eitaa logo
کتابستان
87 دنبال‌کننده
46 عکس
10 ویدیو
0 فایل
☕️ لطفا با احتیاط بنوشید 💟 شما را دعوت می‌کنیم به نوشیدن این نوشیدنی خوش‌طعم و خوش‌عطر!!😋 انجمن اسلامی رشد و توسعه فرهنگ دینی #گلپایگان ارتباط با ما ⬅️ @Ketabestaan کانال کتاب کودک و نوجوان↙️ https://eitaa.com/joinchat/1058078812C2e45ddd03d
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
‼️   حکایت زیـنب بانــوی مظلـوم مقتـدر ✅حکایتی از روایت مظلومیت و اقتدار بانویی است که اگر چه قرن ها است پیکر آسمانی اش زیر خاک پنهان است؛ اما هم چنان خورشید عالم افروزی است که به راه بندگی می تابد تا کسی در سیاه بازار پر از مکر این عالم راه را گم نکند. 📚بگو چگونه دل از حسین کندی ✍نویسنده: محسن عباسی ولدی 💰قیمت: ۲۳٠٠٠ تومان 📎 ۱۱۲ صفحه 🚗 ارسال به سراسر کشور داریم 🚗 ارتباط با ما ↙️ 🆔 @Ketabestaan کانال ایتا↙️ https://eitaa.com/joinchat/3971940513C0814b8d94b
کتابستان
#بگو_چگونه_دل_از_حسین_کندی ‼️   حکایت زیـنب بانــوی مظلـوم مقتـدر ✅حکایتی از روایت مظلومیت و ا
📌گزیده ای از متن کتاب دنیا اگر کربلا نداشت، معنا نداشت. کربلا هم اگر زینب نداشت، بقا نداشت و چه زیبا خدا معناداری عالم را بسته به میدان داری یک زن کرده است؛ اما کدام زن؟ شیرزنی که رزمیدن، او را نفسی از عفت ورزیدن غافل نکرد.  او یک زن است؛ اما مردان عالم در برابر عزت او احساس ذلت می کنند و اقتدارش رابطۀ میان مظلومیت و خواری را قطع نمود. او مظلومیت و اقتدار را که فرسنگ ها از هم فاصله گرفته بودند، در کنار هم نشاند و حجت خدا شد بر همۀ عالم تا کسی مظلوم شدن را دلیلی بر ظلم پذیری نداند. قهرمان کربلا، زیبایی مصیبت و بلا را چنان به تصویر کشید که دیگر کسی بهانه ای برای شکوه از بلا نداشته باشد. وای بر ما که در ذهن خویش تصویر زن ضعیفی از او ساخته ایم که نالیدن کار اصلی او است و ساعت ها در کنار این تصویر به گریه نشسته ایم. چنین نقشی  چه نسبتی با واقعیت بانوی مظلوم مقتدر کربلا، زینب دارد؟ باید برای زینب کربلا خون گریه کرد، باید فریاد کشید و ضجه زد؛ اما قطره های اشک مان اگر آینۀ زیبایی حماسۀ این بانو نباشد، باید از اشک جاهلانه مان استغفار کنیم‼️
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
📚 خاطرات پروانه چراغ‌نوروزی؛ همسر سرلشکر شهید حاج حسین همدانی به قلم حمید حسام است. 💎کتاب به صورت داستانی است که شروع ماجرای آن از سال 1390 است، که شهید همدانی خانواده خود را در اوج بحران سوریه که دمشق در آستانه سقوط بود، آگاهانه به دمشق می‌برد. . 🛬 بعد از بازگشت به ایران زمانی که سوریه امن و بحران سقوط دمشق کم می‌شود، خانم چراغ‌نوروزی شروع به نوشتن خاطرات کودکی خود می‌کند و به این صورت است که این کتاب با تکنیک بازگشت به گذشته به دهه ۴٠ برمی‌گردد. 📃 زندگی پر بوده از حادثه، مجروحیت، گمنامی و کارهای بزرگی که ناشناخته مانده است و بخشی از کتاب به خاطرات و نقش شهید همدانی در تاسیس ۳ لشکر سپاه در سال‌های دفاع مقدس، و ماموریت‌های متعددی از جمله حضور وی در آفریقا و نهایتا دفاع از حرم اهل‌بیت در سوریه می‌پردازد. ✅ همه این‌ها در کنار شنیدنی‌های قصه حرم و مقابله با تفکیری‌ها در کتابی به عنوان خداحافظ سالار جمع شده است. 📚خداحافظ سالار ✍نویسنده: حمید حسام 💰قیمت: ۸٠٠٠٠ تومان 📎 ۴۶۴صفحه 🚗 ارسال به سراسر کشور داریم 🚗 ارتباط با ما ↙️ 🆔 @Ketabestaan کانال ایتا↙️ https://eitaa.com/joinchat/3971940513C0814b8d94b
