eitaa logo
کتاب سرای فانوس شب
4.8هزار دنبال‌کننده
8.2هزار عکس
459 ویدیو
141 فایل
کتاب دوست عزیز📚 ممنون که برای خدمت انتخابمون کردی اگه سوال یا سفارش کتاب داریدروی لینک زیربزنید @Patogshohada فانوس شب یعنی کتابه که مارو ازتاریکی نجات میده اینم کانال رضایت مشتریمون eitaa.com/rezayatfanosshab شماره تماسمون 09373925623
مشاهده در ایتا
دانلود
سال های بی قرار خاطرات جواد منصوری ناشر:سوره مهر نویسنده:محسن کاظمی ناشر سوره مهر تعداد صفحات ۷۵۶  معرفی این کتاب در 10 فصل تدوین و منتشر شده است. فصل نخست با عنوان پنجاه و 5 نفر که به موضوع دستگریری منصوری به دلیل عضویت در حزب ملل اسلامی و چگونگی فعالیت این حزب می پردازد. فصل دوم با عنوان پشت پنجره به موضوع نوجوانی و کودکی منصوری و آشنایی وی با قیام 15 خرداد اشاره دارد. سومین فصل از این کتاب با عنوان تلاشی تازه نیز به طور مشخص به بررسی زندگی مرحوم شالچیلار و آشنایی منصوری با حزب الله پرداخته است. فعالیت های سیاسی فرهنگی از جمله آشنایی با آیت الله خامنه ای، علی شریعتی و چگونگی سفر به شهرهای مختلف کشور نیز در فصل چهارم با عنوان دویدن بی امان گنجانده شده است. دستگیری منصوری برای دومین بار و زندانی شدن در زندان قزل قلعه و اوین و به تبع آن گزارش وی از فعالیت گروه های سیاسی در زندان های دوران پهلوی نیز موضوع پنجمین و ششمین فصل کتاب با نام زخم های گرم و پشت دیوارهای بلند است. این دو فصل در ادامه با بررسی وضعیت سازمان مجاهدین خلق در زندان های پهلوی در فصل هفتم تکمیل می شود. منصوری خاطراتش از دوران تبعید را نیز در فصل هشتم از کتاب با نام تبعید مرور کرده است و در فصل نهم به مرور حوادث سال پایانی حکومت پهلوی اشاره کرده است. وی همچنین در فصل دهم کتاب با عنوان «ای آزادی» برخی حوادث و رویدادهای منتهی به روزهای پایانی حکومت ستمشاهی را مورد توجه قرار داده است این کتاب همچنین در فصل پایانی خود مجموعه ای از اسناد و تصاویر مرتبط با بازداشت منصوری را در خود گنجانده است.
معبد زیر زمینی نوشته معصومه میر ابوطالبی ناشر کتاب جمکران دسته بندی ..رمان و داستان «معبد زیر زمینی» داستان تلاش جوانی برای یافتن شخصیت واقعی خود در دل خاک است. الیاس جوان سرخورده و تنهایی است که تلاش می‌کند نظر دیگران را نسبت به خود تغییر دهد. او از توسری‌های دایی به ستوه آمده و تبدیل به جوانی منزوی و تنها شده. توجه زیاد مادر در مقابل دیگران غرورش را شکسته و حالا به دنبال راهی است تا به همه ثابت کند بچه ننه نیست و جَنَم دارد. الیاس به دنبال راه می‌گردد تا اینکه «حاج غلام‌حسین» مقنی از قم به روستای محل سکونت الیاس می‌آید و دنیای تازه‌ای را به او نشان می‌دهد. دنیایی که شجاعت و شهامت لازمه‌ی ورود به آن است. آشنایی با «حاج غلام‎حسین» اتفاقات تازه‌ و غیرقابل پیش‌بینی را در زندگی الیاس رقم می‌زند. 🆔جهت سفارش به آیدی مراجعه کنید: 👇👇👇👇 @Patogshohada شماره تماس +989373925623 💠کانال پاتوق کتاب ‌ انتشار بدون ذکر لینک زیر جایز نمی باشد https://eitaa.com/joinchat/4128702483C3f66436fd7
