eitaa logo
کتاب الله وعترتی
3.4هزار دنبال‌کننده
556 عکس
7.1هزار ویدیو
13 فایل
حمایت مالی از کانال 👇👇 https://idpay.ir/yaali313 ارتباط با ما : @SH1361R 09922120544 آیدی تلگرام : @vahdatSH1361R کانال تلگرام : https://t.me/ZAHKERA
مشاهده در ایتا
دانلود
هدایت شده از مسیر هدایت
🔸 تواضع تحسین برانگیز صاحب «مفاتيح»   🔹 مرحوم سلطان‌الواعظين شيرازي (صاحب کتاب شب‌هاي پيشاور) نقل مي‌کند: در ايامي که «مفاتيح‌الجنان» تازه منتشر شده بود، روزي در سرداب سامراء آن را در دست داشتم و زيارت مي‌خواندم. ديديم شيخي با قباي کرباس و عمامه کوچک نشسته و مشغول ذکر است. 🔹شيخ از من پرسيد: اين کتاب کيست؟ پاسخ دادم: از محدث قمّي آقاي حاج شيخ عباس است و شروع کردم به تعريف از کتاب. شيخ گفت: اين‌قدر هم تعريف ندارد، بي‌خود تعريف مي‌کني 🔹من با ناراحتي گفتم: آقا برخيز و از اينجا برو. کسي که کنار شيخ نشسته بود، دست به پهلويم زد و گفت: مؤدب باش، ايشان خود «محدث قمي» هستند. من برخاستم و با ايشان روبوسي کردم و عذر خواستم و خم شدم تا دستشان را ببوسم، اما آن مرحوم اجازه نداد و خم شد و دست مرا بوسيد و فرمود: شما «سيّد» هستيد. ✔️✔️✔️✔️✏️✏️✏️✔️✔️✔️✔️ 💠کانال 🔆 ⬅️بررسی سیره علمی و عبادی و اجتماعی علمای شیعه ⬅️بررسی ادله اجتهاد و تقلید ⬅️پاسخ به شبهات نو اخباری گری 🟢🔛🟢 لینک عضویت در کانال مسیر هدایت 🆔🆔🆔 🔻🔻🔻 https://eitaa.com/joinchat/3944612271Cd05be7becb
هدایت شده از مسیر هدایت
آیت الله غیاثی آملی: استاد مامرحوم آیت الله سلطانی طباطبایی در یک سفری به مشهد وقتی می روند در اتوبوس بنشینند یک سرهنگی میاد جلو و میگه اینجا جای من است! آقای سلطانی بهش نشان می‌دهد که شماره صندلی پشت راننده روی بلیط ایشان است ولی سرهنگ قبول نمی کند و داد و بیداد و اهانت می کند. ایشان چیزی نمی گویند و می‌روند عقب ماشین جایی پیدا می کنند و می نشینند. در راه اتوبوس در اطراف شاهرود توقفی داشته و مسافران پیاده می شوند تا استراحتی کنند. هوا هم خیلی سرد بوده است. آقای سلطانی می بینند این سرهنگ گرفته خوابیده و رویش چیزی نیست! عبای کرک شتری داشتند ایشان که خیلی هم گرانبها بود(چون وضع مالی خوبی هم داشتند‌) می‌روند و عبا را روی سرهنگ می کشند که سردش نباشد! این کار عادی نیست. هرکس اینطور نمی تواند بکند. این از اخلاق امامان است و انسان ساز است و آدم تربیت می کند. سرهنگ بیدار می شود و متوجه ماجرا می شود. اینقدر از ایشان عذرخواهی می کند و شرمنده می شود که تا آخر عمر مرید آقا بود. خودش و خانواده اش هروقت بنای مسافرت داشتند می آمدند تا آقای سلطانی در گوششان دعا بخواند.. ✔️✔️✔️✏️✏️✏️✔️✔️✔️ 💠کانال 🔆 ⬅️بررسی سیره علمی و عبادی و اجتماعی علمای شیعه ⬅️بررسی ادله اجتهاد و تقلید ⬅️پاسخ به شبهات نو اخباری گری 🟢🔛🟢 لینک عضویت در کانال مسیر هدایت 🆔🆔🆔 🔻🔻🔻 https://eitaa.com/joinchat/3944612271Cd05be7becb