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
✅ مجموعه روایاتی از شهید مدافع حرم جواد محمدی به روایت خانواده این شهید است که به قلم بهزاد دانشگر نوشته شده است. ⬅️شهید مدافع حرم جواد محمدی چهارمین شهید مدافع حرم شهر دُرچه از توابع اصفهان است. 💎 که در ۱۱ خرداد ماه سال ۱۳۹۶ به سوریه رفت و در ۱۶ خرداد ماه ۱۳۹۶ با اصابت گلوله به پا و پهلویش همزمان با ۱۱ ماه مبارک رمضان به شهادت رسید و پیکر مطهرش بعد از ۲۵ روز چشم انتظاری، پیدا شد و به وطن بازگشت.   ⬅️ در این کتاب شرحی از روابط پراحساس این شهید با خانواده‌اش را می‌خوانید. در این کتاب هر راوی از منظر شخصی خود درباره قهرمانش می‌گوید. 💎این روایات به گونه‌ای در هم آمیخته‌اند که یکدیگر را کامل می‌کنند و در عین حال استقلال دارند و همه در نهایت تصویری از شهید مدافع حرم و خلق و خو و روش و منش او به ما می‌دهند. 📚دخترها بابایی اند ✍نویسنده: بهزاد دانشگر 💰قیمت: ۶۰۰۰۰ تومان 📎 ۲۷۲ صفحه 🚗 ارسال به سراسر کشور داریم 🚗 ارتباط با ما ↙️ 🆔 @Ketabestaan کانال ایتا↙️ https://eitaa.com/joinchat/3971940513C0814b8d94b
کتابستان
#دخترها_بابایی‌اند ✅ مجموعه روایاتی از شهید مدافع حرم جواد محمدی به روایت خانواده این شهید است که
📌 لــذت متــن 💟 بیست‌ویکی‌دو سالش که بود، یک شب منزل بابایم بودیم. جواد معمولاً با باباحاجی خیلی جور بود و باهاش شوخی می‌کرد. آن شب، باباحاجی بین شوخی‌هایشان رو کرد به ما که چرا فکری به حال زن‌گرفتن این بچه نمی‌کنید؟ من خندیدم و گفتم باشد بابا، یک فکری می‌کنم. صبح روز بعد، جواد گفت ننه، چه فکری کردی؟ گفتم دربارهٔ چی فکر کنم؟ گفت خب زن‌گرفتن من دیگر! مگر به باباحاجی نگفتی که یک فکری می‌کنی؟ گفتم به همین جَلدی؟ گفت پس تا شب فکرهایت را بکن. گفتم جواد، ننه، حالا حاجی یک چیزی گفت. اگر ما الان بخواهیم درِ خانهٔ کسی را بزنیم، می‌گویند داماد چه دارد؟ می‌خواهی چه جوابی بدهی؟ گفت می‌گویم خدا حفظشان کند: یک آقا و ننهٔ دسته‌گل. با یک فامیل که مثل کوه پشتم هستند. این خانه هم که هست. گفتم خدا این‌هایی را که گفتی حفظ کند؛ ولی این‌ها را که نمی‌توانی بیندازی پشت قبالهٔ عروس! این خانه هم توی قبالهٔ من است. باید از خودت یک چیزی داشته باشی. جواد سری تکان داد و بلند شد رفت سر کارش. یکی‌دو ماه بعد، بابایم خبر داد که یک تکه‌زمینِ پشت خانه‌مان را می‌خواهند بفروشند. به جواد گفتم اگر می‌خواهی کاری کنی، الان وقتش است. گفت من الان ششصدهزار تومان بیشتر ندارم. دویست‌هزار تومان هم می‌توانم وام بگیرم. شما می‌توانید کمکم کنید؟ گفتم خب ما هم که تنهایت نمی‌گذاریم. زمین را خریدیم دومیلیون و چهارصد. هفتهٔ بعدش آمد که خب این هم زمین! دیگر منتظر چه هستید؟ از این سماجتش خنده‌ام گرفت. کلاً همین جور بود. اگر می‌خواست کاری انجام بدهد، دیگر کسی یا چیزی حریفش نمی‌شد. کوتاه نمی‌آمد. گفتم اصلاً بگو ببینم، چه‌جور دختری می‌خواهی؟ شروع کرد به سخنرانی که زن من باید خانواده‌دار باشد، مؤمن باشد، حجابش خیلی خوب باشد، اهل مسجد و بسیج و هیئت باشد. اگر من خواستم این‌جور جاها بروم، جلویم را نگیرد. گفتم اوه! حالا برو، اگر همچین دختری پیدا کردی، بیا بگو تا برویم خواستگاری! دو یا سه هفته بعدش آمد که ننه، خانم سلیمانی، دختر فلانی را می‌شناسی؟ گفتم چندان نه. فقط سه روزی که مسجد امام اعتکاف بودیم، با خواهرش آنجا بود. گفت خب، از الان بیست روز وقت داری بروی راجع بهشان تحقیق کنی. من فکر و تحقیق‌هایم را هم کرده‌ام؛ ولی شما هم جدا تحقیق کنید تا بشود تصمیم بگیریم. کانال ایتا↙️ https://eitaa.com/joinchat/3971940513C0814b8d94b
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
✅در کتاب آرام جان نوشته محمدعلی جعفری، خاطراتی از زندگی شهید محمدحسین حدادیان می‌خوانید. ⬅️محمدحسین حدادیان که برای مقابله با داعش در جبهه سوریه هم جنگیده بود در همین تهران به شهادت رسید.   این شهید گرانقدر متولد سال ۱۳۷۴ بود که در واقعه خیابان پاسداران تهران، به دست دراویش شورشی گنابادی به شهادت رسید. 💎خواندن کتاب آرام جان را به علاقه مندان به خاطرات و سرگذشت نامه های شهدا،پیشنهاد میکنیم.✅ 📚آرام جان ✍نویسنده:محمد علی جعفری 💰قیمت:۴٠٠٠٠ تومان 📎۱۶۰صفحه 🚗ارسال به سراسر کشور داریم🚗 ارتباط با ما ↙️ 🆔 @Ketabestaan کانال ایتا↙️ https://eitaa.com/joinchat/3971940513C0814b8d94b
کتابستان
#آرام_جان ✅در کتاب آرام جان نوشته محمدعلی جعفری، خاطراتی از زندگی شهید محمدحسین حدادیان می‌خوانید.
📌لـذت متـن بحث دراویش گنابادی همچنان داغ بود. خبرها از طریق محمدحسین به من می‌رسید. فضای مجازی هم که پر شده بود از این حرف‌ها. اوایل بهمن در فضای مجازی خبری منتشر شد که نهادهای اطلاعاتی قصد دارند نورعلی تابنده را بازداشت کنند. از محمدحسین سراغ گرفتم. گفت: «خود دراویش شایعه درست کردن!» بعد هم در تلگرام عکس فرستاد که حدود پنجاه نفرشان در خیابان پاسداران و کوچهٔ گلستان هفتم پراکنده مستقر شده‌اند. شب و روز نداشت که باید بفهمیم سروته این کلاف به کجا بند است. محمدحسین می‌گفت از بجنورد و هشتگرد اتوبوس اتوبوس آدم آورده‌اند. قبل از این ماجراها هم رفته بود زاغ‌سیاهشان را چوب زده بود. اطلاعات ریزی از جلسات دراویش درآورده بود. می‌گفت تعداد زیادی در خانه‌ای اطراف خیابان پاسداران هیئت می‌گیرند؛ وقتی می‌خواهند آقای نورعلی تابنده را از خیابان رَد کنند کل خیابان را می‌بندند، بعضی از خانم‌ها آیفون خانه‌اش را می‌بوسیدند برای تبرک؛ تفش را می‌اندازد کف دست‌خانم‌ها که برای شفا ببرند برای مریض‌هایشان، در نماز برمی‌گردد به چپ و راستش نگاه می‌کند. شب‌ها می‌رفت شناسایی. وقتی می‌دیدم در حال شال‌وکلاه‌کردن است فوری دو تا تخم‌مرغ می‌پختم. تخم‌مرغ‌های رسمی که از شاهرود می‌آوردیم. هرکس