✨بسم الله الرحمن الرحیم✨
#ڪتاب_عارفانه
#قسمت_یازدهم
"امتحان"
دڪتر محسن نورے
(استاد دانشگاه شهید بهشتے)
توی محل از بچگے با هم بودیم.منزل احمــ🌹ــدعلے توے ڪوچه چهل تن در ضلع شمالے مسجد امینالدوله بود؛ڪوچه اے ڪه حالا به نام شهیدان نیرے نام گذارے شده.
در دوران دبستان حال و هواے احمـ🌹ــد با همه فرق داشت.رفتارش خیلے معنوے و خوب بود.❤️
احمــ🌹ـد یکے از بهترین دوستان من بود.همیشه نون و پنیر خوشمزهاے با خودش به مدرسه🏫مےآورد.هیچ وقت هم تنها نمےخورد! به ما تعارف مےڪرد.من و بقیه ے دوستان ڪمڪش مےڪردیم!
✨✨✨
رفتار و برخورد احمــ🌹ــد براے همه ے ما الگو بود.احمــ🌹ــد بهترین دوست👬 دوران نوجوانے من بود.باهم بازے مےڪردیم،مدرسه مےرفتیم،باهم برمےگشتیم و...
از دوره ے دبستان تا دبیرستان با احمـ🌹ــدعلے هم ڪلاس بودم بهترین خاطرات من برمےگشت به همان ایام.
مےگفت:
"بیا توے راه مدرسه سوره هاے ڪوچڪ قرآن📖 را بخوانیم. در زنگ هاے تفریح هم مےدیدم ڪه یڪ برگهاے📝 در دست گرفته و مشغول مطالعه است.
✨✨✨
یڪ بار از او پرسیدم:این ڪاغذ چیه؟گفت: این برگهے اسماءالله است.نام هاے خدا روے این ڪاغذ نوشته شده.
ڪم ڪم بزرگ تر مےشدیم.فاصله ے معنوے من با او رفته رفته بیشتر مےشد.او پله پله بالا مےرفت و من...
بیشترین چیزی ڪه احمـ🌹ــد به آن اهمیت مےداد #نماز بود.هیچ وقت نماز اول وقت را ترڪ نڪرد.حتے زمانے ڪه در اوج ڪار و گرفتارے بود. معلم گفته بود امتحان دارید.ناظم آمد سر صف و گفت:بر خلاف همیشه خارج از ساعت آموزشے امتحان برگزار مےشه.فردا زنگ سوم ڪه تمام شد آماده ے امتحان باشید.
آمدیم داخل حیاط.گفتند:چند دقیقهے دیگه امتحان شروع مےشه.صداے اذان از مسجد محل بلند شد.احمـ🌹ـد آهسته حرڪت ڪرد و رفت به سمت نمازخانه.دنبالش رفتم و گفتم:احمـ🌹ـد برگرد.این آقا معلم خیلے به نظم حساسه،اگه دیر بیاے،ازت امتحان نمےگیره و...
✨✨✨
مےدانستم نماز احمـ🌹ـد طولانے است.احمـ🌹ــد مقید بود ڪه ذڪر تسبیحات📿 را هم با دقت ادا ڪند.هرچه گفتم بےفایده بود.احمـ🌹ـد به نماز خانه🕌 رفت و مشغول نماز شد.همان موقع همهے ما را به صف ڪردند.وارد ڪلاس شدیم.ناظم گفت:ساڪت باشید تا معلم سوال ها رو بیاره.
مرتب از داخل ڪلاس سرڪ مےڪشیدم و داخل حیاط و نماز خانه را نگاه مےڪردم.خیلے ناراحت احمـ🌹ـد بودم.حیف بود پسر به این خوبے از امتحان محروم بشه.
بیست دقیقه⏰ همین طور توے ڪلاس نشسته بودیم.نه از معلم خبرے بود نه از ناظم و نه از احمـ🌹ـد!
همه داشتند ....
#ادامه_دارد
یاعلی
✨✨✨
#منبع_انتشارات شهید ابراهیم هادے
کانال کتاب فیلم دفاع مقدس
@ketab_film_defaa_mogaddas
#کتاب_عارفانه 🌙
#قسمت_بیست_و_ششم
🍃🌺✨💐✨🌺🍃
(( دائما طاهر باش و به حال خویش ناظر باش. عیوب دیگران را ساتر باش. با همه مهربان باش و از همه گریزان باش.
یعنی با همه باش و بی همه باش. خداشناس باش و در هر لباس باش. ))
📕علامه حسن زاده آملی ، کتاب نامه ها و برنامه ها ، ص ۱۲
احمدآقا به این عبارات به خوبی عمل می کرد. فعالیت بسیج به جهت حضور منافقین و ترورها و شرایط جنگ بسیار گسترده بود.
آن زمان نیروهای #بسیج برخی شب ها در مسجد می ماندند تا در صورت احساس خطر وارد عمل شوند.
در این شب ها احمدآقا نیز مثل بقیه ی بسیجی ها در مسجد می ماند. او مثل یک جوان عادی با بقیه صحبت می کرد. می گفت. می خندید و...
او با همه ی افراد حتی کوچکترها بسیار با ادب برخورد می کرد، اما در برخورد با #غیبت_کننده ملاحظه ی هیچ کس را نمی کرد.
حتی اگر نزدیک ترین دوست یا شخصی بزرگتر از خودش بود، خیلی محترمانه از او می خواست این بحث را ادامه ندهد.
احمدآقا در زمینه ی فعالیت های بسیج مثل یک نیروی عادی حضور فعال داشت.
اسلحه به دست می گرفت و در گشت شبانه در بازار مولوی و محله های اطراف، همراه دیگر بسیجیان گشت می زد.
اما تفاوتش این بود که وقتی ساعت 3️⃣🕒 نیمه شب به مسجد برمی گشتیم و اکثر بسیجی ها مشغول #استراحت می شدند، او به داخل شبستان می رفت و مشغول #نماز شب می شد.
خلاصه اینکه احمدآقا یک بسیجی واقعی بود.
از آن بسیجی هایی که حضرت امام خواسته بود با آن ها #محشـــور شود.
از آن هایی که امام عزیز بر دست و بازوی آن ها بوسه می زد.
🌾🍀🍁🌾🍀🍁🌾🍀🍁🌾🍀🍁🌾🍀🍁
#ادامه_دارد
یاعلی
✨✨✨
#منبع_انتشارات شهید ابراهیم هادی
کانال کتاب فیلم دفاع مقدس
@ketab_film_defaa_mogaddas