پنجره های در به در رمان ناشر عهد مانا نویسنده محبوبه زارع معرفی "پنجره ‌های در به ‌در"، داستانی است عاشقانه و پرهیجان درباره دختر دانشمندی به ‌نام آرسینه. او بی ‌خبر از همه ‌جا، دارد به یک اندیشمند صهیونیست کمک می‌ کند تا پروژه جهانی ‌سازی اندیشه ‌های خطرناک صهیونیسم را پی بگیرد. اما در همین حال و هوا، سروکله‌ روزنامه ‌نگاری به‌ نام بنیامین پیدا می ‌شود که مسیر زندگی‌ آرسینه را تغییر می ‌دهد؛ این تغییر خطرهایی برای او به ‌وجود می ‌آورد تا آن ‌جا که … این رمان، با تحلیل اندیشه ‌ها و آرمان ‌های صهیونیسم، به وجه مشترک ادیان الهی می ‌رسد که هر یک از پنجره اعتقاد خویش، موعود جهان را می ‌طلبند. اما صهیونیسم، با انحراف از فرمان الهی، در پی ساخت موعود دست‌ ساز خویش است 🆔جهت سفارش به آیدی مراجعه کنید: 👇👇👇👇 @Patogshohada شماره تماس +989373925623 💠کانال پاتوق کتاب ‌ انتشار بدون ذکر لینک زیر جایز نمی باشد https://eitaa.com/joinchat/4128702483C3f66436fd7
کمی بیشتر بمان: زندگینامه داستانی شهید مدافع حرم اکبر شهریاری ناشر: روایت فتح نویسنده: الهه آخرتی تعداد صفحات:192 دسته بندی : فرهنگ پایداری فلسطین، لبنان، سوریه و یمن معرفی قبل از آنکه اکبر برای رسیدن به درک دقیقی از خوب و بد، مجالی داشته باشد، روزگار، با فراز و فرودهایش طوری با او بد تا می ‌کند که برای خوب نماندن و به راه درست نرفتن، به اندازۀ کافی، دلیل و بهانه داشته باشد؛ با وجود این، او که نمی ‌خواهد بازندۀ بازی ‌های گریزناپذیر روزگار باشد، عزمش را جزم می ‌کند تا هم جای خالی هر آنچه در جای خودش نیست را با حضور خداوند پر کند و هم با توکل بر او بر سختی‌ ها غلبه کرده و به منبع آرامشی تبدیل شود تا بتواند به محیط پیرامونش، عشق، محبت و آرامش ببخشد. زمان زیادی نمی ‌گذرد که در این مسیر، آن‌ گونه پیروز می ‌شود که علاوه بر اینکه نبض زندگی‌ اش را در دست می‌ گیرد و آن را قدم ‌به ‌قدم، تا مقصد نهایی و مقدسی که در جوانی دوست دارد به آن برسد، هدایت می‌ کند؛ به فردی تبدیل می ‌شود که در طول زندگی ‌اش چون عطری که بی ‌دریغ و سخاوتمندانه با رایحۀ معطرش بر دیگران اثر می‌ گذارد 🆔جهت سفارش به آیدی مراجعه کنید: 👇👇👇👇 @Patogshohada شماره تماس +989373925623 💠کانال پاتوق کتاب ‌ کانال ایتا https://eitaa.com/joinchat/4128702483C3f66436fd7 کانال تلگرام https://t.me/joinchat/AAAAAEVFy1vNyZq_MlmA3w غرفه ما در سایت باسلام https://basalam.com/patohgketab