می‌خواست بخورد می‌گفتم: «این‌ها برای محمدحسینه.» زهرا زودتر ادامهٔ جمله‌ام را با طعنه می‌گفت: «بچه‌م جون نداره!» نصفه‌شب می‌آمد؛ خسته و کوفته. سرجمع در شبانه‌روز دوسه ساعت می‌خوابید. صبح که پا می‌شد، انگار لایه‌ای آتش روی چشمش شعله می‌کشید. دلم کباب می‌شد. می‌گفت: «دراویش سروته گلستان هفتم رو بستن.» محمدحسین اطلاعاتش را درِگوشی به من می‌گفت. صندلی‌های یک اتوبوس را باز کرده بودند. آدم‌هایی که از شهرستان آمده بودند داخل آن می‌خوابیدند. می‌گفت لیدرهایشان عقب یک ون سبزرنگ جمع می‌شوند و آنجا اتاق فکرشان است. می‌گفت: «همه هم سبیل دررفته!» سطل آشغال گذاشته بودند وسط کوچه. عملاً ایست و بازرسی زده بودند. از ماشین‌های عبوری سؤال می‌کردند ساکن این کوچه‌اند یا نه، اطراف پاسداران با موتور و ماشین گشت می‌زدند؛ اگر کسی با ظاهر مذهبی به تورشان می‌خورد دوره‌اش می‌کردند. فقط سه تا تاکسی ون کارهای خدماتی‌شان رو انجام می‌دن! کندهٔ درخت میاره براشون که شب‌ها وسط کوچه آتیش روشن کنن! ۱۵ بهمن بود. بعدازظهر زهرا از داخل اینستاگرام بهم نشان داد که چطور دراویش به چند موتور نیروی انتظامی حمله‌ور شده‌اند. چهارستون بدنم می‌لرزید که نکند محمدحسین هم با آن‌ها سرشاخ شود و وسط آن معرکه‌ها صدمه‌ای ببیند. گوشی جواب نمی‌داد. نصفه‌عمر شدم تا پایش را بگذارد داخل خانه. بقیه خواب بودند. من را ندید. یک‌راست رفت بیخ بخاری. مثل جنین سرودستش را به هم چسباند. یواش پرسیدم: «شام خوردی؟» جا خورد. بیداری حاج‌خانم؟ آره، مگه تو می‌ذاری؟ خندید. ارتباط با ما ↙️ 🆔 @Ketabestaan کانال ایتا↙️ https://eitaa.com/joinchat/3971940513C0814b8d94b
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
✅خانم کارکوب روایت زندگی زهرا کارکوب، مادر شهیدان جمال، فریدون و منصور کارکوب‌زاده به قلم رضیه غبیشی است. ⬅️در این کتاب زهرا کارکوب از دوران کودکی و نوجوانی، ازدواج، حال و هوای خود و زندگی اش در دوران انقلاب و جنگ، شهادت فرزندانش و درد و رنج هایی که متحمل شده بود و دیدارش با رهبر می گوید. 💎نویسنده برای تدوین این کتاب از محمدرضا، فرزند آزادهٔ جانبازش، حمید پسر جانباز دیگرش، دخترش رؤیا برای بخشی از خاطرات زندگی‌اش، و از جانباز آزاده احمد پاکدامن، هم‌رزم منصور فرزند کوچک و مفقودش، کمک گرفته است. 📚خانم کارکوب ✍نویسنده:رضیه غبیشی 💰قیمت: ۴٠٠٠٠تومان 📎۲۴۰صفحه 🚙ارسال به سراسر کشور داریم🚙 ارتباط با ما ↙️ 🆔 @Ketabestaan کانال ایتا↙️ https://eitaa.com/joinchat/3971940513C0814b8d94b
کتابستان
#خانم_کارکوب ✅خانم کارکوب روایت زندگی زهرا کارکوب، مادر شهیدان جمال، فریدون و منصور کارکوب‌زاده به
