🔰 تفاوت نگاه ما و آمریکا به مذاکره (۱)
👤 #سعدالله_زارعی
🔸مذاکرات جاری میان ایران و آمریکا که بهصورت «غیرمستقیم» یا «واسطهای» و بنا به درخواست و اصرار آمریکا و شخص «دونالد ترامپ» صورت میگیرد و روز گذشته دومین دور را در رم پایتخت ایتالیا سپری کرد، حائز اهمیت است. کما اینکه همزمان با این موضوع، روند دیپلماسی در سطح منطقه و بینالملل شتاب پیدا کرده است؛ نامهها و دیدارها از این موضوع حکایت میکند. بنابراین با آنکه هیچ اعتمادی به آمریکا در فضای دیپلماسی وجود ندارد و به همین دلیل اعتماد به نتایج مذاکرات هم محل تردید فراوان است، اما خود این گفتوگوها از چنان اهمیتی برخوردار شده که طی یک هفته اخیر سایر تحولات بینالمللی در حاشیه آن قرار گرفته است، دلیل این توجه ویژه، موقعیت جمهوری اسلامی میباشد. در این خصوص نکاتی به نظر میرسد:
🔻۱- دونالد ترامپ در سال 1397، زمانی که طی یک «فرمان اجرائی» آمریکا را از برجام خارج کرد، بر ضرورت «توافقی بهتر» با ایران تأکید نموده و پیدرپی وعده میداد که ایران برای توافقی بهتر آماده است و بهزودی با آن به توافقی تازه میرسد. بعد که در سال 1403 وارد کارزار انتخاباتی شد، دوباره مذاکره با ایران را برای رسیدن به توافق مطرح کرد و بعد از پیروزی در انتخابات، بر این موضوع اصرار ورزید. تأکید ترامپ بر مذاکره در حالی بود که جمهوری اسلامی اعتماد خود را به مذاکره و بهخصوص مذاکره با دولت ترامپ از دست داده و در ایران کسی قادر به دفاع از آن نبود. بر این اساس فضای بین انتخاب ترامپ در نوامبر/ آذر تا پذیرش درخواست او در ایران به دوگانه اصرار ـ انکار تبدیل شد. خود تأکید آمریکا بر مذاکره با ایران، نشان میدهد راههای دیگر چندان نتیجهبخش نبوده است و حالا مذاکره که ماهیت تاکتیکی دارد، به یک هدف تبدیل شده و بر این اساس اطرافیان دونالد ترامپ، مسائل مرتبط با ایران را جوری در «ویترین مذاکره» قرار دادهاند که هدفهای اساسی آنان در قبال ایران تأمین گردد.
🔸در این میان ترامپ از صدور نامهای خبر داد که هنوز نوشته نشده بود! حسب آنچه شنیده شده، این نامه محرمانه لحنی کاملاً متفاوت از مصاحبههای آشکار داشته و بحث آن به برنامه هستهای ایران محدود بوده است تا مذاکره سربگیرد و ایران رغبتی به آن نشان دهد. درواقع آنچه ترامپ در نامه و نماینده ویژه او «ویتکاف» در مذاکرات روز شنبه ۲۳ فروردین عمان، ابراز کردند، بسیار فروتر از مباحث برجام و نیز بسیار فروتر از خواستههایی بود که اروپاییها در قالب 1+5 از ایران طلب میکردند! و این در حالی بود که ترامپ میگفت توافق هستهای دوران اوباما توافقی بد و حداقلی است و بر ضرورت توافقی قویتر و پایاتر تأکید مینمود. بر این اساس گفته شده مسئله اصلی ترامپ این است که توافق هستهای آمریکا با ایران را به نام خود ثبت کند و لذا حاضر است امتیازاتی بدهد تا چنین ثبتی اتفاق بیفتد. البته نمیتوان گفت آمریکای ترامپ همین لحن فعلی را در رابطه با ایران ادامه میدهد، هیچ بعید نیست که ترامپ و نماینده ویژه او پس از طی مراحل مقدماتی مذاکرات، به طرح خواستههایی غیرقابل پذیرش روی بیاورند کما اینکه اظهارات خارج از اتاق مذاکرات مقامات و محافل آمریکا، به چنین شائبهای دامن میزند.
🔸نکته اینجاست که به هر حال این ترامپ فعلاً آمده و میگوید من برنامه غنیسازی اورانیوم در ایران را میپذیرم و تنها دنبال رفع نگرانی از تبدیل این روند به روندی غیرصلحآمیز هستم. با فرض اینکه ترامپ دروغ میگوید و به او نمیتوان اعتماد کرد، در فضائی که حریف از خود چهرهای مصمم و عازم به مسائل نشان میدهد و عملاً افکار عمومی را درگیر چنین فضائی کرده است، جمهوری اسلامی ایران چه واکنشی باید داشته باشد تا در دام طراحی خبیثانه طرف مقابل خود نیفتد و بلکه به طراحی دشمن بدل هم بزند؟
🔻۲- جمهوری اسلامی در این میان هوشمندانهترین موضع را گرفته است. رهبر معظم انقلاب اسلامی ـ دامت برکاته ـ در بیانات پیدرپی فرمودند آمریکا قابل اعتماد نیست، مذاکره با آن شرافتمندانه نیست، مذاکره هیچ مشکلی از مشکلات ما را رفع نمیکند و مذاکره گره اقتصادی کشور را کورتر مینماید. این بیانات قیمت کالایی که آمریکاییها میخواستند آن را به گرانترین بها به ایران بفروشند، پیدرپی تنزل دادند تا اینکه ترامپ در نامهای از اهتمام حتمی خود به حل مسئله هستهای با ایران به گونهای که به آن آسیب نزند تأکید نمود.
🔻ادامه دارد...
@Kayhan_online
🔰 تفاوت نگاه ما و آمریکا به مذاکره (۲)
👤 #سعدالله_زارعی
🔸در این فضا که از نظر آمریکا مذاکره بسیار ارزشمند و از نظر ایران مذاکره نهچندان باارزش ارزیابی میشد، جمهوری اسلامی با هوشمندی، پذیرش یک قاعده ـ مکانیسم ـ مشخص ناظر به رفع تحریمهای ایران از سوی آمریکا را در مقابل قاعده ایمنسازی فعالیت هستهای خود مطالبه کرد و طرف آمریکایی پذیرفت که به فرمول یک در برابر یک ـ یعنی تأمین نظر ایران در یک مسئله در مقابل تأمین نظر آمریکا در یک مسئله ـ تمکین نماید.
🔸با این وصف در این فضا، ایران مذاکره غیرمستقیم با آمریکا را که امر تازهای هم نبود و طی 20 سال گذشته در مورد برنامه هستهای ایران و پیش از آن در سایر موارد جریان داشت، پذیرفت و با موضوعی بهعنوان محور مذاکره توافق کرد که پیش از آن و طی یک دوره نزدیک به 20 سال (1400 ـ 1382) محل بحث و مذاکره بوده است.
🔻۳- چرا «مذاکره غیرمستقیم»؟ مذاکره به صورت غیرمستقیم در دنیا، امر رایجی میباشد و بسیاری از کشورها مایلند با دشمن خود فقط از طریق واسطه صحبت نمایند. محدود کردن مذاکره با آمریکا به «مذاکره غیرمستقیم» و اعلام پرهیز از مذاکره مستقیم، در واقع به نوعی تحقیر آمریکا تلقی شد و از اینروی بود که ترامپ اصرار زیادی داشت تا این مذاکرات مستقیم باشد. در عین حال باید بر این نکته اذعان کرد که تأکید ایران بر مذاکره غیرمستقیم، موضعی متکبرانه نبود واقعیت این است که تأکید ایران بر مذاکره غیرمستقیم از یکسو وضعیت ایران را در پذیرش و در عدم پذیرش علیالسویه نشان میدهد و به دشمن میگوید اگر مذاکره برای تو راهبرد است، برای من صرفاً یک موضوع ـ از میان دهها موضوع ـ است و آنچه تو در عنوان مذاکره جستوجو مینمایی و بهشدت به آن نیاز داری، من به خروجی آن نظر دارم و جز با اطمینان خاطر از رسیدن به «خروجی مناسب»، به مذاکره با تو نمیاندیشم در عین حال مذاکره غیرمستقیم این امکان را برای کشوری مثل ایران که با مطالبه مذاکره از سوی کشوری مواجه شده که طی نزدیک به ۵۰ سال جز شرارت از آن سراغ ندارد، فراهم میکند که با دقت تمام، آنچه مطرح میشود را سبک و سنگین کند و بدون عجله درباره آن بهترین یا مناسبترین تصمیم را بگیرد.
