📖 «آفتاب بر نی» داستان هایی کوتاه از زندگانی امام حسین «ع»
🔲 کسی داد زد: « حسین آب را می بینی که رنگ آسمان است، به خدا یک قطره از آن را نمی چشی تا بمیری.» حسین «ع» گفت: « خدایا او را هیچ وقت نبخش و همیشه تشنه نگهش دار.» بعدها مریض شد. هر چه آبش می دادند بالا می آورد؛ سیراب نشد تا مرد.
✍🏻 به قلم #زینب_عطائی
📖 « آفتاب بر نی» داستان هایی کوتاه از زندگانی امام حسین «ع»
راه افتاده بود توی بیابان، خارها را می کند. می گفت: « فردا بعد از من خیمه ها را آتش می زنند. بچه ها که بیرون می دوند، این خارها می رود توی پایشان.»
✍🏻 به قلم #زینب_عطائی