هدایت شده از مسیر هدایت
💠سیره حاج شیخ عبدالکریم حائری یزدی (رحمه الله) 🔹شيخ علی، خادم مرحوم آقای (مؤسس حوزه علمیه قم) می‌گوید شبی زمستانی خوابیده بودم. صدای در بلند شد. در را باز کردم. دیدم زن فقیری است اظهار کرد شوهرم مریض است نه دوا دارم نه غذا و نه ذغال دارم که اقلاً کرسی را گرم کنم. گفتم این موقع شب که کاری نمی شود کرد! آقا هم می‌دانم الآن چیزی ندارد که کمک کند. زن ناامید برگشت. 🔸آقا که حرف های ما را شنیده بود صدایم کرد و فرمود: اگر روز خداوند از من و تو بازخواست کند که در این ساعت شب بنده من به در خانه شما آمد چرا او را ناامید کردید؟ ما چه جوابی داریم؟ عرض کردم آقا ما الآن چه کاری می‌توانیم برای او انجام بدهیم؟ فرمود تو منزل او را بلد شدی؟ عرض کردم: بله، ولی رفتن در میان آن کوچه‌ها با این گل و برف مشکل است. فرمود: بلند شو برویم. 🔹وقتی که آمدیم مریض و وضعیت منزل را ملاحظه کردیم صحت اظهارات آن خانم معلوم شد. آقا به من فرمود برو از قول من به صدر الحکماء بگو همین الآن بیاید این مریض را معاینه کند. دکتر را آوردم. دکتر پس از معاینه نسخه ای نوشت و به من داد و رفت آقا به من فرمود برو به دواخانه فلان، بگو به حساب من دوای این نسخه را بدهند. رفتم دوا را گرفته آوردم. بعد فرمود برو بمنزل فلان علاف بگو به حساب من یک گونی ذغال بدهد. من رفتم ذغال را گرفته با مقداری غذا آوردم 🔸بعد فرمود روزی چقدر گوشت برای منزل ما می‌گیری عرض کردم هفت سیر فرمود نصف آن گوشت را هر روز به این خانه بده، نصف دیگر هم برای ما فعلا بس است. آن وقت فرمود حالا بلند شو برویم بخوابیم. 📚مردان علم در میدان عمل، ص234
هدایت شده از مسیر هدایت
🔺حاضر جوابی آیت الله ▫️استاد حسن رمضانی 💢حضرت آیت الله زنجانی خودشان برای بنده نقل کردند: «در زمان طاغوت در جلسه‌ای که "ولیان" استاندار خراسان حضور داشت و از علمای حاضر در مورد حلّ مشکلات مملکت و رفع تقابل بین مردم و دولت مشورت می‌خواست، من به ولیان گفتم: «تنها راه حل مشکلات به وجود آمده پایین کشیدن آن بت بزرگ (شاه) از سلطنت و موقعیتش است». ▫️آیت الله سید عزالدین زنجانی: اداره اوقاف به خلاف، یک دهم درآمد سالیانه موقوفات را به اسم عشريه از متولیان وقف مي‌گرفتند. يك بار رئیس اوقاف راجع‌به موقوفه‌اي كه در زنجان داريم به من تلفن كرد كه ‌آقا پس يك دهم (عشريه) سهم اوقاف چه مي‌شود؟ كاملاً‌ يادم است كه گفتم: فضولي نكن. او هم هيچ چيز نمي‌توانست بگويد. الحمدلله! ✔️✔️✔️✔️✏️✏️✏️✔️✔️✔️✔️ 💠کانال 🔆 ⬅️بررسی سیره علمی و عبادی و اجتماعی علمای شیعه ⬅️بررسی ادله اجتهاد و تقلید ⬅️پاسخ به شبهات نو اخباری گری 🟢🔛🟢 لینک عضویت در کانال مسیر هدایت 🆔🆔🆔 🔻🔻🔻 https://eitaa.com/joinchat/3944612271Cd05be7becb