🔻۴- در جریان این مذاکرات، درواقع ریل قبلی که اروپا چون نیمی از کشورهای 1+5 اروپایی بودند، در آن محوریت داشت، کنار گذاشته شد و عملاً اروپا از این چرخه حذف گردید. این یک اقدام واقعبینانه و حکیمانه بود چرا که اروپاییها از زمانی که وارد این پروسه شدند جز شرارت علیه ایران کاری نداشتند. بعضی دولتهای منطقهای مورد نظر و مورد تأکید آمریکا هم در این چرخه راه پیدا نکردند و در واقع مذاکرات از یکسو در فضای تماسهای مقدماتی با محوریت یک کشور دوست ـ عمان ـ صورت گرفت و از سوی دیگر اردوی قبلی غرب در هتل کوبورگ و... را در هم شکست.
🔻۵- مذاکرات فعلی، توسط «نمایندگان ویژه» اداره میشود، در عین حال نماینده ویژه ایران، وزیر امور خارجه هم هست و میتواند از کمک کارشناسی در روند کار استفاده نماید. این موضوع خود بیانکننده حساسیت مذاکرات برای دو طرف میباشد. البته موضوع ایران و آمریکا هیچگاه عادی نبوده و در مناسبات جهانی بهصورت یک عنصر اساسی شکلدهنده به یک روند یا مانعشونده از شکلگیری یک روند ظاهر شده است. ایران مرکز جهانیسازی شعار «مرگ بر آمریکا» و پرچمدار اخراج آمریکا از منطقه است، از آن طرف آمریکا قدرتمندترین دشمن جمهوری اسلامی میباشد. شاید میز مذاکره در هیچ دوره تاریخی، چنین دشمنانی را در دو سوی خود ندیده باشد! بنابراین جهان به این رخداد بهعنوان یک موضوع فوقالعاده و ویژه نگاه میکند. آنچه مسلم است جهان توقع ندارد، این دو دشمن تغییر وضعیت دهند و دشمنی میان آنان پایان یابد. جهان در حال ارزیابی نتیجه پنجاه سال منازعه میان دو طرف میباشد تا ببیند کدام در وضعیت امتیازدهی و کدام در وضعیت امتیازگیری قرار خواهد گرفت. این صحنه از منظر جهانی محک اقتدار دوطرف است.
🔸آمریکاییها دقیقاً برای آنکه تصویر مدنظر خود را تحمیل نمایند، از یک طرف بر ضعیفشدن ایران به دلیل تحولات یک سال اخیر تأکید دارند و از طرف دیگر بر برجستهسازی موضوع منع ایران از دستیابی به سلاح هستهای ـ چیزی که اصولاً جزء برنامه ایران نیست ـ تمرکز کردهاند! متقابلاً ایران روی رفع تحریمها بهعنوان یک حق طبیعی تأکید دارد و فرمول قطعی، زمانبندی و نقشه راه رفع تحریمها را از دشمن مطالبه میکند. جهان در حال ارزیابی است؛ یک قدرت شیطانی و یک قدرت توحیدی به مصافی به ظاهر دیپلماتیک آمدهاند، پیروزی در این میدان مهم است. اما البته واقعیت این است که هیچ نتیجهای منجر به تغییر دشمنی استکبار علیه مردم حقطلب ایران نمیشود و هیچ چیزی مردم ایران را به اشتباه نمیاندازد.
#یادداشت_روز
@Kayhan_online
🔰 غزه، طرح آتشبسی تازه (۱)
👤 #سعدالله_زارعی
🔸در موضوع جنگ غزه دوباره از «آتشبس» صحبت به میان میآید. هیئت امنیتی اسرائیل به دوحه رفته؛ رفتوآمدهایی به قاهره صورت گرفته است؛ رئیسجمهور آمریکا از ضرورت برقراری آتشبس صحبت کرده و رئیسجمهور فرانسه تهدید کرده است اگر آتشبس برقرار نگردد، تا سه ماه دیگر کشور فلسطین را بهرسمت خواهد شناخت. همزمان طی نزدیک به دو هفته و بهخصوص در روزهای اخیر، بر آمار حملات مقاومت غزه به نیروهای نظامی رژیم غاصب در این باریکه تا بیش از 300 درصد افزوده شده، مجموعه این خبرها بار دیگر این واقعیت را برملا کرده است که رژیم اسرائیل با جنگ نمیتواند به اهداف اعلامشده خود برسد. در خصوص مجموعه این تحولات و نتایج آن نکات زیر به نظر میرسند:
🔻۱- جنگ غزه در نوزدهمین ماه خود قرار دارد و عنوان طولانیترین جنگ رژیم غاصب پیدا کرده است. در این جنگ، جنایت به اوج خود رسیده است. کشته شدن نزدیک به 60 هزار نفر و زخمی شدن نزدیک به 200 هزار نفر طی این دوره 19 ماهه واقعاً وحشتناک است و به عیان از دست باز رژیم اسرئیل در جنایت خبر میدهد. یک صدم این جنایات اگر علیه یک جمعیت اروپایی در این قاره رخ میداد، حتماً دولتهای انگلیس، فرانسه و آلمان با همه ظرفیت نظامی برای توقف جنایت وارد میشدند، ولی آنچه در این 19 ماه در واکنش به جنایات رژیم اسرائیل علیه غزه از سوی دولتهای مختلف دنیا و بهخصوص کشورهایی که داعیه حقوق بشری دارند مشاهد شد، مأیوسکننده بوده است. این همه بیاعتنایی برای چیست؟ برای آن است که یک طرف آن دولتی دستنشانده و طرف دیگری مردمی مسلمان هستند. در این جنگ، مقاومت مردمی بیدفاع هم استمرار پیدا کرده است. خود این موضوع از تغییر محسوس معادله خبر میدهد. اینکه یک جمعیت با حداقل امکانات اجازه ندهد اهداف دشمنی بهشدت مسلح محقق گردد، یک معادله جدید است و اینکه سلاح نتواند فصلالخطاب یک جنگ بزرگ باشد، یک نامعادله مهم به حساب میآید. بسیاری از متفکران رژیم اسرائیل طی ماههای اخیر بر این که اسرائیل نمیتواند با قدرت ارتش، اهداف خود را محقق گرداند، تأکید کردهاند.
🔻۲- تابآوری مقاومت و مردم غزه در این 19 ماه، بسیاری از قواعد داخلی و خارجی جنگ را تغییر داده است. نکوهش رژیم اسرائیل و حامیان آن امروز جهانی شده است، طرحهای حمایت از بقاء اسرائیل به حاشیه رفتهاند و نتانیاهو روز یکشنبه اذعان کرد امتناع از بهرسمیت شناختن اسرائیل در 100 سال اخیر بهبود پیدا نکرده و عادیسازی از همیشه غیرممکنتر شده است. اروپاییها و کشورهای عربی وفادار توافقهای پنهانی با رژیم اسرائیل به تلآویو گفتهاند بدون بازگشت تلآویو به عقب، هیچ تفاهمی با آن صورت نمیگیرد. همزمان با این موضوع، توسعه روابط محیط منطقهای و بینالمللی با بزرگترین دشمن اسرائیل ـ ایران ـ شکل جدی و عملیاتی به خود گرفته است. روابط اقتصادی ایران با چین، روسیه و هند در فضای صعود قرار دارد و مذاکرات غیرمستقیم مسقط میان هیئتهای ایران و آمریکا اگرچه هنوز رازآلود است، اما به هر حال از قرار گرفتن ایران در موقعیت بهتر خبر میدهد. در این فضا هر چه صدای ابلهانه مقامات اسرائیل علیه ایران بلندتر میشود، بیشتر مورد نکوهش جهانی قرار میگیرند. همه میدانند پس از ۲۵ سال جنگ بیحاصل و خسارتبار، هیچ کشوری رغبتی به آغاز شدن یک درگیری جدید ندارد. از اینرو عملی شدن تهدیداتی که بوی جنگ میدهند، غیرقابل باورتر شدهاند. و لذا وقتی نتانیاهو میگوید، غنیسازی در ایران را نمیپذیرد و آماده حمله به تأسیسات آن است، دنیا آن را جدی نمیگیرد و عبارات او به کاریکاتور یا همان نقاشی اغراق شده تبدیل میشوند. هیچ کشوری باور ندارد رژیم اسرائیل جرأت حمله به ایران را دارد و نیز هیچ کشوری وجود ندارد که خود را از تبعات یک جنگ جدید مصون ببیند. بنابراین واضح است که استفاده اسرائیل از ادبیات جنگ با توسل به جنگ تفاوت اساسی دارد. در یک جمله، مقاومت در غزه، لبنان، عراق، یمن و در ایران هم قدرت تهاجمی و هم تابآوری در برابر فشار را تجربه کرده است. پس با حربه عملیات نظامی نمیتوان چیزی به آن تحمیل نمود.