📖 کتاب با بابا ناشر شهید هادی نوشته جمعی از نویسندگان تعداد صفحات 192 اثر جدیدی از انتشارات شهید ابراهیم هادی با موضوع تجربه های نزدیک به مرگ و پیرامون زندگی شهید حاج محمد طاهری و فرزند ایشان نگارش شده است. پیش از این کتاب‌های ، و پیرامون این موضوع منتشر شده بود. فرزند شهیدی که دانشجوی سال آخر پزشکی بود، در جریان یک سانحه رانندگی دچار مرگ مغزی شد. هجده روز در کما بود و همه می‌گفتند اعضای بدنش را اهدا کنید. اما یک‌باره این جوان به هوش آمد… او عجیبی داشت. پس از مدت‌ها که شرایط طبیعی پیدا کرد معلوم شد هجده روز در بهشت پروردگار مهمان پدرش بود و با خاطرات زیبایی از همنشینی با شهدا به میان ما بازگشته… مشاهدات او توصیف کاملی از نعمت‌های بهشت برزخی است. پدرش از سرداران بااخلاص جبهه‌ها بود که استاد و سرداران بزرگ جنگ خاطرات زیبایی از او نقل کرده‌اند. این کتاب به بررسی خاطرات زیبای این پدر و پسر می‌پردازد. 🆔جهت سفارش به آیدی مراجعه کنید: 👇👇👇👇 @Patogshohada شماره تماس +989373925623 💠کانال پاتوق کتاب ‌ انتشار بدون ذکر لینک زیر جایز نمی باشد https://eitaa.com/joinchat/4128702483C3f66436fd7
ناگرا خاطرات مجید جیران پورخامنه ناشر:روایت فتح نویسنده : زهره میرباقری معرفی مجید جیران پورخامنه که نخستین خبرنگار و گزارشگر رادیو در سپاه پاسداران انقلاب اسلامی بوده است در این کتاب خاطرات خود را روایت کرده است. کتاب در فصل نخست خود پس از گذران نسبتاً سریع دوران کودکی و نوجوانی راوی به فصل سفر او به ایالات متحده آمریکا و شرح سفر پرماجرای یک جوان ایرانی در سال های پیش از انقلاب اسلامی به این کشور را روایت می کند. پورخامنه در این کتاب ماجرای آشنایی خود با دانشجویان عضو انجمن اسلامی آمریکا و کانادا شرح می دهد و آشنایی با ابراهیم یزدی و شهید مصطفی چمران و فعالیت سیاسی که منجر به ایجاد گرفتاری هایی برای خانواده اش در ایران می شود. کتاب در ادامه شرحی از تحصیل و بازگشت پورخامنه به ایران و فعالیت به عنوان خبرنگار در جبهه های جنگ می باشد. گزیده تا اکبر موتور را آورد من هم ناگرا را برداشتم و سوار موتورش شدم و به سمت میدان شهیاد رفتیم. مردم تا میدان شهیاد را با کیسه شن سنگربندی کرده بودند. به سمت فرودگاه مهرآباد رفتیم و با نشان دادن کارت وارد محوطه فرودگاه شدیم. نگاهی به اطراف انداختم. چشمم به دو فروند فانتوم خورد که نوکش پریده بود. در گوشه دیگر هم یک هواپیمای c-۱۳۰ را دیدم که سوخته بود، جز یک سرباز کسی در محوطه حضور نداشت. سرباز رو به ما کرد و گفت: فکر کردیم خودیه و می خواد بازدید کنه اما به یه چشم به هم زدن پایین اومد بمب هاشو ریخت و با سرعت رفت بالا، میگن عراقی بوده! 🆔جهت سفارش به آیدی مراجعه کنید: 👇👇👇👇 @Patogshohada
تن های محجر نوشته امیر محمد عباس نژاد انتشارات خط مقدم کتاب تن‌های محجر برگرفته از اسم یکی از زندان‌های معروف در عراق است. این کتاب از مجموعه خاطرات روحانیون دفاع مقدس است.