eitaa logo
📖کتاب خاص📚
1.8هزار دنبال‌کننده
249 عکس
65 ویدیو
12 فایل
کتابخانه خاص خودتو با ما بساز، تا ذهن خاصت ساخته بشه سفارش از اینجا👇 https://ONINO.ir/shop/ 🔹 ارسال فقط یک‌شنبه‌ها و ۴شنبه‌ها ارتباط با مدیریت کانال: @admin_modiriyat معرفی و ترویج کتاب‌خوانی برای رسيدن به اندیشه پویا و سالم تحت مديريت @bdon_sansor
مشاهده در ایتا
دانلود
🔴معرفی یه کتاب خوب و آخرین کتابی که تقریظ رهبر انقلاب رو دریافت کرده 🔹خب بعد از اینکه در امسال، ۷ روز حضور داشتیم، شما عزیزان درخواست معرفی کتاب‌های خوب رو داشتید که بعد از جمع بندی از امشب معرفی می‌کنیم 👇 بیش از 100 عنوان برا ارتقای سطح اندیشه و بینش خودمونو خونواده‌هامون رو بررسی و انتخاب کردیم که سعی داریم دونه دونه معرفی کنیم و ان شاءالله با مذاکراتی هم که با ناشران داشتیم، بشه همیشه تامینشون کرد. اولین کتاب یه کتاب ویژه و خاصه که در واقع آخرین تقریظ رونمایی شده رهبر انقلاب رو داره و متن تقریظ به نحوی است که تقریبا همه رو دعوت به مطالعه کتاب می‌کنه کتاب اما این کتاب چه‌جور کتابیه؟!👇
📖کتاب خاص📚
🔴معرفی یه کتاب خوب و آخرین کتابی که تقریظ رهبر انقلاب رو دریافت کرده 🔹خب بعد از اینکه در #نمایشگاه
🔴معرفی کتاب 👇 🔹کتاب «خاتون و قوماندان» روایت عاشقانه و صادقانه همسر علیرضا توسلی، ام‌البنین حسینی، از پانزده سال زندگی و دلدادگی است. مریم قربان‌زاده با حفظ امانت راوی خاطرات تلخ و شیرین این زوج شده و با قلمی دلنشین و صمیمی روایتی جذاب تقدیم مخاطب کرده است. 🔹 ام البنین حسینی دختری از سرزمین بامیان افغانستان است که جنگ و درگیری باعث می‌شود در کودکی با خانواده به ایران مهاجرت کند. زندگی آن‌ها به عنوان یک خانواده مهاجر با مشکلات و سختی‌های زیادی همراه است. پدرش از میان خواستگارهای فراوان ام البنین بر روی جوان مجاهدی دست می‌گذارد که از دار دنیا تنها خدا را دارد. زندگی این زوج مهاجر از همان ابتدا با دلتنگی و تنگدستی همراه است. علیرضا ماه‌های متمادی در افغانستان به جنگ مشغول است و ام البنین در ایران با مشکلات مالی دست و پنجه نرم می‌کند. اما عشق و صبری که این دو نثار یکدیگر می‌کنند کمک می‌کند از تمام این سختی‌ها تنها خاطره‌ای خوش باقی بگذارند. مجاهدت ام البنین در تمام این سال‌ها چیزی کمتر از جهادهای علیرضا ندارد. او در این پانزده سال مجبور می‌شود سه بار به افغانستان مهاجرت کند، زخم‌ها و دردهای یک مجاهد را تیمار کند و در بدترین اوضاع اقتصادی و در دوری همسر سه کودک خردسال را بزرگ نماید. 🔹«خاتون و قوماندان» تصویری ماندگار از انسان‌هایی است که در سخت‌ترین لحظات با قدرت ایمانی زیبایی می‌آفرینند. شیرمردان و شیرزنانی که برای امنیت و آرامش ما از عزیز‌ترین داشته‌های زندگی خود گذشتند. ✅کتاب خاص👇 https://eitaa.com/joinchat/2828402821Ce600ce03b6