🔻۳- بلند شدن صداها در منطقه و بینالملل و تمرکز آن روی توافق بر سر طرح جدید مبتنی بر توقف جنگ غزه، به خوبی از بنبست جنگ حکایت میکند. رژیم اسرائیل پس از پایان مرحله اول آتشبس توافق شده، عملاً آن را کنار گذاشت و دوباره ادبیات تهاجمی را در پیش گرفت و برای معتبر دیده شدن، دور جدیدی از جنایت را آغاز نمود اما علیرغم آنکه در دور جدید هم خسارات متوجه طرف فلسطینی گردید، اما باز کار پیش نرفت. حماس مدتی به حساب اینکه طرفهای تضمینکننده آتشبس یعنی دولت آمریکا و محور عربی، اسرائیل را وادار به ادامه آتشبس خواهند کرد، از واکنش نظامی به اقدامات تروریستی رژیم اسرائیل خودداری کرد.
🔻ادامه دارد...
@Kayhan_online
🔰 غزه، طرح آتشبسی تازه (۲)
👤 #سعدالله_زارعی
حتی در یک مرحله یک اسیر دوتابعیتی آمریکا را به همراه پیکر چهار نیروی دیگر آن آزاد کرد به این امید که آمریکا مانع اخلال در مراحل دوم و سوم آتشبس میشود، اما علیرغم آنکه مقامات آمریکایی وعدهای به ظاهر مستحکم داده بودند، در عمل اقدامی برای اجرائی شدن مراحل دوم و سوم آتشبس صورت ندادند. حماس پس از آنکه از روند فعلی مأیوس گردید، عملیاتهای خود علیه ماشین جنگی رژیم و نیروهای متجاوز آن از سر گرفت و در این مسیر بر تعداد کشتههای رژیم افزوده شد و به موازات آن، فشار از جبهه داخلی هم بر روی نتانیاهو زیاد گردید.
🔸حسب بعضی گزارشها، نتانیاهو پس از آنکه ترامپ به ریاستجمهوری انتخاب گردید، در جریان ملاقات با او فرصتی چند هفتگی خواست و این فرصت به او داده شد. اما علیرغم آن اسرائیل نتوانست روند را به گونهای تنظیم کند که به تحقق ایده نتانیاهو یعنی «پایان افتخارآمیز جنگ» منجر گردد. به همین جهت گفته شده، در جریان دیدار دوم نتانیاهو با ترامپ که پس از روی کار آمدن او صورت گرفت، رئیسجمهور آمریکا به طرف اسرائیلی یادآور گردید زمان به پایان رسیده و این پرونده باید بسته شود. البته ترامپ در همان جلسه بر ضرورت تداوم اقدامات امنیتی ـ ترور ـ علیه مقاومت تأکید کرد و رژیم اسرائیل هم در همین راستا بهطور پیاپی دست به اقداماتی تروریستی علیه مقاومت غزه و فراتر از آن زده است. یک روایت دیگر بیانگر آن است که ترامپ در این ملاقات برای مداخلات دولت اسرائیل شعاعی تعیین کرده که کشورهای مصر، اردن، لبنان و سوریه را شامل میشود اما از هرگونه مداخله در فراتر از آن پرهیز داده است.
🔻۴- همزمان با این تحولات، رژیم اسرائیل از طریق یک لابی قدرتمند یهودی در هیئت حاکمه آمریکا تلاش کرده است تا تضمینی برای دیده شدن منافع رژیم در هر تنظیم معادلات منطقهای درنظر گرفته شود و به این منظور مایکل والتز مشاور امنیت ملی، پیت هگست وزیر دفاع، شاندافی وزیر حملونقل، اسکات بسنت وزیر خزانهداری، مورگان ارتگاس معاون ویتکاف، تامی بروس سخنگوی وزارت خارجه،
جان رتکلیف رئیس CIA، دن بانجینو معاون افبیآی، الکس فایفر معاون ارشد ارتباطات کاخ سفید، سباستین گورکا دستیار ویژه رئیسجمهور و مایک هاکبی سفیر آمریکا در رژیم اسرائیل، فشارهای زیادی به ترامپ وارد کردهاند. خود این موضوع بیانگر سطحی از اخلال در روابط سیستماتیک آمریکا و رژیم اسرائیل است که عامل اصلی آن هم ایران میباشد. این روند هم به اسرائیل میگوید آمریکا نمیتواند در ایده جنگ علیه ایران به جمعبندی برسد و این در حالی است که اسرائیل هنوز قادر نیست، وارد اقدام بدون پشتوانه نظامی علیه ایران گردد. اسرائیل حتی قادر نیست دوباره به جنگی فکر کند که یک جنبه آن تکرار «وحدت ساحات» باشد.
🔻۵- درخواست آتشبس از سوی مقاومت و همراهی جهانی و منطقهای با این درخواست و در صورتی که رژیم اسرائیل به آن تمکین کند، علامت پذیرش یک تحول مهم در پرونده غزه و فلسطین میباشد که فقط به جنبه نظامی محدود نیست.
🔸حماس در روند فعلی دو حرف اساسی را مطرح کرده است؛ جنگ متوقف شود و اداره غزه توسط تیمی تکنوکرات ـ فنسالار ـ که مورد حمایت طرفهای فلسطینی ـ و بهطور خاص فتح ـ هم باشد، صورت گیرد. توقف جنگ در دالان توافق، اسرائیل را با آشفتگی بیشتر درونی مواجه میکند چرا که پایان جنگ با چنین فرمولی، اسرائیل را بهشدت تحقیر مینماید و توانمندیهای نظامی و امنیتی اسرائیل به این دلیل که علیرغم صرف هزینههای هنگفت، قادر به تحقق مستقیم اهداف رژیم نشدهاند را به چالش میکشاند و دیگران را در زدن ضربههای مشابه 7 اکتبر
به آن تحریک میکند. بحث از روی کار آمدن یک دولت توافقی یا کمیته توافقی تکنوکرات هم باز یک ضربه به سیاست اسرائیل است چرا که با پیاده شدن این ایده، حماس نه فقط سلطه خود بر غزه را حفظ میکند، بلکه قادر به بسط آن به کرانه باختری نیز میباشد.
#یادداشت_روز
@Kayhan_online
هدایت شده از کیهان آنلاین
🔰 قدرتی برای تضعیف سلاح مقاومت وجود ندارد(۱)
👤 #سعدالله_زارعی
🔸مصوبه اخیر دولت «نواف سلام»، لبنان را در شوک قرار داد. شاید عبارت «امیل لحود» که در وصف مصوبه روز چهارشنبه این دولت بیان گردید، کاملترین باشد؛ «خیانت ملی در حین جنگ». از اینرو رئیسجمهور اسبق لبنان اعلام کرد این کابینه باید منحل شود و رئیس آن به اتهام «خیانت به لبنان در حین جنگ» با رژیم صهیونیستی محاکمه شود.
🔸همزمان با طرح این مصوبه در هیئت دولت، جوزف عون و فرمانده ارتش لبنان از طریق «نبیهبری» رئیس پارلمان و متحد حزبالله، به مقاومت لبنان پیغام دادند که بنا ندارند از «زور» برای اجرای مصوبه مبنی بر خلع سلاح حزبالله استفاده نمایند که این از یکسو در تناقض با این مصوبه است چرا که مصوبه کابینه، ارتش را مکلف کرده است که تا پایان ماه جاری میلادی طرح خود را برای خلع سلاح حزبالله به دولت ارائه دهد و تا پایان سال جاری میلادی ـ پنج ماه دیگر ـ به انجام برساند. از سوی دیگر این اظهارات بیانکننده تناقض در تصویب و اجرای خلع سلاح حزبالله میباشد. درواقع مهمترین نهادهای لبنانی مأمور به اجرای این مصوبه اعتراف کردهاند که توان اجرای آن را ندارند.
🔸مصوبه دولت لبنان علیرغم آن صورت گرفت که وزرای شیعه بهعلاوه یک وزیر از اهل سنت ـ متعلق به جماعت اسلامی لبنان که متحد حزبالله است ـ قبل از تصویب و به محض طرح بحث، جلسه کابینه را ترک کردهاند.
