاب آرامش را برای شما به ارمغان می آورد با کانال کتاب همراه باشید🌺 ނގމ برای عضویت در کانال لایک کنید ♡
🌙داستان شب آیه الله سید صدرالدین صدر قدّس سرّه نقل می کند: مدتی من زمام امور حوزه را به دست گرفتم و شهریه طلبه ها را عهده دار بودم. تا این که یک ماه وجهی نرسید. مجبور شدیم قرض کنیم و شهریه را بدهیم، ماه دوم نیز پولی نرسید، باز هم قرض کردیم و شهریه را دادیم. ولی ماه سوم دیگر جرأت نکردیم قرض کنیم. جمعی از طلبه ها، برای گرفتن شهریه به خانه آمدند. من هم اظهار کردم که در بساط نیست، مبلغ زیادی هم مقروض شده ام. یک مرتبه صدای گریه طلبه‌ای بلند شد و گفت: پس چه کنیم؟ نه در مدرسه امنیّت داریم (با توجّه به فشار و خفقان دوران رضاخان) و نه می‌توانیم به وطن برگردیم، اگر خرجی هم نداشته باشیم، دقیقاً توهین هایی که می کنند درست از آب در می آید‌. طوری صحبت کرد که من هم گریان شدم. به طلاب گفتم: آقایان! تشریف ببرید، ان شاءالله تا فردا برای شهریه کاری خواهم کرد! آنها رفتند و من تا شب هرچه فکر کردم، فکرم به جایی نرسید. آن شب خوابم نبرد تا سحر که برخاستم و تجدید وضو کردم و به حرم مطهر حضرت معصومه(س) مشرّف شدم. در حرم مطهر کسی نبود. بعد از ادای نماز صبح و مقداری تعقیب، با حالت ناراحتی شدیدی پای ضریح مطهر آمدم و با حالت ناراحتی به حضرت معصومه(س) عرض کردم: عمه جان! این رسم نیست که عدّه ای از طلاب غریب در همسایگی شما و در کنار حرم شما از گرسنگی جان بسپارند. اگر می توانید اداره کنید بسم الله! و اگر توانش را ندارید به برادر بزرگوارتان حضرت علی بن موسی الرّضا(ع) و یا به جدّ بزرگوارتان حضرت امیرالمؤمنین(ع) حواله فرمایید. این را گفتم و با حالت قهر و عصبانیّت از حرم بیرون آمدم و وارد منزل شدم و در اتاق نشستم. مرتباً منظره روز گذشته جلو چشمم می آمد و حالم منقلب می شد. برخاستم قرآن کریم را برداشتم که قرآن بخوانم بلکه مقداری از ناراحتیم کاسته شود، از شدّت پریشانی نتوانستم بخوانم. ناگهان دیدم درب اتاق را می زنند، گفتم: بفرمایید. در باز شد، کربلایی محمد (پیر مرد پیشخدمت) وارد شد و گفت: آقا! یک نفر با کلاه شاپو و چمدانی در دست می گوید: همین الآن می خواهم خدمت آقا برسم و وقت ندارم که بعداً بیایم. من ترسیدم و گفتم: نمی دانم آقا از حرم آمده یا نه، حالا چه می فرمایید؟ گفتم: بگو بیاید، اگرچه راحتم کند. کربلایی محمد برگشت، طولی نکشید که مردی موقّر و متشخّص، با کلاه شاپو بر سر و چمدانی در دست وارد شد. چمدان را گوشه اتاق گذاشت، شاپو را از سر برداشت و سلام کرد. جواب دادم. جلو آمد و دستم را بوسید. سپس عذرخواهی کرد و گفت: ببخشید چون وقت نداشتم، بد موقع خدمت شما شرفیاب شدم. همین الآن که ماشین ما بالای گردنه سلام رسید و نگاهم به گنبد حضرت معصومه علیها السلام افتاد، ناگهان به فکرم رسید که من با آتش و باد مسافرت می کنم و هر ساعت برایم احتمال خطر هست. با خود گفتم: اگر پیش آمدی شود و بمیرم و مالم تلف شود و دَین خدا و سهم امام(ع) در گردنم بماند چه خواهم کرد؟ لذا وقتی که به قم رسیدیم از راننده خواستم که مقداری در قم صبر کند تا مسافرین به زیارت بروند و من هم خدمت شما برسم. فرمود: اموالش را حساب کرد و مبلغ زیادی بدهکار شد. درِ چمدانش را باز کرد و به اندازه ای وجه پرداخت که علاوه بر ادای قرض ها و پرداخت شهریه آن ماه، تا یک سال شهریّه را از آن پول پرداخت نمودم. آن‌گاه به حرم مشرّف شدم و از حضرت معصومه علیها السلام تشکر کردم. ❀❀❀❀❀❀❀❀❀❀❀❀❀❀❀                              ނގމ برای عضویت در کانال لایک کنید    ♡
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
💫پست ویژه به مناسبت شب جمعه، شب مخصوص زیارتی امام حسین علیه السلام خاطره حجت الاسلام سید محمد حسین نواب از سفر به مصر👈🏻 به مصر که رفته بودم، می خواستم به راس الحسین(ع) بروم. آدرس را بلد نبودم. از یک شهروند معمولی اهل قاهره پرسیدم: اینَ راس الحسین؟ گفت: راس سیدنا الحسین(ع)، بعد آدرس را به من داد. من از خجالت آب شدم که منِ آخوندِ شیعه، چقدر راحت اسم امام حسین(ع) را بدون، سید و بدون علیه‌السلام به کار بردم و این سنّیِ شافعی، چقدر احترام برای امام حسین(ع) حساس است.  ❀❀❀❀❀❀❀❀❀❀❀❀❀❀                              ނގމ برای عضویت لایک کنید     ♡
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
سلام و صد سلام سلام به روی گل شما منتظران و عاشقان امام زمان(عج) او خواهد آمد و دل‌های به غبار نشسته‌ی ما را خواهد تکاند او خواهد آمد و ندای فریادرسی از مظلومان جهان را سر خواهد داد او خواهد آمد و به یادمان خواهد آورد عدالتی را که سهم گمشده‌ زمین است ❀❀❀❀❀❀❀❀❀❀❀❀❀❀❀                              ނގމ برای عضویت در کانال لایک کنید    ♡
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📌کتاب ترکیبی (سخنرانی) آیت الله جوادی آملی: خوردن مال حرام بر ژن انسان اثر می گذارد😳 امام صادق👈🏻 مال حرام در نوه ظهور می‌کند😳 عمل امروز ما نتیجه مالی است که دیروز مصرف کرده ایم😳 ❀❀❀❀❀❀❀❀❀❀❀❀❀                              ނގމ برای عضویت لایک کنید    ♡