کتاب «تن‌های محجر»، خاطرات آزاده ایرانی حجت الاسلام قدمعلی اسحاقیان است. از کتاب تن‌های محجر مهمان دیگر و همیشگی سلولم، یک هزارپا بود. آن قدر بزرگ بود که واقعا فکر می کردم هزارتا پا دارد. می دانستم بودنش در سلول، غنیمت است، و شر حشرات کوچک را از سرم کم می کند. برای همین تصمیم گرفتم زندگی مسالمت آمیز را با او در پیش بگیرم. ‏‏زمانی که ما از لشکرمان جدا افتادیم و اسیر شدیم، کمتر از ده نفر بودیم. بعد از اسارت،‏‎ ‎‏عراقی ها ما را با اذیت و آزار و کتک بسیار به منطقه دیگری منتقل کردند و در آنجا‏‎ ‎‏کتفهای ما را محکم از پشت بستند. چندین بار هم تصمیم به اعدام و به رگبار بستن ما‏‎ ‎‏گرفتند، ولی از این کار منصرف شدند. بعد هم ما را کنار خاکریزی نشاندند. با اینکه شب‏‎ ‎‏بود و تاریک بود، یک افسر عراقی آمد و عکس کوچکی از حضرت امام را مقابل ما‏‎ ‎‏گرفت و از ما خواست که به ایشان جسارت کنیم. دستهای ما بسته بود و به هیچ وجه‏‎ ‎‏نمی توانستیم تکان بخوریم. همین طور که روی زمین نشسته بودیم، او عکس امام را‏‎ ‎‏مقابل صورتمان می گرفت، نفر اول عکس امام را بوسید. افسر عراقی عکس را عقب‏‎ ‎‏کشید و گفت: جسارت کن. جسارت نکرد. بعد عکس را جلوی چند نفر دیگر گرفت.‏‎ ‎‏همه عکس را بوسیدند. سرانجام، او منصرف شد و ما را رها کرد؛ برای اینکه ما در کنار‏‎ ‎‏خاکریز بودیم و هر لحظه امکان داشت همه ما را به رگبار ببندند.
کمی درنگ کن زندگینامه و خاطرات شهید رضا نادری ناشر:شهید ابراهیم هادی نویسنده:گروه فرهنگی شهید ابراهیم هادی  معرفی شهید رضا نادری 10آبان1346 در شاهرود متولد شد. پدرش شغل آزاد داشت و مادرش خانه‌دار بود. تحصیلاتش را تا مقطع دیپلم ادامه داد و بعد از آن به‌خاطر کمک به هم‌وطنانش به جبهه عازم شد. او که از 16سالگی در برابر بعثی‌ها از کشورش دفاع می‌کرد، سرانجام 5مرداد1367 با مجاهدت‌های فراوان در عملیات مرصاد به شهادت رسید. گزیده بعد از شهادت رضا در میان دستنوشته های او جستجو کردیم. با سختی بسیار وصیت نامه رضا پیدا شد. وقتی این وصیت نامه تکثیر و در شاهرود پخش شد، تحول عظیمی ایجاد شد. بارها افراد مختلف را می دیدیم که می گفتند: این جملات کار یک انسان معمولی نیست. یکی از اساتید می گفت: دستنوشته های این شهید ساعت ها مرا به فکر فرو برد. این جملات خیلی تاثیر گذار است. حتی بسیاری از افراد و کسانی از نسل سوم که حتی در جنگ حضور نداشتند با خواندان وصیت نامه و مطالب رضا متحول شدند. البته من علت آن را در صداقت رضا می دانم. رضا برای کسی نمی نوشت. نمی خواست به عنوان نویسنده مطرح باشد. اصلا از این وادی گذشته بود. او همه کارهایش برای خدا بود. مطالبی که روی کاغذ می آورد حکایتی بود از درون نورانی رضا. سعی می کرد کارهایش بوی غیر خدا ندهد. برای همین است که بعد از سال ها جملات سنگ مزار رضا انسان ها را دگرگون می کند... 🆔جهت سفارش به آیدی مراجعه کنید: 👇👇👇👇 @Patogshohada