🔸سنت جاری در لبنان این است که مصوبات پارلمان و دولت تنها در صورتی اعتبار دارند که هر سه طایفه اصلی لبنان (شیعیان، مارونیها و سنیها) در تصویب آن مشارکت داشته باشند. نواف سلام با زیرپا گذاشتن این سنت حقوقی با استناد به اکثریت آرای 17 عضو کابینه، مصوبه را برای اجرا به ارتش ابلاغ کرده و این در حالی است که میدانسته، ارتش در عمل از چنین قدرتی برخوردار نیست و به دلیل حضور طرفداران شیعه، مسیحی و سنی حزبالله در ترکیب ارتش، در صورت اجرای مصوبه دولت، ارتش متلاشی میشود. به همین دلیل فرمانده ارتش صراحتاً عدم آمادگی ارتش را برای اجرای مصوبهای که به یک چالش عمیق داخلی میانجامد، اعلام کرده است. در خصوص این مصوبه و وضعیتهایی که به احتمال زیاد پس از آن بهوجود میآید، نکات زیر اهمیت دارند:
🔻1ـ بحث خلع سلاح حزبالله در لبنان بخشی از یک طرح بزرگتر تحت عنوان «خلع سلاح مقاومت» میباشد که طی ماههای گذشته به طور همزمان علیه اجزای مقاومت در منطقه دنبال شده است.
🔸هدفگیری این طرح تغییر اساسی وضعیت غرب آسیا و به قول غربیها خاورمیانه است. سه کشور آمریکا، عربستان و رژیم صهیونیستی ـ به همین ترتیب ـ خلع سلاح مقاومت در کل منطقه را دنبال میکنند تا به «غرب آسیای جدید» یا خاورمیانه جدید برسند. از نظر این سه دولت که هر کدام مجموعههایی را به دنبال خود دارند، مقاومت بدون سلاح، قادر به حفظ موقعیت برتر خود در مناسبات نظامی ـ امنیتی و حتی سیاسی نیست. آنان معتقدند مقاومت در فلسطین، لبنان، عراق، یمن و ایران با نشان دادن قدرت سلاح توانسته است ملتها را به مبارزه با نظام سلطه و عوامل منطقهای آن امیدوار نماید. بنابراین اگر خلع سلاح اتفاق بیفتد عملاً امید اجتماعی به مقاومت جای خود را به یأس داده و گروههای صاحبنام مقاومت در منطقه را به سطح گروههای دارای تأثیر محدود و در اندازه دیگر گروهها تقلیل داده و به مرور از حیز انتفاع ساقط مینماید. عربستان سعودی بهطور خاص به خلع سلاح مقاومت به مثابه پلی برای رسیدن به خاورمیانه مدنظر خود نگاه میکند. کمااینکه آمریکا و رژیم اسرائیل نیز مقدمه اجرا و موفقیت هر طرحی در این منطقه را تضعیف محور و اجزای مقاومت میدانند. اینگونه است که به طور همزمان خلع سلاح مقاومت در غزه (در حین جنگ!) خلع سلاح حزبالله در لبنان، خلع سلاح جریانات مقاومت در عراق، درگیر کردن مقاومت در یمن و محدودسازی سلاح ایران دنبال میگردد. اینجا ضمناً اهمیت یک موضوع روشن میشود و آن این است که متقابلاً قدرت آمریکا در منطقه در حوزههای مختلف (سیاسی، فرهنگی، تکنولوژیک و اقتصادی) وابسته به قدرت سلاح آن است و اگر این آسیب ببیند نمیتواند در حوزههای دیگر به جایی برسد.
🔻2ـ مصوبه دولت لبنان فیالواقع مصوبهای پردردسر برای اعضای تصویبکننده آن است. در لبنان هیچ چالشی پیچیدهتر از چالش سلاح مقاومت نیست چرا که از یکسو همه میدانند سلاح برای امنیت و ثبات لبنان یک موضوع حیاتی است، از سوی دیگر نقطه اتکای لبنان در معادلات امنیتی و وجه برتریدهنده به آن در مواجهه با چالشهای امنیتی ـ نظامی است. بازی نواف سلام با وجه برتریدهنده لبنان، بدترین بازی کابینه او به حساب میآید و عملاً سبب محو او از صحنه سیاسی لبنان میشود و حداکثر پس از ده ماه ـ تا انتخابات اردیبهشتماه آینده ـ صحنه سیاسی لبنان را برای همیشه ترک خواهد نمود.
🔻 ادامه دارد...
@Kayhan_Online
هدایت شده از کیهان آنلاین
🔰 قدرتی برای تضعیف سلاح مقاومت وجود ندارد(۲)
👤 #سعدالله_زارعی
🔸کمااینکه ژوزف عون نیز شانس ادامه کار پس از انتخابات پارلمانی آینده را از دست میدهد؛ چرا که این دو بدون آرای شیعیان قادر به انتخاب شدن دوباره نیستند. بنابراین میتوان گفت آنان اولین قربانیان این طرح محسوب میشوند. انتخابات آینده لبنان به هر ترکیبی که منجر شود، جمعیت شیعه کرسیهای خود را بهطور سنتی و قطعی خواهد داشت و انتخابات چند ماه پیش شهرداریها و نتایج قاطعی که حزبالله در آن به دست آورد، ثابت میکند موقعیت شیعیان و دو گروه آن یعنی حزبالله و جنبش امل در صحنه سیاسی و اجتماعی لبنان تثبیت شده است. چرا آمریکاییها و سعودیها به قربانی شدن دو شخصیتی که ماهها برای روی کار آوردن آنها تلاش کرده بودند، تن دادند؟ پاسخ این سؤال را باید در سختی کار با حزبالله جستوجو کرد. این مصوبه نشان داد اجرای یک طرح علیه حزبالله بدون پذیرفتن قربانی اصولاً به جایی نمیرسد.
🔻3ـ همانطور که چندین شخصیت وجیه لبنانی اعلام کردند، مصوبه خلع سلاح حزبالله یک مصوبه ملی نیست بلکه یک پروژه سعودی، آمریکایی، اسرائیلی در حین درگیر بودن لبنان در جنگ میباشد و هیچ توجیه لبنانی ندارد. آمریکاییها طی یک طرح دو مرحلهای وارد شده و آشکارا جوزف عون و نواف سلام را برای پذیرش این طرح تحت فشار قرار دادند. اینجا یک سؤال اساسی وجود دارد آیا این سه دولت نمیدانستند خلع سلاح حزبالله در ساختار لبنان قابل اجرا نیست؟ مسلماً میدانستند. آمریکا، عربستان و رژیم اسرائیل تجربه این 30 سال را دارند و میدانند خلع سلاح حزبالله که درواقع خلع سلاح لبنان است، حتی در میان مسیحیان و اهل سنت از پشتوانه مردمی برخوردار نیست و با اجماع لازم بین گروههای لبنانی هم توأم نمیباشد. بنابراین برای آمریکاییها عدم اجرای این مصوبه و به تعبیر بهتر نسخه موسوم به طرح باراک واضح بوده است اما چرا بر تصویب آن تأکید داشتهاند؟ برای آنکه بر اقدامات جنایتکارانه و تروریستی اسرائیل وجاهت بخشیده و کار آن را در ترورهای آینده آسانتر نمایند. کمااینکه رژیم اسرائیل روز پنجشنبه پس از آنکه حملات تروریستی در بخشهایی از لبنان به اجرا گذاشت و از جمله طی آن یک فرمانده وابسته به جنبش اسلامی ـ سنی ـ لبنان که هوادار حزبالله میباشد را به شهادت رساند، اعلام کرد، راه لبنان را برای اجرای مصوبه اخیر هیئت دولت این کشور هموار کرده است.
🔻4ـ اما یک سر این مصوبه قرار گرفتن لبنان در پرتگاه درگیری داخلی است. حزبالله لبنان علیرغم قدرت گستردهای که دارد و دیگران قابلیت رقابت با آن را ندارند، نهتنها از درگیری داخلی استقبال نمیکند بلکه اصولاً درگیری داخلی خط قرمز آن میباشد و یکی از مهمترین دلایل محبوبیت آن به حساب میآید. بنابراین این خویشتنداری در یک طرف ماجرا وجود دارد اما آیا این خویشتنداری دوطرفه خواهد بود؟ حزبالله برای آنکه طرف مقابل تحریک نشود در حالی که پس از مصوبه پارلمان میتوانست در خیابانهای بیروت و بقیه شهرهای لبنان اجتماعات میلیونی راه بیندازد، به تظاهرات محدود و نمادین موتوری در بیروت و چند شهر دیگر بسنده کرد. بنابراین حزبالله نشان داد، در این خصوص هوشمندانه رفتار میکند. اما طرف مقابل به این صحنه چگونه میاندیشد؟ واقعیت این است که عربستان سعودی و رژیم صهیونیستی از استفاده از عوامل خود برای ایجاد آشوب ابایی ندارند و حاضرند مردم لبنان را قربانی سیاستهای خود بنمایند. پس میتوان گفت به احتمال زیاد وابستگان عربستان و سیستم تحت هدایت رژیم اسرائیل در لبنان با هدف واداشتن حزبالله به قبول خلع سلاح وارد کار میشوند و در این میان طبعاً نیروهای سمیر جعجع موسوم به قوات لبنانی تحریکپذیرتر هستند.
