eitaa logo
کتاب سرای فانوس شب
5.2هزار دنبال‌کننده
7.8هزار عکس
450 ویدیو
133 فایل
کتاب دوست عزیز📚 ممنون که برای خدمت انتخابمون کردی اگه سوال یا سفارش کتاب داریدروی لینک زیربزنید @Patogshohada فانوس شب یعنی کتابه که مارو ازتاریکی نجات میده اینم کانال رضایت مشتریمون eitaa.com/rezayatfanosshab شماره تماسمون 09373925623
مشاهده در ایتا
دانلود
تو به جای همه حماسه سجادیه نوشته سید مهدی شجاعی انتشارات نیستان تعداد صفحات ۴۲۴ هر برگی از درختِ این کتاب را که نگاه می‌کنیم، جنگلی انبوه از منابع و کتب دیگر را می بینیم که سید مهدی شجاعی با وسواس و دقتی شگفت انگیز وقایع را از میان آنها بیرون کشیده و در قالب عبارات و جملاتی دلنشین و داستانی پر تعلیق و کشش در چهارضلعیِ این کتاب جا داده. معلوم است شجاعی تاریخ را نخوانده، زندگی کرده. اشک هایش هنگام نوشتن روی سطر سطر کتاب جا انداخته و احساس غرور و تفاخرش به سلاله‌ پاکش بر ورق ورق کتاب سایه انداخته. «تویی به جای همه» را بخوانید، نه برای اینکه کتاب خوانده باشید، برای اینکه زیستن آموخته باشید.
هدایت شده از  کتاب سرای فانوس شب
تو به جای همه حماسه سجادیه نوشته سید مهدی شجاعی انتشارات نیستان تعداد صفحات ۴۲۴ هر برگی از درختِ این کتاب را که نگاه می‌کنیم، جنگلی انبوه از منابع و کتب دیگر را می بینیم که سید مهدی شجاعی با وسواس و دقتی شگفت انگیز وقایع را از میان آنها بیرون کشیده و در قالب عبارات و جملاتی دلنشین و داستانی پر تعلیق و کشش در چهارضلعیِ این کتاب جا داده. معلوم است شجاعی تاریخ را نخوانده، زندگی کرده. اشک هایش هنگام نوشتن روی سطر سطر کتاب جا انداخته و احساس غرور و تفاخرش به سلاله‌ پاکش بر ورق ورق کتاب سایه انداخته. «تویی به جای همه» را بخوانید، نه برای اینکه کتاب خوانده باشید، برای اینکه زیستن آموخته باشید.
هادی نوشته محمد رضا هوری ناشر کتابستان ازجمله کتاب هایی است که توانسته است ادبیات دینی و مذهبی را برپایه زندگی معصومین(ع) به صورت یک رمان جذاب به مخاطبین خود ارائه دهد. قلم و بیان کتاب جذاب بوده و علی رغم مشکلات زیاد در پرداختن به شخصیت های مقدس دینی محمدرضا هوری توانسته است به راحتی و به صورت ماهرانه ای از پس این ماجرابرآید در این کتاب مخاطب با بخش وسیعی از محیط اجتماعی و زندگی امام هادی(ع) آشنا می شود. وجود خلفای ظالم عباسی مانند متوکل و ولیعهد او در روش های متضاد علوی زدایی، نشان دهنده موقعیت حساس امام دهم(ع) و این قصه در آن زمان است داستان این کتاب در سه محور اصلی جریان پیدا می کند؛ یک محور اهتمام منتصر ولیعهد متوکل در برخورد با امام معصوم و دیگر علویان است که با شیوه زیرکانه و آرام پدرش در برخورد با علویان بخصوص امام هادی(ع) مخالف است.او در صدد است که به صورت کوبنده تری با آن بزرگوار مقابله کند. بخش دیگر کتاب قصه مبارزه منتصر با برادرش می باشد که درصدد اثبات خود به دستگاه عباسی جهت ارتقاء موقعیت و مقام خویش است و طرف دیگر این رمان، قصه عاشقی ولیعهد با کنیز پدر است که او را به سر دوراهی عجیبی قرار می دهد. داستان در این سه جهت اصلی ماجرایی خواندنی را رقم می زند. « متوکل بر دستۀ تختش تکیه زده و مدام انگشترش را در انگشتش می چرخاند و حضار را نظاره می کرد. دو غلام سیاه حبشی پرهای بزرگ طاووسی را بالای سر متوکل گرفته بودند تا نور آفتاب او را اذیت نکند. زن جوان با پوستی سوخته از تابش آفتاب وسط حلقۀ حضار نشسته بود و متعجب خیل جمعیت بالای سرش را نظاره می کرد.
هادی نوشته محمد رضا هوری ناشر کتابستان ازجمله کتاب هایی است که توانسته است ادبیات دینی و مذهبی را برپایه زندگی معصومین(ع) به صورت یک رمان جذاب به مخاطبین خود ارائه دهد. قلم و بیان کتاب جذاب بوده و علی رغم مشکلات زیاد در پرداختن به شخصیت های مقدس دینی محمدرضا هوری توانسته است به راحتی و به صورت ماهرانه ای از پس این ماجرابرآید در این کتاب مخاطب با بخش وسیعی از محیط اجتماعی و زندگی امام هادی(ع) آشنا می شود. وجود خلفای ظالم عباسی مانند متوکل و ولیعهد او در روش های متضاد علوی زدایی، نشان دهنده موقعیت حساس امام دهم(ع) و این قصه در آن زمان است داستان این کتاب در سه محور اصلی جریان پیدا می کند؛ یک محور اهتمام منتصر ولیعهد متوکل در برخورد با امام معصوم و دیگر علویان است که با شیوه زیرکانه و آرام پدرش در برخورد با علویان بخصوص امام هادی(ع) مخالف است.او در صدد است که به صورت کوبنده تری با آن بزرگوار مقابله کند. بخش دیگر کتاب قصه مبارزه منتصر با برادرش می باشد که درصدد اثبات خود به دستگاه عباسی جهت ارتقاء موقعیت و مقام خویش است و طرف دیگر این رمان، قصه عاشقی ولیعهد با کنیز پدر است که او را به سر دوراهی عجیبی قرار می دهد. داستان در این سه جهت اصلی ماجرایی خواندنی را رقم می زند. « متوکل بر دستۀ تختش تکیه زده و مدام انگشترش را در انگشتش می چرخاند و حضار را نظاره می کرد. دو غلام سیاه حبشی پرهای بزرگ طاووسی را بالای سر متوکل گرفته بودند تا نور آفتاب او را اذیت نکند. زن جوان با پوستی سوخته از تابش آفتاب وسط حلقۀ حضار نشسته بود و متعجب خیل جمعیت بالای سرش را نظاره می کرد.