سه دقیقه در قیامت: تجربه ای نزدیک به مرگ ناشر:شهید ابراهیم هادی نویسنده:گروه فرهنگی شهید ابراهیم هادی  معرفی این کتاب روایتی است از خاطرات یکی از مدافعان حرم که در جریان عمل جراحی برای لحظاتی از دنیا می رود و سپس با شوک در اتاق عمل، دوباره به زندگی برمی گردد؛ اما در همین زمان کوتاه چیزهایی دیده که درک آن برای افراد عادی سخت است. از دیدگاه قرآن و روایات، برزخ و قبر یک چیز است که گاهی از آن به عالم قبر و گاهی از آن به عالم برزخ یاد می شود. برزخ در لغت یعنی چیزی که حایل بین چیزی و چیز دیگر باشد. ازاین رو به جهانی که میان دنیا و آخرت واقع می شود برزخ اطلاق می گردد؛ چنان که در آیاتی از قران، برزخ بیانگر فاصله میان دو دریاست. برزخ در اصطلاح حکمت : به همان عالم مثال اطلاق می شود ، زیرا عالم مثال حد فاصل بین عالم عقل و عالم ماده است. و در اصطلاح شریعت : فاصله میان مرگ تا قیامت کبری را گویند. برزخ قیام و زندگی جدید و جهانی نو است؛ خواه گودالی از گودالهای دوزخ باشد، یا باغی از باغهای بهشت. پس برزخ معبر و دالان ورودی به قیامت و حشر اکبر است و انسان در ادامه ی مسیر زندگی دنیا وارد جهان برزخ می شود، که سراسر آگاهی و حیات است «النّاس نیام فإذا ماتوا انتبهوا» قرآن کریم در آیاتی از جهان برزخ خبر داده است؛ مانند: 1ـ «… و من ورائهم برزخ إلی یوم یبعثون :واز پس انان برزخی است ، تا روزی که مبعوث شوند.« این آیه حکایت می کند که ، بعد از مردن تا قیامت حالتی وجود دارد که آن حالت ،حائل و فاصله میان زندگی این دنیا و قیامت است. کتاب حاضر مطالبی را در این باب ارائه می کند.
تن های محجر نوشته امیر محمد عباس نژاد انتشارات خط مقدم کتاب تن‌های محجر برگرفته از اسم یکی از زندان‌های معروف در عراق است. این کتاب از مجموعه خاطرات روحانیون دفاع مقدس است.کتاب «تن‌های محجر»، خاطرات آزاده ایرانی حجت الاسلام قدمعلی اسحاقیان است. از کتاب تن‌های محجر مهمان دیگر و همیشگی سلولم، یک هزارپا بود. آن قدر بزرگ بود که واقعا فکر می کردم هزارتا پا دارد. می دانستم بودنش در سلول، غنیمت است، و شر حشرات کوچک را از سرم کم می کند. برای همین تصمیم گرفتم زندگی مسالمت آمیز را با او در پیش بگیرم. ‏‏زمانی که ما از لشکرمان جدا افتادیم و اسیر شدیم، کمتر از ده نفر بودیم. بعد از اسارت،‏‎ ‎‏عراقی ها ما را با اذیت و آزار و کتک بسیار به منطقه دیگری منتقل کردند و در آنجا‏‎ ‎‏کتفهای ما را محکم از پشت بستند. چندین بار هم تصمیم به اعدام و به رگبار بستن ما‏‎ ‎‏گرفتند، ولی از این کار منصرف شدند. بعد هم ما را کنار خاکریزی نشاندند. با اینکه شب‏‎ ‎‏بود و تاریک بود، یک افسر عراقی آمد و عکس کوچکی از حضرت امام را مقابل ما‏‎ ‎‏گرفت و از ما خواست که به ایشان جسارت کنیم. دستهای ما بسته بود و به هیچ وجه‏‎ ‎‏نمی توانستیم تکان بخوریم. همین طور که روی زمین نشسته بودیم، او عکس امام را‏‎ ‎‏مقابل صورتمان می گرفت، نفر اول عکس امام را بوسید. افسر عراقی عکس را عقب‏‎ ‎‏کشید و گفت: جسارت کن. جسارت نکرد. بعد عکس را جلوی چند نفر دیگر گرفت.‏‎ ‎‏همه عکس را بوسیدند. سرانجام، او منصرف شد و ما را رها کرد؛ برای اینکه ما در کنار‏‎ ‎‏خاکریز بودیم و هر لحظه امکان داشت همه ما را به رگبار ببندند.