🔸اما در نهایت واضح است که دامن زدن به آشوب در لبنان ضمن آنکه یک باخت دوطرفه میباشد، در ادامه، بیشتر به ضرر عربستان و رژیم اسرائیل تمام میشود؛ چرا که اگر شیعیان بخواهند میتوانند بهطور کلی بخش جنوبی از میانه بیروت تا مرزهای جنوبی و شرقی و غربی را تحت کنترل خود درآورند. آنان تنها کسانی هستند که قدرت کنترل لبنان را دارند. بنابراین به نظر میآید در کنار دلایل آشوب، دلایل دیگری هم وجود دارند که امید به عدم آشوب و پیدا شدن راههایی برای حل مسئله و حفظ سلاح مقاومت را افزایش میدهد.
#یادداشت_روز
@Kayhan_Online
هدایت شده از کیهان آنلاین
🔰 وزر و وبال «مسیر ترامپ» (۱)
👤 #سعدالله_زارعی
🔸توافق سهجانبه آمریکا، آذربایجان و ارمنستان در خصوص ایجاد یک مسیر (Route) در حدفاصل آذربایجان و نخجوان که لازمه آن عبور از دستکم 47 کیلومتر از خاک ارمنستان میباشد، منشأ بحثهای زیادی شده است. بعضی آن را موضوعی تمامشده و بعضی آن را در حد یک «یادداشت تفاهم» که فاقد جزئیات و نحوه اجرا میباشد، ارزیابی نمودهاند. بعضی آن را یک توافق در محدوده صلاحیتهای دو کشور آذربایجان و ارمنستان دانسته و بعضی آن را تغییردهنده جغرافیای سیاسی (ژئوپلیتیک) منطقه قفقاز و دارای پیامدهای اساسی برای قفقاز جنوبی و محیطهای فرادست آن (روسیه، ایران، ترکیه و...) میدانند. بعضی گفتهاند این قرارداد سبب تصرف بخشی از مرزهای شمالی ایران توسط آمریکا و اعمال نفوذ آن است و بعضی هم از منظر اقتصادی، آن را در عداد یکی از دهها جاده ترانزیتی در منطقه معرفی کردهاند که فاقد جنبههای استراتژیک میباشد. در خصوص این موضوع توجه به نکات زیر اهمیت دارد:
🔻1- با ورود آمریکا به موضوع مسیر میان دو سوی جمهوری آذربایجان، بحث از روابط و توافق میان دو کشور فراتر رفته و جنبهای فراحوزهای پیدا کرده است. منطقه قفقاز جنوبی که به عبارتی شامل سه کشور و به عبارتی شامل پنج کشور میشود، بخشی از حوزه تمدنی ایران و بخشی از حوزه سیاسی ـ امنیتی روسیه به حساب میآید و نظم این حوزه نمیتواند بدون مشارکت پیدا کردن این دو کشور معنای طبیعی پیدا کند، بهخصوص اگر طرف ثالثی که در این حوزه ورود پیدا میکند، نهتنها هیچ پیوندی با این حوزه نداشته بلکه با کشورهای پیرامونی آن در فضای تخاصم هم باشد. ایران و روسیه از دهها سال قبل با آمریکا در وضعیت تخاصم قرار دارند. ایران، روسیه از یکسو و آمریکا از سوی دیگر، در اسناد ملی یکدیگر با واژه دشمن (Enemy) یاد شدهاند و از این مهمتر در همین حدود دو ماه پیش میان آمریکا و ایران درگیری نظامی رخ داده است. بنابراین کاملاً واضح است که حضور آْمریکا به عنوان طرف ثالث این طرح که البته گویا طرف اصلی میباشد! به اغراضی که پشت این طرح نهفته است، وجههای خصمانه میدهد و این در حالی است که بر مبنای حقوق بینالملل هیچ کشوری حق ندارد در مرزهای خاکی یا آبی خود توافقی شکل داده و یا وضعیتی پدید آْورد که به ضرر طرف ثالث باشد. آنچه در این صحنه اتفاق افتاده است بدون شک اولاً یک اقدام آمریکایی و دارای ماهیت امنیتی - انتظامی است و در مرتبه بعد اقدامی با محوریت دشمن ایران و البته دشمن روسیه میباشد و پیامد ژئوپولیتیکی دارد و ایران و روسیه ناگزیرند با تمام ظرفیت مانع عملیاتی شدن آن گردند.
🔻2- بر اساس سندی که منتشر شده است، جزئیات این طرح هنوز مورد بحث واقع نشده و خود این موضوع میتواند نشاندهنده آن باشد که این سه کشور در مورد پیامدهای اعلام آنها نگرانی داشتهاند. اما این به این معنا نیست که طرحی درباره جزئیات وجود ندارد و یا اینکه در مورد آْنها گفتوگو صورت نگرفته است. بله جزئیات به تصویب نرسیدهاند، ولی وجود دارند. این موضوع برای ما یک فرصت اساسی به حساب میآید تا با اقدامات لازم جلو پیاده شدن آن بهخصوص جزئیاتی که با منافع و امنیت ملی ما ناسازگار هستند بگیریم. ما باید بدانیم آنچه در این میان به امضا رسیده است، پیش از آن سالها - و گفته شده ده سال - روی آن کار شده و مقدمات آن در این سالها در این دو کشور طی شده و این بیانگر آن است که در این موضوع ما نه با یک خط ترانزیت که با یک توطئه مواجه هستیم. پس نباید در این تردید کنیم که آنچه در واشنگتن توافق شده، با زیرپا گذاشتن حقوق و حریم ایران توأم میباشد.
🔻3- آمریکا، آذربایجان و ارمنستان اگر گمان میکنند اجرای طرحی که حقوق ایران و روسیه در آن رعایت نشده به سادگی نوشتن آن بر روی کاغذ است، بهشدت اشتباه میکنند. اشتباه اول را ارمنستان و آذربایجان کردهاند که گمان کردهاند گره زدن زلف این گذرگاه به آمریکا سبب آرامش، اطمینان و افق روشن میشود. در این میان «پاشینیان» نخستوزیر ارمنستان که به دلیل ضعفهایی که از خود نشان داد کشور خود را با تهدیدات مکرر امنیتی مواجه کرد و موقعیت خود را از دست داده است گمان میکند توافقی با این مختصات سبب امنیت و ثبات ارمنستان و برخوردار شدن از مواهب اقتصادی فوری میشود، باید بدانید وقتی پای حضور نظامی آمریکا به این حوزه باز شود، منطقه دستخوش آشوب میشود. کافی است نگاهی به تجربه حضور نظامی آْمریکا در افغانستان، عراق و سوریه بیندازند تا بدانند حضور نظامیان و پایگاههای نظامی آمریکا سبب تشدید ناامنی میشود.
🔻 ادامه دارد...
@Kayhan_Online
هدایت شده از کیهان آنلاین
🔰 وزر و وبال «مسیر ترامپ» (۲)
👤 #سعدالله_زارعی
🔸ارمنستان باید بداند دشمنی میان آمریکا و ایران، یک دشمنی سیاسی و بر سر یک یا چند موضوع خاص نیست؛ این خصومت جنبه حاکمیتی دارد یعنی از یکسو ایران، آمریکا را به دلیل مداخلات ویرانگر در امور دیگران و جانبداری از رژیم جنایتکار اسرائیل، نامشروع میداند و در جهت از بین بردن این معادله تلاش میکند، از سوی دیگر آمریکا، ایران را دشمنی غیرقابل تحمل دانسته، برای براندازی نظام سیاسی آن تلاش مینماید. کاری که توافق اخیر صورت داد این بود که در ارمنستان و در قفقاز برای این دو دشمن جدی جولانگاه درست کرد. بنابراین توافق سهجانبه امنیت منطقه قفقاز را مخدوش کرده و دود ناشی از آن ابتدا به چشم مردم آذربایجان و مردم ارمنستان میرود.