📌لذت متن آفتاب زده بود که به‌همراه تمام فامیل به سوی غسال‌خانه‌ای که قرار بود جنازه را به آنجا بیاورند، رفتم. انتظار آمدن زنده‌ها خیلی سخت و طاقت‌فرساست و انتظار آمدن پیکر شهید سخت‌تر از آن. هیچ‌کس شعله‌های آتشی که درونم را می‌سوزاند و به خاکستر بدل کرده بود، نمی‌دید. فقط آه می‌کشیدم و چشم‌به‌راه بودم که یوسفم بیاید. ساعتی گذشت. پیکر را آوردند و به داخل غسال‌خانه بردند. بی‌تاب دیدارش بودم. زن‌ها شیون می‌کردند و مردها گریه. همه پشت در غسال‌خانه جمع شده بودند. در باز شد. من و مادرم داخل رفتیم. چند لحظه بی‌هیچ‌کلامی فقط نگاهش کردم. بدنم می‌لرزید. اشکم بی‌صدا پایین می‌آمد. نفس‌نفس می‌زدم. ثجلو رفتم و بی‌اختیار خم شدم و صورت بر صورتش گذاشتم و بوسیدمش. چشمانش نیمه‌باز بود. بدنش بوی عطر می‌داد. شروع کردم به نجوا: «فدات بشم، مامانی!... تو هم هوای رفتن داشتی. نگفتی مامانی دل‌تنگت می‌شه؟ بالأخره به آرزوت رسیدی.» دستم را روی صورت و بدنش می‌کشیدم، نوازشش می‌کردم و قربان صدقه‌اش می‌رفتم. لبانم از گریه می‌لرزید. عزیزم به‌خواب رفته بود. ارتباط با ما ↙️ 🆔 @Ketabestaan کانال ایتا↙️ https://eitaa.com/joinchat/3971940513C0814b8d94b
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
هدایت شده از کتابستان
✅این مجموعه با عنوان فرعی فرزند ما از ماجدا نیست؛ او خود ما است اما در اندازه‌ای کوچک‌تر پیرامون پرورش و تربیت کودکان در خانواده است. جلد اول مجموعه‌ای تربیتی است. این مجموعه هفت جلد دارد که در هر کدام از آن‌ها به یکی از مسائل مهم تربیتی مانند نقش محبت، آزادی، بازی کردن، تلویزیون دیدن و بازی‌های رایانه‌ای پرداخته است. جلد اول مجموعه با نام من دیگر ما، در خصوص مهارت‌های تربیت فرزند در دنیای امروز است. محسن عباسی ولدی در کتاب من دیگر ما، با زبان ساده و بیانی واضح و روشن، دیدگاه‌های تربیتی دینی بر کودکان و نوجوانان را بر مبنای تفکر اسلامی، مطرح کرده و با مثال و داستان‌هایی که در ضمن مطلب آورده، وضوح کلی کتاب را بیشتر کرده است.  📚کتاب من دیگر ما را به چه کسانی پیشنهاد می‌کنیم‼️ کتاب من دیگر ما، برای پدران و مادران، مربیان و کسانی که با کودکان و نوجوانان کار می‌کنند، سودمند و کاربردی است.  ✍نویسنده : محسن عباسی ولدی 🖨انتشارات: آیین فطرت 💰قیمت: ۳۱۷٠٠٠ تومان ارتباط با ما 😎👇 🆔 @Ketabestaan 💟 کانال ایتا👇 https://eitaa.com/joinchat/1058078812C2e45ddd03d
کتابستان
#من_دیگر_ما ✅این مجموعه با عنوان فرعی فرزند ما از ماجدا نیست؛ او خود ما است اما در اندازه‌ای کوچک
✂️برشی از کتاب من دیگر ما👇 تربیت فرزند در جامعۀ امروز، یکی از اصلی‌ترین دغدغه‌های پدران و مادران است. وجود رقیبان زیاد در مسیر تربیت فرزند حساسیت مسأله را چند برابر کرده است. بسیاری از والدین در جامعۀ ما با عطش فراوان به دنبال راهی برای تربیت صحیح فرزند هستند که باید به این عطش و انگیزه احترام گذاشت. 🐤بچه که بودم مادرم برایم جوجه می‌خرید؛ از همین جوجه‌های رنگی؛ دانه‌ای پنج تومان. اولش فکر نمی‌کردم بزرگ کردنشان کار چندان سختی باشد؛ اما بعد فهمیدم پرورش جوجه‌ها فوت و فن خودش را دارد. چند جوجه از بین رفتند تا توانستم جوجه‌داری را یاد بگیرم. پیرزن‌ها و پیرمردهای محله‌مان از دستم عاصی بودند؛ از بس که به سراغشان می‌رفتم و از تجربه‌هایشان می‌پرسیدم. یک بار که دوستم گفت کتابی دربارۀ جوجه‌ها در یک کتاب‌فروشی دیده، سر از پا نشناختم. به سراغ کتاب‌فروش رفتم. کتاب، گران بود؛ اما قیمتش برایم مهم نبود. من دغدغۀ بزرگ کردن جوجه‌هایم را داشتم....  