هدایت شده از بدون سانسور🇮🇷
🔴معرفی کتاب 👇 🔹کتاب «خاتون و قوماندان» روایت عاشقانه و صادقانه همسر علیرضا توسلی، ام‌البنین حسینی، از پانزده سال زندگی و دلدادگی است. مریم قربان‌زاده با حفظ امانت راوی خاطرات تلخ و شیرین این زوج شده و با قلمی دلنشین و صمیمی روایتی جذاب تقدیم مخاطب کرده است. 🔹 ام البنین حسینی دختری از سرزمین بامیان افغانستان است که جنگ و درگیری باعث می‌شود در کودکی با خانواده به ایران مهاجرت کند. زندگی آن‌ها به عنوان یک خانواده مهاجر با مشکلات و سختی‌های زیادی همراه است. پدرش از میان خواستگارهای فراوان ام البنین بر روی جوان مجاهدی دست می‌گذارد که از دار دنیا تنها خدا را دارد. زندگی این زوج مهاجر از همان ابتدا با دلتنگی و تنگدستی همراه است. علیرضا ماه‌های متمادی در افغانستان به جنگ مشغول است و ام البنین در ایران با مشکلات مالی دست و پنجه نرم می‌کند. اما عشق و صبری که این دو نثار یکدیگر می‌کنند کمک می‌کند از تمام این سختی‌ها تنها خاطره‌ای خوش باقی بگذارند. مجاهدت ام البنین در تمام این سال‌ها چیزی کمتر از جهادهای علیرضا ندارد. او در این پانزده سال مجبور می‌شود سه بار به افغانستان مهاجرت کند، زخم‌ها و دردهای یک مجاهد را تیمار کند و در بدترین اوضاع اقتصادی و در دوری همسر سه کودک خردسال را بزرگ نماید. 🔹«خاتون و قوماندان» تصویری ماندگار از انسان‌هایی است که در سخت‌ترین لحظات با قدرت ایمانی زیبایی می‌آفرینند. شیرمردان و شیرزنانی که برای امنیت و آرامش ما از عزیز‌ترین داشته‌های زندگی خود گذشتند. ✅شما می‌تونید این کتاب نفیس رو از لینک زیر با 10% تهیه کنید👇 https://onino.ir/khatoon-ghoomandan/ پ.ن: ارسال ۳شنبه و ۴شنبه خواهد بود. ✅با بدون سانسور متفاوت بیاندیشید👇 @BDON_SANSOR
🔴 متن تقریظ رهبر انقلاب اسلامی بر 👇 بسمه تعالی ـ سلام خدا بر شهید عزیز، علیرضا توسّلی، مجاهد مخلصِ فداکار و بر همسر پرگذشت و صبور و فرزانه‌ی او خانم امّ البنین.  حوادث مربوط به مهاجران افغان را که در این کتاب آمده است از هیچ منبع دیگری که به این اندازه بتوان به آن اطمینان داشت دریافت نکرده‌ام. برخی از آنها جداً تاثرانگیز است، ولی از سوی دیگر، حرکت جهادی فاطمیون افتخاری برای آنها و همه‌ی افغانها است. دی ۱۴۰۱ ـ نوشته‌ی صفحه‌ی مقابل بسیار زیبا و اثرگذار است. ✅شما عزیزان می‌تونید این کتاب نفیس رو از لینک زیر با 10% تهیه کنید👇 https://onino.ir/khatoon-ghoomandan/ https://onino.ir/khatoon-ghoomandan/ https://onino.ir/khatoon-ghoomandan/ پ.ن: ارسال ۳شنبه و ۴شنبه خواهد بود.