نکته مهم دیگر این است که آمریکاییها چندی نیست که تجربه حضور نظامی ناکام را در اطراف این حوزه پشتسر گذاشتاند. آمریکا به همراه انگلیس و چندین دولت غربی دیگر با حدود 300 هزار نیروی نظامی - اطلاعاتی، عراق را در روزهای پایانی سال 1381/ و ماه چهارم 2003 تصرف کرد اما در کمتر از سه سال به بنبست کامل رسید و چهار سال بعد یعنی در سال 1386 - 2007 همان دولت متجاوز جرج بوش، ناگزیر به امضای توافق ترک عراق شد و کل پرونده حضور نظامی آمریکا در عراق از 8 سال (1382 تا 1390) فراتر نرفت. در آن زمان دولت متجاوز بوش با دولتی در عراق که دولت مقاومت بود، توافق خروج نوشت.
🔸در حد فاصل ورود آمریکا به عراق تا خروج آن، این کشور نهتنها نتوانست برای عراق امنیتی ایجاد کند، حتی برای نیروهای متجاوز خود هم نتوانست امنیت ایجاد نماید. این کشور که 8 سال با ایران جنگیده بود، در پی اشغال به سرزمین مقاومت علیه آمریکا تبدیل شد. ارمنستان و آذربایجان باید بدانند وضعی مغایر با سرگذشت عراق پیدا نمیکنند و برخورد با آمریکاییها در قفقاز از روز نخست شروع خواهد شد.
4- از نظر ایران و روسیه، قفقاز میتواند و باید منطقه صلح و آرامش و رفاه باشد و این صلح و آرامش از یکسو نیازمند توافق میان جمهوری آذربایجان و جمهوری ارمنستان است و از سوی دیگر با توجه به اختلافات سرزمینی که میان دو کشور وجود دارد، به یک سازوکار منطقهای توأم با حُسننیت نیاز میباشد که شامل همکاری کشورهای ایران، روسیه و ترکیه میشود. این سازوکار که یک سالی هم فعال بود و جلساتی برگزار کرد، میتواند ثباتآفرین باشد. اما حضور عواملی که با محیط منطقه قفقاز در وضعیت تعارض جدی است، نمیتواند ثباتبخش باشد.
🔸هیچ تردیدی وجود ندارد که به همان میزان که بیثباتی در قفقاز با منافع و مصالح ایران و روسیه منافات دارد، صلح و ثبات با منافع این دو کشور در انطباق کامل میباشد. اما ثبات نمیتواند با نادیده گرفتن حق ایران و روسیه بهدست آید. مردم در این دو کشور میتوانند انتخابهای خود را داشته باشند و به هر حزب و فرد رأی دهند. ما به آراء آنان احترام میگذاریم و نسبت به برقراری روابط با دولتهای منتخب مردم متعهد هستیم اما به هیچ وجه نمیتوانیم به سیاستهایی روی خوش نشان دهیم که فراتر از صلاحیتهای داخلی یک یا دو دولت و در تعارض با ما است. ما دوستانه به مقامات این دو کشور میگوییم، دوست نداریم قفقاز منطقه درگیری امنیتی ایران و آمریکا یا روسیه و آمریکا باشد.
🔻5- در ایران باید درک شود که آنچه در توافق سهجانبه اخیر گذشت، یک موضوع کماهمیت و یا یک موضوع فاقد چاره نیست. بعضی اظهارنظرهای حسابنشده که متأسفانه بعضا از افراد مسئول و مجرب هم شنیده میشود، تعجبآور است.
🔸آنچه در این توافق رخ داده اگر بر روی زمین بنشیند، باعث شعلهور شدن تعارضات در محیط منطقهای میشود. ایران ناگزیر است با قاطعیت تمام در این موضوع ورود کند و مانع شکلگیری چیزی شود که دهها سال آثار سوء امنیتی دارد. این توافق روابط ایران با آذربایجان و ارمنستان را در وضعیت تردید و بدگمانی دائمی قرار میدهد. پس ایران باید همین اول کار با قدرت - که لزوماً اعمال قدرت نظامی هم نیست - وارد شود. باید در گفتوگوهای با این دو کشور استدلالهای قوی خود را ارائه دهیم و البته طرح مرضیالطرفین جایگزین هم داشته باشیم و راه روشنی هم برای تحقق آن نشان دهیم. یک فراگرد دیپلماتیک دو و چندجانبه منطقهای میتواند صلح و ثبات و رفاهی که در معرض خطر است را برای این منطقه فراهم نماید.
#یادداشت_روز
@Kayhan_Online
هدایت شده از کیهان آنلاین
🔰 به دشمن کوچه ندهید(۱)
👤 #سعدالله_زارعی
🔸بر اساس اظهارات مقامات رژیم اسرائیل و عملکرد ارتش آن، آنان گمان میکردند با یک عملیات و در ظرف زمانی یک روزه یا ایران تغییر میکند و یا تغییرات اساسی در سیاست خارجی آن پدید میآید. بر این اساس به نظر میآید رژیم پیشبینی یک جنگ در ابعادی که با آن مواجه گردید را نمیکرده است. یک خبر قابل اعتماد بیانگر آن است که نتانیاهو حدود یک هفته قبل از آغاز جنگ به دونالد ترامپ میگوید «بعد از 24 ساعت اتفاقی که میافتد این است که تا دهها سال، دیگر هیچ موشکی از ایران به سمت اسرائیل پرتاب نخواهد شد.» کمااینکه وقتی روز اول جنگ سپری شد و رژیم ضرباتی به سیستم نظامی ایران وارد کرد، زمزمه تغییر نظام سیاسی ایران از سوی محافل اسرائیلی به گوش رسید. اما از روز چهارم که مشخص شد قدرت نظامی ایران علیرغم آسیبی که به آن وارد شده همچنان بر قدرت نظامی اسرائیل برتری دارد، بحث ضرورت توقف جنگ از محافل اسرائیل بلند شد و دست آخر اسرائیلیها با استغاثه از آمریکا و پس از 12 روز جنگ به آتشبس و نه اهداف خود دست یافتند.
🔸در این صحنه آنچه مشخص میباشد این است که رژیم اسرائیل به یک عملیات فکر میکرد ولی با یک جنگ مواجه شد از آن طرف در آغاز، ایران گمان میکرد با یک جنگ طولانیتر از 12 روز مواجه است و بر این اساس امکانات خود را برای اداره جنگی طولانیتر آماده کرده بود.
🔸اگر به این دو گزاره توجه کنیم میتوانیم به ارزیابی واقعی و ملموس میدانی قدرت دو طرف برسیم. کمااینکه در این میان تا حد بسیار زیادی پاسخ این سؤال که آیا جنگ دیگری در چند ماه آینده ـ کوتاهمدت ـ یا در چند سال آینده ـ میانمدت ـ میان ایران و آمریکا و رژیم اسرائیل روی میدهد، داده میشود. دقیقاً بر همین اساس این روزها محافل صهیونیستی از امکان از سرگیری جنگ از سوی ایران صحبت میکنند نه اینکه از جنگی علیه ایران سخن بگویند. همینطور در این روزها و هفتهها دهها مقاله در نشریات معتبر اروپایی منتشر شده که مبنای آن ارزیابی امکان آغاز جنگ از سوی ایران بوده است. البته آنچه در استراتژی نظامی ایران مطرح است، پیشگیری از جنگ و رسیدن کشور به آن درجه از توانمندی نظامی است که اقدام نظامی علیه ایران با هزینه زیاد از سوی طرف مقابل و در نتیجه جلوگیری از عملی شدن نیات دشمنانه آن باشد و این البته بسیار مهم و اساسی است. بر این اساس دشمنان اگرچه هیچ سابقهای از تجاوز ایران به یک کشور ندارند، از اقتدار نظامی ایران هراس دارند؛ چرا که آنان، خود سیاستهای نظامیشان را بر مبنای تهدید دیگران قرار دادهاند.
🔸رژیم اسرائیل این جنگ و بنا به آنچه به آن فکر میکرد، عملیات نظامی یک روزه را با چهار هدف کلان طراحی کرد و آمریکا و اروپا و چه بسا بعضی دیگر از دولتها را با خود همراه نمود؛ هدف اول تغییر در ایران (بهصورت کلان یعنی تغییر نظام سیاسی یا به صورت راهبردی، یعنی تغییر سیاستهای اصولی نظام) هدف دوم تضعیف شدید و غیرقابل ترمیم قدرت نظامی ایران و فروپاشی ساختاری آن، هدف سوم فروپاشی قدرت اجتماعی ایران و فعالسازی تضادهای ذهنی و درواقع عملیاتی کردن آرزوهای دشمنانه و هدف چهارم بیاعتبارسازی ایران بهعنوان نقطه ثقل (و امالقراء) یک جبهه.