من تنها نگران پرورش جسم جوجه‌هایم بودم و همین نگرانی مرا وا می‌داشت که به دنبال راه صحیح پرورش آن‌ها باشم. حالا که بزرگ شده‌ام، بچه‌هایی دارم که باید هم جسم و هم روحشان را پرورش دهم؛ 📎 اما یک سؤال: دغدغۀ من برای پیدا کردن راه تربیت فرزندانم، آیا به اندازۀ نگرانی‌ام برای پرورش جوجه‌هایم هست⁉️ 🛒 سبد خرید هم داریم 😉🛒 ارتباط با ما 😎👇 🆔 @Ketabestaan 💟 کانال ایتا👇 https://eitaa.com/joinchat/1058078812C2e45ddd03d
هدایت شده از کتابستان
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
علیه السلام 💔بچه های تو در ایران پادشاهی می کنند حضرت غربت نشین مدیون احسان توییم💔 @ketabestan_n
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
1⃣. کتاب حاضر حاصل سخنرانی استاد طاهرزاده است که پس از پیاده‌شدن از نوار، مورد بازبینی سخنران محترم قرارگرفت و به جهت این که تبیین موضوع نبوت و تقلید از فقیه برای نسل جوان ضرورت دارد در اختیار عزیزان قرار می‌گیرد. 2⃣. نیاز به نبی و نبوت، چیزی است که عقل انسان به‌خوبی متوجه آن است و عقل هرکس او را دعوت می‌کند که نسبت به آن بی‌تفاوت نباشد و در آن تأمل کند. کتاب حاضر نحوه‌ای از تأمل بر روی نبی و نبوت و جایگاه فقیه و تقلید دارد. 3⃣. روش دینی آن است که انسان بعد از آن‌که باورهای حقیقی را با عقل خود قبول نمود، آن را با جان خود احساس کند و علم حصولی خود را به علم حضوری تبدیل نماید و شاخصه‌ی کتابی که روبه‌روی خود دارید دقیقاً از همین قرار است، و لذا سخنران محترم سعی می‌کند با انواع مثال‌ها چنین احساسی را در مخاطب خود ایجاد کند. 4⃣. اساس کتاب بر روی این نکته تأکید دارد که اگر نتوانیم با شریعت الهی هماهنگ شویم، همواره بین پریشانی و پشیمانی سرگردان هستیم و در نهایت با پشیمانی کامل زندگی را به پایان می‌بریم و این پشیمانی در ابدیت ما تمام شخصیت ما را در بر می‌گیرد. با ایمان به شریعت الهی است که می‌توانیم از گردونه‌ی سرگردانی بین پریشانی و پشیمانی رها ‌شویم و با قلبی آرام و ضمیری امیدوار زندگی کنیم و به قیامت منتقل ‌شویم. 📚چه نیازی به نبی ✍نویسنده: استاد طاهر زاده 💰قیمت: ۱۳٠٠٠ تومان 📎 ۸۴صفحه 🚗 ارسال به سراسر کشور داریم 🚗 ارتباط با ما ↙️ 🆔 @Ketabestaan کانال ایتا↙️ https://eitaa.com/joinchat/3971940513C0814b8d94b
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
هدایت شده از کتابستان
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💟عزیزم حسین دفتر نقاشیمو ... مدادای رنگیمو ... نذر کردم ک باهاشون هی حرم بکشم 😍 🆔 @ketabestan_n
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
یادم زِ وَفای اَشجع الناس آید وَز چشم تَرَم سوده ی الماس آید آید به جهان اگر حسین دِگری هیهات برادری چو عبّاس آید 🌸میلاد قمر منیر بنی هاشم آقاابالفضل العباس(ع) و روز جانباز مبارک🌸 ┄┄┄┅••🌺✻🌺••┅┄┄┄ 💟کانال موسسه روضة القرآن کلیک کنیـد ⇩⇩⇩ https://eitaa.com/joinchat/1129644046Cda81f88516 ┄┄┄┅••🌺✻🌺••┅┄┄┄