نفوذ در ایران مرور برخی برنامه های نفوذ و جاسوسی انگلیس در ایران ناشر : شهید ابراهیم هادی نویسنده : گروه فرهنگی شهید ابراهیم هادی سال نشر : 1397 تعداد صفحات : 96 صدها سال است که دولت های غربی، راه شرق را در پیش گرفته و برای مقاصد تجاری و سیاسی، کشورهای مختلف را مورد نفوذ قرار دهند. در این میان، خبیث ترین دولتی که با تاراج اموال دیگر کشورها، آن ها را به مستعمرات خود تبدیل نمود، دولت بریتانیای کبیر یا همان انگلیس است. در این میان، ایرانیان بیش از چهارصد سال است که شاهد حضور دولت های غربی، همچون پرتقال، آلمان، روسیه، فرانسه و انگلیس در کشور خود بوده اند، اما خیانت های دولت انگلیس بخصوص در صد سال اخیر بیش از بقیه مشهود است. این کتاب به بررسی نمونه هایی از نفوذ انگلیسی ها در ایران پرداخته است 🆔جهت سفارش به آیدی مراجعه کنید: 👇👇👇👇 @Patogshohada شماره تماس +989373925623 💠کانال پاتوق کتاب ‌ انتشار بدون ذکر لینک زیر جایز نمی باشد https://eitaa.com/joinchat/4128702483C3f66436fd7
📕 تن های محجر 📝نوشته امیر محمد عباس نژاد 📇انتشارات خط مقدم 💰 کتاب تن‌های محجر برگرفته از اسم یکی از زندان‌های معروف در عراق است. این کتاب از مجموعه خاطرات روحانیون دفاع مقدس است.کتاب «تن‌های محجر»، خاطرات آزاده ایرانی حجت الاسلام قدمعلی اسحاقیان است. از کتاب تن‌های محجر مهمان دیگر و همیشگی سلولم، یک هزارپا بود. آن قدر بزرگ بود که واقعا فکر می کردم هزارتا پا دارد. می دانستم بودنش در سلول، غنیمت است، و شر حشرات کوچک را از سرم کم می کند. برای همین تصمیم گرفتم زندگی مسالمت آمیز را با او در پیش بگیرم. ‏‏زمانی که ما از لشکرمان جدا افتادیم و اسیر شدیم، کمتر از ده نفر بودیم. بعد از اسارت،‏‎ ‎‏عراقی ها ما را با اذیت و آزار و کتک بسیار به منطقه دیگری منتقل کردند و در آنجا‏‎ ‎‏کتفهای ما را محکم از پشت بستند. چندین بار هم تصمیم به اعدام و به رگبار بستن ما‏‎ ‎‏گرفتند، ولی از این کار منصرف شدند. بعد هم ما را کنار خاکریزی نشاندند. با اینکه شب‏‎ ‎‏بود و تاریک بود، یک افسر عراقی آمد و عکس کوچکی از حضرت امام را مقابل ما‏‎ ‎‏گرفت و از ما خواست که به ایشان جسارت کنیم. دستهای ما بسته بود و به هیچ وجه‏‎ ‎‏نمی توانستیم تکان بخوریم. همین طور که روی زمین نشسته بودیم، او عکس امام را‏‎ ‎‏مقابل صورتمان می گرفت، نفر اول عکس امام را بوسید. افسر عراقی عکس را عقب‏‎ ‎‏کشید و گفت: جسارت کن. جسارت نکرد. بعد عکس را جلوی چند نفر دیگر گرفت.‏‎ ‎‏همه عکس را بوسیدند. سرانجام، او منصرف شد و ما را رها کرد؛ برای اینکه ما در کنار‏‎ ‎‏خاکریز بودیم و هر لحظه امکان داشت همه ما را به رگبار ببندند.