🔸اقدام عملیاتی اسرائیل با هماهنگی آمریکا، اروپا و بعضی دولتها در منطقه در روز 23 خردادماه گذشته کلید خورد اما هیچکدام از این چهار هدف محقق نشد. رهبری سیاسی ایران با پیشبینی حمله نظامی دشمن، ضربات وارده به دستگاه نظامی کشور را با سرعتی عجیب بازسازی کرد تا جایی که در روز سوم جنگ، یک مقام ارشد نظامی اسرائیل اعتراف کرد ساختار نظامی ایران بهطور کامل کار میکند و رهبری نظامی در جای خود و با دقت عمل مینماید. هدف تغییر نظام سیاسی چه به صورت کلی و چه به صورت جزئی هم محقق نشد، حمله نظامی به ایران با ترک میز توسط طرف ایرانی، حتی مذاکرات غیرمستقیم هستهای میان آمریکا و ایران را متوقف کرد و علیرغم تلاش غرب تاکنون به راه نیفتاده است. نظام سیاسی ایران در هیچ سطحی تغییر را نپذیرفته و درواقع تسلیم فزونخواهی دشمن نشده است. قدرت اجتماعی ایران و آنچه میراث یک انقلاب عمیقاً مردمی میباشد، بهخوبی کار میکند و ضریب همراهی شهروندان با نظام سیاسی افزایش یافته است.
🔸بعضی گزارشهای معتبر غربی بیانگر آن است که در همان روز اول جنگ، 36/2 درصد به مدافعان نظام جمهوری اسلامی در داخل مرزهای ایران افزوده شده است. هدف چهارم دشمن هم که بیاعتبارسازی ایران در محیط منطقهای است کارکرد معکوس یافته است. حمله به جمهوری اسلامی ایران از سوی آمریکا و رژیم جنایتکار اسرائیل، هیچ توجیه منطقی نداشت از اینرو هیچ دولتی نتوانست با صراحت از آن دفاع کند. از آن طرف دولتهای مختلف در سطح جهان آن را محکوم کردند و دولتهای منطقهای کنار ایران قرار گرفتند.
🔻ادامه دارد...
@Kayhan_Online
هدایت شده از کیهان آنلاین
🔰 به دشمن کوچه ندهید(۲)
👤 #سعدالله_زارعی
🔸وضع مسلمانان در منطقه که روشنتر از این است بر اساس یک نظرسنجی جامع از کشورهای اسلامی حمایت مسلمانان در کشورهای مختلف از ایران از 72 درصد شروع شده و تا 98 درصد امتداد داشته است. نکته دیگر این است که این جنگ از سوی شیعیان، جنگ علیه قاطبه شیعه و نه فقط جمهوری اسلامی تلقی شد و صدها میلیون شیعه خود را در وضعیتی دیدند که باید کنار جمهوری اسلامی قرار داشته باشند بنابراین دشمن در هدف چهارم نیز به هیچ نتیجهای نرسید.
🔸با این وصف اگر چنانچه دشمن بخواهد عملیات یا جنگ جدیدی علیه ایران کلید بزند باید تغییر اساسی در وضعیت این چهار موضوع پدید آمده باشد. دشمن حتماً نمیتواند این چهار هدف جنگی را کلید بزند پس باید یا خواستههای خود را تغییر دهد و یا در انتظار بنشیند تا در این چهار وضعیت ایران، فتوری رخ دهد. خواسته دشمن در عملیات یا جنگ 12 روزه، خواسته حداکثری بوده بنابراین دشمن اگر بخواهد بازی جدیدی راه بیندازد، این بازی باید از حداکثری به حداقلی تغییر وضعیت بدهد. اینکه کسی تصور کند ایران در یک دوره کوتاهمدت به درجهای میرسد که جنگ علیه آن توجیهپذیر باشد، تا حد زیادی سادهلوحانه است ولی اینکه قدرت بروز یافته ایران در 12 روز جنگ و از آن طرف بروز ضعف در دشمن، آن را به جمعبندی دیگری برساند، منطقی است.
🔸بر این اساس رهبر معظم انقلاب اسلامی ـ دامت برکاته ـ در روز شهادت حضرت علی بن موسی الرضا علیهالسلام فرمودند امروز دشمن چشم به اختلافات داخلی و شکافهای سیاسی در ایران دوخته است و انقلابیترین کار حفظ همبستگی کنونی در ایران است.
🔸دشمن در عین حال به یک چیز دیگر هم چشم دوخته است و آن اشتباه محاسباتی و خطای دید بعضی دستگاههای معتبر و پارهای افراد در جایگاههای حساس میباشد. اگر یک مقام مسئول تحت تأثیر تحلیلهای غلط و یا وسوسههای خارجی دچار ضعف دید و در نتیجه ضعف تحلیل شود، میتواند به دشمن برای تحقق اهدافی که با قدرتنمایی نظامی به آن نرسیده، کوچه بدهد. وقتی یک دستگاه علیرغم مصوبه مجلس شورای اسلامی و علیرغم نظر شورای عالی امنیت ملی ایران به دو مأمور آژانس بینالمللی انرژی اتمی اجازه میدهد که از یکشنبه ـ پریروز وارد کشور شود، دشمن گمان میکند حداقل بخشی از مسئولین ایرانی مرتبط با مسائل خارجی دچار نوعی از وادادگی شدهاند. وقتی نامه اخیر سازمان انرژی اتمی ایران در آژانس رد میشود و دستورالعمل 31 مرداد ماه گذشته آژانس بینالمللی بلافاصله از سوی یک مقام مسئول پذیرفته میشود، دشمن به این گمان باطل میرسد که ایران ضعف دارد و میتوان هر چیزی را به آن تحمیل کرد.
🔸در حالی که اگر ما به اظهارات طرف مقابل در آمریکا، اروپا، رژیم و آژانس نگاه کنیم میبینیم آنان در روز سوم تیرماه و در پایان 12 روز جنگ، قدرت عظیم ایران در هجوم و دفاع را باور کردهاند. اما به نظر میآید آنچه در محیطهای دربسته بعضی «محافل» رد و بدل میشود و جای شک و شبهه در آن زیاد است، انشاء ضعف میباشد. و همه میدانیم که این طایفه از همان فردای 22 بهمن 1357، احساس و ابراز ضعف میکردند و حال آنکه مردم، انقلاب اسلامی، ایران، امام و رهبری عظیم بودند و کار تحولات عظیم در جهان را درخور توان خویش میدیدند و با اعتقاد به آن در این راه تا امروز پایمردی نشان داده و به نتایج بسیار بزرگی رسیدهاند.
#یادداشت_روز
@Kayhan_Online
هدایت شده از کیهان آنلاین
🔰 لبنان و ابرهایی که کنار میروند (۱)
👤 #سعدالله_زارعی
🔸حزبالله لبنان در یک دوره کوتاه از شرایطی که فشار بر روی آن در وضع حداکثری بوده به شرایطی که فشار بر روی آن در وضع متوسطی قرار گرفته منتقل گردیده است. این به تنهائی از قدرت و اقتدار حزبالله خبر میدهد.
🔸عربستان سعودی، رژیم اسرائیل، آمریکا و فرانسه با گمانهزنی باطل درباره موقعیت کنونی حزبالله بر مقاومت لبنان فشار وارد کردند تا خلع سلاح که در واقع کلید رمز حذف لبنان از معادلات منطقه از یکسو و کلید رمز حذف شیعه از معادلات منطقهای از سوی دیگر بود را بپذیرد. دشمنان حزبالله همه ملاحظات از جمله ملاحظه وابسته بودن مشروعیت دولت در لبنان به حضور همه طوایف اصلی را نادیده گرفتند و در واقع ملاحظه به هم خوردن سیستم اداره دولتی که از قضا در اختیار خودشان بود، کنار گذاشتند و واقعاً بسیار جدی بودند. اما وقتی به آنچه در لبنان طی این دو ماه مطرح شده روندی نگاه میاندازیم درمییابیم که تأکید به اجرای این موضوع جای خود را به اعتراف به دشوار و خیلی دشوار بودن پیگیری این هدف داده است. این موضوع ناشی از خطای محاسباتی دشمن در نقطه آغاز این طرح میباشد. هدف اصلی بحث خلع سلاح حزبالله در لبنان را چه حذف لبنان از معادلات و چه حذف شیعه از مبادلات بدانیم، حداقل نقطه شروع آن خطا بوده است.