🌹🌹در کنار جمع گرم خانوادگی یک کتاب خانواده می تواند این جمع را گرم تر کند. شبهای بهاری خانواده را با ‍« خاتون و قوماندان» بگذرانید.🌹🌹 https://onino.ir/khatoon-ghoomandan/ 👌 با ۱۰ درصد تخفیف
🔴 گزیده ای از کتاب مردادماه سال ۷۹ بود. من وارد نوزده‌سالگی شده بودم. یک روز مامانِ عالیه، یکی از همسایه‌ها با عکسی سه‌درچهار به خانه ما آمد. گفت: «برادرم سیدامیر دوستی دارد که این عکسش است. در سپاه حضرت رسول کار می‌کند. آدم خوبی است. خیلی مؤمن است، اما پولی ندارد. به فکر پول درآوردن هم نیست. چون آدم خوب و باایمانی است، دوستانش دارند برایش آستین بالا می‌زنند». قرار شد که مادرم با پدرم صحبت کند. سه روز بعد دوباره آمد و گفت: «برای دوست برادرم کار عاجل پیش آمد و رفت مأموریت؛ اما سپردیم زودتر بیاید. الان ایران نیست. رفته است افغانستان. قرار است وقتی بیاید در اولین فرصت خودش را هم بیاوریم». عکس، دست ما ماند. آن زمان جنگ طالبان هم بود. همان زمان بابو هم یک خواستگار روحانی از اقوام خانم کوچکش آورده بود. بابو دو تا زن داشت. خانم بزرگ که بی‌بی بود و خانم کوچک که ما خاله‌بی‌بی صدایش می‌کردیم. پدرم گفت: نه. دخترعموی مادرم هم یک خواستگار فرستاده بود که امتیازات ویژه‌ای داشت. تک پسر بود و وضع مالی‌اش هم بهتر از بقیه بود. پدرم باز گفت: نه! پدرم وقتی عکس را دید، ابرویی بالا انداخت و گفت: «من دخترم را به این آدم می‌دهم!» این حرف پدرم از عجایب خلقت بود: این که به یک عکس اعتماد کند، بدون اینکه از پدر و مادر و کسب و کار این آدم بپرسد. من هم عکس را پیش خودم نگه داشتم و منتظر بودم که امروز و فردا بیایند و صاحب عکس را هم با خودشان بیاورند. ادامه.........👇
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔴 در اهمیت کتاب علاوه بر متن تقریظ خاصش توسط رهبر انقلاب اسلامی، رونمایی از این کتاب هم در مشهد و هم در توسط سردار قاآنی انجام شده😍 این کتاب و روایت درونش آنقدر بااهمیت هست که این میزان توجه رو به خودش جذب کرده و در نوع خودش کم نظیر هست. این کتاب و روایت درونش جذاب و خواندنی است. شما هم میتونید از طریق لینک زیر با تخفیف 10% تهیه‌ش کنید👇 https://onino.ir/khatoon-ghoomandan/ افراد، سازمان‌ها و ادارات برای تعداد بالا هم با مدیریت بخش کتاب مجموعه بدون سانسور ارتباط برقرار کنید👇 @admin_modiriyat ارسال با پست پیشتاز هست.
🔴 گزیده ای از کتاب اگر خانه بود، از پای کامپیوتر تکان نمی‌خورد. با دوستانش در کشورهای دیگر صحبت می‌کرد. جنگ سوریه سوژۀ صحبت‌هایشان بود. فهمیدم هوای جهاد به سرش خورده. اما کجا؟ سوریه؟ عجیب به نظرم می‌آمد. برای همین آن را از ذهنم پاک کردم. یک شب، قبل از اینکه خوابش ببرد، گفت: «نمی‌پرسی چی خبر است؟ دارم چه کار می‌کنم؟» – مثل همیشه مشغولی. حتماً یک حساب و کتابی داری. دل دل می‌کرد چیزی بگوید. ساکت نشستم و منتظر ماندم تا حرفش را بزند. – دعا کن. دارم پیگیری می‌کنم بروم سوریه. اندیشیدم حتماً هوای زیارت به سرش زده؛ اما سوریه که شلوغ شده. گفتم: «سوریه؟ چه خوب! من هم می‌آیم. تا حالا زیارت سوریه نرفتم». سری تکان داد و گفت: «نه! نمی‌شود. جای زن‌ها نیست. فعلاً هماهنگی می‌کنیم با بچه ها. هنوز چیزی معلوم نیست؛ اما تکلیف است که بروم. بدون شرط و شروط. بدون توقع».فهمیدم سفر زیارتی نیست؛ اما خودم را نباختم. خیلی عادی سؤال کردم: «کیا هستند در سوریه؟ قرار است چه کار کنید؟» قرار است با حزب الله لبنان ادغام شویم، با هماهنگی سپاه قدس ایران. نگفت به کسی نگویم، اما می‌دانستم نباید به کسی بگویم. برایم روشن شد که این تلفن‌ها و چت‌ها برای آمادگی جنگ و جهاد است. داشت یکی یکی هم رزمان گذشته را دور هم جمع می‌کرد. جمع کردنشان کار دشواری بود. هر کدام به گوشه‌ای از ایران و جهان بودند. 🔴سایت فروش با ۱۰ درصد تخفیف:👇👇 https://onino.ir/khatoon-ghoomandan/
🔴 «بارها این سخن علیرضا را برای خودم و آنها تکرار می‌کردم که ما در سه جبهه می‌جنگیم: «جنگ اول با خودمان است که هوای نفس را بکشیم و از تعلقات دنیا دل بکنیم؛ جبهه دوم جنگ با مزدوران اسرائیل و آمریکاست و جبهه سوم اینجاست؛ در شهر و کوچه و خانه‌های خودمان که به مردم ثابت کنیم ما برحقّیم و برای خدا می‌رویم». تأکید علیرضا این بود: «قِسم سوم جنگ، سخت‌تر است». من داشتم در جبهه سوم می‌جنگیدم، بدون آنکه فَیر کنم یا جراحت بردارم.» ✨✨سایت فروش با ۱۰ درصد تخفیف:👇👇 https://onino.ir/khatoon-ghoomandan/
🔴فردا ارسال کتاب‌ها خواهد بود ان شاءالله 👇 https://onino.ir/khatoon-ghoomandan/ حدود ۴۰ عنوان جدید هم اضافه کردیم که فردا وارد سایت میشه تا هفته بعد هم ان شاءالله مجموعا بیش از ۱۰۰ عنوان کتاب خاص و ناب به کتابخانه اضافه خواهد شد ان شاءالله کتاب با قیمت چاپ قبل و تحفیف 10% رو از لینک زیر تهیه کنید👇 https://onino.ir/khatoon-ghoomandan/
🌾🌾🌾🌾🌾🌾🌾🌾🌾🌾🌾🌾🌾 موقع خداحافظی مجال نبود که تنها باشیم و خداحافظی کنیم. تا سر کوچه بدرقه اش کردم. وقتی از شلوغی و سرو صدای بچه ها و آبجی ها و بقیه دور شدیم، دستش را دراز کرد و گفت:«هوای خودت و بچه ها و خانم بزرگ را داشته باش» دست که دادم، متوجه شدم انگشتر سر عقدمان توی انگشتش نیست! گفتم:«ابوالفضل انگشتر فیروزه ت کو؟» جا خورد. خندید و دستش را از دستم کشید بیرون و گفت:«ای وای! بالاخره فهمیدی؟ نمدنم! توی آموزش گمش کردم. نهفمیدم کجا افتاد. خیلی هم دنبالش گشتم، اما توی بیابونا مگه پیدا مره» سری تکان دادم و گفتم:«دگه انگشتر بختمان رگم کردی، بختمان هم گم مشه» زد زیر خنده و گفت:«ای چه حرفیه!؟ خرافاتی نشو فاطمه. برمگردم مرم یکی دگه مخرم. فعلا که بختمان خوش و خرم در جیک جیک مکنه» 📗 💥💥کتابی دیگر با قلم خانم مریم قربانزاده نویسنده کتاب 🌹کتاب دریادل، دریایی از درد و دل‌های همسرانه و مادرانه خانم فاطمه دهقانی همسر فداکار سردار شهید ابوالفضل رفیعی به قلم مریم قربان‌زاده است. سوژه‌های متنوع، دیالوگ‌هایی با لهجه‌ی مشهدی، ترسیم فضای اوائل انقلاب و شیرینی‌ها و سختی‌های آن زمان، جذابیت این کتاب را چند برابر کرده است.🌹 💥کانال https://eitaa.com/ketabe_khas 💥سفارش در سایت آنی نو👇👇 https://onino.ir/daryadel/