🔸اظهارات جدید تام باراک مبنی بر اینکه اسرائیل تعیین خواهد کرد که چه چیزی توافق میشود و چه چیزی نمیشود، بیانگر آن است که وی از پیشبرد طرحی که به نام او به ثبت رسیده ناامید شده است. اسرائیلیها طبعاً با انجام اقدامات نظامی نمیتوانند چیزی را به حزبالله تحمیل کنند که باراک با رایزنیها و وعده و وعیدها قادر به انجام آن نبوده است. فشار نظامی رژیم اسرائیل به لبنان به میزان استحکام موضع حزبالله و میزان پذیرش ملی آن میافزاید و این همان است که گفتهاند؛ از قضا سرکنگبین صفرا فزود / روغن بادام خشکی مینمود. هر چه جلوتر برویم موضوع خلع سلاح حزبالله پیچیدهتر و از آن طرف امکان اجرائی آن از دسترس دورتر میشود.
🔸قرار بود ارتش تا روز هشتم شهریور برنامه خود را برای خلع سلاح حزبالله ارائه کند اما براساس آنچه شنیده میشود، فرمانده ارتش به جای یک جدول خلع سلاح، یک تعدادی شروط و لوازم را مطرح کرده که عقبنشینی اسرائیل از هفت نقطهای از جنوب که در اشغال آن قرار دارد از جمله آنهاست. در واقع فرمانده ارتش بهصورت فنی و با زبانی دیپلماتیک گفته است در شرایطی که تهدیدات و حتی اقدامات اسرائیل علیه لبنان ادامه دارد و ارتش قادر به مقابله با آن نیست، به خلع سلاح حزبالله اعتقادی ندارد و حتی مخالف آن است. فرمانده ارتش میداند که خلع سلاح حزبالله باعث توسعه درگیریها و تجاوزات اسرائیل به لبنان میشود، تا جایی که حتی پایگاههای محدود ارتش از این حملات در امان نخواهند بود، آن وقت ارتش نمیتواند پاسخ مردم و مقامات لبنان را بدهد. ارتش سلاح حزبالله را یک شمشیر بالای سر اسرائیل میداند که وجود آن بهطور نسبی برای لبنان و ارتش آن امنیت میآورد. ارتش میداند که موازنه امنیتی که در حد فاصل 1385/ 2006 تا 1402/ 2023 و در طول 17 سال میان رژیم و لبنان برقرار بود، تنها به واسطه سلاح حزبالله بوده است. همین حالا هم اگر لبنان به نسبت سوریه وضع بهتری دارد به واسطه وجود سلاح حزبالله است وگرنه قوای نظامی سوریه حتی پس از سقوط اسد قویتر از ارتش لبنان است.
🔸حزبالله لبنان با این منطق که فلسفه وجودیاش دفاع از لبنان در برابر رژیم بوده و این وضعیت هنوز تغییر نکرده است، از پشتوانه بزرگ همراهی طیفها و طوایف مختلف لبنان برخوردار است و لذا برخورد با آن بسیار دشوار میباشد. راه انداختن درگیری داخلی که در رسانههای منطقهای از آن صحبت میشود هم از پیچیدگی زیادی برخوردار است. هر طرفی که بخواهد پا به این میدان بگذارد باید حساب پیامد اقدامات مشابه طرف مقابل خود را داشته باشد و در این موضوع چون شیعه اکثریت نسبی جمعیت لبنان را در اختیار دارد از توانمندی بیشتری برای حل و فصل تنش داخلی به نفع خود برخوردار میباشد اما البته چون تنش اجتماعی در مجموع برای هر کشور خسارت زیادی به همراه دارد، حزبالله به آن به عنوان یک ابزار برای حل و فصل مسایل داخلی نگاه نمیکند.
🔸همانطور که اشاره شد، خلع سلاح که این روزها در میان مخالفان حزبالله با واژه رد سلاح بیان میشود، در واقع خارج کردن لبنان از معادلات منطقهای به نفع رژیم اسرائیل، دولت عربستان و دولت آمریکاست. در طول سالهای گذشته و در واقع در حدود سه دهه گذشته تأثیرگذاری منطقهای لبنان بسیار فراتر از کشوری با 5/4 میلیون جمعیت و 10 هزار کیلومتر مربع مساحت بوده است. لبنان با اتکاء به مدیترانه و مقاومت منطقه به یک قدرت منطقهای تبدیل شده است.
🔻ادامه دارد...
@Kayhan_online
هدایت شده از کیهان آنلاین
🔰 لبنان و ابرهایی که کنار میروند (۲)
👤 #سعدالله_زارعی
🔸اثرگذاری لبنان بر تحولات منطقهای در طول این دهها سال از اثرگذاری منطقهای کشوری در حد و اندازه مصر هم بیشتر بوده است. این لبنان با این مختصات از سوی جبهه استکباری خطرناک ارزیابی و برای خلاصی از آن، راهبرد خلع سلاح حزبالله دنبال شده است و علیرغم آنکه این راهبرد بارها با شکست مواجه گردیده اما چون جریان استکبار راهحل دیگری ندارند، به تکرار آن سرگرم میباشد. دقیقاً به دلیل اینکه خلع سلاح مقاومت، خلع اقتدار لبنان میباشد، امروز جامعه لبنان و طوایف مختلف، رو در روی آن قرار گرفتهاند، چرا که لبنان ضعیف به نفع هیچ یک از طوایف لبنان نیست.
🔸از جنبه دیگر، خلع سلاح حزبالله در واقع آغاز فرآیند خلع سلاح شیعه و خلع اقتدار شیعه است. تجربه بحرین و جمهوری آذربایجان پیش روی شیعیان قرار دارد. در بحرین نزدیک به 75 درصد جمعیت را شیعیان تشکیل میدهند اما چون قدرت نظامی ندارند در معادله داخلی قدرت هم جایگاه ندارند چه رسد به معادله منطقهای قدرت. از آن طرف تجربه آذربایجان است. بیش از 90 درصد جمعیت جمهوری آذربایجان را شیعیان تشکیل میدهند اما چون سلاح ندارند در فرآیند داخلی قدرت هم سهیم نیستند چه رسد به اینکه در فرآیند منطقهای تحولات نقشی داشته باشند. امروز بحرین و آذربایجان با اکثریت مطلق جمعیت شیعی در اردوگاه دشمنان شیعه قرار دارند و این یک درس مهم برای شیعه میباشد. امروز شیعه خود را در معرض یک توطئه پیچیده میداند که نقطه آغاز آن خلع سلاح شیعیان لبنان است. به همین دلیل امروز سلاح حزبالله در شیعه به عنوان یک اسم رمز عمل میکند. امروز حفظ سلاح حزبالله بهعنوان حفظ قدرت شیعه در منطقه اولاً بر روی دوش شیعه لبنانی قرار دارد. آنان آن را یک رسالت تاریخی در حساسترین دوره حیات شیعه که بعضی از علمای بزرگ از آن بهعنوان «عنصر ظهور صغری» یاد کردهاند، میداند و بر آن تأکید دارد. امروز همه مجامع شیعه در عراق هم حساس شدهاند. آنان معتقدند موفقیت دشمن در هر نقطه از مناطق شیعی، راه را برای هجوم دشمنان به بقیه مناطق شیعه باز میکند و لذا باید با شدت تمام با آن مخالفت کرد.
🔸البته ما مسایل منطقه را در قاب و قالب طایفه و مذهب نمیبینیم و رسالت خود را یک رسالت طایفهای تعریف نکردهایم. انقلاب اسلامی برای تجدید حیات اسلام پا به عرصه وجود گذاشته و عملاً هم به تجدید حیات اسلام رسیده است.
🔸حضرت امام خمینی ـ قدس سره ـ و حضرت امام خامنهای ـ دامت برکاته ـ هیچگاه ندای مذهبی ـ در مخالفت یا رقابت با مذاهب دیگر اسلامی ـ
سر ندادهاند بلکه نداها همواره معطوف به تجدید حیات اسلام و مقابله با دشمنان اسلام بوده است. در این صحنه هم تلاش دشمن برای حذف شیعه از معادلات منطقه، در واقع تلاش برای حذف عنصری است که تجدید حیات اسلام و مسلمانان را کلید زده است و از اینرو هم مقابله استکبار با شیعه در واقع مقابله با اسلام است و هم تلاش مجاهدانه برای حفظ قدرت شیعه در واقع کلید رمز حفظ قدرت اسلام میباشد. از قضا این احساس مشترک در جهان اسلام وجود دارد که امروز حذف ایران از معادلات، حذف اسلام از معادلات است و حفظ ایران در معادلات، حفظ اسلام در معادلات است. کمااینکه امروز احساس عمومی در جامعه مسلمان، مسیحی و دروز لبنان این است که حذف سلاح حزبالله، حذف لبنان از معادلات و حفظ سلاح حزبالله، حفظ لبنان در معادلات منطقهای میباشد.
#یادداشت_روز
@Kayhan_online